۲ اجرا در چهارمین روز تئاتر شهر: یکی خوب، یکی ضعیف

2 اجرا در چهارمین روز تئاتر شهر: یکی خوب، یکی ضعیف

روز گذشته تالارهای حوزه هنری میزبان دو نمایش چهارمین جشنواره تئاتر شهر بودند. «تابندگان» اثری از علیرضا مهران و «فولادها هرگز زنگ نمی‌زنند» از یوسف پورآذری.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «تابندگان» نقلی است از زندگی علی گندابی، مردی لوطی و عیارمسلک. علی گندابی با وجود آنکه شرارت‌هایی دارد؛ اما کمک به خلق الله را رها نمی‌کند. علی با آنکه نسبت به امور دینی آگاهی نسبی دارد؛ ولی خود را در قید و بند آنها نمی‌داند. شب اول محرم دهانش را نجس می‌کند و در عالم مستی راه را بر معمم محله می‌بندد و از او می‌خواهد برایش روضه امام حسین (ع) بخواند؛ وگرنه او را خواهد کشت. روضه حالش را متحول می‌کند تا جایی که علی گندابی مجاور حرم حضرت علی (ع) می‌شود.

«تابندگان»  را از لحاظ اجرا باید نوعی مونولوگ دانست که به شیوه برخوانی توسط ابوالفضل حاج‌علی‌خانی اجرا می‌شود. حاج‌علی‌خانی چنین شیوه‌ای را پیشتر در نمایش «معاشقه خنجر و حنجر» در تماشاخانه سنگلج تجربه کرده بود. او در آن اثر نقش ده‌ها نفر را روی صحنه ایفا کند. چنین شیوه‌ای به اثر جذابیت می‌بخشد و با توجه به آنکه نمایش هدفی جز انتقال یک پیام اخلاقی ندارد؛ آن را تبدیل به اثری خسته‌کننده نمی‌سازد. در عوض نمایش از طنزی شیرین بهره می‌برد که باعث می‌شود مخاطب نمایش را همراهی کند و پیام اخلاقی او را از اثر دور نکند.

اما این تمام هنرنمایی حاج‌علی‌خانی روی صحنه نیست. او به عنوان‌های مختلف به خواندن شعر روی صحنه مبادرت می‌ورزد که همگی بخشی از دستگاه‌های موسیقیایی تعزیه و شبیه‌خوانی است. حاج‌علی‌خانی اجرایی نو از تعزیه را روی صحنه شکل می‌دهد. علی براتی، طراح حرکت با حضور متقابل کنار حاج‌علی‌خانی و بدون آنکه کلامی سخن بگوید، خلاء حاکم بر یک مونولوگ را پر می‌کند. با توجه به اینکه حاج‌علی‌خانی نقش چند شخصیت را بازی می‌کند و مونولوگ‌ها در واقع دیالوگ‌هایی میان شخصیت‌هاست؛ حضور علی براتی با خلق حرکاتی بدیع و خارج از چارچوب تعزیه و شبیه‌خوانی، به اثر تعادل می‌بخشد.

«فولادها هرگز زنگ نمی‌زنند» داستان فیلمبرداری است که با داشتن تصاویری از یک مجلس زنانه قصد اخاذی از دختر یک جانباز را دارد. او که در عطش دختر است، با ترفند دختر وارد خانه او می‌شود و پدر جانبازش را روی تخت می‌بیند که 14 سال پابند تخت شده است و خیال می‌کند جنگ هنوز تمام نشده است. پسر از نقشه خود منصرف می‌شود، فیلم را به دختر پس می‌دهد؛ اما به اتهام قتل یک پیرزن دستگیر می‌شود. پیرزن زمانی به قتل رسیده است که پسر در منزل مرد جانباز به سر می‌برده است و حالا نیازمند شهادت دختر است.

«فولادها هرگز زنگ نمی‌زنند» چیزی است شبیه سریال‌های اخلاق گوشزدکنی چون «شاید برای شما اتفاق بیافتد» یا سریال ترکی «کلید اسرار». نمایش تصویری از یک موجود خبیث شهوت‌پرست را نمایش می‌دهد که اکنون دختر مظلوم و مومنی را در موقعیت گناه‌آلود محصور کرده است؛ اما چون از آنجا که آدم بد هیچ وقت به مقصود خود نمی‌رسد، پسر در نهایت و در همین دنیا متنبه می‌شود.

«فولادها هرگز زنگ نمی‌زنند» اثری فاقد منطق روایی در چیدمان شخصیت است. برای مثال چرا یک دختر مومن باید رفتاری در یک مجلس زنانه از خود نشان دهد که انتشار فیلمش او را رسوا کند و فراتر از آن، یک دختر مومن در یک مجلس زنانه با حضور یک فیلمبردار مرد، رفتاری خلاف عفت یک زن مومن انجام می‌دهد؟

نکته جالب‌تر در پرده پنجم – یکی مانده به آخر – رخ می‌دهد که دختر به مدیر دفتر فیلمسازی تذکر می‌دهد فیلمبردار محرم اسرار مشتری است! باور کردن چنین صحبت‌هایی از یک دختر مظلوم و پاک بعید است. از همه جالب‌تر آنکه دختر حاضر است پاکدامنی خود را برای حفظ آبرو از دست دهد، ولی حاضر نیست زیر بار چند قلدر رود تا پسر را گوشمالی کنند.

نکته اساسی در این است که نویسنده و کارگردان «فولادها هرگز زنگ نمی‌زنند» به واقع به این باور ندارند که فولادها همواره زنگ می‌زنند، حتی فولاد زنگ‌نزن؛ لذا زنگار هموار بر بدنه فولاد می‌نشیند و بیشتر اوقات در عمق هم نفوذ کرده است. گروه سازنده به صرف ساخت اثری حاوی پیامی اخلاقی – البته به شیوه‌های مرسوم در شبکه‌های تلویزیونی – داستانی نسبتاً غیرمنطقی خلق می‌کنند که پیش‌فرضش متنبه شدن «آدم بده قصه» است. اگر این فرض غلط از آب درآید و پسر متنبه نمی‌شد ما شاهد چه می‌بودیم؟ گفتن اینکه راه دوم تصویر ممیزی شده در فضای هنری کشور است، مغالطه نیست؟

در دورانی که مردم – به خصوص افرادی که هنوز تئاتر می‌بینند – دیگر بدون ادله ملموس و محسوس چیزی را باور نمی‌کنند؛ خلق نمایشی نه عوام‌پسندانه؛ بلکه بخشنامه‌پسندانه در جشنواره تئاتر شهر عجیب است و به نظر می‌رسد گروه‌هایی تئاتری که هنوز در پی خلق آثاری فاقد هر گونه خلاقیت هنری هستند، چندان باوری به اثر خود ندارند و صرفاً در پی جلب توجه مسئولان هستند.

برای اثبات این مدعا می‌توانم به پارادوکس میان عدم علاقه دختر – به عنوان شخصیت مثبت و مظلوم نمایش – به کافه و اصرار مشتاقانه نمایش به حضور گروه موسیقی کافه‌ای در اثر اشاره کرد. یک گروه هنری یا باید رومی رومی باشد یا زنگی زنگی؟

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران