یک آیه قرآن بخوانیم؛ «رمز و راز حروف مقطعه»


یک آیه قرآن بخوانیم؛ «رمز و راز حروف مقطعه»

خبرگزاری تسنیم: قرآن کتابی است عظیم الشأن که ما معمولا از توجه به آن غافل بوده ایم و قلبی که در آن چیزی از قرآن نباشد، همچون خانه ویران است . روزانه یک آیه از قرآن و نکات پیرامون آن منتشر می شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، خداوند در سوره زمر آیه 1 می فرماید:

اعوذبالله‌من‌الشیطان‌الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«حم»

حا ، میم

***

در مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه آورده است:

بحث روایتى [(نقل و نقد روایاتى در باره حروف مقطعه قرآن)]
در الدر المنثور است که ابن اسحاق و بخارى در تاریخ خود، و ابن جریر به سندى ضعیف از ابن عباس، از جابر بن عبد اللَّه ابن رباب روایت کرده‏اند که گفت: روزى ابو یاسر بن اخطب با جمعى از مردان یهود به رسول خدا (ص) عبور مى‏کردند، در حالى که آن جناب اول سوره بقره را مى‏خواند که مى‏فرماید:" الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ". از بین آن جمع برادر ابو یاسر، حى بن اخطب به آن جمع ملحق شد، و گفت: هیچ مى‏دانید؟ به خدا سوگند من از محمد شنیدم که از جمله آنچه به وى وحى شده این را مى‏خواند:" الم ذلِکَ الْکِتابُ" پرسیدند راستى تو خودت شنیدى؟ گفت: آرى.


پس یهودیان نزد رسول خدا (ص) شدند و گفتند: اى محمد یادت نیست که در ضمن آنچه به تو وحى شده مى‏خواندى:" الم ذلِکَ الْکِتابُ"؟ فرمود: بلى درست است. گفتند: آیا جبرئیل این را از ناحیه خدا برایت آورده؟ فرمود: آرى. گفتند: با اینکه خداوند قبل از تو هم انبیایى فرستاده، و ما سراغ نداریم که هیچ پیغمبرى مدت سرورى و مقدار عمر امتش را دانسته باشد غیر از تو که در این کلام خود از آن خبر مى‏دهى؟ در همین بین حى بن أخطب به عده‏اى که همراهش بودند گفت:" الف" یک، و" لام" سى، و" میم" چهل، جمعا مى‏شود هفتاد و یک، و آیا شما مى‏خواهید به دین پیغمبرى درآیید که‏ مدت سرورى‏اش و عمر امتش مجموعا هفتاد و یک سال است.


آن گاه رو کرد به رسول خدا (ص) و گفت: اى محمد آیا غیر از" الم" حرف دیگرى هم هست؟ فرمود: بله، پرسید: چیست؟ فرمود:" المص" حى بن اخطب گفت: (عجب) این از اولى سنگین‏تر و طولانى‏تر است، چون" الف" یک و" لام" سى و" میم" چهل" و صاد" نود است که جمعا صد و شصت و یک مى‏شود. اى محمد آیا غیر از اینهم هست؟ رسول خدا (ص) فرمود: بله، پرسید چیست؟ فرمود:" الر" گفت اینکه از آن دو سنگین‏تر و طولانى‏تر است، چون" الف" یک و" لام" سى و" راء" دویست است که جمعا دویست و سى و یک مى‏شود.


حال بگو ببینیم باز هم هست؟ فرمود: بله" المر" حى گفت این دیگر از آنها سنگین‏تر و بلندتر است" الف" یک و" لام" سى و" میم" چهل و" راء" دویست که جمعا دویست و هفتاد و یک.
سپس حى بن اخطب گفت: اى محمد امر تو بر ما مشتبه شد نمى‏دانیم دوران نبوتت کوتاه است یا بلند؟ آن گاه برخاستند که بروند برادر او ابو یاسر به او و همراهانش از علماى یهود گفت نظر شما چیست؟ آیا به راستى همه این مدت‏ها یعنى" 71" و" 161" و" 231" و" 271" را به محمد داده‏اند که جمعا هفتصد و سى و چهار سال باشد؟ آنها نیز گفتند: امر او براى ما مشتبه است.
راویان نامبرده معتقدند که آیات" هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ ..." در خصوص همین یهودیان نازل شده .
مؤلف: و نیز الدر المنثور قریب به این مضمون از ابن منذر، از ابن جریح نقل کرده.


