بسته خروج از رکود، بایدها و نبایدها

بسته خروج از رکود، بایدها و نبایدها

خبرگزاری تسنیم: شاه ویسی، کارشناس مسائل اقتصادی درخصوص بسته پیشنهادی دولت برای خروج از رکود، مسائلی را مطرح کرده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، چندی قبل، بخش نخست مصاحبه با شاه ویسی، کارشناس مسائل اقتصادی درخصوص بسته پیشنهادی دولت برای خروج از رکود، در پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه منتشر شد. در ادامه، بخش دوم این مصاحبه را می خوانید: 

سوال: گفته می شود بسته ای که دولت منتشر کرده، بیشتر به یک سند توسعه ملی یا یک سند جامع ملی که خطوطی را برای آینده ترسیم می‌کند شبیه است، آیا شما هم با این نظر موافقید که بسته پیشنهادی دولت، در واقع می تواند جزو برنامه‌هایی باشد که در بلندمدت نتیجه می‌دهد؟

به عنوان اولین مفقوده مهندسی اقتصاد ملی، ما غالبا می بینیم که بحث تحریم ها یا واکنش های اقتصاد بین الملل، مفروض اول واقع شده است.  اما بیاییم تحلیل کنیم و ببینیم با تحریم ها نرخ واردات یا صادرات ما حقیقتا چه قدر کاهش پیدا کرد . آیا اگر بی ثباتی نظام ارزی در نیمه دوم سال 90 مهندسی دقیق می شد، نمی توانستیم بگوییم تحریم ها اثر چندانی بر اقتصاد ملی ما نگذاشتند؟ در عین حال ما امروز به شدت داریم سعی می کنیم که جایگاه خودمان را به عنوان عضو دوم اوپک در صادرات و تولید نفت حفظ کنیم. از آن طرف، سطح درآمدها را افزایش دهیم تا به یمن آن بتوانیم برنامه های کلان را مدیریت کنیم. حال، نکته اینجاست که اگر این درآمدها را افزایش دادیم، از آن به عنوان یک ابزار دیپلماسی اقتصادی استفاده کنیم یا خیر. یا در حوزه اکتشافات جدید نفتی و حوزه های گازی پارس جنوبی، آیا با افزایش درآمدها اینها را صرفا به عنوان افزایش نرخ سرانه ملی مد نظر قرار دادیم یا خیر، مبتنی بر سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی قرار است که این درآمدها به شکل صیانتی در شکل راهبردی در یک افق 20 ساله قابلیت های مهندسی اقتصاد ملی جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهد .

سوال: چه قدر جامعیت می بینید در این سیاست ها؟

به نظر من این تحلیلی که در حال حاضر با آن مواجهیم، عمدتا سعی می کند بخشی از دغدغه ها و مطالبات را در این سطوح در حوزه تولید، در حوزه درآمدی و  در حوزه قابلیت مندسازی استعداد اشتغال ملی پاسخ دهد. اما سوال اینجاست که نگاه ما یا نیاز ما به درآمدهای انرژی براساس کدام یک از این مطالبات فرض شده است؟ ما می گوییم کشور ما مجموعه ای از استعدادها، ذخایر، زیرساخت ها، تعداد بسیار بالایی نیروی انسانی  و در عین حال یک عزم راسخ دارد که اگر الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از متن خودش را بتواند ترجمان کند، می تواند بهترین فاکتورها و در نتیجه بهترین اقتصاد را شکل دهد. اما آیا کل مخاطرات همین هاست و یا مخاطرات دیگری هم وجود دارد؟ مخاطرات قابل پیش گیری ما چیست؟ مخاطرات راهبردی ما چیست؟ مخاطرات بیرونی ما چیست؟ و  اصلا آیا ما بر اساس مخاطرات و مدیریت ریسک و بر اساس قابلیت های نظام سیاسی - اجتماعی خودمان داریم فکر می کنیم یا بر اساس نگاه اقتصادی محض؟ به نظرم اگر به شکل محض بخواهیم روابط درون زا و برون گرای خودمان را در مهندسی اقتصاد ملی جستجـو  کنیم، هنوز جـای بیشتری کار دارد.

سوال : یکی از ضربات اساسی که در سال های اخیر به واسطه وابستگی به درآمد نفت به اقتصاد کشور وارد آمد، کاهش تولید و صادرات بود که این بر تولید ناخالص داخلی هم اثر گذاشت. الان در این شرایط، کدام عوامل می تواند به افزایش تولید کمک کند؟

نوسانات درآمدهای نفتی ما که به واسطه کاهش قیمت، صادرات و تولید  ایجاد شد، به قول اقتصاددانان یک پدیده تکرار شونده در مهندسی اقتصاد ملی ایران است. ما از نهضت ملی سازی صنعت نفت  تا حوالی سال 90 می بینیم که درآمد نفتی ما در یک دوره و مثلا از سال 1320  از حدود 59 میلیون دلار به حدود 9 میلیون دلار افت کرد؛ یعنی یکدفعه حدود 90 درصد درآمدهای ما افت کرد.  با تغییرات قیمت نفت در دهه 50 شمسی بود که ناگهان یک افزایش 160 درصدی را در درآمدهای نفتی تجربه کردیم. بعد باز در دهه اول انقلاب  یعنی از سال 57 تا حدود سال 65 ابتدا با یک کاهش 33 درصدی، بعد 52 درصدی  و نهایتا 54 درصدی در درآمدهای نفتی مواجه شدیم. باز به جهت قیمت هااگر اشتباه نکنم، دهه 70 بود که ما یک کاهش حدود  20 درصدی  و بعد 37  درصدی را داشتیم و نهایتا هم یک کاهش 50 درصدی درآمدها را  در نیمه دوم سال 90 شاهد بودیم.

