شش نوع حیات و سبک زندگی در آموزه های دینی!


منظور ما از حیات همان سبک زندگی است. قرآن به باورها، عقاید، افکار، راه و روش و عملکرد ما حیات می گوید و تقسیم بندی های خاص خود را دارد. البته محور اصلی بحث در قرآن همین حیات می باشد که باید به کمال برسد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، منظور ما از حیات همان سبک زندگی است. قرآن به باورها، عقاید، افکار، راه و روش و عملکرد ما حیات می گوید و تقسیم بندی های خاص خود را دارد. البته محور اصلی بحث در قرآن همین حیات می باشد که باید به کمال برسد یعنی سبک زندگی یک انسان در حد شرافت انسانی او باشد نه در حد حیات حیوانی.

سبک زندگی، آموزه های دینی

زندگی نعمت بسیار مهمی است که خداوند به همه موجودات عالم عطا کرده است. حیات و هستی اولین نعمت می باشد که به آن افاضه وجود نیز می گویند. اما آیا همه یک گونه حیات دارند؟
معنای حیات حیوانات و گیاهان و کل موجودات عالم با انسان تفاوت دارد .حیات انسانی عالی ترین نوع و درجه زندگی محسوب می شود؛ حیاتی که در یک سو از مبداء هستی آمده و از سوی دیگر به معاد ختم می شود. مسیر بین مهد تا لحد فاصله اندکی است اما نوع زندگی هر انسانی در این زمان مشخص می گردد.

آیا همه انسان ها زندگی یکسانی دارند؟ حیات تعلق به جسم دارد یا روح ؟ آیا حیات ابدی است یا مقطعی؟ مختص به عالم ماده می شود یا در عالم برزخ و قیامت هم ادامه پیدا می کند ؟
منظور ما از حیات همان سبک زندگی است. قرآن به باورها، عقاید، افکار، راه و روش و عملکرد ما حیات می گوید و تقسیم بندی های خاص خود را دارد. البته محور اصلی بحث در قرآن همین حیات می باشد که باید به کمال برسد یعنی سبک زندگی یک انسان در حد شرافت انسانی او باشد نه در حد حیات حیوانی. حیات طیبه ، کمال حیات انسانی است؛ زندگی که دور از هرگونه آلودگی و پلیدی باشد: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُوْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مومن باشد قطعاً او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد. (نحل/97)
شش نوع حیات و سبک زندگی در آموزه های دینی وجود دارد

در تقسیم بندی نوع حیات آیات و روایات 6گونه زندگی را بیان می کنند :
1-زندگی ناآگاه و بدون استقلال، شخصیت، آزادی و اختیار

حرکت و احساس ابتدایی و تولید مثل از مهمترین شاخصه های این سبک زندگی است. افرادی که فقط خوردن و خوابیدن و شهوترانی هدف واقعی آنان می باشد، نه معنای زندگی را می فهمند نه می توانند درکی درباره زندگی معنوی و اخروی داشته باشند.
در گردبادها و مشکلات این دنیا هیچ تصمیم و اختیاری ندارند و چون بیدی هستند که در مسیر باد قرار گرفته اند و به این سو و آن سو می روند. از خود بیگانه اند و هرگونه مکتب و فلسفه ای را پوچ و بی معنی قلمداد می کنند؛ نه اهل دنیا هستند نه اهل آخرت ، هیچ سعی ای برای بدست آوردن دنیا و آخرتشان ندارند .
2- زندگی دنیوی برای دنیای محض

این سبک زندگی، همه آگاهی و اندیشه ها و خواسته را برای ماده و مادیات بسیج می کند. تمام هدفشان بدست آوردن دنیا و امکانات آسایشی آن است. اینان دنیا را با همه تعلقات و امکانات بدست می آورند و راضی هستند اما این رضایت معلول خنثی نمودن احساسات عالی و نادیده گرفتن لزوم درک موقعیت شخصی در کل مجموعه جهان هستی است که بوجود آورنده سه سوال بزرگ از کجا آمده ام ؟ به کجا می روم؟ برای چه آمده ام؟ می باشد: وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ: و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و قطعا سراى بازپسین براى کسانى که پرهیزگارى مى کنند بهتر است آیا نمى اندیشید. (انعام /32)
3- زندگی معنوی برای بعد لطیف روح یا برای اخرت محض

این گروه با اعراض کامل از دنیا و بی اعتنایی به طبیعت و آنچه در آن می گذرد، با سرکوب کردن غرایز و احساسات طبیعی، برای وصول به امتیازات و عظمت های موعود در آخرت تلاش می کنند. زندگی مرتاضان حرفه ای همین است که همه ساعات و لحظات عمر خود را در فلمروی فوق طبیعت و ماده سپری می کنند و گمان می کنند با این نوع زندگی روح را به حد نصاب رشد و کمال می رسانند. آن ها گمان می کنند که هدف اعلای حیات به فعلیت رسیدن همین ابعاد لطیف و ظریف روح می باشد اینان طعم رشد و کمال را نمی چشند و نیروی تحریک را از دست می دهند. چنانچه قرآن کریم با این نوع رویکرد موافق نبوده و می فرماید: وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا: او با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن. (قصص /77)
4- زندگی دو عنصری دنیوی و اخروی که هر یک مستقلاً هدف قرار می گیرد

حیات در نظر اینان به دو حقیقت یا دو عنصر جداگانه تقسیم می شود که ارتباطی به یکدیگر ندارد و به اصطلاح متداول هم خدا را می خواهند هم خرما را. نمی دانند که حیات آدمی حقیقتی است غیر قابل تجزیه، اگر چه دارای ابعاد متنوعی می باشد و این ابعاد مانند واحدهای متشکل در یک مجموعه پیوسته و مرتبط است که در یکدیگر تاثیر می نماید. زندگی دنیوی آنان ابعاد جدایی دارد و آخرت جدا. اینان در ساعاتی به آخرت می پردازند و ساعاتی به دنیا ... وقتی در دنیا غرق می شوند از آخرت غافل و زمانی که به عبادت می رسند، از دنیا دوری می کنند. در صورتی که دین سبک و روش زندگی است که هم اعمال دنیا و هم آخرت را در بر می گیرد .
5- زندگی معنوی نما برای زندگی مادی

این گروه با نادانی رسوا کننده و چهره های تصنعی به مبارزه با واقعیت حیات می پردازند. اینان ریاکارانی هستند که ظاهراً خود را تحت لوای دین قرار داده و به جلب لذات مادی و امور دنیوی می پردازند و بالواقع دین را برای رسیدن به متاع دنیا می خواهند .
6- زندگی دنیوی در مسیر حیات اخروی

این سبک زندگی را پیامبران الهی و حکمای راستین برای بشریت عرضه و تبلیغ می نمایند آنان زندگی را یک حقیقت بسیار عالی و با عظمت معرفی می کنند و این پدیده را قابل ترقی و اعتلاء تا منطقه جاذبه ربوبی می نامند. از دیدگاه آنان اگر این حقیقت عظمی با دو بال معرفت و عمل سازنده به پرواز در آید و از آلودگی های گوناگون طبیعت حیوانی آزاد شود، در مسیر حیات اخروی قرار می گیرد و حیات معقول نامیده می شود. این است این زندگی که هر چه در این دنیا بگیرد.
مقصود اینست که اشخاصی که با دو بال معرفت و عمل سازنده و صالح و با اطمینان به هدف اعلای زندگی حرکت می کنند اگر چه نمودهای زندگی آنان مادی و دنیوی است یعنی در پهنه ماده حرکت می کنند ولی حقیقت و مغز باطنی این زندگی حیات اخروی است: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُوْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ: هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مومن باشد قطعاً او را با زندگى پاکیزه  اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد. (نحل /97)

ماخذ:
تفسیر نور - آیة الله جوادی آملی
شرح نهج البلاغه - علامه محمد تقی جعفری

منبع:‌تبیان

انتهای پیام/