قمى هم نظیر آن را در تفسیر خود از پدرش از ابن رئاب، از محمد بن قیس، از ابى جعفر (ع) نقل کرده . و در این روایت نیامده که رسول خدا (ص) هم حساب ابجد یهودیان و یا متشابه بودن حروف مقطعه را امضاء کرده باشد، خود یهودیان هم دلیلى براى گفته خود نیاورده‏ اند، در سابق هم گفتیم که آیات متشابه قرآن غیر از حروف مقطعه‏اى است که در آغاز بعضى سوره‏ ها آمده.


و در معانى الاخبار به سند خود از جویریه از سفیان ثورى روایت آورده که گفت: من‏ به جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب (ع) عرضه داشتم یا بن رسول اللَّه (ص) معناى این کلمات از کتاب خداى عز و جل که مى‏فرماید:" الم"،" المص"،" الر"،" المر"،" کهیعص"،" طه"،" طس"،" طسم"،" یس"،" ص"،" حم"،" حم عسق"،" ق" و" ن" چیست؟


امام صادق (ع) فرمود: اما" الم" که در اول سوره بقره است معنایش" انا اللَّه الملک" است، یعنى منم اللَّه سلطان. و اما" الم" که در اول سوره آل عمران است معنایش" انا اللَّه المجید" است، یعنى منم خداى مجید. و معناى" المص"" انا اللَّه المقتدر الصادق" است یعنى منم خداى مقتدر صادق. و معناى" الر" این است که" انا اللَّه الرؤف"، منم خداى رؤوف. و معناى" المر" این است که منم خداى محیى و ممیت و رزاق. و معناى" کهیعص" این است که منم کافى و هادى و ولى و عالم و صادق الوعد. و" طه" خود یکى از اسماء رسول خدا است، و معنایش" یا طالب الحق الهادى الیه" است یعنى اى که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوى آنى، ما قرآن را به سویت نازل نکردیم که خود را از اندوه براى کفار به سختى و مشقت بیندازى بلکه فرستادیم تا به وسیله آن نیکبخت باشى.


و اما" طس" معنایش" انا الطالب السمیع" است، یعنى منم طالب شنوا. و اما" طسم" معنایش منم طالب شنواى مبدى و معید، و اما" یس" آن نیز یکى از اسماء رسول خدا (ص) است، و معنایش" یا ایها السامع للوحى و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین على صراط مستقیم هان اى شنواى وحى و قرآن حکیم به درستى که تو قطعا از فرستادگان خدایى که بر صراط مستقیم و مهیمن بر آنى" است.

و اما" ص" نام چشمه‏اى است که از زیر عرش مى‏جوشد، و همین صاد بود که رسول خدا (ص) در معراج از آن وضو گرفت، و جبرئیل روزى یک بار داخل آن مى‏شود و در آن فرو مى‏رود، و سپس بیرون آمده بال خود را تکان مى‏دهد، و هیچ قطره‏اى از بالش نمى‏چکد و نمى‏پرد، مگر آنکه خدا از آن فرشته‏اى خلق مى‏کند، تا او را تسبیح و تقدیس و تکبیر و حمد بگوید تا روز قیامت.

و اما" حم" معنایش حمید مجید است. و اما" حم عسق" معنایش حلیم، مثیب (ثواب دهنده) عالم، سمیع، قادر، قوى، است. و اما" ق" نام کوهى است که محیط به زمین است و سبزى آسمان هم از آن است، و به وسیله آن کوه است که خدا زمین را از اینکه اهلش را بلرزاند حفظ کرده. و اما" ن" نام نهرى است در بهشت که خداى تعالى دستور داد منجمد شو، منجمد شد، و مداد گشت و به قلم فرمود: بنویس قلم هم در کتاب لوح محفوظ سطرگیرى‏ کرد، و آنچه که بود و تا قیامت خواهد بود همه را نوشت پس مداد از نور و قلم از نور و لوح هم لوحى از نور بود.


