رازهای موفقیت اعجوبه ایرانی دنیای پزشکی
خبرگزاری تسنیم: پروفسور آمار جالبی درباره صفحههای اجتماعی که به نام او به ثبت رسیده ارائه میدهد و میگوید: «در حال حاضر بیش از ۳۰ صفحه فیسبوک به نام بنده به ثبت رسیده اما بهنظرتان من از اینها اطلاع دارم؟ نه! هیچ صفحه فیسبوکی ندارم.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، اگر بخواهیم مصداقی عینی و کاملا عملی برای عبارت «زندگی پربار» پیدا کنیم به چهرهای نام آشنا در عرصه پزشکی کشور میرسیم.
پروفسور مجید سمیعی ازجمله فرهیختگانی است که در آستانه نزدیک شدن به دهه هشتم زندگیاش همچنان پرشور و پرامید از روزهای پیش رو میگوید. او حالا با کولهباری از علم و تجربه در پی آن است تا جایگاه والای پزشکی کشورش را در سطح بینالمللی مطرح سازد و ایران را به پایتخت علوم مغز و اعصاب جهان تبدیل کند. او با نگاهی موشکافانه به مسائل فرهنگی جامعهاش مینگرد و از رسانهها میخواهد تا برای رفع اندک کاستیها تلاش کنند. سمیعی شاید بیهمتا در بلندای قله علمپزشکی ایستاده باشد اما این را هنر خود نمیداند. او در راهی قدم برمیدارد که در آیندهای نزدیک، دهها سمیعی همچون خودش تربیت کند تا رخت بیماری را از تن هموطنهایش به در کند؛ توفیقی که آن را بزرگترین عنایت خداوندی میداند. مدتها بود که منتظر بودیم تا آقای پروفسور به ایران بیاید و با او گفتوگو کنیم. این فرصت در آخرین سفر ایشان برایمان مهیا شد.
بهترین خدمت به کشورم
پروفسور با آنکه در ایران اقامت ندارد اما برای اعتلای سطح پزشکی کشور تلاش فراوانی از خود نشان داده است. او در اینباره میگوید: «بعضیها فکر میکنند اگر پروفسور سمیعی میخواست به این مملکت خدمت کند باید همین جا یک مطب باز میکرد و هر روز به مریضهای هموطنش میرسید. درصورتی که این تفکر اشتباه است. وقت ما باید صرف پژوهش، تحقیق و تربیت شاگردان بااستعدادی شود که هر کدامشان میتوانند صدها بیمار را با همان روشهایی که ما بلدیم جراحی و مداوا کنند. اما وقتی به ایران میآیم، با انبوه والدینی مواجه میشوم که کودکانشان را پیش من میآورند؛ کودکانی که متأسفانه هیچکس در هیچکجا نمیتواند کاری برایشان بکند. حالا اگر همه وقتم را به این کار اختصاص بدهم که در نهایت دردی از کسی دوا نمیکند و نتیجهای از سفر به کشورم نگرفتهام. خوشحالم که با برگزاری کنگرههای علمی و دعوت از برترین جراحان جهان به ایران، میتوانم وظیفه اخلاقیام را برای کشورم انجام بدهم و راه بهتر از این هم برای خدمت به هموطنانم نمیشناسم. تداوم این راه باعث تربیت نسل جدیدی از جراحان جوان خواهد شد که میتوانند تأثیر بیشتری در جهت بهبود وضعیت بیماران داشته باشند».
مقدسترین کار درپیشگاه الهی
پروفسور سمیعی درباره انتخاب رشته پزشکی از سوی دانشجویان جوان، تشبیه عارفانه و کاملا همنوع دوستانهای دارد. او در اینباره معتقد است: «دانشجویانی که رشته پزشکی را برمیگزینند باید بدانند مقدسترین چیز نزد درگاه الهی رسیدگی به احوال انسانی است که نیاز به کمک دارد. اگر بخواهیم یک طبیب واقعی باشیم در درجه اول تنها باید به این فکر کنیم که گرهای را از وجود بیمار باز کنیم و اینگونه خدمترسان باشیم. وقتی بیمار میآید و میگوید دکتر جان، خودم را در اختیار شما قرار میدهم، یعنی تمام وجود و روح و جسمش را در اختیار تو قرار میدهد. برای همین من از این مسئله مقدستر در زندگی خودم ندیدهام که بتوانم به یک بیمار کمک کنم. اگر شما این حس را داشته باشید خدا هم با شما خواهد بود». سمیعی توصیهای پدرانه هم به کسانی میکند که میخواهند در آینده نزدیک شغل مقدس پزشکی را برگزینند یا در حال حاضر مشغول طبابت هستند؛ «هر حرکت طبیب باید بهگونهای باشد که روح بیمار را بهدست آورد. این نخستین و شاید مهمترین قدم برای شروع درمان بیماری است.»