سوال : این روند منفی تکرار شونده تا کی باید ادامه پیدا کند؟ 

وقتی اقتصاد به شدت دولتی می شود، ناکارآمدی های مدیریت اقتصادی و استمرار آن در سطح، در عمق و در عرض یعنی در موضوع انتظارات، رفتارها و تصمیمات، میدان به ساختارهای غیررقابتی خواهد داد. امروز ما می بینیم در یک اقتصاد خصوصی می شود. گزارش ها هم همین را نشان می دهد که مثلا تا حدود 200 هزار میلیارد تومان خصوصی سازی انجام شده، اما دولت دیگر به لزوم اصلاح و تجدیدنظر در واگذاری ها اعتقاد دارد. از طرفی شرکت هایی که واگذار می شوند، عمدتا شرکت هایی هستند که معیوب اند  و قابلیت ندارند و اصلا شکل رقابتی به خود نگرفته اند.  واقعا ما به آن بخشی که شرکت های خوب را در اختیار دارند و از آن درآمدهای خوبی کسب می کنند، چه قدر ظرفیت می دهیم؟  از طرفی تداوم وابستگی به نفت آثار خود را طی 70 سال گذشته بر اقتصاد ملی ما گذاشته و منجر به بیماری هلندی شده است. همه هم می دانیم بیماری چیست اما مثل بیمار دیابتی که از قند خوردن منع شده، تعمدا این بیمار را برمی داریم  و می بریم  در مهمانی های خاص و ظرف شیرینی را جلویش می گذاریم و می گوییم  حالا نخور. او هم می گوید حالا این یک مرتبه اشکالی ندارد.

سوال : به نظر می رسد همان طور که رکود تورمی با ضربه اولیه شروع شده درمان آن هم نیازمند نیروهای پیشران یا شوک و تکانه اولیه است . فکر می کنید چراغ این اتفاق چگونه و از کجا باید روشن شود؟

البته کارهایی صورت گرفته است. مثلا آمده ایم حساب ذخیره ارزی برای کشور ایجاد کرده ایم، هیات های عالی را در سازمان برنامه قدیم به عنوان هیات امنای ارزی پایه گذاشته ایم. صندوق توسعه ملی را تشکیل داده ایم . اما خروجی اینها آیا موفقیت - آن هم موفقیت پایدار - برقرار کرده است ؟  از انصاف نگذریم باید گفت که در یکی دو سال اول بله . اما بعد می بینیم که از گردونه خارج شده است. چرا ؟ چون به نظر می رسد اتفاقاتی که در درآمد نفت برای ما رقم می خورد، مقاوم بودن بودجه دولت را نسبت به درآمدها نمی تواند پاسخ دهد.  مقاوم بودن تراز پرداخت ها را در کاهش وابستگی به نفت نمی تواند  شکل دهد.  مقاوم بودن درآمد و رفاه مردم را که از دل آن می خواهیم افزایش توسعه انسانی  و افزایش سهم ارزش افزوده را برقرار کنیم، حاصل نمی آورد. قرار است که این ظرفیت مثل صادرات نفت، مثل سیاست های نفتی و انرژی کشور  رشد اقتصادی ما را مستحکم کند . اگر قرار است به سمت اقتصاد دانش بنیان حرکت کنیم، برای یک بار هم که شده بیاییم و تکانه ای در 97 هزار واحد کارگاهی کوچک در کشور که با حداقل نرخ بهره وری دارند کار می کنند، ایجاد کنیم . همه اینها البته در صورتی است که نرخ مشارکت دولت و مردم در مهندسی اقتصاد ملی افزایش پیدا کند.

سوال : فکر می کنید در حال حاضر نحوه ورود به بازار سرمایه باید به چه نحو باشد که هم به برخی التهابات دامن نزند و هم ملاحظات بسته خروج از رکود دولت هم در آن رعایت شده باشد؟

یک وقت هست که ما نیازهای بازار سرمایه را درون این بازار جست و جو می کنیم. گاهی هم بوده که در یک دوره هایی مثلا برای پنج سال پشت سر هم توانسته ایم نرخ بازدهی را در فدراسیون بورس های جهان افزایش دهیم. اما علاوه بر بازدهی، نیازمندی های دیگری هم داریم. آیا تمام التهابات اقتصادی ما نسبت به تغییرات در نرخ شاخص بازده بازار این است یا خود بازده بازار یا بازده سرمایه هم ملتهب از مجموعه ای از عوامل بیرونی است؟ شما کشور بزرگی مثل ایالات متحده امریکا را در نظر بگیرید . وقتی کمیته بودجه،  سرفصل ها و شاخص های خودش را بنویسد، آیا قبل از اینکه اصلا در مهندسی اقتصاد ملی به عنوان یک قانون وارد شود، صحبت هایی را که نمایندگان  اعم از موافق و مخالف نسبت به یک تصمیم سازی اقتصادی مطرح می کنند، فردا صبح به عنوان تیتر اول روزنامه ها کار می کنند؟  به گمان من التهابات این چنینی بازار سرمایه ما  را که یک بازار نوپا  و در عین حال پویاست و سعی می کند ابزارها  و مشتقات خاص خودش را به کار بگیرد، با مجموعه ای از التهابات درون سیستمی مواجه خواهد کرد.

انتهای پیام/

دهۀ «رکود، عبرت، تجربه»
پربیننده‌ترین اخبار اقتصادی
اخبار روز اقتصادی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
بانک ایران زمین