اردوغان با سیاست‌های منطقه‌ای امریکا همسو نیست


ترکیه به‌رغم اختلافاتی که با روسیه و ایران در بحران سوریه دارد، ولی در این نکته که جنگ در سوریه باید پایان یابد اشتراک نظر دارد و این مسئله می‌تواند آنکارا را به تغییر سیاست‌هایش در منطقه سوق دهد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، با افزایش فشار‌های واشنگتن برای آزاد کردن کشیش امریکایی و اعمال تحریم‌ها علیه ترکیه، روابط دو کشور به سمت واگرایی در حال حرکت است که می‌تواند آنکارا را به سمت یافتن دوستانی جدید در شرق سوق دهد. روابط فعلی ترکیه و امریکا یکی از بحرانی‌ترین دوران تاریخ روابط دو کشور را طی می‌کند. این بحران که به بهانه بازداشت کشیش امریکایی به اتهام جاسوسی و دست داشتن در کودتای 2016 ترکیه شروع شد، به جنگ اقتصادی بین دو طرف سرایت یافته است. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه با اقدامات متقابل سعی دارد که نشان دهد سیاست مستقلی در پیش گرفته و زیر بار خواسته امریکا نخواهد رفت. حتی مقامات ترکیه بعد از تشدید اختلافات خود با واشنگتن تأکید کرده‌اند که با ادامه تنش‌ها، ترکیه می‌تواند به سمت اتحاد‌های جدید و یافتن دوستانی در شرق حرکت کند که این اتحاد‌ها لزوماً در راستای منافع امریکا تعریف نخواهد شد. اعمال تحریم‌های شدید از سوی امریکا علیه ترکیه باعث ورود دو کشور به مرحله جدیدی از تقابل و رویارویی خواهد شد که تاکنون سابقه نداشته است. دکتر احمد کاظمی، کارشناس مسائل ترکیه در گفت‌وگو با «جوان»، درباره ابعاد تنش‌های ترکیه و امریکا می‌گوید: «ترکیه به‌رغم اختلافاتی که با روسیه و ایران در بحران سوریه دارد، ولی در این نکته که جنگ در سوریه باید پایان یابد اشتراک نظر دارد و این مسئله می‌تواند آنکارا را به تغییر سیاست‌هایش در منطقه سوق دهد.» به گفته کاظمی، مواضع متناقض و مقطعی که ترکیه در پرونده‌های منطقه‌ای داشته است، هرگونه پیش‌بینی درباره اینکه ترکیه واقعاً دنبال یافتن دوستان جدیدی در شرق است را دشوار می‌کند، اما آنچه مسلم است با گذشت هفت سال از جنگ سوریه و سیاست‌های تنش‌زایی که ترکیه در این بحران داشته است، به نظر می‌رسد ظرفیت بازیگری آنکارا به‌عنوان بازیگر مؤثر در سوریه به اتمام رسیده است و وضعیت امروز سوریه به خصوص در استان ادلب هم گویای این حقیقت است.

مقامات ترکیه بر این باور بودند که با روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، روابط آنکارا و واشنگتن گرم‌تر از گذشته خواهد شد، اما برخلاف تصورات، ترامپ سیاست تنش با ترکیه را در پیش گرفت و حتی به تحریم این کشور دست زد. آیا دلیل اصلی تنش‌ها به بازداشت کشیش امریکایی برمی‌گردد یا اینکه دلایل دیگری هم در پشت این ماجرا وجود دارد؟
دولت ترکیه و شخص اردوغان در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما انتقاد‌های زیادی را از واشنگتن به ویژه درباره حمایت از کرد‌های سوریه و عراق داشتند و ترکیه تصور می‌کرد که با روی کار آمدن دونالد ترامپ اختلافات کمتر می‌شود، به ویژه اینکه ترامپ در ماه اول ریاست جمهوری خود در تماس با اردوغان تأکید کرده بود که نگرانی‌های ترکیه درباره کرد‌ها را مدنظر قرار خواهد داد و در ماه‌های اخیر این اختلافات ابعاد گسترده‌ای به خود گرفته است. پس از بازداشت آندرو برانسون، کشیش امریکایی در سال
2016، این اختلافات بیشتر علنی شده و مقامات ترکیه معتقدند که آندرو برانسون در پوشش کشیش در شهر «ازمیر» به فعالیت‌های جاسوسی مشغول و آنگونه که از اظهارات مقامات آنکارا برمی‌آید، برانسون رئیس تیم اطلاعاتی سازمان «سیا» در ترکیه بوده است. پس از زندانی شدن برانسون، ترامپ درخواست کرد تا این کشیش آزاد شود، ولی با مخالفت آنکارا مواجه شد و این موضوع اختلافات دو کشور را تشدید کرد. اختلافات بین دو کشور تنها به بازداشت کشیش امریکایی مربوط نمی‌شود و دلایل مهم دیگری وجود دارند. مهم‌ترین این اختلافات به کودتای نافرجام در ترکیه مربوط می‌شود و نقشی که واشنگتن در این کودتا داشته است و مقامات ترکیه معتقدند که سازمان‌های اطلاعاتی امریکا در این ماجرا دخالت داشته‌اند و متهم کردن برانسون به دست داشتن در کودتا هم، این مسئله را تأیید می‌کند و این عامل بر روابط دو طرف تأثیر منفی گذاشته است. مقامات ترکیه معتقدند که اگر امریکا واقعاً به دنبال دخالت در امور داخلی ترکیه و پیگیری سیاست‌های ضد اردوغان نیست، باید در قبال آزادی کشیش امریکایی، فتح‌الله گولن، رهبر جنبش گولن را که در امریکا به سر می‌برد به آنکارا مسترد کند، اما واشنگتن با این درخواست مخالفت کرده و دامنه اختلافات به سایر عرصه‌ها کشیده شده است. بنابراین خودداری واشنگتن از استرداد فتح‌الله گولن به ترکیه، پیام غیرمستقیمی برای مقامات آنکارا است، به این معنی که سیاست براندازی اردوغان یکی از گزینه‌هایی است که واشنگتن دنبال می‌کند. هر چند پس از کودتای ترکیه و گلایه‌هایی که مقامات ترکیه از واشنگتن داشتند، انتظار می‌رفت که امریکا گولن را به ترکیه تحویل دهد، اما در این سیاست تغییری ایجاد نشد و این مسئله عصبانیت ترکیه را در پی داشت.


شما گفتید واشنگتن سیاست براندازی اردوغان را به عنوان یکی از گزینه‌ها دنبال می‌کند و برخی کارشناسان هم این نظر را دارند و معتقدند که امریکایی‌ها با شخص اردوغان مشکل دارند و جامعه ترکیه را متفاوت از اردوغان می‌بینند. دلیل مخالفت امریکا با اردوغان چیست که سعی در براندازی او دارند؟
البته این موضوع را نمی‌توان تنها در نگاه امریکا به شخص اردوغان خلاصه کرد. امریکا از سال
2003 به بعد و پس از حمله به عراق، اختلاف‌نظر‌هایی با ترکیه بر سر تحولات منطقه داشت. مخالفت ترکیه با عبور نیرو‌های امریکایی از خاک ترکیه برای حمله به عراق اختلافاتی را بین دو طرف ایجاد کرد. این اختلافات با بروز بحران سوریه بیشتر نمود پیدا کرد، هر چند دو کشور در ابتدا در حمایت از گروه‌های تروریستی در یک جبهه واحد قرار داشتند، اما بر سر مسئله کرد‌های سوریه و حمایت‌هایی که واشنگتن از آن‌ها داشت، دچار اختلافات شدیدی شدند. امریکا می‌خواهد تا کرد‌های سوریه مثل کرد‌های عراق، یک کانتون مستقل در شمال سوریه داشته باشند و این مسئله به ضرر تمامیت ارضی ترکیه و حتی این اختلاف به عرصه نظامی هم کشیده شده است. برخی سیاست‌های ترکیه مثل درخواست خرید سامانه موشکی اس 400 از روسیه، با مخالفت امریکا مواجه شده است که این اقدام را مغایر با سیاست‌های ناتو می‌داند و به همین خاطر، کنگره امریکا اعلام کرده است که در صورت خرید اس 400 از روسیه، واشنگتن تحویل جنگنده‌های اف 35 به ترکیه را متوقف خواهد کرد. در واقع، سیاست‌های اردوغان در ابعاد داخلی و منطقه‌ای با سیاست‌های امریکا همسویی ندارد و می‌توان مدل روابط دو کشور را در برخی زمینه‌ها، تقابل و در موارد دیگری تعامل دانست. آنچه مشخص است حوزه‌های تقابل بین دو کشور بیشتر است و در ماه‌های اخیر موضع ترکیه در مقابل انتقال سفارت امریکا از تل‌آویو به قدس یا بحث حفاری در دریای مدیترانه برای نفت در بخش ترک‌نشین قبرس و همچنین نزدیک شدن مواضع ترکیه به محور روسیه و ایران درباره بحران سوریه، سبب شده تا امریکایی‌ها بیشتر مخالف سیاست‌های اردوغان باشند.


