مبنای فلسفه برای کودکان، تفکر عملی و انتقادی است

مبنای فلسفه برای کودکان، تفکر عملی و انتقادی است

خبرگزاری تسنیم: استاد فلسفه فرانسوی می‌گوید: فلسفه برای کودکان این نیست که با بچه‌ها درباره اندیشه‌های افلاطون و کانت حرف بزنیم و آنها را به زبان ساده یا کودکانه معرفی کنیم. باید فلسفه را هنگام کارکردن با بچه‌ها به کار ببریم، یعنی به طور غیر سرراست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دانشگاه خوارزمی(پردیس کرج) در روز جهانی کودک، پیش از برگزاری همایش «فلسفه در عمل» میزبان کارگا‌هایی در زمینه فلسفه برای کودکان و نوجوانان بود. در این کارگاه‌ها صاحب‌نظران داخلی و خارجی در حوزه فلسفه برای کودکان روش‌های کار خود را عرضه کردند.

یکی از این کارگاه‌ها با عنوان «ارزشیابی در برنامه فلسفه برای کودکان» توسط «ایزابل میلون» کارشناس و مجری برنامه فلسفه برای کودک و نوجوان در فرانسه برگزار شد که گزارش این کارگاه عملی و کاربردی در ادامه می‌آید:

گزارش کارگاه «ارزشیابی در برنامه فلسفه برای کودکان» ایزابل میلون

ایزابل میلون کارشناس فلسفه با کودکان و نوجوان در آغاز این جلسه گفت: اینجا جای درس و سخنرانی نیست، جای کار کردن است. من فیلسوف فرانسوی هستم ولی به من استاد یا پروفسور نگویید. با اشخاص مختلف کار کرده‌ام، وکیلان و کودکان و معلمان و سیاستمداران و... . حوزه اصلی کار من بچه‌ها و معلمان هستند. من مبدع دیدگاه «فلسفه همچون عمل مبتنی بر تفکر انتقادی» هستم. در این کارگاه ما قدم به قدم پیش می‌رویم زیرا قوانین و قواعد ساده‌ای وجود دارد که بایستی آنها را رعایت کرد.

به گفته این استاد فلسفه کودکان و نوجوانان قوانین این روش عبارتند از:

1. ابتدا دستتان را بالا ببرید. این قانون برای همه یکسان است. هیچ استثنایی وجود ندارد.
2. من رئیس کلاسم ولی پروفسور نیستم. فقط اسم کوچک من را صدا بزنید.کار ما این نیست در این کلاس ثابت کنیم حق با چه کسی است و با چه کسی نیست.
3. شما حق دارید که همه چیز را درک نکنید. اما فقط دستتان را بالا ببرید. حتا اگر تنها کسی هستید که این کار را می‌کنید. ژان پل سارتر می‌گوید هر کسی مسئول کار خویش است. و این برای همه است. چه با بچه‌ها کار کنیم و چه با هر شخص دیگری.
4. ما باید به هم اعتماد کنیم همانگونه که من به مترجمم اعتماد می‌کنم. هیچ کس دشمن ما نیست. هرچند دوست صمیمی هم نیستیم. ما اینجا هستیم تا با یکدیگر تفکر کنیم.

سپس میلون سوالی را روی تخته نوشت و گفت که هر کسی باید به این سوال پاسخ دهد. سوال این بود:

«مهمترین ارزش زندگی شما در زندگی چیست؟ استدلال خود را ساده و شفاف در تایید آن بنویسید.»

سپس پنج نفر پای تخته آمدند، پنج ارزش را که برایشان مهم بود نوشته و استدلال خود را مطرح کردند. مراحل کار این بود که درباره هر استدلالی که روی تخته نوشته بود باید مشکلی منطقی پیدا می‌کردند.

میلون به هگل اشاره کرد و گفت: از دیدگاه هگل نقد درونی یعنی یافتن ناسازگاری در اجزای جمله. جمله را باید نقد کنید نه اینکه شما با آن مخالفید بلکه چون اشکال منطقی در مولفه‌های آن وجود دارد. این امر عینی است نه ذهنی و شخصی، در فلسفه از ذهنیت به عینیت پیش می‌رویم.

پاسخ به سوال ویژگی‌های زیر را دارد:

1. آیا پاسخ، جواب به سوال داده است؟
2. منطقی هست؟ اصلاً استدلالی در کار هست؟
3. مربوط است یا نامربوط؟
4. قوی است یا ضعیف؟

وی سپس از حاضران خواست که دست‌کم یک خطا در هر یک از پاسخ‌ها به این سوال که مهمترین ارزش زندگی چیست پیدا کنند. نقل قولی هم از هگل آورد و گفت: هگل می‌گوید در هر چیز می‌شود مشکلی یافت. این را کسانی که با فلسفه دیالکتیک هگل آشنا هستند خوب می‌دانند.

