دور خیز اروپا به سوی خاورمیانه
- اخبار رسانه ها
- 28 آبان 1393 - 09:17
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، «دور خیز اروپا به سوی خاورمیانه»عنوان یادداشت روزنامه قدس به قلم دکتر حسن حسن زاده است که در آن می خوانید؛
اروپا و خاورمیانه از دیرباز روابط گسترده ای با یکدیگر داشته اند و این روابط از سال 1960 با انعقاد موافقتنامه ها و همکاری های دوجانبه فی مابین جامعه اروپا و همسایگانش در حوزه مدیترانه شکل نهادینه به خود گرفت؛ به نحوی که در سال 1995 این قراردادها در چارچوب فرایند بارسلون تعمیق یافت. اما سه عامل قرابت جغرافیایی، امنیت و انرژی از دلایل اهمیت خاورمیانه در نظر اروپاست.
عوامل سه گانه فوق جملگی سبب شده اند تا اتحادیه اروپا، تأمین ثبات در این منطقه را به استراتژی اصلی خود تبدیل کند.
ثبات درخاورمیانه تنها تقویت کننده ضریب امنیتی در اروپا بوده و از بسیاری مهاجرتهای غیر قانونی به این سرزمین جلوگیری خواهد کرد، ضمن اینکه می تواند تضمین کننده فرایند انتقال انرژی در بازارهای مصرف اروپایی و توسعه مناسبات اقتصادی اتحادیه با دولتهای منطقه باشد.
در این جهت و برای جلوگیری از پرداخت هزینه های بیشتر سیاسی و امنیتی در خاورمیانه، اتحادیه اروپا و قدرتهای اروپایی به دنبال گسترش تعاملات خود با این منطقه به اشکال مختلف بوده و هستند .
اما جنگ در خاورمیانه باعث تأثیراتی در حوزه کشورهای اروپایی گردیده که به برخی از آنها اشاره می شود:
گسترش انقلابهای منطقه به اروپا: وضعیت ریاضت اقتصادی اروپا و نبود توزیع متعادل قدرت و ثروت در اعضای جدید کشورهای اتحادیه اروپا، بر ترس سرایت انقلابهای منطقه خاورمیانه به اتحادیه اروپا افزوده است؛ به طوری که حتی کشورهایی نظیر انگلیس و ایتالیا که وضعیت اقتصادی به نسبت مناسب تری از کشورهای شرق اتحادیه اروپا دارند، از تظاهرات معترضان ملهم از انقلابهای خاورمیانه در امان نبوده اند.
افزایش رکود اقتصادی: خاورمیانه به دلیل دارا بودن دوسوم ذخایر نفتی و نیمی از ذخایر گازی جهان، نقش مهمی در ثبات یا بی ثباتی امنیت اقتصاد جهانی و به تبع آن اتحادیه اروپا دارد. تداوم انقلابهای اخیر و تحولات سیاسی این چنینی، نقش بسیار مهمی در افزایش قیمت حاملهای انرژی و نیز طلا و ارز خواهد داشت که برهم زننده ثبات رکود جهانی و اتحادیه اروپاست.
تأثیرگذاری تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا در ابعاد مختلف بر روی اتحادیه اروپا سبب شده نسبت به بازتعریف منافع و سیاستهای خود اقدام کند .
علاوه بر این، اتحادیه اروپایی با هدف تأثیرگذاری بر تحولات آینده مدیترانه جنوبی برنامه مشارکت جدیدی را در منطقه تصویب نموده که بر سه موضوع محوری تمرکز دارد: حمایت از روندهای انتقالی، دموکراتیک نهادسازی؛ مشارکت قوی جامعه مدنی و رشد پایدار .
برنامه مشارکت جدید در اصل برنامه ای برای جلوگیری از قدرت گیری اسلام گرایان در منطقه است، به نحوی که معاون نخست وزیر پرتغال و وزیر خارجه این کشور به صراحت از مقابله با قدرت گیری اسلامگرایان در منطقه سخن می گوید.
مواضع غیرهمدست اتحادیه اروپا در برخورد با انقلابهای منطقه: به طوری که این اتحادیه درقبال لیبی از گزینه نظامی حمایت کرد؛ اما ترس از قدرت گیری شیعیان در بحرین، این اتحادیه را به سکوت در قبال تحولات این کشور سوق داد.
جلوگیری از افزایش مهاجرت به اروپا: با درخواست رسمی ایتالیا از آژانس اروپایی مدیریت همکاری های عملیاتی برون مرزی (فرونتکس)، عملیاتی به نام هرمس با هدف کنترل مرزهای اتحادیه و جلوگیری از پذیرش آوارگان آغاز شده است.
در ورای تمامی مواضع و اقدامهای اتحادیه اروپا درقبال تحولات اخیر، دو نکته تأمل برانگیز وجود دارد:
نخست آنکه اتحادیه اروپا به دلیل ضعف در کاربرد ابزارهای مناسب برای تأثیرگذاری بر تحولات همواره تلاش کرده به جای اقدام مستقل، به سوی هماهنگ سازی با سایر نهادهای بین المللی همچون ناتو، اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب رو آورد.
این امر حتی در کمک رسانی بشردوستانه به مردم خاورمیانه نیز به وضوح دیده می شود، به طوری که دراین زمینه نیز از همکاری سازمانهای بین المللی برنامه جهانی غذا، بانک توسعه آفریقایی، کمیساریای عالی پناهندگان و نیز بانک اروپایی بازسازی و توسعه بهره برد.
دوم آنکه این اتحادیه به مانند تصمیم گیری در بسیاری از مسایل امنیتی و سیاسی نتوانست از اجماع اعضای خود بهره ببرد، به طوری که میان کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلیس به عنوان قدرتهای بزرگ این اتحادیه اختلاف نظرهای عمیقی وجود دارد. ازاین رو تحولات اخیر بار دیگر هزار راه نرفته اتحادیه اروپا در عملی شدن سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی مشترک را نشان داد.
نکته ای که باید توجه داشت این است که اتحادیه اروپا می خواهد بر مبنای مکانیسمهای موجود دارای نقش ونفوذ در منطقه باشد.بر این مبنا، اتحادیه اروپا به دنبال تطبیق دادن شرایط و تحولات منطقه با ساز و کارهای خود است و نه اینکه به دنبال تطبیق ساز و کارهای خود با شرایط منطقه باشد. با شروع تحولات داخلی درتونس، مصر ، لیبی، سوریه و عراق اتحادیه اروپا وارد عمل شد و تلاش کرد که شرایط جدید با ساز و کارهای اروپایی سازگاری داشته باشد.
هم اینک دوکشوریونان و پرتقال در رکود به سر می برند و اقتصاد آلمان نیز از رشد ضعیف رنج می برد و شاخصهای تجاری درآن کشورکاهش یافته است. منطقه اروپا حدود 19 درصد اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده، بنابر این پیش بینی می شود کاهش تولید ناخالص داخلی منطقه اروپا باعث کاهش 50 میلیارد دلاری در تولید ناخالص جهانی گردد. در مورد خاورمیانه، هر چند تجارت منطقه با اروپا بسیار ناچیز است، ولی در مجموع صادرات و واردات اروپا و خاور میانه کاهش یافته و این شامل کشورهای بزرگی مانند عربستان وایران نیز می گردد.
انتهای پیام/