پشتکار، مهمتر از استعداد
جراح برجسته کشورمان درباره راهی که تابه حال طی کرده و به اینجا رسیده میگوید: «ما حدود 40 سال پیش در رشته تخصصیمان جراحیهایی را شروع کرده بودیم که دنیا از آنها بیاطلاع بود؛ یعنی این نوع جراحیها برای نخستین بار بود که انجام میشد. طولانیترین عمل جراحی بنده چیزی بیش از 24 ساعت طول کشید، یعنی 5 صبح پنجشنبه شروع شد و نزدیکیهای 8 صبح جمعه به پایان رسید. حالا شما حساب کنید این عمل جراحی منحصر به فرد چگونه ممکن است تا این حد طولانی شود. بیمار هم فردی بود که همه از ادامه زندگیاش قطع امید کرده بودند و میگفتند بیماریاش قابل علاج نیست، اما در نهایت عمل با موفقیت به پایان رسید. این چیزی نیست جز پشتکار. پشتکار وقتی پیش میآید که عشق و علاقه به چیزی وجود داشته باشد. اگر شما به چیزی علاقه نشان دهید شاید 2شبانهروز هم نخوابید تا به نتیجه دلخواه برسید. پس عشق و علاقه است که پشتکار را بهوجود میآورد. آن موقع اگر استعداد هم همراه پشتکار باشد بعد میتواند گل کند».
دیدگاهی که باید تغییر کند
یکی از مواردی که پروفسور سمیعی از رسانهها میخواهد تا نسبت به آن فرهنگسازی کنند توجه و اعتماد به پزشکان ایرانی است. او معتقد است که ما در کشورمان پزشکان بسیار متبحری در رشتههای مختلف داریم که هر کدام میتوانند مشکل بیماران را حل کنند اما گاهی بیماران نشانی را درست نمیروند و برای همین به نتیجه دلخواه نمیرسند؛ «گرفتاری ما کمبود یا نبود متخصص و اطبای حاذق نیست. گرفتاری ما از رفتار برخی از بیماران است که به پزشک متخصص خودشان مراجعه نمیکنند. الان شرایط بهگونهای شده که هر کدام از علوم پزشکی دارای شاخههای مختلف و تخصصهای مختلف است. حالا بیمار ما سراغ یک متخصص میرود که به بیماریاش ارتباطی ندارد. پزشک هم برای اینکه پاسخش را بدهد تجویزی میکند. او هم داروها را میخورد و میبیند که اثربخشی ندارد و فکر میکند تخصص پزشکان ما دچار اشکال است، درحالیکه مشکل جای دیگری است. ما هنوز نتوانستهایم این فرهنگ را در جامعهمان بهوجود بیاوریم که در هر کاری فقط به متخصص همان رشته مراجعه کنیم. همه دنیا من را در برخی از رشتهها قبول دارند، اما نمیتوانم درباره همه علوم پزشکی اظهارنظر کنم. با این حال، بیمار میآید و به من میگوید که فقط شما باید مرا ببینید، حتی فشارم را بگیرید تا خیالم راحت شود!»
سخنی با همه استادها
بخش قابل توجهی از زندگی پروفسور سمیعی بهکار تحقیق و پژوهش و تربیت شاگردان در رشتههای تخصصی علوم اعصاب گذشته است. او بسیار علاقه دارد تا آنچه طی چند دهه کسب کرده را در اختیار نسل جوان بگذارد. پروفسور درباره انتقال دانش به دیگران میگوید: «دانش یک ثروت شخصی نیست که آن را تنها برای خودمان نگه داریم. دانش یک وظیفه اخلاقی ایجاد میکند تا انسان آن را همچون یک امانت به نسل آینده تقدیم کند. برای همین از همه اساتید محترم که در حوزههای مختلف مشغول خدمت به این کشور هستند تقاضا میکنم تا زمانی که حیات دارید در راه انتقال دانش و تجربیاتتان کوشش کنید. تا این قدرت را دارید هر آنچه فرا گرفتهاید را به جوانها بدهید». او که از بزرگترین اساتید علم جراحی در دنیا محسوب میشود درباره عملکرد استادها هم اظهارنظر جالبی دارد؛ «استاد باید ابتدا خودش راه را بداند، سپس راه را به شاگردان نشان دهد و مهمتر اینکه خودش هم راه را طی کند. این 3 چیز باید همراه یکدیگر باشند و اگر یکی از آنها ناقص شود مسئله تربیت بهصورت کامل انجام نمیشود.»
