شاهکارهای معماری در معرض تخریب/ غارهای هزار ساله تمدنی نایاب در اردبیل+ تصاویر
- اخبار استانها
- 26 خرداد 1395 - 13:35
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، استان دارالامان و دارالارشاد اردبیل از دیرباز به لحاظ موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی خاص مهد تمدنهای باستانی بوده و از آنجا که مدتی پایتخت آل مسافر و سالاریان از خاندان دیلمیان در قرن چهارم هجری و مرکز قیام بابک خرمدین در سال 193 هجری و نقطه تشکیل حکومت صفوی بوده سبب ایجاد یادگارهای ارزشمند از جمله قلعهها و دژهای مستحکم شده است که به لحاظ سیاسی و اجتماعی بویژه معماری حائز اهمیت هستند.
این قلعهها که در دشت مغان، مشگین شهر و خلخال بیشتر از سایر مناطق استان وجود دارد در دورههای مختلف چون اشکانی، ساسانی، صفوی حتی عصر مفرخ با دلایل مختلف از جمله جلوگیری از تجاوز دشمن، پاسداری از مرزها، زندان، نگهداری خزاین پادشاهی و... ایجاد میشدند که هر کدام میتواند مکان مناسبی برای بازدید گردشگران و بازشناسی تاریخ و هویت این مرز و بوم و دانشجویان باشد.
در بین هر کدام از مناطق پر جاذبه و دارای آثار تاریخی این استان روستایی با نام " اونار" در 20 کیلومتری شرق مشگین شهر از توابع بخش لاهرود وجود دارد که این روستا از اوایل اسلام تا دوران معاصر آثار فرهنگی بی شماری در دل خود جای داده است قلعهبر، قلعهها وغارهای بنه لر قلعه دئو، قبرستان اسلامی ( با سنگ افراشته و سنگ قبرهایی در اشکال و خطوط مختلف به نام پیر )، درخت کهنسال چنار به نام بابا چنار با بیش از 1200 سال قدمت در مرکز روستا و تپههای باستانی متعددی از جمله آثاری است که چشم بینندگان را مینوازد.
به گفته برخی کارشناسان اونار با ترکیب دو کلمه ترکی "اون" یعنی (پیش رو) و آر (مردان) تشکیل شده که درکل به معنای مردانی که در خط مقدم هستند میتوان تعریف کرد. در نزدیکی اونار وجود " قلئیببر" یعنی قلعهای که جلو و پیش رو است تا حدودی این تعریف را معنا دار میکند. ولی به نقل از اهالی روستای اونار در زمانهای دور در این روستا آسیابهایی برای آرد کردن غلات وجود داشته به همین خاطر اسم این روستا در گذر زمان اونار (گرفته شده از اون در زبان ترکی به معنی آرد واحتمالا جمع آن اونلار که یعنی آردها که احتمالا در گذر زمان به اونار تبدیل شده است) نامیده شده است.
در تاریخ اونار آمده است که قهرمان آذربایجانی یعنی بابک، قراردادی را با افشین، زیر درخت چناری که اسمش پیر بابااست ( در فهرست میراث فرهنگی نیز ثبت شده) و هم اکنون نیز آن درخت به حیات خود ادامه میدهد, بسته و باهم، هم پیمان شدند.
اما شباهت نام قلئیبر با کلیبر نیز بسیار جای تامل دارد. تراکم قلعه در این منطقه نشان میدهد این خطه از قدرت نظامی و جنگی توانایی در مقابله با دشمنان بویژه در زمان بابک خرم دین برخوردار بوده است.
قلعه "بر" یا "قلئیبر" که به اعتقاد خیلی از کارشناسان به اشتباه " بقایای قلعه بربر" می گویند مربوط به سدههای دوم و سوم هجری قمری است که در تاریخ 12 دی 1386 با شمارهٔ ثبت 20423 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران با عنوان ( بقایای قلعه بربر) به ثبت رسیده این قلعه از شرق به قلعه گیشنه وَر، از شمال به قلعه اَل لَوَر و از سمت غرب به رودخانه اونار چایی مشرف است و متعلق به دوران صدر اسلام میباشد.
ساختار معماری قلعه بر نشان میدهد برای اسکان معمولی نبوده و به عنوان مکانی برای دفاع، حمل و نگهداری آذوقه و ابزار آلات جنگی مورد استفاده قرار می گرفته است. حتی به گفته مردم منطقه اونار در زمین های فاصله این قلعه تا خود روستا ابزار جنگی مختلفی از جمله شمشیرهای مسی پیدا میشود.