سفیان اضافه مى‏کند سپس عرضه داشتم: یا بن رسول اللَّه! امر لوح و قلم و مداد را بیشتر برایم توضیح بده، و آنچه خدا به تو تعلیم داده تعلیمم ده. فرمود: یا بن سعید اگر تو اهلیت براى پاسخ دادنم نداشتى جوابت را نمى‏دادم، پس (بدانکه) نون" ن" نام فرشته‏ اى است که آن را به قلم که آن نیز فرشته ‏اى است مى‏دهد، و قلم هم به لوح که آن نیز فرشته ‏اى است مى‏دهد، و لوح هم به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و او به جبرئیل مى‏دهد، و جبرئیل هم به انبیاء و رسولان خدا (صلوات اللَّه علیهم). سفیان مى‏گوید: آن گاه امام فرمود: برخیز که بیش از این برایت خطرى است .


مؤلف: ظاهر آنچه در این روایات آمده که غالب حروف مقطعه را به اسماء حسناى خدا معنا کرده، این است که این حروف از اسماء خدا گرفته شده، حال یا از اول آنها مانند"میم" که فرمود از ملک و مجید و مقتدر گرفته شده، و یا از وسط مانند" لام" از اللَّه و" یاء" از" ولى"، پس این حروف مقطعه اشاراتى هستند بر اساس رمز، که هر یک به یکى از اسماء خدا اشاره مى‏کنند، و این معنا از طرق اهل سنت از ابن عباس و ربیع بن انس و دیگران نیز روایت شده. ولى بر خواننده پوشیده نیست که رمز، اصولا وقتى به کار برده مى‏شود که گوینده نمى‏خواهد دیگران از آنچه او به مخاطب خود مى‏فهماند سر در آورند، و به این منظور مطلب خود را با رمز به مخاطب مى‏رساند تا هم مخاطبش بفهمد و هم دیگران نفهمند، و این اسماء حسنایى که در این روایت حروف مقطعه اوائل سوره‏ها را رمز آن دانسته، اسمایى است که در بسیارى از موارد از کلام خداى تعالى به آنها یا بطور اجمال و یا بطور تفصیل، تصریح و اشاره شده با این حال دیگر هیچ فایده‏اى براى این رمز گویى تصور نمى‏شود.


پس باید براى این روایات به فرضى که صحیح باشد، و به راستى از معصوم (ع) صادر شده باشد فکر وجه دیگرى کرد، و آن این است که آن را حمل کنیم بر اینکه این حروف دلالت بر آن اسماء دارد، ولى نه به دلالت وضعى. در نتیجه رمزهایى خواهد بود که منظور و مراد آن بر ما پوشیده است، و به مرتبه ‏هایى از آن معانى دلالت دارد، که براى ما مجهول است، چون آن مراتب نامبرده دقیق‏تر و رقیق‏تر و بلندپایه ‏تر از فهم ما است.


مؤید این توجیه تا اندازه‏اى این است که یک حرف نظیر" میم" را در چند جا به چند معناى مختلف تفسیر کرده. و همچنین روایاتى که مى‏گوید این حروف از حروف اسم اعظم است.


و اینکه داشت:" و اما قاف به معناى کوهى است محیط به زمین که سبزى آسمان از رنگ آن است ..."، و نیز روایت قمى که در تفسیرش وارد شده، و نیز به چند طریق از طرق اهل سنت از ابن عباس و دیگران در این باره آمده، به نظر درست نمى‏رسد.
در بعضى از روایاتى که از ابن عباس نقل شده آمده: قاف کوهى است از زمرد، که محیط است بر دنیا، و دو طرف آسمان به آن کوه چسبیده، و کوه نامبرده پایه آسمان است. و در بعضى دیگر آمده خداى تعالى کوهى خلق کرده به نام کوه قاف، که محیط بر اقیانوسها است، و آسمان دنیا روى آن قرار دارد و در آنجا هفت زمین و هفت دریا و هفت آسمان است.


و در بعضى از روایات ابن عباس آمده: خدا کوهى خلق کرده به نام قاف که محیط بر عالم است و رگ و ریشه‏ هایش تا صخره‏اى که زمین روى آن قرار دارد فرو رفته، هر وقت خدا بخواهد یک شهر یا قریه را دستخوش زلزله سازد به آن کوه دستور مى‏دهد تا آن ریشه از ریشه ‏هاى خود را که در زیر آن قریه واقع شده حرکت دهد، و در نتیجه در آن قریه زلزله ایجاد کند، به همین جهت است که مى‏بینیم در یک قریه زلزله مى‏شود، و قریه‏هاى مجاورش تکان نمى‏خورد.
علت درست نبودن این حرف این است که خیلى شبیه به اسرائیلیات است، (که در بین روایات ما رخنه کرده). و اگر جمله" خداوند به وسیله آن زمین را از اینکه اهلش را بلرزاند جلوگیرى مى‏کند" نبود، ممکن بود به نوعى تاویل روایت را اینطور توجیه کنیم، که مراد از کوه محیط بر زمین کره هوا است.
و اما اینکه داشت" طه" و" یس" از اسماء رسول خدا (ص) است، و تفسیرى که براى این دو کلمه کرده بود، نیز باید به همان معنایى که ما در باره کوه قاف کردیم حمل شود، هم چنان که روایات بسیارى که از طرق عامه و خاصه وارد شده که" طه" و" یس" از اسماء رسول خدا (ص) است، بر همین معنا حمل مى‏شود.


و اما اینکه داشت" ن" نام نهرى است که خدا آن را مداد کرد، و قلم به امر او با آن مداد بر لوح بنوشت، آنچه را بوده و تا قیامت خواهد بود. و نیز اینکه داشت: مداد و قلم و لوح از نورند. و اینکه داشت: مداد و قلم و لوح همه فرشتگانند، خود بهترین شاهد است بر اینکه آنچه از عرش و کرسى و لوح و قلم و نظائر آن در کلام خداى تعالى آمده، و آنچه که در کلام رسول خدا (ص) و ائمه (ع) برایش تفسیر کرده‏اند، همه از باب تمثیل است، و منظور از این تعبیرها و بیانات نزدیک کردن معارف حقیقى است از افقى دور به افقى نزدیک‏تر به فهم مردم عامى، و خواسته ‏اند یک امر غیر محسوس را به منزله محسوس‏ فرض نموده، آن وقت در باره‏اش حرف بزنند.

 

و نیز در معانى الاخبار به سند خود از ابو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود:" الم" حروفى هستند از اسم اعظم خدا که تکه تکه آن در قرآن آورده شده، و رسول خدا (ص) و امام مى‏توانند آنها را ترکیب نموده، اسم اعظم را درست کنند، آن وقت هر گاه با آن اسم اعظم دعا کنند مستجاب مى‏شود «1».


مؤلف: این مضمون به چند طریق از اهل سنت از ابن عباس و غیره نیز روایت شده، و ما در تفسیر سوره اعراف آنجا که راجع به اسماى حسنى بحث مى‏کردیم، گفتیم که اسم اعظمى که اثرى خاص به خود را دارد، از قبیل الفاظ نیست، و آنچه روایت در باره آن وارد شده که ظاهرش این است که اسمى است مرکب از حروف لفظى، باید به نوعى تاویل که مناسب با آن روایت باشد تاویل گردد.


و نیز در همان کتاب به سند خود از محمد بن زیاد و محمد بن سیار از امام عسکرى (ع) روایت کرده که فرمود: قریش و یهود قرآن را تکذیب کردند و گفتند: سحرى است آشکار که خود محمد درست کرده، و خداى تعالى در پاسخشان فرمود:" الم ذلِکَ الْکِتابُ" یعنى اى محمد این کتابى که ما بر تو نازل کردیم، از همین حروف الفباء است که شما نیز لغات خود را از آن ترکیب مى‏کنید، (اگر الفباى شما 28 حرف است قرآن نیز 28 حرف است نه بیشتر)، پس شما هم اگر راست مى‏گویید مثل آن را بیاورید، و سایر گواهان خود را هم با خود همدست کنید- تا آخر حدیث «2».


مؤلف: این حدیث از تفسیر امام عسکرى نقل شده که سندش ضعیف است. و در تفسیر قمى در روایات ابى الجارود از امام ابى جعفر (ع) آمده که در تفسیر جمله" یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ" فرمود: یعنى پاره پاره مى‏شوند «3».


و در کتاب جوامع الجامع در ذیل جمله" وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ" مى‏گوید:امام صادق (ع) فرمود: یعنى براى مؤمنین که در زمین هستند.
مؤلف: در مجمع البیان  از آن جناب روایتى به همین معنا آورده. و قمى «6» هم آن را بدون آوردن نام آن جناب نقل کرده.

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon