آسیب هویتی جوانان اصلاح‌طلب

۱۶ آذر امسال و رفتارهای سیاسی جوانانی که تریبون‌های دانشگاه را برای اصلاح‌طلبان آماده می‌کردند بهانه‌ای شد تا تجربه چند ساله‌ای را واکاوی نماییم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، دکتر عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت:  16 آذر امسال و رفتارهای سیاسی جوانانی که تریبون‌های دانشگاه را برای اصلاح‌طلبان آماده می‌کردند بهانه‌ای شد تا تجربه چند ساله‌ای را واکاوی نماییم. برای شناخت اصلاح‌طلبان و طیف‌های مختلف آن روش‌های مختلفی وجود دارد که از جمله می‌توان به بیانیه‌ها، کتب، سخنان، مشی، مواضع و ارتباطات و نسبت آنان با اسلام سیاسی، ولایت فقیه و نوع برداشت از پیشرفت (توسعه) و منافع ملی اشاره کرد.

برای شناخت نحله‌های قدیمی‌تر آن می‌توان مواضع و دیدگاه‌های آنان را در دهه‌های مختلف انقلاب اسلامی با هم مقایسه نمود و ثبات یا تطور فکری، گفتمانی و معرفتی را مورد قضاوت قرار داد. اما سؤال اساسی این است که جوانان اصلاح‌طلب و نسل‌های نوظهور را چگونه می‌توان شناخت؟ آنان از تنش- واکنش سال‌های اخیر اصلاح‌طلبان ناب با نظام چه تصویری دارند؟
چارچوب فکری آنان چیست، آیا از سامانه و منظومه فکری معرفه و منسجمی پیروی می‌کنند؟ به انقلاب اسلامی چگونه می‌نگرند و آرمان آنان چیست؟ به صورت طبیعی تمرکز جوانان فعال سیاسی در دانشگاه‌هاست و زمینه بروز و ظهور رفتار سیاسی نیز در دانشگاه بهتر است.

نگارنده به جهت حضور طولانی و تحصیل و تدریس و فعالیت‌های تشکلی در دانشگاه این مهم را طی چند سال از طریق گفت‌وگوهای دوجانبه و مطالعه مواضع و رفتارهای سیاسی و حضور در میزگردها و تریبون‌های دانشجویی مورد تعمق قرار داده و بدون اینکه بخواهم نگاه سیاسی به مسئله داشته باشم فهم خود از هویت و مشی جوانان متمایل به اصلاح‌طلبان را در این مختصر به رشته تحریر در می‌آورم. در میان اصلاح‌طلبان افراد معتقد به انقلاب اسلامی کم نیستند، بنابراین اگر درستی و انصاف را در این وجیزه می‌بینند چاره‌ای بیندیشید. البته آنچه ذیلاً آورده می‌شود به معنی مطلق‌گویی نیست اما قاعده را می‌توان اینگونه فهمید و قضاوت کرد و اما بعد...


وقتی به سخن این جوانان گوش می‌دهید متوجه خواهید شد که جوانان اصلاح‌طلب فعال در عرصه سیاسی- فرهنگی از سامانه فکری و منظومه گفتمانی مشخص و تعریف شده‌ای پیروی نمی‌کنند، از آرمانگرایی فهم دقیق و قابل عرضه‌ای ندارند و به نوآموزان و تمرین‌کنندگان روشنفکری بسیار شبیه‌اند. از تاریخ کشور و انقلاب اسلامی تصویری روشن، تجزیه‌شده، جوهری و شفاف ندارند و احساس تعلق آنان معمولاً توأم با عواطف نیست.

وجوه تمایز جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی با دیگر نظام‌های مستقر در جهان برایشان جذاب جلوه  نمی‌کند و به آرمانشهری در ورای مرزها باور دارند. نیمه پر لیوان آنان از نظام جمهوری اسلامی به یک چهارم هم نمی‌رسد و بالقوه منتظر تغییرات ماهوی هستند. بک‌گراند برنامه‌های دانشجویی‌شان ترکیبی از شخصیت‌های تاریخی- امروزی است که معلوم نیست به وسیله کدام دستگاه فکری با همدیگر معنایابی می‌شوند.

مصدق، مطهری، بازرگان ، خاتمی، شریعتی، بهشتی، امام (ره)، طالقانی، منتظری، موسوی و... را با همه اختلافات فکری  - معرفتی در یک سبد جای می‌دهند. گویی بسان پیروان «مرجئه» در صدر اسلام می‌مانند که بعد از جنگ‌های داخلی سال 35 تا 130 هجری برای رهایی از شناخت حق و باطل همه را به «رجاء» ارجاع دادند و تعمداً از کنکاش نسبت به عملکرد آنان دوری کردند و شاید (دلیل دوم) این تشویش هویتی را بزرگان اصلاح‌طلب به آنان منتقل کرده‌اند که گویی همه این افراد با نظام مستقر مشکل مشترک داشته‌اند یا نظام مستقر همه را یکسان می‌بیند. به طور مثال معلوم نیست چگونه می‌توان حضرت امام و مرحوم دکتر مصدق را یکجا دید و آن جمله معروف امام را که «ایشان مسلم نبود»، نادیده گرفت.
دقت در چرایی این رفتار و مواضع علل مختلفی را به ذهن متبادر می‌کند که معکوس کردن این علل خود می‌تواند راه درمان و حل مسئله باشد.


1- یکی از دلایل عمده این تشویش و پراکندگی، ناهمسو بودن گفتمان اصلاح‌طلبی با گفتمان انقلاب اسلامی است. گفتمان انقلاب اسلامی با دال مرکزی «اسلام سیاسی» از عناصری‌ مانند مردم‌سالاری دینی، پیشرفت، عدالت، روحانیت، مهدویت، استکبارستیزی، وحدت، دعوت و صدور انقلاب، حمایت از جنبش‌های آزادی‌بخش، ولایت فقیه، شهادت و... تشکیل شده است. حال آنکه گفتمان اصلاح‌طلبی با دال مرکزی «جمهوری» یا «دموکراسی»‌ از عناصری  مانند: تحزب، منافع ملی، تکثرگرایی، توسعه، انتخابات آزاد، دموکراسی، اسلام رحمانی و... تشکیل شده است. بنابراین عناصر گفتمان دینی در این جوانان کم‌رنگ است و انقلاب اسلامی را امری سپری شده و تاریخی می‌دانند و تصویری که از امام دارند بسان فردی محترم اما سپری شده است.


2- گرایشات روشنفکری و رفت و برگشت روشنفکران اصلاح‌‌طلب بین قدرت و روشنفکری، این جوانان را به اپوزیسیون غیر مسلح نظام تبدیل نموده است و هیچ مصلحتی را برای نظام نمی‌پذیرند.


3- عدم مرزبندی درون و برون حاکمیتی اصلاح‌طلبان از دیگر عوامل در این آسیب‌شناسی است. از اکبرگنجی تا عارف، از فاطمه حقیقت‌جو تا سید محمود دعایی برای این جوانان اصلاح‌طلب هستند و اصلاً مرزی برای نخبگان معتقد و مخالف انقلاب اسلامی نمی‌شناسند. به همین دلیل محل قرار گرفتن دقیق خود را نیز گم کرده‌اند. آنان با تکیه به خصلت‌های روانی که خاص سنین جوانی است اصلاح‌طلب واقعی را کسی می‌دانند که شجاعت بیشتری برای ایستادن مقابل نظام داشته باشد.


4- کم‌رنگی مرزبندی‌های شرعی و دینی در تعاملات، عامل دیگری است که می‌توان آن را به آبشخور روشنفکری ارجاع نمود. دیالوگ‌های رمانتیک، اردوهای ترکیبی و... نمادهای این نوع رفتار است.


5- د‌ور بودن از جلسات اخلاق دینی یا استغنا از آن و حتی به سخره گرفتن برخی اساتید اخلاق در کلام برخی از آنان مشهود است که این خلأ تأثیر بسزایی بر نوع تعاملات شخصی بر جای گذاشته است.


6- تاریخ دوگانه اصلاح‌طلبان در دهه اول انقلاب اسلامی (شور ضد امریکایی و ضد امپریالیستی و مستضعف‌نوازی) و دهه 80 به بعد آنان را دچار تعارضات عمیقی می‌نماید که گذشته را اقتضایی و بعضاً اشتباه می‌دانند و مواضع امروز آنان را تأیید می‌نمایند.


7- فهم اسلام سیاسی – اجتماعی به گونه‌ای که مدنظر امام بود در این جوانان مشهود نیست و گویی امام صرفاً برای دموکراسی فرانسوی قیام کرده است و غیر از «میزان رأی ملت» است هیچ حرف دیگری نداشته و ندارند و فهم دموکراسی‌خواهانه صرف از انقلاب اسلامی هدیه‌ای است که اسلاف به این جوانان تقدیم کرده‌اند.


8- بدبینی به دستگاه‌های نظارتی و قهریه نظام همانند اسلاف مشهود است. آنان سپاه، شورای نگهبان، قوه‌قضائیه و تا حدودی وزارت اطلاعات را مانع از رسیدن اصلاح‌طلبان به مدینه فاضله مدنظر می‌دانند بنابراین وقتی در نقد رقیب اصلاحات صحبت می‌کنند، نظام را نقد می‌کنند و قادر به تفکیک سیاست‌های نظام و سلایق جریان رقیب نیستند، بنابراین به جای زدن رقیب نظام را می‌زنند و بعضاً نفی نظام را با نقد آن خلط می‌کنند.


9- کوچ جمعی شورای مرکزی اسبق دفتر تحکیم به امریکا (تلاش‌های رسانه‌ای آنان علیه نظام و پیگیری شدید تحریم‌ها در مجالس امریکا) نسل امروز را دچار تعارضات آرمانی نموده است که هم می‌خواهند اسلاف را محترم بشمارند و هم خود را در داخل کشور تعریف نمایند. امید است این نوشتار که خالی از هرگونه آلودگی سیاسی است بتواند بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان را که همچنان بر ماهیت حقیقی نظام پایبند هستند، به اندیشه و راه حل رهنمون نماید. گام اول برای این مهم ارائه تصویری جامع از امام و اهداف داخلی و جهانی ایشان است.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/