این قلعه تلفیقی از معماری صخرهای و سازههای دست ساز و دارای چهار هکتار وسعت است شکل آن از طرف شمال شبیه سر یک انسان است و در قسمت غربی آن نیز هفت اطاقک صخرهای به عنوان محل نگهبانی خودنمایی میکند.
از آنجا که امروزه به دلیل عدم نظارت و رسیدگی حفاریهای غیرمجاز در اطراف این قلعه صورت گرفته بسیاری از قسمتهای مهم آن از بین رفته است با این حال قراین نشان میدهد از مراکز اصلی بابک خرم دین در استقرار نیروهای نظامی بوده چرا که در آن برهه تاریخی مهمترین کار بشر کشاورزی بود و با سبک معماری حاضر همخوانی ندارد پس این مکان از پناهگاه های اصلی نظامیان به شمار میآمده است.
همچنین این موضوع نیز حائز اهمیت است که در زیست بوم این منطقه حیوانات متعددی وجود دارد که از جمله آن میتوان به خرس اشاره کرد(که حتی تعدادی از محلیان توسط این حیوان زخمی شده اند).
ابن اثیر یکی از مورخان اواسط قرن 6 هجری قمری مینویسد: خرمیها تا چهار قرن بعد از بابک در کوههای آذربایجان میمانند و با تشکیل دژهای استوار در همین مکان ها صاحب تفکر و ایدئولوژی میشوند.
در اطلاعات دریافتی از اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اردبیل آمده است: قلعه بر در منطقه نسبتا کوهستانی با ارتفاع یک هزار و 422 متر از سطح دریا و با طول جغرافیایی 47 درجه و 61 دقیقه و 42 ثانیه و 7 صدم ثانیه و در عرض جغرافیایی 38 درجه و 28 دقیقه و 24 ثانیه و 8 صدم ثانیه واقع شده است. و در قسمت شرق این اثر رودخانه اونار چای در جریان است.
این مکان در 300 متری جنوب شرقی روستای اونار، 10 کیلومتری جنوب شرقی لاهرود، و 32 کیلومتری شرق مشگین شهر در 77 کیلومتری غرب مرکز استان اردبیل قرار دارد. با توجه به مواد فرهنگی و معماری آن به نظر می رسد مربوط به قرون اولیه اسلامی ( قرن دوم و سوم ) هجری قمری باشد. به قول حمد اله مستوفی در کتاب نزهه القلوب روستای اونار محل تولد بابک و نگهداری وسایل نظامی وی بوده است لذا این قلعه نیز به نام قلعه بربر یا قلعه بر مشهور شده است.
در پرونده ثبت این اثر بیان شده است این قلعه به شکل بیضی به طول 220 متر و عرض 50 متر است که ارتفاع آن از سط زمین های اطراف به 17 متر می رسد و تاکنون هیچ برنامه پژوهشی، گمانه زنی و کاوش در این تپه صورت نگرفته است.
وجود گونه های خاص از سفال با خمیره نخودی و پوشش نخودی و لبه ضخیم کوتاه استوار بر گردن و نیز خانه های صخره ای شکل و چاه های عمیق و پیهای سنگی از ویژگی های خاص این اثر است.
از آنجا که این اثر تعیین حریم نشده است، توسط سه عامل طبیعی( فرسایش، زلزله، رانش) ، انسانی ( حفاری غیر مجاز)، حیوانی ( لانه سازی) مورد تخریب قرار گرفته و تعیین عرصه و حریم، نصب تابلو راهنما، فنس کشی، انجام تحقیقات و مطالعات باستانشناسی، و سرکشی مداوم برای جلوگیری از تخریب این اثر ضروری است.
سعید فیوضات کارشناس و مدیر انجمن میراث فرهنگی استان اردبیل در بررسی های خود اشاره می کند:
ورودی قلعه قلئیبر را نشان می دهد
همچنین یک برج تاریخی در این قلعه وجود دارد که از معماری بسیار مهمی برخودار است
برج تاریخی دیده بانی
انتهای قلئیبر از سمت شمالی که شبیه به سرانسان بوده و احتمالا طبیعی نبوده و ساخته دست انسان است.
اما در چند قدمی قلعه بر در همین 26 کیلومتری جنوب شرقی مشکین شهر و در بخش مشکین شرقی قلعهای در دل صخره های مشرف به منطقه سرسبز و پر آب دره "اونار چایی" که گستره آن تا ارتفاعات منتهی به قلل سبلان( ساوالان ) میرسد، وجود دارد که هر بییندهای را مجذوب خود میکند.
نام این شاهکار معماری و دست ساز بشر "غارهای بینه لر" است که در 8 کیلومتری دهکده اونار و یک کیلومتری روستایی به همین نام قرار دارد این مجموعه بی نظیر معماری و پناهگاههای دستکن بشر که با هدف داشتن سر پناهی مطمئن و ایمن ماندن در مقابل حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی بوجود آمدهاند دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که متاسفانه این روزها در اثر کم توجهی متولیان در معرض تخریب هستند.
صدها غار که شمارش آنها نا ممکن است و در دل صخره های استوار که گستره آن حتی زیرزمینی به دره معروف و گردشگر پذیر "شیروان درسی" و قلل ساوالان منتهی میشود از قلم اداره میراث فرهنگی افتاده است و حتی تابلویی که بتوان معرف این مکان پر جاذبه شد وجود ندارد.
غارهای بینه لر دارای ساختاری ویژه با تالارهای وسیع و اتاقکهای متصل و منفصل در دیواره عمودی یک طبقه و دو طبقه در قسمت شیب دار کوه گاهی غیر قابل نفوذ قرار گرفته اند. قدمت این غارها و دخمهها مربوط به دوران مادها و هخامنشیان است ولی با توجه به ساختار منطقه بینه لر این احتمال وجود دارد که قبل از این دوره ها نیز برای سکونت و دفن مرده ها از این غارها و دخمه ها استفاده میشده است.
غارها در دو بخش کلی در دو طرف رودخانه قره سو قرار گرفته اند. قسمت اصلی که مسکونی بوده است شامل بیش از 270 دهنه (طبق شمارش گروهی از صخره نوردان منطقه) میباشد که در یک منطقه کوچک متمرکز شدهاند. این بخش شامل دیوارهای بلند است که برای برجکهای نگهبانی مورد استفاده قرار میگرفته و در هر قسمت جلو آمده صخره در ارتفاع بلند که بدون طناب و تجهیزات امکان دسترسی وجود ندارد یک اتاقک مانند در دل صخره ایجاد شده است.
ویژگی خاص اتاقک این است که در ورودی ندارد و فقط و فقط شامل یک پنجره کوچک است که احتمال دارد به عنوان در ورود و خروج استفاده میشد که یک فرد عادی میتواند وارد آن شود. داخل این اتاقکها فاقد هرگونه طاقچه یا زینت و یا هرچیز دیگر میباشد و کاملا مشخص است که صرفا جنبه نظامی و کشیک دادن داشته است.
بیشتر غارها که برای سکونت انسان استفاده میشدهاند چند اتاقه هستند. یعنی با یک ورودی میتوان وارد شده و به چند اتاق مانند دسترسی پیدا کرد. سقف این اتاقکها در تمام غارها از قد آدمی کوتاهتر است که این ممکن است به دلیل عدم استفاده زیاد خانه توسط اعضای آن باشد. چرا که در زمان غارنشینی انسانها وقت بسیار کمی را در غارها سپری میکردهاند و بیشتر مشغول شکار و تهیه نیازهای خود در بیرون از غار بودند و بیشتر زمان حضور در غار در حال خواب بودهاند. سخت بودن تراشیدن سقفهای بلند انگیزه کوتاه بودن سقفها را مشخص میکند.
غارها، یک طبقه، دو طبقه و سه طبقه هستند. غارهای یک طبقه برای زندگی انسان بوده که ظاهرا فاقد چهارپا بودهاند. غارهای دو طبقه مربوط به افراد غنی تر میشود که چهار پایانی نیز داشتهاند و همگی این غارهای دو طبقه در طبقه بالا محل زندگی خود را ساخته و طبقه پایین را که هم سطح با زمین (البته کلا با زمین همسطح نیستند و به صورت عمودی ساخته شدهاند ولی دسترسی به هر خانه {غار} تدارک دیده شده است. یعنی برای مثال سقف یک غار تقریبا حیاط ورودی غار بالادستی است که البته با ماسوله تفاوت فاحشی دارد و به اصطلاح حیاط فقط به اندازه تردد انسان و حیوان است. در تمامی غارهای دو طبقه در طبقه اول آخور (محل ریختن غذای چهارپایان) دیده میشود که هم اکنون نیز توسط چوپانان روستاهای اطراف به همان منظور استفاده میشود.
در دو طبقه ها در کف طبقه بالا که محل زندگی انسانها بوده است یک شکاف به سمت طویله ایجاد کردهاند که احتمالا برای تردد انسان و سرکشی و یا صرفا دیدن حیوانات استفاده میشده است.
غارهای سه طبقه ظاهرا به اعیان و اشراف اختصاص داشته است. این حدس از آن جهت زده میشود که در طبقه میانی انسانها زندگی میکرده اند. (تا بدین جا کاملا واضح است چرا که در طبقه میانی غارهای سه طبقه طاقچه و تو رفتگیهایی در دیوار مشاهده میشود و همچنین بزرگتر و چند اتاقه است که دارای آشپزخانه هم میشود). طبقه زیرین با توجه به وجود آخور مربوط به احشام میشده است و طبقه بالا طبق حدس ما با توجه به بلند بودن اتاق و یکی بودن آن و عدم وجود هیچ گونه تزیین و ریزه کاری احتمالا برای انبار علوفه استفاده میشده است و یا شاید مواد غذایی؟!
بعضی از اتاقها دارای یک پنجره با فاصله تقریبا 30 الی 50 سانتی متر از کف غار بودند. گرچه این پنجره ها میتواند جنبه تزیینی و یا حتی کشیک دادن داشته باشد اما بررسیها نشان میدهد پنجرهها اتاق را تبدیل به یک آشپزخانه میکند. چرا که در بعضی از غارها دقیقا زیر پنجرهها حفرههای کم عقمی در کف غار مشاهده میشود یعنی پنجره ها را در قسمتی از غار قرار دادهاند که بدون وجود هیچ گونه تهویه جریان ملایم باد داخل کل غار دود را به بیرون منتقل کند.
سمت دیگر رودخانه طبق اطلاعات تخصصی باستان شناسان مربوط به دفن اجساد غارنشینها میباشد. ظاهرا این گروه جسد مردگان خود را در سمت دیگر رودخانه در یک غار دفن میکرده اند. این غارها در ارتفاعات زیاد است.
سعید فیوضات مدیر انجمن میراث فرهنگی استان اردبیل نیز در طی بررسی های کارشناسی آورده است:
محل ساخت اتاقهای اصلی که واقع در بالای روستا و نقطه شروع دیواره بینهلراست. اتاقهای تودرتو و دسترسیهای عمودی در این محل به وفور مشاهده می شود. متاسفانه قسمتی از سازه فروریخته و باعث شده قسمتی از اتاق ها ازبین برود و ققط قسمت انتهایی اتاق ها باقی بماند.
تصویر محل قرار گرفتن پیه سوزها را نشان میدهد
داخل اتاقهای تودرتو محلهایی که جهت نصب روشنایی مثلا پیه سوز کنده کاری شدهاند که در عکس کاملا مشخص میباشند
تناسب هندسی ورودی خانههای کنده شده کاملا مشخص است, کف بعضی از خانه ها در اثر مرور زمان و فرسایش تخریب و فرو ریخته که در پای دیواره جمع شده است.
لایه های سنگی و محکم بعنوان سقف و کف طبقات استفاده شده. حد فاصل این لایههای محکم قابل کنده کاری وبرداشت بوده که سازندگانشان به این امر واقف بوده و از این سازههای طبیعی استفاده نمودهاند.
شکل هندسی ورودی خانههای کنده شده که تقریبا یک مثلث متساوی الساقین را دارد. رعایت ساخت قاعده مثلث در پادری و همگرایی طرفین تا نقطه راس افزایش مقاومت سقف را در پی دارد که میتوان آن را بنوعی پدر طاق دانست. طاق در این محل از کنده کاری مصالح فشرده ایجاد شده وسازه را بوجود آورده. در روند تکامل سازه و معماری بشر بجای کنده کاری مصالح جدا از هم را در کنار یکدیگر قرار داده و با ایجاد چسبندگی از طریق ملات به خلق آثار پرداخته است.
راههای دسترسی افقی و عمودی برای اتصال اتاقها به یکدیگر. موانع قرار داده شده جهت جلوگیری از ورود احشام یا اشخاص به داخل اطاقهای خاص بعلت استفاده کنونی توسط افراد محلی قرار داده شده.
ایوان در ورودی اطاق( جد بالکنهای امروزی)که امکان حضور در فضای بیرون اطاق را فراهم آورده و همچنین چندین دسترسی به داخل را به وجود آورده, این کاربری چند گانه خود زحمات ایجاد این ایوان را( که حجم کنده کاری زیادی را در بر گرفته)توجیه مینماید.
محل ساخت اصلی اتاقها که در در بالای ده و در واقع نقطه شروع دیواره است. اتاقهای تودرتو و دسترسیهای عمودی در این محل به وفور مشاهده میشود, متاسفانه قسمتی از سازه فروریخته و باعث شده قسمتی از اتاقها ازبین رفته و قسمت انتهایی اتاقها باقی بماند, در صورتیکه حفاظت لازم صورت نگیرد مابقی اثر نیز به سرنوشت قسمت فرو ریخته دچار خواهد شد.
داخل اتاقهای تودرتو محلهایی که جهت نصب روشنایی مثلا پیه سوز کنده کاری شدهاند در عکس کاملا مشخص میباشند.
به گفته مردم روستای بنه لر همه ساله از کشورهای مختلف از چین تا آلمان برای بازدید این منطقه میآیند ولی آنچه ما هر روز شاهد آن هستیم تخریب غارها و از خارج شدن شکل اصلی این بنا است.
اما در این بین آنچه که باعث تاسف است عدم ثبت شدن این مجموعه عظیم در فهرست آثار ملی ایران است با پی گیریهایی که از اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری به عمل آمد مسئولان ذی ربط اذعان داشتند یکبار کارشناس خود را به این منطقه فرستادهاند که گزارش داده به دلیل صعب العبور بودن منطقه و عدم رویت کامل مجموعه امکان ثبت آن وجود ندارد.
حال سوال این است در منطقهای به این وسعت که هر روز کشاورزان روستا از کوچک تا بزرگ کنار این قلعه و غارها مشغول باغداری و کشاورزی هستند چطور بدون هیچ وسیلهای از آنجا عبور میکنند و ادارهای چون میراث فرهنگی که وظیفهاش ثبت و حفظ و احیاء آثار تاریخی و باستانی است قدرت اعزام یک تیم و کارشناس برای بازدید این منطقه را بعد از سالها پیدا نکرده است؟
از طرفی وقتی به قلعههایی دیگر که در فهرست آثار ملی ثبت شده است مراجعه میکنیم همه در اثر عدم نظارت، نامشخص بودن حریم منظر و حفاریهای غیر مجاز در معرض تخریب هستند چه برسد به اینکه سازمان میراث فرهنگی آن را بشناسد و شماره ثبت به آن بدهد.
به نظر میرسد در مورد قلعهها نیز همچون برخی از بناهای مهم تاریخی کم لطفی میشود و پاسخ مسئولان ذیرربط جز نبود اعتبار کافی برای حفظ و نگهداری آنها و یا امید دادن به حفظ آنها چیزی نباشد.
با این حال امید میرود در آینده با ساماندهی این قلعهها و آثار دیگر چون قبرستان تاریخی اونار و جمعآوری سنگ قبرها و کتیبه های پراکنده در آن محوطه و تبدیل به موزه روباز و همچنین احیای جنگل دره اونار و تبدیل آن به پارک جنگلی بتوان این منطقه را به عنوان یک مکان توریستی و گردشگری مهم تبدیل کرد.
لایههای محکم و لایههای قابل کنده کاری وبرداشت در این عکس کاملا مشخص است, اتاقهای فرعی و تقسیم به دو دهنه در واقع طول دهنه به دو قسمت تقسیم شده و دیوار جدا کننده وسط بنوعی ستون محسوب میشود.
اجاق مطبخ با سوراخ هواکش . مشخصا مطبخ در جدار خارجی تعبیه شده، سیاهی قابل مشاهده ناشی محصولات احتراق است, جای برخورد ابزار کنده کاری با مصالح تناسب هندسی ورودی خانههای کنده شده کاملا مشخص است.
لایههای سنگی و محکم بعنوان سقف و کف طبقات استفاده شده حد فاصل این لایههای محکم قابل کنده کاری وبرداشت بوده که سازنده به این امر واقف بوده و از این سازههای طبیعی استفاده نمودهاند.
انتهای پیام/
گزارش از خدیجه سلمانی سولا