کسانی که پاسخ به سوال داده بودند ، تک تک پای تخته آمدند دیگران ایرادها را مطرح کردند، نظرخواهی کردند و رای گیری کردند که کدام موافق‌اند با ایراد پاسخ و کدام مخالف.

میلون در ساعت دوم مطالبی کلی درباره ارزشیابی بیان کرد: ارزشیابی هم برای بچه‌هاست و هم برای بزرگترها. فلسفه برای بچه‌ها یک چیز مشخص نیست. در ایران مدارسی هستند که برنامه فلسفه برای کودکان را بر طبق روش لیپمن پیش می‌برند، یعنی بر اساس فلسفه بریتانیایی و آمریکایی. ولی این تنها روش نیست. پیش از تدریس فلسفه برای کودکان باید تمارین را خودمان انجام دهیم. بیش از بیست سال است که با اسکار برینیفیه (همسر میلون) کار می‌کنم و کتابهای بسیاری در این زمینه منتشر کرده‌ایم. بعضی از آثار اسکار برنیفیه در ایران ترجمه توسط انتشارات شهرتاش منتشر شده است.

وی ادامه داد: با اسکار برینیفیه موسسه‌ای خصوصی تاسیس کردیم و با وزارت آموزش و پرورش فرانسه کار می‌کنیم و مردم را آموزش می‌دهیم. ولی در نهایت، تخصص من در فلسفه کار با بچه‌هاست. من فیلسوف اجتماعی هستم . پروژه‌های مشترکی را در مدارس با معلمان و مدیران مدارس به انجام رسانده‌ام. عمده کار من این است.

این استاد فلسفه گفت: در کار با بچه‌ها تمرکزمان بیشتر برروی نگرشها و توانشها ست. توانایی گوش دادن، احترام به دیگران و فاصله گرفتن از خود و اندیشه‌های خود را نقد کردن. در این کار، یاد می‌گیریم از اشتباه‌ها نترسیم. روی پرورش تمام این توانمندی‌ها کار می‌کنیم. روی مهارتها کار می‌کنیم و نه فقط استدلال کردن. سه توانایی و مهارت مهم در برنامه فلسفه با کودکان وجود دارد:

1. شناسایی و واکاوی عمقی و استدلالی: مثال می‌زنید. تحلیل می‌کنید. پیش‌فرضها را شناسایی می‌کنید. این روش را می‌توان حتا با کودکان 5 ساله به کار برد.
2. مشکل‌یابی کردن. اندیشیدن به نا اندیشیدنی. پیدا کردن مشکل در هر چه که می‌توان مشکلی پیدا کرد. کار با بچه‌ها یعنی اینکه به آنها نشان بدهیم مشکل را چگونه باید پیدا کرد. حتی بچه‌هایی که مشکل شناختی دارند. فلسفه با کودکان جر و بحث بین عقاید نیست. ما کار خود را بر منطق و یک سلسله قوانین فلسفی استوار می‌کنیم. قوانین منطق لایبنیتس، برای نمونه. ما سر و کارمان با فلسفه است و نه با روان‌شناسی. ولی چنین نیست که بخواهیم با کودکان و نوجوانان درباره اندیشه‌های افلاطون، ارسطو و کانت سخن بگوییم و آن اندیشه‌ها را به زبان ساده یا کودکانه بیان کنیم. فلسفه را در هنگام کارکردن با بچه‌ها به کار می‌بریم یعنی به شیوه غیر سرراست.
3. مفهوم‌سازی. که بسیار مهم است. در مفهوم‌سازی باید بچه‌ها را وادار کرد شفاف و دقیق باشند. مثلاً سوال: آیا این خوب است یا بد که دوست خود را بزنیم؟ چرا خوب است؟ چرا بد؟ نظرتان را بگویید.

میلون اظهار کرد: پس از مشاهده روند کار، ارزشیابی می‌کنید. این دقیقاً همان کار تخصصی روی ارزشیابی بود. البته با بچه بایستی قدم به قدم پیش رفت، مقایسه کرد. مفهوم‌سازی کرد و نباید شتابزده بود. این چیزی است که ما آن را مباحثه فلسفی می‌نامیم.

اگر می‌خواهید با بچه‌ها فلسفه‌ورزی کنید باید این اصل سقراط را پیش روی خود داشته باشید که «خودت را بشناس»، سپس جهان را بشناس و دیگران را بشناس. روش‌های گوناگون و منطق‌های گوناگون را می‌توان بکار برد ولی وضوح و روشنی بسیار اهمیت دارد. مبنا همان تفکر انتقادی است!

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران