میراث ضرغامی
خبرگزاری تسنیم: رمضان پرجنجال امسال تلویزیون ایران دو روز پیش پایان یافت. در روزگار پایان تلویزیونهای رسمی، تلویزیون ایران بار دیگر در مرکز توجه افکار عمومی قرار داشت، اما سایه سنگین مدیریت قبل همچنان احساس میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، درست چند هفته پیش از آغاز ماه رمضان سال 1436 هجری قمری، التهاب و هیجان مدیران و روابط عمومی سازمان صدا و سیما نشان میداد، بعد از یک نوروز کمرمق، حالا تمام انرژی بخش تولید سازمان یکجا برای دومین مناسبت تیم جدید مدیریت صدا و سیما متراکم شده است. رفتن بهسراغ پربینندهسازترین آدمهای این سالهای تلویزیون و برنامهریزی برای پر کردن کامل باکس بعد از افطار تا نیمهشب، نشان میداد که سرمایهگذاری زیادی برای موفق بیرون آمدن از این آزمون سنگین صورت گرفته است، اتفاقی که در نوروز امسال، بهرغم برنامهریزیهای قبلی رخ نداده بود و حالا در رمضان، دومین باکس پربیننده تلویزیون ایران بعد از نوروز، همه چیز مهیا شده بود تا خاطره تلخ نوروز 94 فراموش شود. این اتفاق در ماه رمضان امسال تا حدودی رخ داد، غیر از حاشیههای جنجالی برنامه پربینندهای بهنام «ماه عسل» که برای اولین بار موجب واکنش علنی یک مقام بلندپایه تلویزیون به یک برنامه شد و غیر از ضعف نسبی پرامیدترین برنامه امسال «پایتخت»، تلویزیون در ماه رمضان، کارنامه نسبی و قابلتوجهی داشت، اما یک نکته قابلتوجه اینجا وجود داشت: 5 برنامه پربیننده ماه رمضان امسال، «پایتخت4»، «دردسرهای عظیم2»، «ماه عسل»، «خندوانه» و «جشن رمضان» همه برنامههای باقیمانده از دوران مدیریت ضرغامی، رئیس پیشین سازمان صدا و سیما بودند، برنامههایی که اگر نبودند، رمضان امسال کاملاً خالی میشد و تجربه نشان داد که بقیه برنامهها هم فعلاً قابل رقابت با آنها نیستند و این زنگ خطری برای تلویزیون است.
«ماه عسل»؛ سال حاشیهها و جنجال
یکی از جنجالیترین دورههای تلویزیون ایران، امسال با پخش برنامه زندهای بهنام «ماه عسل» رقم خورد. برنامه بهشدت پربیننده و محبوبی، که بهخلاف تصورات اولیه و پیشبینیهای قبلی، در پخش امسال خود با انتقاداتی مواجه شد که بغض احسان علیخانی، مرد شماره اول برنامه را روبهروی آنتن زنده شبکه 3 شکست.
«ماه عسل» با اتکا به برگ برنده این سالهای تلویزیون ایران یعنی تمرکز بر «مردم عادی و معمولی» بهعنوان قهرمانان عصر جدید، خیلی زود به یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیون ایران تبدیل شد. اما قسمت اول امسال «ماه عسل»، با انتخاب یک جوانک عاشقپیشه که خودکشی کرده بود، نشان داد که «ماه عسل» امسال سر جنجال بزرگی دارد. چند قسمت بعد «ماه عسل» یک مدل عروس را به برنامه آورد و عکسهای او در فضای مجازی بهفاصله یک ساعت بعد از پخش برنامه دست به دست میگشت، عکسهایی که با عرف تلویزیون و با تصویری که از او در «ماه عسل» پخش شده بود فاصله زیادی داشت و به این ترتیب بود که «ماه عسل» وارد ماجرای پرحاشیهای شد، ماجرایی که انتهای آن نامه تند و تیز پورمحمدی، معاون سیما به مدیر شبکه سوم و دستور توبیخ عوامل برنامه بود، نامهای که در یکی از معدود دفعات تجربههای مدیریتی در تلویزیون، علنی و رسانهای شده بود.
این البته تمام ماجرای «ماه عسل» امسال تلویزیون نبود. انتقاداتی که در فضای مجازی از فضای تلخ سریال و فضای غمبار آن و همچنین میزان دستمزد احسان علیخانی به وجود آمده بود خیلی زود آنقدر بالا گرفت که احسان علیخانی مجبور شد در آنتن زنده تلویزیون به آنها پاسخ بگوید.
