گروگانگیری برای تحت‌الشعاع قرار دادن شکست آمریکا در طبس بود


خبرگزاری تسنیم: بحث بازگشایی سفارت انگلیس در تهران چند ماهی پیگیری شد، اما بعد از سخنرانی‌های ضدایرانی دیوید کامرون نخست‌وزیر انگلیس در سازمان ملل، این روند دست‌کم موقتاً، متوقف شده است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، با توجه به نیاز مبرم انگلیسی ها به بازگشایی سفارت‌شان در تهران، به نظر می‌رسد پس از فروکش کردن مسئله سخنرانی کامرون، دوباره شاهد تلاش‌هایی برای بازگشایی سفارت انگلیس خواهیم بود. نتیجه غفلت کردن از تاریخ توطئه‌های انگلیس علیه کشورمان همین است که ما می‌پذیریم به انگلیس غرامت پرداخت کنیم، در حالی که وقتی سال 59 در لندن به سفارت ما حمله شد و دست‌کم دو کارمند سفارت ما شهید و چند نفر دیگر نیز زخمی شدند، هیچ‌کس حرفی از پرداخت و دریافت غرامت نزد. در همین زمینه با "اخوان" یکی از دانشجویانی مصاحبه صورت گرفته است که سال 59 و زمانی که با چراغ سبز نیروهای امنیتی انگلیس، تروریست‌ها به سفارت ایران حمله کردند، در این کشور تحصیل می‌کرد. متن مصاحبه با این دانشجوی ایرانی به شرح زیر است.

 

مواضع انگلیس نسبت به کشورمان قبل از حادثه حمله به سفارت ایران چگونه بود؟ آیا با توجه به انقلاب اسلامی، آیا اقدامی در این سطح پیش‌بینی می‌شد؟

 

در مقطع قبل از گروگان‌گیری در سفارت ایران مواضع دولت انگلیس، چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه‌ای، در زمینه تحریم اقتصادی ایران تشدید شده بود. چنین مواضعی، در اذهان کسانی که مسائل را تعقیب می‌کردند، تداعی کننده تحولات بعدی بود.

 

ارزیابی اولیه‌ شما از حمله و اشغال سفارت ایران چه بود؟

 

دقیقاً پنج یا شش روز قبل از گروگان‌گیری، حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس به شکست انجامید و رسانه‌ها در آن مقطع نمی‌توانستند اخبار و ابعاد این شکست خفت‌بار آمریکا را پنهان کنند. آن روزها خبر اول رسانه‌ها همین مسئله بود که با وقوع گروگان‌گیری در سفارت ایران در لندن مسئله شکست آمریکا فراموش شد و موضوع گروگان‌گیری در سفارت ایران به خبر اول رسانه‌های مختلف تبدیل شد.

 

این نشان می‌داد که اشغال سفارت ایران برنامه‌ای بود برای تحت‌الشعاع قرار دادن آثار روانی شکست آمریکا در طبس و به فراموشی سپرده شدن آن و مشغول کردن اذهان به مسئله‌ای که ابعادش به مراتب کمتر از شکست آمریکا در طبس بود.

 

گروگان‌گیرها چگونه توانستند وارد سفارت شوند؟ مگر ورود و خروج افراد به سفارت کنترل نمی‌شد؟

 

هم طبق عرف بین‌الملل و هم طبق قوانین انگلستان، حفاظت از سفارتخانه‌های خارجی بر عهده دولت کشور متبوع، یعنی ایران نیست، بلکه مسئولیت حفاظت را کشور محل سفارت، یعنی انگلستان بر عهده دارد. در همان مقطع هم به لحاظ افزایش تهدید‌هایی که نسبت به جان کارمندان سفارت در لندن در روزهای قبل از حادثه احساس می‌شد، کاردار ما با پلیس دیپلماتیک انگلستان تماس می‌گیرد و موضوع را مطرح می‌کند که پلیس اطمینان می‌دهد که نسبت به حفاظت از سفارتخانه اهمیت می‌دهد و مسئله را پی‌گیری خواهد کرد. ولی متأسفانه در جریان حمله، پلیس محافظ سفارت که یک نفر افسر پلیس دیپلماتیک انگلیس بوده است، به جای این که خودش بیرون سفارت باشد، بین دو در حفاظتی ورودی ساختمان سفارت قرار داشته است و در را به روی اولین نفر از گروگان‌گیرها که قصد ورود به سفارت را داشته باز می‌کند و درگیری و ورود به سفارت از آنجا شروع می‌شود.