همیشه رازدار باشیم
حضور پروفسور سمیعی در کشور همیشه با شایعههایی همراه است. برخیها میگویند که پروفسور تنها برای طبابت عدهای به تهران رفتوآمد دارد. او این صحبتها را رد میکند و به نکته مهمتری میپردازد؛ «سؤالی که هیچگاه نباید از یک پزشک پرسیده شود همین پرسیدن نام و اطلاعات بیماران است. این فرهنگ باید در کشور ما بهوجود بیاید که بدانند اینها اطلاعات کاملا محرمانه است. اگر طبیبی راجع به بیماران خودش با رسانهها صحبت کند بدانید که دنبال کسب وجهه یا مسائل دیگر است . ما در زمینه اخلاق پزشکی قسمی یاد میکنیم که یکی از مواردش همین است که مسائل مربوط به بیماران را در قلب و روحمان نگه داریم و حتی آن را با نزدیکترین اعضای خانوادهمان هم مطرح نکنیم، چه برسد به اینکه یک پزشک بگوید فلانی بیمار من است یا چه نوع عارضهای دارد. شاید بدانید دهها چهره مطرح جهانی با دستهای من جراحی شدهاند، اما حتی نگذاشتهام یک نفر از این موضوع اطلاعی پیدا کند. اگر هم چیزی درباره کسی نوشته شده از سوی رسانهها مطرح شده است. رازداری در همه حال باید جزو اصول حرفهای ما باشد.»
صفحه اجتماعی ندارم
پروفسور آمار جالبی درباره صفحههای اجتماعی که به نام او به ثبت رسیده ارائه میدهد و میگوید: «در حال حاضر بیش از 30 صفحه فیسبوک به نام بنده به ثبت رسیده اما بهنظرتان من از اینها اطلاع دارم؟ نه! دوست دارم از فرصت استفاده کنم و به همه اعلام کنم که هیچ صفحه فیسبوکی ندارم. شاید برخیها به این صفحهها سر بزنند و مطالبی را برایم بنویسند، بعد پیش خودشان فکر کنند که پروفسور چرا پاسخ من را نداده یا اعتنایی نکرده. البته احتمالا درست کردن فیسبوک به نام من کار دوستداران من است و میخواهند از این راه عشق و علاقهشان را نشان بدهند. در واقع، این نشان میدهد که ملت ما چقدر برای صاحبان علم و دانش اهمیت و احترام قائلند و این مسئله کمی نیست. ای کاش خدا به من این قدرت را میداد که بتوانم با همه اینها ارتباط برقرار کنم و پاسخ محبتهایشان را بدهم، اما میدانم که امکانپذیر نیست. با این حال، آنهایی که میخواهند اطلاعات بیشتری راجع به بنده کسب کنند میتوانند سری به سایت رسمی من به آدرس اینترنتی www.professormadjidsamii.com بزنند».
