انتظار اشتغال ۱۰میلیون بیکار از ۱۵سال گذشت
دولت با استناد به آمار مرکز آمار، آخرین نرخ بیکاری را ۷/۱۱ درصد و جمعیتی معادل ۳ میلیون و ۲۰۰هزار نفر اعلام میکند، حال آنکه این عدد تاکنون از سوی مراجع مختلف و حتی مقامهای دولتی زیر سؤال رفته است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، دولت با استناد به آمار مرکز آمار، آخرین نرخ بیکاری را7/11 درصد و جمعیتی معادل 3 میلیون و 200هزار نفر اعلام میکند، حال آنکه این عدد تاکنون از سوی مراجع مختلف و حتی مقامهای دولتی زیر سؤال رفته است.
دولت در آخرین آمار اعلامی، تحقق 800هزار شغل را در سال گذشته روی میز افکار عمومی گذاشته، اما در ماههای اخیر علاوه بر اقتصاددانان و فعالان بازار کار، مرکز پژوهشهای مجلس هم با لحاظ بیکاری پنهان و گسترده در جامعه، جمعیت قابل توجه مأیوس شدگان از جستوجوی کار و صاحبان اشتغال ناقص، نه تنها نرخ واقعی بیکاری را تقریباً معادل دو برابر آمار دولت و حدود 22درصد، بالغ بر 5میلیون و 800هزار نفر اعلام کرد بلکه اشتغالزایی چند صد هزار فقرهای را تا حدود زیادی غیرواقعی دانست.
در همین روزها حتی علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم به صراحت گفته: 9میلیون دهه شصتی داریم که باید در دهه هشتاد سرکار میرفتند که نتوانستند، باید برای آنها کار ایجاد کنیم.
*بیکاران 10میلیونی
مبنا را اگر بر آمارهای وزیر کار، برخی فعالان بازار اشتغال و کارشناسان اقتصادی بگذاریم، باید بپذیریم آمار بیکاری مطلق در کشور هم اکنون نه نزدیک به 3و نیم میلیون نفر، بلکه در محدوده 10میلیون نفر است. حتی مدیر کل سیاست گذاری و توسعه اشتغال وزارت کار هم تلویحاً آمار نزدیک به 10میلیون نفر بیکار مطلق را تأیید میکند.
علاءالدین ازوجی به خبرنگار ما گفت: آمار وزیر در خصوص دهه شصتیها بدان معنی است که سالانه حدود یک میلیون تولد در آن سالها داشتهایم، اما اینها الزاماً وارد بازار کار نشدهاند و برخی دنبال تحصیل رفتهاند و برخی به هر دلیلی قید کار را زدهاند!
وی معتقد است اگر «بیکاری» را ملاک قرار دهیم، باید قبول کرد منابع انسانی کشور، هدر رفتهاند، اما برخی این افراد همچنان در حال تحصیل هستند، بنابراین نباید گفت، این منابع انسانی لزوماً هدر رفتهاند! ازوجی تأکید کرد بخش زیادی از بیکاران مطلقی که مرکز آمار آنها را 2/3 میلیون نفر اعلام کرده همین دهه شصتیها هستند.
*نقش دانشگاهها در بیکاری
عضو شورای عالی کار هم عدد اعلامی از سوی وزیر کار را قریب به واقعیت دانست و به خبرنگار ما گفت: بعد از رشد جمعیتی دهه شصت انتظار میرفت این متولدین در اوایل دهه 80به بازار کار، ازدواج و مسکن جذب شوند، اما مسئولان، تعمداً ورودشان به بازار کار را به تعویق انداختند تا چارهای برایشان بیندیشند که این تعویق در قالب ایجاد دانشگاههای مختلف و به نوعی سرگرم کردن این جوانان برای چند سال اتفاق افتاد.
علی خدایی ادامه داد: متأسفانه امروز بیکاری دهه شصتیها به بحرانی ملی تبدیل شده و ترکیب بیکاران ما دیگر جوانان غیر دانش آموخته نیستند، بلکه عمدتاً درسخوانده و صاحب مدارک عالی تحصیلی هستند که به حق انتظار دارند به ازای زحماتی که متحمل شدهاند کار پیدا کنند و این در شرایطی است که خانوادههای آنان هم با مشقتهای متعدد توانستهاند فرزندانشان را به مدارج بالای تحصیلی برسانند!
وی از اینکه دولت فعلی هم مانند دولتهای قبل نتوانسته در اشتغالزایی موفق عمل کند، انتقاد کرد و گفت: حتی برای ورودیهای جدید به بازار هم نتوانستهایم کار ایجاد کنیم، اما واقعیت این است که تمام دهه شصتیها امروز بیکار نیستند و بیکاران کشور عمدتاً دهه هفتادی هستند، اما با تأخیر صورت گرفته، بیکاران دو دهه به هم رسیدهاند.
خدایی، ترکیب سنی بیکاران کشور را بین 23تا 29سال دانست و افزود: دولت باید فکری به حال خیل بیکاران جوان و میانسال کند، چرا که اغلب اینها به مشاغل پایین هم رضایت میدهند.
وی تأکید کرد: در بودجه سال آینده شاهد کاهش چشمگیر بودجه عمرانی هستیم که این امر با اشتغالزایی در تضاد است حال آنکه دولت قصد دارد برای ایجاد شغل از محلی مانند افزایش قیمت حاملها کسب درآمد کند!
به عقیده وی چنانچه درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی به جای اشتغال، صرف حوزه عمرانی شود، میتوان به ایجاد شغل پایدار آن هم در آمار بالا امیدوار بود.
یک اقتصاددان دیگر هم پیش از این به رسانهها گفته بود: بیکاری واقعی بیش از 10میلیون نفر است و این آمار بخصوص برای قشر دانش آموخته که بخشی از عمرش را در دانشگاه صرف کرده، بسیار نگرانکننده است. محمد خوشچهره بر این باور است که امروز یک دانش آموخته و خانوادهاش از این سرمایهگذاری انتظار نتیجه دارند که متأسفانه بیثمر است!
بر همین اساس باید پذیرفت که بیکاران دهه شصتی که اکنون در دهه چهارم زندگی خود به سر میبرند و عمدتاً تحصیلکرده هستند بدون اینکه به حق طبیعی مسلم خود یعنی کار آبرومندانه و مکفی مطابق قانون اساسی برسند، آرام آرام از گردونه حذف میشوند و حتی به سن بازنشستگی نزدیک میشوند آن هم در شرایطی که به عنوان سرمایههای انسانی ارزشمند کشور که هزینههای گزافی صرف تحصیلشان شده، میتوانستند در نتیجه کاریابی به موقع، ازدواج و توسعه بعد خانوار را هم به صورت اصولی و به موقع تجربه کنند.
منبع: قدس
انتهای پیام/