 

تروریست‌ها خود را وابسته به "خلق عرب” معرفی کردند و به اصطلاح خودشان خواستار آزادی "خوزستان ایران" شدند. ارزیابی شما در این باره چیست؟

 

در حقیقت آن تیم عملیاتی حمله کننده به سفارت اگر چه بعضاً در خرمشهر یا آبادان حضور داشتند، ولی در ماه‌های قبل از عملیات، اکثراً در عراق بوده‌اند. تنها گروگان‌گیر باقی مانده از جریان گروگان‌گیری، بعداً در مصاحبه‌هایی که با خبرنگاران انگلیسی انجام می‌دهد، اعتراف می‌کند کهگروگانگیرها ماه‌های قبل از حادثه اکثراً در هتلی در بصره بوده‌اند و در مقطع زمانی نزدیک‌تر به عملیات، به بغداد می‌روند و تحت آموزش قرار می‌گیرند. لذا در آن مقطع، دولت عراق به خاطر این که خودش را به عنوان عامل حمله به سفارت ایران در لندن نشان ندهد، از چند نفر فریب‌خورده به عنوان عامل جریان استفاده می‌کند و آنها هم تحت این پوشش که دنبال تجزیه خوزستان از ایران هستند و قومی‌گرایی را تعقیب می‌کنند، وارد میدان می‌شوند.

 

اشغال سفارت ایران، اولین اقدام خونین در سفارتخانه‌های ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. به نظر شما انگلیس به دنبال چه هدفی بود؟

 

در مقاطع و مواضع مختلف، ما، همسویی سیاست‌های انگلیس به ویژه در زمینه سیاست خارجی و علی‌الخصوص، در زمینه مسائل مربوط به مسلمانها و انقلاب اسلامی ایران را با آمریکا به وضوح می‌بینیم. لذا به نظر می‌رسد اگر این گروگانگیری با چنان پوشش خبری در نقطه‌ای از جهان می‌خواست برای یکی از سفارتخانه‌های ایران اتفاق بیفتد، سیاست‌های خصمانه و همسویی انگلیس با آمریکا بر ضد ایران زمینه مساعدی را برای شکل‌گیری این عملیات در انگلستان فراهم می‌کرد.

 

از سوی دیگر لندن به عنوان یک مرکز خبری و شهری که رسانه‌های مختلف بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی در آن دفتر خبرگزاری و خبرنگار دارند، امکانات رسانه‌ای برای انعکاس هر چه بیشتر چنین موضوعی را داشت. به نظر من، این دو بعد می‌تواند توجیه بروز این حادثه خونین در لندن باشد.

 

با توجه به توصیفاتی که از حمله به سفارت می‌شود، به نظر می‌رسد تروریست‌ها با برخی از کارمندان در سفارت ارتباط داشته‌اند. به نظر شما این می‌تواند صحت داشته باشد؟

 

چنین مسئله‌ای بعید نیست، زیرا ترتیب دهنده این عملیات، دولت بعث عراق بود که آموزش‌های نظامی لازم را در بغداد به این تیم عملیاتی داده بود. از یک سو در فاصله کمی قبل از این عملیات، عراق توسط عده‌ای از منافقین، عملیاتی در حمله به لوله‌های نفتی ایران سازماندهی کرد و از سوی دیگر بعضی گزارش‌ها حاکی از اعزام نیروهای نظامی زمان شاه، از عراق به ایران بود. وقتی عراق چنین ستاد عملیاتی را برای خودش ترتیب می‌دهد که می‌تواند سه مورد اقدام مختلف را در فاصله زمانی کوتاهی علیه ایران انجام بدهد، ممکن است برای حمله به سفارت هم از کارمندان قبل از انقلاب که در سفارت ایران در لندن بوده‌اند، استفاده کرده باشد.

 

این گمان با توجه به این نکته تقویت می‌شود که طبق اعترافات همان گروگان‌گیر باقیمانده، مسئول این تیم عملیاتی که خودش در عملیات شرکت نکرده بود، وقتی روز قبل از عملیات آخرین توجیهات را برای تیم شش نفره گروگان‌گیرها انجام می‌داده است، نقشه طبقات مختلف ساختمان سفارت را برای تیم باز می‌کند و موقعیت اتاق‌ها را هم توضیح می‌دهد. این یعنی فردی آگاه با آن‌ها همکاری داشته و حتی نقشه سفارت را نیز در اختیار آن‌ها گذاشته است.

 

خواسته اشغال‌گران سفارت چه بود؟

 

اطلاعیه‌ای که گروگان‌گیرها برای گروگانها در داخل سفارت قرائت می‌کنند و برای پلیس هم از پنجره بیرون می‌اندازند در رابطه با آزادی 91 زندانی سیاسی "سازمان خلق عرب” در خوزستان و گرفتن یک هواپیما برای خروج از لندن همراه با بعضی از گروگان‌ها و به طور کلی استقلال خلق عرب و "عربستان” (خوزستان) بود.

 

آشنایی شما با عزیز شهیدمان "صمدزاده” به چه میزان بود؟

 

بنده با شهید صمدزاده آ‌شنایی زیادی داشتم و از محل تحصیل‌مان یعنی "دانشکده مدرسه اقتصاد لندن” با ایشان آشنا شدم. ایشان در 18 سالگی با بورسیه "وزارت امور اقتصاد و دارایی” به لندن اعزام می‌شوند. بعد از این‌که لیسانسشان را می‌گیرند، در تعطیلات تابستان سال 1351 که به ایران مراجعت می‌کنند توسط ساواک دستگیر می‌شوند و چون ساواک نمی‌تواند مورد جدی در مورد ایشان پیدا کند ایشان را آزاد می‌کند، اما بورس تحصیلیشان قطع می‌شود. به هر حال ایشان به انگلستان برمی‌گردند و بعد از لیسانس اقتصاد، لیسانس کامپیوتر می‌گیرند و سپس در رشته "تحقیق در عملیات”، دکترا اخذ می‌کنند.

 

نحوه شهادت ایشان چگونه بود؟

 

گروگان‌گیرها متعاقب تهدیدهای قبلی اعلام کرده بودند که اگر پلیس به درخواست‌هایشان ترتیب اثر ندهد، هر 2 ساعت یک نفر از گروگان‌ها را خواهند کشت و جسدش را بیرون خواهند انداخت. روز ششم گروگان‌گیری که عملیات هم آن روز خاتمه پیدا می‌کند، حدود ساعت ده و نیم صبح، گروگان‌گیرها شهید لواسانی را از بقیه گروگان‌ها جدا می‌کنند و به طبقه پایین سفارت می‌برند و بعد از چند دقیقه گروگان‌ها صدای شلیک 3 گلوله را می‌شنوند، ولی جسدی به بیرون از ساختمان سفارت انداخته نمی‌شود. تا حدود ساعت شش بعدازظهر که گروگان‌ها صدای شلیک سه گلوله دیگر را می‌شنوند و متعاقب آن، رئیس گروگان‌گیرها در داخل سفارت تلفنی به پلیس اعلام می‌کند: "ما جسد یک نفر را به بیرون ساختمان انداخته‌ایم، شما می‌توانید بیایید، جسد را بردارید و اگر این عدم پاسخگویی ادامه پیدا کند، نفرات بعدی را هم خواهیم کشت.”

 

اما "شهید صمدزاده” که به خاطر فعالیتهایش، برای محافل اطلاعاتی فرد ناشناخته‌ای نبود، تا زمانی که نیروهای پلیس انگلیس به سفارت حمله نکرده بودند، زنده بود. همه مصاحبه‌ها و گزارشها این امر را تصدیق می‌کند. موقعی که پلیس حمله می‌کند، سه نفر از گروگان‌گیرها نزدیک اتاق می‌شوند و شروع به تیراندازی می‌کنند که در آن مقطع، شهید صمدزاده مجروح می‌شود. باز مصاحبه‌هایی که با بعضی از گروگان‌ها شده، نشان می‌دهد حتی در زمانی که پلیس بر سفارت مسلط شد و گروگان‌ها را از ساختمان تخلیه کرد، شهید صمدزاده هنوز زنده بوده و خودش را با آن حالت مجروح به زیر یک میز کشیده بود.