زندگی پرافتخار آقای جراح
پروفسور مجید سمیعی در سال 1316 در تهران به دنیا آمد. او پس از پایان دوره متوسطه راهی آلمان شد تا در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد. سمیعی در سال1970 و در 32 سالگی موفق به دریافت عنوان دانشیاری در رشته جراحی مغز و اعصاب از دانشگاه ماینتز شد و یک سال بعد هم عنوان پروفسوری را در همین رشته بهدست آورد. او پس از گذراندن همه عمرش در راه اعتلای رشته جراحی مغز و اعصاب در سال 2003 اعلام بازنشستگی کرد تا خود را وقف توسعه مؤسسه بینالمللی علوم اعصاب کند. پروفسور سمیعی تاکنون بیش از 8هزار جراحی مربوط به مغز و اعصاب انجام داده و بیش از 1000 جراح متخصص را در سراسر جهان تربیت کرده است. او 17 کتاب و 500 مقاله علمی در رشته مغز و اعصاب نگاشته و 1000 سخنرانی تخصصی ایراد کرده است. در سال 2011 فدراسیون جهانی انجمنهای جراحی مغز و اعصاب در اقدامی بیسابقه، مدال افتخار این فدراسیون را که هر 2سال یکبار به برجستهترین جراحان مغز و اعصاب از سراسر جهان اهدا میشود به افتخار این فرهیخته ایرانی، «مدال افتخار مجید سمیعی» نامگذاری کرد تا ارزشهای علمی او بر جامعه علمی جهان بیش از پیش نمایان شود. او تاکنون سمتهایی همچون ریاست جامعه جراحی مغز و اعصاب کشور آلمان، ریاست فدراسیون جهانی انجمنهای جراحی مغز و اعصاب و عضویت هیأت داوری جایزه نوبل را عهده دار بوده است. پروفسور مجید سمیعی نشان درجه یک دولت فدرال آلمان را توسط رئیسجمهور این کشور برای ارتقای علمی و عملی جراحی اعصاب در سال1988 دریافت کرد. او همچنین در سال 1385 جزو چهرههای ماندگار کشورمان معرفی شد. پروفسور سمیعی نخستین پزشکی بود که توانست جراحی میکروسکوپی را ابداع کند و به سرانجام برساند. عمل جراحی قاعده جمجمه که یکی از پیچیدهترین عملهای جراحی مغز به شمار میرود برای نخستین بار در جهان توسط او صورت گرفته است.
سبک زندگی موفق
وقتی از پروفسور درباره سبک زندگیاش که منجر به کسب افتخارات بسیار شده سؤال میکنیم و از او راجع به راهکارهای رسیدن به موفقیت میپرسیم، میگوید: «این یک سؤال فلسفی است و البته تا حدودی هم به مسائل شخصی ارتباط دارد اما اگر بخواهیم درباره شیوههای اصلی رسیدن به موفقیت صحبت کنیم باید به چند موضوع دقت کنیم؛ نخست اینکه در زندگی یک نظم خاصی بهوجود بیاوریم، چراکه بدون نظم و دیسیپلین نمیتوان به موفقیت رسید. نکته بعدی تمرکز روی هدفی مشخص در زندگی است. من گاهی اوقات میبینم که افراد از یک شاخه به شاخه دیگر میروند؛ یعنی تفکراتشان خیلی سریع از یک قسمت به قسمت دیگر منتقل میشود. اینگونه افراد همیشه در راه هستند و هیچگاه به مقصد نمیرسند. مسئله دیگر اینکه برای رسیدن به موفقیت باید روح آزاد داشته باشید. اگر افکارتان درگیر مسائلی باشد، روحتان آزار میبیند و به نتیجه دلخواه نمیرسید. من همیشه به شاگردانم میگویم و از آنها درخواست میکنم که نگذارند معمایی در زندگیشان وجود داشته باشد. اگر معمایی در زندگی دارید فوری آن را حل کنید، نه اینکه با آن زندگی کنید. این معماها تقریبا هر روز برای من هم پیش میآید، اما همیشه سعی کردهام چند دقیقهای بیشتر خودم را با آنها معطل نکنم و وقتم را صرف کارهایی کنم که از انجام دادنشان لذت میبرم».
پارتی بازی نمیکنم
تقریبا نیمی از همه جراحانی که در رشته مغز و اعصاب در کشورمان مشغول فعالیت هستند به نوعی شاگرد پروفسور سمیعی بودهاند و از محضرش کسب علم و دانش کردهاند اما حالا او بهدنبال تربیت نسل جدیدی از جراحان خوشآتیه برای کشورمان است. او در این خصوص توضیحات جالبی میدهد: «همزمان با ادامه ساخت مرکز علوم اعصاب کشور، کار تربیت جوانان خوب که در آینده در همین مکان مشغول بهکار و پژوهش خواهند شد ادامه مییابد. ما بهدنبال این هستیم تا بهترین دانشجویان را برای این کار گزینش کنیم. کار انتخاب دانشجویان طرازاول هم بهعهده یک هیأت 6 نفره خواهد بود و بنده دورادور روی انتخابها نظارت میکنم. نفرات برگزیده، دورههای تخصصی را در اروپا میگذرانند تا برای خدمت در کشور و همین مرکز آماده شوند. باید در همه رشتهها این امکان بهوجود آید تا چهرههای جوان و برتر علمی فرصت پیشرفت در رشته تخصصیشان را تا عالیترین سطوح پیدا کنند. در انتخاب این اشخاص هم توصیه و سفارش هیچکس را نمیپذیریم و به مدارکی که از آنها خواسته میشود توجه میکنیم. نکته مهمتر اینکه سواد و تجربه و هوش و ذکاوت این افراد برای ما ملاک نیست. همه افرادی که انتخاب میشوند باید تربیت خوب خانوادگی داشته باشند و به انسانها عشق بورزند. آنهایی که هوش پزشکی دارند اما به مسائل انسانی توجهی نشان نمیدهند حتی میتوانند برای اهداف ما خطرناک باشند».
پروفسور سمیعی افتخاری دیگر برای کشورش رقم خواهد زد
در دنیا بهترین خواهیم شد
وقتی از پروفسور سمیعی درباره مرکز بینالمللی علوم اعصاب سؤال میکنیم ناگهان نگاهش درخشان میشود. او بهگونهای از این مرکز صحبت میکند که گویا از حاصل همه عمرش برایتان میگوید. سمیعی معتقد است که با افتتاح این مرکز، کشور ما حداقل بهمدت 10 سال بر جراحی اعصاب جهان سروری خواهد کرد.
چند سالی است که از پروژه ساخت مرکز بینالمللی علوم اعصاب کشورمان میگذرد و کار ساخت آن در مراحل نهایی پیگیری میشود. پروفسور سمیعی درباره این مرکز میگوید: «ما برای ساخت این مرکز نقشهای طراحی کردیم تا در تمام دنیا بینظیر باشد. برای همین شکل سازه شباهت زیادی به مغز انسان دارد. کار طراحی آن هم با نظارت این حقیر در تمامی بخشها دنبال شده است چرا که در مراکز قبلی به مشکلاتی برمیخوردیم و حالا با تجربهای که بهدست آوردهایم میتوانیم بینقصترین مرکز علوم اعصاب جهان را در تهران داشته باشیم». این چهره ماندگار کشورمان از همه آنهایی که در راه ساخت این پروژه ملی یاور او بودهاند قدردانی میکند و معتقد است که جز با همت عالی هموطنان و مسئولان کار ساخت با این سرعت پیش نمیرفت؛ «قدم اول ساخت این مرکز با همت بلند خیرین کشورمان برداشته شد و هر کجا که گفتیم نیاز به کمک داریم آنها دریغ نکردند.
حتی نمیخواستند اسمی از آنها در این پروژه برده شود. مدیریت شهری و مسئولان هم تمام تلاششان را بهکار بردند تا مانعی برای ساخت این مرکز علمی و تحقیقاتی جهانی پیش نیاید. خوشبختانه ما معماران و طراحان خوبی در کشورمان داریم که برای همکاری در این طرح با همه وجود زحمت کشیدند. در حال حاضر، کارهای ساختمانی به پایان رسیده و لازم است 100 شرکت با همدیگر همکاری داشته باشند تا کار تجهیز همه طبقهها و بخشها کامل شود. پروفسور سمیعی درباره تاریخ افتتاح این مرکز بزرگ علمی جهان میگوید: «امیدواریم کار تجهیز آن در اواخر 2015 میلادی به پایان برسد و اینجا در سال 2016 بهصورت رسمی افتتاح شود. خبر خوب دیگر اینکه در فدراسیون جهانی جراحان مغز و اعصاب که در شهر لیسبون برگزار شد به پیشنهاد این حقیر کنگره تصویب کرد که جراحان بزرگ جهان از 160 کشور برای افتتاح این مرکز به تهران بیایند. مطمئنم پس از افتتاح رسمی این مرکز، همه بیماران و دانشجویان از آمریکا و اروپا آرزو خواهند کرد که برای درمان یا آموزش راهی کشورمان شوند و این افتخار حداقل بهمدت 10 سال برای ما ایرانیها باقی میماند. از همین حالا هم به دانشجویانی که در آینده کار مدیریت این مرکز را عهده دار میشوند میگویم که باید هدفشان این باشد که رتبه اول جراحی مغز و اعصاب دنیا را بهدست آورند».
منبع: همشهری
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.