اردوغان اخیراً گفته است در صورت تشدید تنش‌ها با امریکا سیاست گرایش به شرق را در پیش خواهد گرفت و به دنبال دوستان جدیدی در شرق خواهد رفت که بیشتر بر روسیه و چین تأکید دارد. آیا این مسئله در سیاست خارجی ترکیه جدی است یا اینکه این اظهارات جنبه تاکتیکی دارد و اردوغان می‌خواهد با این سیاست امتیاز‌هایی از واشنگتن دریافت کند؟
در سال‌های گذشته سیاست ترکیه ثابت نبوده و تغییرات در سیاست‌های ترکیه در پرونده‌های منطقه‌ای، به ویژه سوریه متعدد بوده است. ما در برهه‌هایی شاهد همکاری ترکیه با عربستان سعودی برای ترانزیت گروه‌های تروریستی به خاک سوریه بودیم، اما الان می‌بینیم ترکیه گروه جبهه‌النصره را تروریستی اعلام کرده است. مواضع متناقض و مقطعی که ترکیه در پرونده‌های منطقه‌ای داشته است، هرگونه پیش‌بینی درباره اینکه ترکیه واقعاً دنبال یافتن دوستان جدیدی در شرق است را دشوار می‌کند، اما آنچه مسلم است با گذشت هفت سال از جنگ سوریه و سیاست‌های تنش‌زایی که ترکیه در این بحران داشته است، به نظر می‌رسد ظرفیت بازیگری آنکارا به‌عنوان بازیگر مؤثر در سوریه به اتمام رسیده است و وضعیت امروز سوریه به خصوص در استان ادلب هم گویای این حقیقت است.


به نظر می‌رسد، موضع آتی عملی ترکیه در قبال بحران ادلب یک فاکتور بسیار مشخص است؛ در مورد اینکه آیا این کشور به دنبال یک تغییر اساسی در رویکرد‌های منطقه‌ای خود برای فاصله گرفتن از سیاست‌های یکجانبه‌گرایی امریکاست یا اینکه به نوعی سعی می‌کند با یک‌سری تغییرات تاکتیکی امتیازاتی را از امریکا بگیرد؟ اما آنچه مسلم است ظرفیت بازیگری ترکیه در سوریه به پایان رسیده و موضعی که اخیراً ترکیه در قبال عملیات بازپس‌گیری ادلب گرفته است، نشان می‌دهد که ترک‌ها در شرایط سختی قرار گرفته‌اند. از یک طرف، اگر ترکیه بخواهد دنبال یافتن دوستان جدید در منطقه باشد و شرایط موجود را تغییر دهد، باید در عملیات ارتش سوریه در ادلب به‌عنوان آخرین دژ تروریست‌ها موضع خود را مشخص کند. البته ترکیه نگرانی‌هایی درباره احتمال گسیل شدن آوارگان از ادلب به مرز‌های خود دارد و احتمال اینکه تروریست‌هایی که با حمایت ترکیه وارد خاک سوریه شدند، الان به دنبال انتقام‌گیری از آنکارا باشند.