جدا از جنجالها و حاشیههایی که بعضاً مشخص نبود با کدام منطق، سالهای پیش غایب بودند و امسال سر برآورده بودند، «ماه عسل» همان مسیر معرفی قهرمانان جدید عصر ما را میپیمود و به همین ترتیب، مشتریان و مخاطبان انبوه خود را هم حفظ کرده بود. علیخانی امسال توانست از زیر بار فشار روانی رسانهها و شبکههای اجتماعی سر بلند کند و بیرون بیاید، اما مسیری که این برنامه در ماه رمضان امسال پیمود، نمودار خوبی برای خروج تلویزیون از فضای درونیاش است. دوران قبلی به سر آمده است و حالا تلویزیون در یک مجموعه از رسانههای همشکل و ناهمشکل قرار میگیرد، رسانههایی که فعلاً سر ناسازگاری با آن را دارند.
«پایتخت4»؛ همچنان بیرقیب با یک نیمه ضعیف
پرامیدترین برنامه ماه رمضان تلویزیون ایران، اگرچه انتظارها را بهصورت کامل برآورده نکرد، اما همچنان پربینندهترین و جذابترین برنامه رمضانی تلویزیون باقی ماند تا ثابت شود که کماکان الگوی ثابت نمایش آدمهای معمولی با اتفاقات معمولی در رسانههای ایرانی منجر به پاسخ میشود.
سیروس مقدم و محسن تنابنده که این روزها فیلم ناامیدکننده «گینس» را روی پرده سینماها دارند، دوباره طرحی واقعی از زندگی معاصر مردمان ایرانی را روی تلویزیون به رخمان کشیدند. «پایتخت» یک نیمه درخشان داشت، تکرار موفقیتهای قسمتهای پیش و یک نیمه تقریباً ناامیدکننده که به ورطه تمرکز بیش از حد بر یک ایده مرکزی کممایه افتاد و نهایتاً هم ماجرا را با یک پایان بهشدت کلیشهای و نچسب پایان داد.
با وجود همه این حرفها، فقط موجهای اجتماعی و رسانهای که حتی بخشهای جزئی سریال در جامعه ایران به راه انداختند، چیزی مثل ماجرای گرفتن شیرینی ناپلئونی، نشان میدهد که «پایتخت4» همچنان سریال اول ایرانیهاست.
«دردسرهای عظیم2»، موفقیت قسمت اول تکرار نشد
موفقیتی که در فصل اول سریال بروز نیکنژاد اتفاق افتاده بود، اینجا رخ نداد تا بار دیگر ثابت شود که دنبالهسازی واقعاً کار سختی است. شاید آن چیزی که فصل دوم «دردسرهای عظیم» از آن ناحیه بیشتر ضربه خورد؛ همان چیزی باشد که نیمه دوم «پایتخت» را تبدیل به یک اتفاق پیشپاافتاده کرد. کاهش تعدد ایدههای مرکزی، کاهش توجه به جزئیات فرعی و کاهش ایجاد رابطههای جدید در یک سریال شبانه تلویزیونی، خیلی زود منجر به افتادن سریال از رمق و بیانگیزگی مخاطبان میشود، همان اتفاقی که البته با دوزی کمتر در «دردسرهای عظیم2 » اتفاق افتاد.
سریال البته بینندگان خود را داشت و بهعنوان یک سریال متوسط مناسبتی قابلتوجه بود، بهخصوص اینکه باید سپاسگزار سازندگان آن بود که سریال مناسبتی ساخته بودند و خبری از جن و پریها و شیطان و فرشتهها نبود، اما سریال اجتماعی «دردسرهای عظیم2» کمی بیش از حد بیزمان و بیمکان شده بود و زیاد ربطی به دنیای امروز ما نداشت.
«جشن رمضان»؛ احمدزاده همچنان پیوسته و آهسته
کاظم احمدزاده، مجری مشهور و پرسابقه تلویزیون، همچنان مسیر آهسته و پیوسته خود را در برنامهای بهنام «جشن رمضان» ادامه میدهد، برنامهای که هر سال با تغییراتی جزئی، همان مسیر همیشگی دعوت به نیکوکاری و توجه به اقشار ضعیف را جلو میبرد، برنامهای که امسال سروشکل تازهتر و شیکتری پیدا کرده بود و به همین ترتیب، علاوه بر اینکه مورد توجه مخاطبان ثابت خود قرار گرفت، مشتریان تازهتری هم پیدا کرد.