 

از آنجا که حین تخلیه گروگان‌ها، حملات پلیس به ساختمان سفارت ادامه داشته و تا پانزده دقیقه بعد از این که گروگان‌ها هم در بیرون ساختمان نگه داشته شده بودند، صدای انفجار از داخل ساختمان شنیده می‌شده است، هر کسی نمی‌توانسته از ساختمان خارج بشود و شهید صمدزاده سعی می‌کرده خودش را در یک پناهگاهی محفوظ بدارد. بنابراین همان‌جا زیر میز می‌ماند.

 

یک ربع بعد از این که انفجارها خاتمه پیدا می‌کند، دو نفر از گروگان‌ها، "آقای دکتر افروز”، کاردار و "آقای دادگر” از کارمندان سفارت، بلافاصله به بیمارستان منتقل می‌شوند، ولی احتمالاً پلیس متوجه نمی‌شود که یک نفر دیگر داخل سفارت باقی مانده است. چه بسا اگر در آن مقطع مراجعه می‌شد و شهید صمدزاده هم به بیمارستان منتقل می‌گردید، زنده می‌ماند.

 

در شرایط کنونی، ایرانی‌ها از این قهرمانان اطلاعات کمی دارند. به نظر شما، علت این امر چیست؟

 

باید از خودم شروع کنم. در وهله اول، من آن وظیفه‌ای که به عنوان دوست یکی از این دو شهید داشتم را به جا نیاورده‌ام. در مرحله بعد هم، رسانه‌های جمعی این وظیفه را انجام نداده‌اند. حداقل به عنوان یک موضوع تاریخی هم به آن نپرداخته‌اند.

 

برخی می‌گویند اشغال سفارت ایران در لندن، سناریویی با هدف تحت‌الشعاع قرار دادن تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران بوده است. تحلیل شما در این باره چیست؟

 

من هم این تصور را دارم، اما معتقدم این ماجرا نه برای تحت‌الشعاع قرار دادن تسخیر لانه جاسوسی، بلکه بیشتر برای تحت‌الشعاع قرار دادن شکست آمریکا در طبس که البته آن هم در تعقیب تسخیر لانه‌جاسوسی بود، بوده است. به هر حال چنین سناریویی از قبل طراحی می‌شود و عوامل عملیاتی آن شناسایی، آماده و تجهیز می‌شوند و در سطوح بالاتر هم که علیه انقلاب عمل می‌کردند، زمان بندی به صورتی ترتیب داده می‌شود که به فاصله چند روز بعد از حمله آمریکا به طبس این گروگان‌گیری در لندن اتفاق بیفتد.

 

صرف‌نظر از این که حمله در طبس یا تهران موفق بشود و گروگان‌های آمریکایی آزاد بشوند یا این حمله به شکست بیانجامد، پیاده شدن چنین سناریویی به فاصله زمانی یک هفته بعد از عملیات در طبس یا تهران برای کسانی که سیاست‌های کلی و استراتژی این ضربات علیه انقلاب اسلامی را طراحی می‌کردند، بسیار سودمند و در جهت اهدافشان بود.

 

اگر عملیات طبس هم موفق می‌شد، دو ضربه پشت سر هم به ایران وارد می‌شد که اولی با لطف الهی به شکست انجامید و دومی اگرچه موضوع روز رسانه‌ها شد، با فعالیت‌ها و تظاهرات مداومی که در طی آن چند روز، دانشجویان مسلمان ایرانی در جلوی سفارت برپا کردند، هدف استکبار جهانی تا حد زیادی خنثی شد.

 

اشغال سفارت، چه بازتاب‌های داخلی و خارجی داشت؟

 

در مورد بازتاب داخلی اشغال سفارت چون آن زمان در لندن بودم، خیلی اشراف ندارم. اما در مورد بازتاب خارجی این جریان، یک پوشش خبری وسیع و بسیار فوق‌العاده صورت گرفت، به گونه‌ای که برجک‌هایی به ارتفاع حدود ساختمان دو طبقه ساخته بودند و بعضی از خبرنگارها دوربین‌های خودشان را بالای آن برجک‌ها مستقر کرده بودند. البته از ناحیه گروگان‌گیرها هم احساس خطر نمی‌کردند، زیرا گروگان‌گیرها یکی از خواسته‌هایشان را پوشش خبری وسیع برای این عملیات اعلام کردند.

 

لذا خبرنگاران با آرامش کامل و با اطمینان از این که هیچ خطری از ناحیه گروگان‌گیرها آن‌ها را تهدید نمی‌کند، در طول این شش روز یک پوشش خبری شبانه‌روزی به معنای دقیق کلمه دادند. البته این پوشش فوق‌العاده به این خاطر نبود که مثلاً در لندن گروگان‌گیری اتفاق افتاده باشد، بلکه همان گونه که خبرنگار بی‌بی‌سی در مذاکرات تلفنی‌اش با سردبیر این خبرگزاری اشاره می‌کند: "این گروگان‌گیری از سنخ گروگان‌گیری‌های فلان رستوران یا فلان محل عمومی نبود و این‌ها افرادی مجهز، آموزش‌دیده و مسلح بودند." هرگز چنین پوشش خبری در مورد یک گروگان‌گیری سابقه نداشت.

 

تظاهرات مردمی مقابل سفارت ایران چگونه شکل گرفت و چه کسی آن را سازماندهی کرد؟

 

جمع شدن مسلمانان ایرانی و دانشجویان مسلمان، خودجوش بود و ترتیب‌دهنده‌ای نداشت. همین که اعلام شد به سفارت ایران حمله شده، کمتر کسی که علاقه‌ای به انقلاب اسلامی داشت، در آن شرایط بحرانی می‌توانست آرام بنشیند و خودش را به جلوی سفارت نرساند.

 

وقتی ایرانی‌های مسلمان در جلوی سفارت جمع شدند و با تکبیر و شعار درود بر خمینی و شعارهای این چنینی اعلام موضع ‌کردند، در حقیقت پوشش خبری این گروگان‌گیری، که می‌توانست اهداف غرب علیه انقلاب اسلامی را تأمین کند، خدشه‌دار ‌شد. به خاطر جلوگیری از این مسئله، انگلیسی‌ها تصمیم گرفتند به تظاهرکنندگان فشار بیاورند. البته توجیهی که پلیس انگلیس برای دور کردن مردم ارائه می‌داد این بود که حضور مردم در نزدیکی سفارت مانع از عملیات پلیس می‌شود. اما مردم که متوجه بودند این مسئله هدف دیگری را تعقیب می‌کند، حاضر به تخلیه آن محل نبودند. حتی در این راستا پیام بنی‌صدر رئیس جمهور وقت هم قابل توجه است که وی هم سفارش به ترک محل و دور شدن از سفارت کرده بود.

 

وقتی این هم کارگر نشد، پلیس انگلیس سعی کرد اطراف کسانی که نزدیک سفارت بودند حلقه محاصره‌ای ایجاد کند و به آن‌ها اجازه ورود و خروج ندهد به طرزی که اگر کسی برای آب خوردن هم خارج می‌شد، دیگر نمی‌توانست برگردد. لذا این افراد مجبور بودند به طور شبانه‌ روزی در آن جا بمانند. افراد بعدی هم که می‌آمدند با فاصله دورتری تظاهرات خودشان را شکل می‌دادند.

 

دولت انگلیس چگونه با دانشجویانی که مقابل سفارت تجمع کرده بودند، برخورد کرد؟

 

انگلیسی‌ها اهداف خودشان را به طور غیر مستقیم از کانال رسانه‌ای تعقیب می‌کردند و آن گونه فضا را برای اذهان عمومی انگلیسی‌ها آماده کرده بودند که وقتی در اخبار اعلام کردند، یک عده از دانشجویان طرفدار انقلاب در جلو سفارت ایران جمع شده‌اند، گروهی از تندروهای "جبهه ملی انگلیس” که معمولاً به اقلیت‌های غیر انگلیسی‌ حلمه‌ور می‌شوند و حتی کارشان را تا حد قتل‌ هم پیش می‌برند، برای حمله به تظاهر کنندگان ایرانی جلوی سفارت بسیج شدند. البته دانشجویان هم از خودشان دفاع کردند و افراد "جبهه ملی انگلیس” وقتی دیدند که این‌جا، جایی نیست که آن‌ها بخواهند خودشان را نشان بدهند، عقب‌نشینی کردند و تظاهرات ادامه پیدا کرد.

منبع:مشرق

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها