گام اشرف غنی برای رسمیت خط مرزی «دیورند»

به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم به نقل از سایت پشتوزبان «ژمن»، «وحید مژده» کارشناس مسائل سیاسی افغانستان با اشاره به سفرهای اخیر مقامات پاکستانی به ویژه هیئتی از ایالت خیبرپختونخواه این کشور به کابل، استقبال رسمی دولت اشرف غنی از مقامات خیبرپختونخواه را گامی برای به رسمیت شناختن مرز مورد اختلاف افغانستان و پاکستان موسوم به خط دیورند دانسته است.

ترجمه کامل این یادداشت در ادامه آمده است:

از زمانیکه در سال 1947 کشوری بنام پاکستان در کنار افغانستان شکل گرفت و تا روز سه شنبه 14 آوریل سال 2015 میلادی از ایالت سرحد یا خیبرپختونخواه هیچ هیئت رسمی به افغانستان سفر نکرده بود زیرا از نظر دولتمردان گذشته در افغانستان این کار به عنوان پذیرفتن ایالت سرحد بعنوان بخشی از خاک پاکستان به شمار می‌رفت که از نظر آنها با پذیرش رسمی خط دیورند یکسان بود. در ده‌ها سال گذشته مقامات رسمی بسیاری از پاکستان به افغانستان سفر کردند اما این نخستین بار است که هیئتی به ریاست وزیر اعلای خیبر پختونخواه در دیدار از کابل به طور رسمی مورد استقلال قرار می‌گیرند.

 چرا در گذشته چنین کاری صورت نگرفته و اکنون مقامات افغانستان از وزیر اعلای ایالت سرحد در کابل استقبال می‌کنند؟ پاسخ شاید این باشد که افغانستان به سوی به رسمیت شناختن خط دیورند گام برمی‌دارد. رئیس جمهور منتخب افغانستان پذیرفته که ایالت سرحد به طور رسمی بخشی از خاک پاکستان است و دیگر سفر رسمی وزیر اعلای آن ایالت به افغانستان مواجه با اشکال نیست.

در عصر جهانی شدن، دیورند یا هر خط فرضی و یا اصلی دیگر بی معنی است!

اشرف غنی به ویژه در دوران تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، در نزد ملی‌گرایان پشتون در افغانستان به عنوان یک شخصیت ملی مطرح شد و در آن زمان همان‌ها بودند که عکس‌هایش را مزین به لقب پر افتخار «غنی بابا»کردند و در گوشه و کنار بر افراشته بودند اما اکنون به نظر می‌رسد که اشرف غنی برای یک هدف بزرگتر به کرسی ریاست جمهوری افغانستان تکیه زده است.

او آمده تا به عنوان یک رئیس جمهور پشتون، بر معضل دیورند میان دو کشور همسایه (افغانستان و پاکستان) نقطه  پایان بگذارد و این داستان را تکمیل نماید که در آن «پشتون» هم مُرد و هم ملامت شد» و شاید بتوان در ادامه گفت که و هم با دست خود دفن شد!

در سالهای گذشته زمانی که نیروهای پاکستانی مناطق مرزی با افغانستان را هدف موشک و خمپاره قرار می‌دادند، مقامات افغان شکایت به آمریکا می‌بردند و در نهایت جواب پاکستانی‌ها به حامیان آمریکایی این بود که مرز میان دو کشور به دلیل لجاجت دولت کابل که نمی‌خواهد دیورند را به عنوان مرز رسمی بپذیرد، نامشخص است. بنابراین پاکستان در برابر تهدیدات از خاک افغانستان حق واکنش دارد و این کار نباید تخطی مرزی محسوب شود که البته آمریکایی‌ها نیز این استدلال را پذیرفتند و در برابر پاکستان خاموشی پیشه کردند.

پرویز ختک وزیر اعلای ایالت سرحد به کابل می آید و مورد استقبال قرار می گیرد. دیگر دیورند یک خط فرضی نیست بلکه مرزی است که پذیرفته شده و فقط امضای مبارک غنی بابا و مقامات پاکستانی در پای توافق نامه باقیست. منافع امریکا در این منطقه ایجاب می نماید که چنین شود! قرارداد امنیتی با امریکا نیز با همین هدف امضا شده است تا ما حامی قدرتمندی در کنار خود داشته باشیم تا ما را از شر همسایه های مداخله گر در امان دارد!
هدف اصلی از سفر هیئت پاکستانی به افغانستان همین پیام سمبولیک به مردم پاکستان و گرفتن یک قول نامرئی از «غنی بابا»ی ما بود که مشکل دیورند قابل حل است و باقی قضایا برای «فوتوشاپ» کردن همین هدف اصلی است همچنین بحث در مورد مسائل اقتصادی و ترانزیتی برای انحراف اذهان جامعه مدنی در افغانستان است. جامعه مدنی که نسبت به سفر مولانا «فضل الرحمان» به کابل حساس است با مسائلی که با منافع آمریکا ارتباط دارد؛ مطابق با خواست آمریکایی‌ها موضع می‌گیرد.

دولت اسلام‌آباد نمی‌خواهد مشکل ترانزیتی با دولت کابل را با توجه به خواست افغانستان حل کند و همچنین نمی‌خواهد که ماشین‌های باربری افغان‌ها اموال تجاری هندوهای «کافر» را از بندر «واگه» به افغانستان بیاورند و مقامات پاکستانی در ارتکاب گناه برقراری ارتباط با کفار با افغان‌ها شریک باشند اما از افغانستان توقع دارند تا سهولت‌های ترانزیتی به آسیای میانه را از مسیر خاک خود در اختیار آن‌ها بگذارد.

افغانستان تا آنگاه که مبدل به گرهی برای منافع کشورهای منطقه شود و از این راه بتواند مجال فشار بر پاکستان را بیابد، فرسنگ‌ها فاصله دارد. تا زمانی که این جنگ خانمان سوز در این کشور ادامه دارد، این رؤیا به حقیقت نخواهد پیوست؛ پس باید راه‌های میانبر و نزدیک را جستجو کند؛ غافل از آنکه ممکن است این راه‌های به ظاهر نزدیک و میانبر نیز این کشور را به لبه  پرتگاه ببرد و چه بسا که به قعر پرتگاه سرنگون کند.

زنده باد غنی بابا که ما را از راه نزدیک و میانبر به هدف می‌رساند تا کمتر احساس خستگی و ملالت ناشی از دوری راه به ما دست دهد. او مشکلات را با معامله‌های پشت پرده حل می‌کند.

در میان شخصیت‌های پشتون آنسوی دیورند، افغانستان همنام «غنی بابا»ی خود را سراغ دارد. منظور من مرحوم «غنی خان» فرزند «خان عبدالغفار خان» و مشهور به «فیلسوف دیوانه» است.

غنی بابای آنها شاعر و فیلسوف بود اما غنی بابای ما یک سرو گردن از فیلسوف دیوانه برتر و بالا تر است، او متفکر دوم جهان است.

غنی بابای آنها لقب «دیوانه» داشت که برایش یک مزیت تلقی می‌شد، غنی بابای ما هم چندان متعادل نیست. بنابراین از این نظر نیز بابای ما از بابای آنها نه تنها چیزی کم ندارد که شاید بیشتر هم داشته باشد!

غنی بابای آنها در جهاد همگام افغان‌ها نشد و در آن زمان تا توانست علیه جهاد افغان‌ها سخن گفت اما به عنوان یک افغان لااقل به یک سلسله ارزش‌ها باور داشت و تا دم مرگ بر سر آن باورها استوار باقی ماند.

مثلا در یکی از اشعار خود نوشت که:

شمشیرت را بردار و پشتو و اسلام را سربلند کن

نام غلام را از چشمان مست خود بزدای

بپاخیز ای دلاور! امروز دلبر و جانان خود را از آن خودساز

برنده‌ی نام پشتون و ناموس افغان شو

جهان را از تماشای خود به شگفتی وادار؛

ای فرزند احمد! و ای فرزند شیرشاه!

تعبیر «فرزند احمد» در این شعر می‌تواند اشاره به غنی بابای ما باشد…

در پایان باید گفت که به عنوان یک شهروند این کشور هرگز باور ندارم که مشکل افغانستان با پاکستان حل نمی‌شود و قضیه دیورند تا ابد به عنوان یک دیوار حایل در روابط کابل و اسلام‌آباد باقی می‌ماند اما لااقل حق دارم از غنی بابای خود بپرسم که در این معامله در برابر آنچه که سخاوتمندانه در طبق اخلاص نهادیم و به اسلام‌آّباد دادیم چه بدست آوردیم؟

انتهای پیام/.