احمدزاده البته از جنجال فراری است و علاقهای هم به زرق و برقهای ژورنالیستی ندارد و برنامهاش هم معمولاً همزمان با سریالهای پربیننده تلویزیون پخش میشود و به این ترتیب طبیعتاً بخشی از بینندگانش را از دست میدهد، اما مسیر ثابت احمدزاده،در تمام این سالها، بهتدریج جمع بزرگی از بینندگان را پای برنامهاش کشانده است.
البته که احمدزاده هم امسال در دست منتقدینی که معتقد بودند برنامه او چیزی جز سیاهنمایی و یا نمایشی فریبکارانه از نیکوکاری سلبریتیها نیست، قرار گرفت، اما مشی او تغییر نکرد و حرکت آهسته و پیوستهاش ادامه دارد.
«خندوانه»؛ همه حرفهایها
ساخت یک دوگانه از خندوانه/ ماه عسل، طبیعتاً برای سازندگان خندوانه اتفاق بدی نبود. برنامهای با دو سال سابقه با پخش از یک شبکه فرعی کنار یکی از پربینندهترین برنامههای دهساله تلویزیون قرار گرفته بود و این یعنی اینکه «خندوانه»ایها کار خودشان را اثرگذار انجام داده بودند. رامبد جوان یک تیم حرفهای کنار خودش جمع کرده است و حرفهای بودن از تکتک جزئیات گرافیکی برنامه، مستندها و پلیبکها تا انتخاب میهمانان و سؤالها مشخص است و این اتفاق جالبی در تلویزیون است. اینکه برای یک برنامه یکساعته در تکتک جزئیات و قسمتها، فکر، کار و سرمایهگذاری شود، اتفاق بدیعی است.
«خندوانه», بهزودی تبدیل به یکی از مهمترین اتفاقات تلویزیون میشود، برنامهای که همین حالا هم رقابت سلبریتیها، برای حضور در آن آغاز شده است. یک برنامه سبک و تفریحی که حرفهای بزرگ بزرگ نمیزند.
«گاهی به پشت سر نگاه کن»، دیده نشد
اما ماه رمضان امسال، در شبکه 2 سیما سریالی بهنام «گاهی به پشت سر نگاه کن» پخش شد، سریالی که در بدترین زمان پخش، به نمایش درآمد و با وجود رقبای قدرتمندی مثل «پایتخت» و «دردسرهای عظیم» و «خندوانه» اساساً دیده نشد. اما جدای از میزان بینندگان این سریال، مازیار میری که برای دومین بار به تلویزیون آمده بود، سریالی قابلقبول روانه آنتن کرده بود.
سریالی که کاملاً با قواعد کلاسیک داستانگویی، روایت میشود و نتوانست خیلی از بینندگان کمحوصله این روزهای تلویزیون را پای خود بنشاند، اما کسانی که طاقت آوردند و سریال را تا پایان دنبال کردند از مشاهده سریالی خوشساخت و مرتبط به اوضاع و احوال اجتماعی این روزهای ایران، با چاشنی انگیزشهای معمول داستانگویی مثل عشق و خیانت و کلاهبرداری، راضی بودند.
سریال میری البته میتواند با یک بازپخش مناسب در یک موقعیت دیگر، بینندگان بیشتری هم پیدا کند.
اتفاقات دیگر
در ماه رمضان امسال اتفاقات دیگری هم رخ داد،برنامه «محله گل و بلبل» ورژن جدیدی از محبوبترین مجری تلویزیون ارائه نمود. عموپورنگ با شکل و شمایلی جدید و با طراحی صحنه قابلتوجهی، سرانجام مسیر سنتی ساخت برنامههای مجری محور را تغییر داد. «شبکه مستند» سرانجام تکانی خورد، پخش مستندهای جالبی مثل «یک لقمه نان», «پایینتر از ابرها»، «هلال» و تکمستندهای اجتماعی جالب بهتدریج مشتریان ثابتی هم پیدا کرد و فضای شبکه مستند را از رخوت معمول خارج کرد. در عین حال پخش و گزینش مستندهای خارجی در شبکه مستند هم از حالت روتین همیشگی خارج شده است و تحولات جالبی در شبکه مستند را نوید میدهد. در عین حال در ایام ماه رمضان، اوج مذاکرات هستهای هم در جریان بود، ماجرایی که نشان میدهد مطابق پیشبینیها، مهمترین تحول صدا و سیما در دوران مدیریت محمد سرافراز در بخش خبر و سیاسی رخ داده بود. پخش متنوع مستندهای سیاسی جالبتوجه و مخاطبپسند و همین طور تحول در «شبکه خبر» در انعکاس اخبار بهروز مذاکرات هستهای هم یکی از اتفاقات جالب ماه رمضان تلویزیون بود.
انتهای پیام/*