همچنین بحث سهم ترکیه در بازسازی سوریه پس از پایان جنگ داخلی که این عملیات چه تأثیری بر کرد‌های سوریه خواهد داشت، دغدغه‌هایی است که دولت ترکیه دارد، اما آنچه مشخص است، به نظر می‌رسد ترکیه به‌رغم اختلافاتی که با روسیه و ایران در بحران سوریه دارد، ولی در این نکته که جنگ در سوریه باید پایان یابد اشتراک نظر دارد و این مسئله می‌تواند آنکارا را به تغییر سیاست‌هایش در منطقه سوق دهد. در واقع، بازگشت آرامش به سوریه و انجام عملیات ارتش در ادلب، می‌تواند برخی نگرانی‌های امنیتی ترکیه را حل کند؛ چراکه با تسلط ارتش سوریه بر ادلب، دولت مرکزی سوریه از موقعیت بهتری برای کنترل مناطق کردنشین برخوردار می‌شود و این مسئله می‌تواند طرح‌های امریکا درباره استقلال کرد‌ها را به شکست بکشاند و این اقدام منافع ترکیه را تأمین خواهد کرد. علاوه بر این، الان روسیه، ایران و ترکیه با سیاست‌های تحریمی امریکا مواجه هستند و این موضوع شرایطی را ایجاد کرده تا سه کشور بتوانند همکاری جدید را شکل بدهند و شکل‌گیری همکاری‌های سه‌جانبه علاوه بر تحولات امنیتی که بر منطقه دارد، در بحث حل مشکلات اقتصادی این کشور‌ها در مقابل تحریم‌های اعمال شده امریکا هم نقش مؤثری خواهد داشت. پیوند ژئوپلتیک سه کشور و پیوند‌های اقتصادی آن‌ها و مزیت‌هایی که در محاسبات بین سه کشور وجود دارد، همچنین امضای پیمان‌های دوجانبه می‌تواند ثمرات اقتصادی را برای سه کشور به ارمغان بیاورد. از این منظر، تروریستی اعلام کردن جبهه النصره از سوی ترکیه می‌تواند اقدام مثبتی تلقی شود، به شرط اینکه مثل اقدامات گذشته ترکیه تاکتیکی نباشد و این مسئله می‌تواند سرآغاز تغییر معادلات منطقه‌ای به نفع ایران، روسیه و ترکیه باشد.


با توجه به اینکه امریکا می‌داند که برای پیشبرد سیاست‌هایش در سوریه، به کمک‌های ترکیه نیاز دارد و اگر فشار‌ها بیشتر شود، احتمال نزدیکی آنکارا به محور ایران و روسیه بیشتر خواهد شد. پس چرا با این حال، ترامپ سعی در فشار آوردن بیشتر به ترکیه را دارد؟
این مسئله به اختلاف‌نظر‌های ترکیه و امریکا در مورد میزان نقش‌آفرینی ترکیه در تحولات سوریه به نفع امریکا برمی‌گردد. امریکایی‌ها از اینکه خود را بازنده مهم جنگ نیابتی در سوریه می‌دانند، انتظار دارند ترکیه با تداوم رویه سابق خود در قبال سوریه با حمایت‌های لجستیکی و ترانزیتی از تروریست‌ها، مانع اجرای عملیات محور مقاومت و در رأس آن آزادسازی استان ادلب شود. مقامات ترکیه به این مسئله واقف هستند که قدرت مانور عملیاتی در ادلب را ندارند و می‌دانند که عملیاتی که از چند ماه پیش در منطقه «عفرین» انجام دادند و تا حدی در خاک سوریه پیشروی کردند، با همراهی روسیه بوده است و ترکیه توانایی اینکه نقش گسترده و مستقل‌تری در عمق خاک سوریه داشته باشد را در شرایط فعلی ندارد. به‌رغم اینکه تروریست‌های مستقر در ادلب تحت نفوذ ترکیه هستند، ولی طیف‌های گسترده‌ای از گروه‌های تروریستی مثل القاعده در این منطقه وجود دارند که با ترکیه همراه نیستند و نفوذ آنکارا در میان تروریست‌ها در ادلب محدود است. به همین خاطر به‌رغم اینکه ترکیه در روند مذاکرات آستانه متعهد شده بود که توافق مناطق کاهش تنش در سوریه اجرایی شود، اما این مسئله عملی نشد. بنابراین ترکیه با نگاه واقع‌بینانه به قدرت خود در سوریه منافعش را در این می‌بیند که بتواند با نزدیک شدن به محور روسیه و ایران از الان سهم قابل‌توجهی را در بازسازی سوریه بعد از بحران کسب کند. در داخل ترکیه هم احزاب مخالف معتقدند که اردوغان باید سیاست برکناری بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه را رها کند و از طریق آشتی با دولت سوریه، سیاست‌هایش را تنظیم کند. به‌کارگیری این سیاست مورد رضایت امریکا نیست و سبب می‌شود تا واشنگتن فشار‌های بیشتری به آنکارا بیاورد. این فشار‌ها باتوجه به وابستگی که امریکا به پایگاه اینجرلیک ترکیه دارد، همچنین سیاست‌های امریکا در قبال کرد‌های سوریه که در سال‌های گذشته تغییر نکرده است و الان هم اراده‌ای برای تغییر این موضع وجود ندارد، نمی‌تواند روی تصمیم گیری‌های ترکیه تأثیر بگذارد.


در روز‌های اخیر، یکی از مقامات روسیه با بیان اینکه ترکیه تمایل دارد روس‌ها در پایگاه هوایی «اینجرلیک» حضور داشته باشند، گفته است احتمال دارد در آینده نزدیک اینجرلیک به یک پایگاه روسی تبدیل شود. این مسئله چقدر زمینه عملیاتی شدن دارد؟
سناریو‌های مختلفی را در ارتباط با آزادسازی استان ادلب و موضعی که ترکیه اتخاذ خواهد کرد، می‌توان مطرح کرد. در مواضع اعلانی، مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه هرگونه عملیات روسیه و ارتش سوریه در ادلب را غیرقابل قبول خوانده و با ملاحظاتی که اشاره شد، ترکیه نگران تبعات ادلب است و تجارب گذشته و عملیات‌هایی که داعش در داخل ترکیه ترتیب داده بود، نشان می‌دهد تروریست‌هایی که زمانی تحت حمایت آنکارا بودند دست به انتقام از ترکیه خواهند زد. بنابراین، در عمل بعید است ترکیه حمایت لجستیکی از روسیه در ادلب انجام دهد. از طرف دیگر، ترکیه رویکرد قبلی خود در مقابل تروریست‌ها را نمی‌تواند ادامه دهد و با توجه به روابط دیپلماتیکی که بین مقامات روسیه، ترکیه و ایران وجود دارد، احتمال شکل‌گیری همکاری جدید در منطقه بعید نیست. واقعیت این است که با توجه به تجربه هفت سال گذشته و شکست‌های پی‌در‌پی که ترکیه در میدان سوریه داشته است، این کشور برای پایان دادن به بحران سوریه نقش مهمی ایفا می‌کند و این موضوع به عنوان یک مطالبه در بین افکار عمومی ترکیه هم مطرح است.


با توجه به برگزاری نشست سه‌جانبه تهران، روسیه و ایران چگونه می‌توانند از فرصت اختلافات آنکارا با امریکا به نفع خود در بحران سوریه و تحولات منطقه‌ای استفاده کنند؟
همانطور که پایان داعش در سوریه و عراق با کمک ایران انجام شد، نشست سه‌جانبه رؤسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه در تهران می‌تواند به محلی برای اعلام پایان بحران سوریه تبدیل شود. از این جهت که سه کشور با منافع مشترک در مسائل منطقه و همچنین تهدیدات مشترک از سوی واشنگتن مواجه هستند و اجلاس تهران غیر از مسئله ادلب، مسائل اقتصادی سه کشور را هم مدنظر قرار خواهد داد. به نظر می‌رسد با گذشت هفت سال، معادلات سوریه به خوبی خودش را نشان داده است و ترکیه برای تصمیم‌گیری به منظور همراهی با روسیه و ایران برای پایان دادن به بحران سوریه دلیل منطقی دارد و این نشست فرصت مناسبی است. از این جهت که ترکیه پیشتر هم در چارچوب سیاست واگرایانه که پیگیری می‌کرد، تلاش کرده بود که در بحران سوریه مثلاً نشست رؤسای جمهور فرانسه، آلمان و روسیه را در استانبول برگزار کند، ولی در پیگیری این سیاست‌ها شکست خورده است. ترکیه بسیاری از رویکرد‌های خود در سوریه را آزموده و از آن‌ها نتیجه نگرفته و الان بین افکار عمومی و دولت ترکیه دیدگاه نزدیکی ایجاد شده است که بهترین راهکار برای آنکارا در بحران سوریه، این است که از طریق ائتلاف با ایران، روسیه و دولت قانونی سوریه، بتواند جایگاه مناسبی را در تحولات آتی منطقه و دوران بازسازی سوریه کسب کند.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها