میزگرد عکاسان دفاع مقدس| کریمیان: رزمنده گلوله جنگی شلیک می‌کند و عکاس جنگی گلوله فرهنگی/ فریدونی: جنگ برای ما مثل یک دانشگاه بود

دو تن از عکاسان دفاع مقدس در میزگرد خبرگزاری تسنیم به بیان مشکلات و ناگفته‌های عکاسی دفاع مقدس پرداختند و از تاثیرات بسزای عکاسی دفاع مقدس در اثبات حقانیت و مظلومیت ایران در جنگ تحمیلی سخن گفتند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «فرهنگ ایثار و شهادت» در کشور ما با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آغاز شد و امروز با شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) امتداد یافته است؛ هنرمندان ارزشی و انقلابی وظیفه‌ی شرعی و میهنی خود می‌دانند که با پرداختن به این فرهنگ در ترویج آن کوشا باشند. عکاسان دفاع مقدس سهم بسزایی در معرفی «فرهنگ ایثار و شهادت» داشته‌اند و عکس‌های آنها چنان جهانگیر شد که مظلومیت و حقانیت ما در جنگ تحمیلی را به جهانیان ثابت کرد. 

به مناسبت هفته دفاع مقدس با علی فریدونی و مجید کریمیان از عکاسان دفاع مقدس در خبرگزاری تسنیم به گفت‌وگو نشستیم که مشروح قسمت اول آن را از نظر می‌گذرانید. 

بیشتر بخوانید:
ساسان مؤیدی: عکاسانی که چشمشان را به روی جنگ بستند اصلاً عکاس نیستند
عاشقانه‌‌هایی از یک شهید| از رصد دیده‌بان عراقی تا دوختن لباس سپاه+عکس

ماجرای عکاسی که یک مجروح را دو کیلومتر روی دوشش حمل کرد

* پیش از آغاز جنگ تحمیلی جریانی به نام عکاسی جنگ در ایران وجود نداشت و مفهوم این جریان با جنگ ایران و عراق آغاز می‌شود. نظر شما در زمینه شکل‌گیری این جریان در کشور چیست؟

فریدونی: من از سالهای پیش از انقلاب در خبرگزاری ایرنا فعالیت می‌کردم که آن روزها با نام پارس شناخته می‌شد. در آن دوران عکاسی رسانه‌ای ما محدود به چهار پنج روزنامه می‌شد. خبرگزاری پارس تنها خبرگزاری رسمی کشور و تغذیه‌کننده کل مطبوعات ایران بود. اخبار پس از تایید سردبیر به طور همزمان برای تمام روزنامه‌ها تلکس می‌شد. عکسها نیز که با دوربینهای آنالوگ گرفته می‌شود و پس از ظهور و چاپ مورد استفاده قرار می‌گرفت. عکسهای دربار هم به طور محرمانه داخل پاکت گذاشته و برای دربار ارسال می‌شد. عکسهای شاه، فرح یا نخست‌وزیر توسط کارشناسان دربار مورد بررسی دقیق قرار می‌گرفت و از حدود 12 فریم عکس سه چهار فریم انتخاب و مابقی باطل می‌شد. آن کارشناسان تمامی زوایا و جزئیات عکسها را مورد بررسی قرار می‌دادند تا چیزی از دستشان در نرود. مثلاً وقتی یک دیدار دیپلماتیک با مقامات خارجی صورت می‌گرفت آنها حالت بدن، حالت نشستن و حالت دستها را بررسی می‌کردند تا توهین‌آمیز یا مسئله‌دار نباشد.

پس از پیروزی انقلاب تعداد زیادی از عکاسان تجربی شروع به فعالیت کردند و پس از آغاز جنگ تعداد این عکاسان چندین برابر شد. تعداد روزنامه‌ها هم زیاد شد و شروع به چاپ این عکسها کردند. این عکاسان عکسهای بسیار خوبی را ثبت کردند که موجب جهت‌دهی افکار عمومی و تشویق جوانان به حضور در جبهه‌ها می‌شد.

کتاب عکسی که فضای رسانه‌ای اجلاس غیرمتعهدهای را به نفع ایران تغییر داد

متاسفانه جریان عکاسی پس از اتمام جنگ دچار افت شدیدی شد. خبرگزاریها رشد قارچ‌گونه‌ای یافتند و عکسها به صورت فله‌ای در سایتها بارگذاری شد و در اختیار روزنامه‌ها قرار گرفت، به حدی که در حال حاضر بسیاری از روزنامه‌ها اصلاً عکاس ندارند و تمام عکسهایشان را از خبرگزاریها دریافت می‌کنند. اشتیاق سردبیران روزنامه‌ها نسبت به استفاده از عکس بسیار کمرنگ شده است. این مسئله لطمه بزرگی به جامعه عکاسی کشور وارد کرد.

ما در سال 61 کتاب عکسهای جنگ ایرنا را چاپ کردیم، روی جلد این کتاب عکسی از جاویدالاثر کاظم اخوان چاپ شده بود که شهیدی را که در خون زیادی غوطه‌ور بود را نشان می‌داد که عکس بسیار تاثیرگذاری بود. من در اجلاس غیرمتعهدها از طرف ایرنا عازم ماموریت شدم. در شب قبل از آغاز کنفرانس به همراه دوستان تعداد زیادی از این کتاب را در کانکست‌های خبرنگاران خارجی قرار دادیم. صبح که آنها برای خوردن صبحانه آمدند این کتابها را دیدند و بسیار متاثر شدند و این موضوع موجب شد فضای رسانه‌ای کنفرانس به نفع ایران تغییر کند. طارق عزیز طی مصاحبه‌ای اعتراض خود نسبت به این اقدام ما را اعلام کرد. منظور من از بیان این خاطره تاکید بر تاثیر بسزای عکس است. به نظر من هر عکس به اندازه هزار سطر خبر می‌تواند تاثیر داشته باشد. اما متاسفانه تمام این تاثیرات امروز به فراموشی سپرده شده است.

رزمنده گلوله جنگی شلیک می‌کند و عکاس گلوله فرهنگی

*عکاس جنگ حتی یک سلاح برای دفاع از خود در اختیار ندارد و فقط دوربین در دستش است؛ بنابراین عکاس جنگ بیش از رزمندگان در خطر است. با وجود روحیه لطیف هنرمندانه چه کشش و عاملی باعث شد که شما در آن سالها چنین خطر بزرگی را تحمل کنید؟

عکاسان جنگ آنقدر در موقعیتهای خطرناک بوده‌اند و خون و تخریب و خمپاره و موج انفجار دیده‌اند که دیگر آن روحیه لطیف هنرمندانه را از دست داده‌اند. عکاس جنگ باید قوی باشد و قلب و روح محکمی داشته باشد.

 

 

کریمیان: سلاح خبرنگار قلم و سلاح عکاس دوربین است. خبرنگاران و عکاسان در تمامی جنگهای جهان لحظات را ثبت می‌کنند تا در تاریخ آن کشور ماندگار شود و همگان بدانند که در آن جنگ چه اتفاقاتی رخ داده است. هنرمندان روحیه لطیفی دارند؛ اما هنرمندانی همچون نقاشان و موسیقی‌دانان این‌طور هستند. عکاس با سایر هنرمندان فرق دارد. عکاس جنگ مثل یک رزمنده باید به دل اتفاق برود. عکاسان دفاع مقدس در خط مقدم عکاسی می‌کردند و حتی از میدان مین هم عبور می‌کردند. عکاس و رزمنده هر دو شلیک می‌کنند، رزمنده گلوله جنگی و عکاس گلوله فرهنگی.

ما در هیچ شرایطی نمی‌توانستیم دوربین را زمین بگذاریم و اسلحه دست بگیریم. یک بار حدود سه ساعت در یک منطقه تحت محاصره عراقی‌ها گیر کرده بودیم و عراقی‌ها منطقه را به شکل نعل اسب در محاصره گرفته بودند و از همه جهات شلیک می‌کردند. من فکر می‌کردم که هیچ راه فراری نداریم و کارمان تمام است. اما حتی در آن لحظات سخت هم وظیفه ما عکاسی بود. عکاسان جنگ آنقدر در موقعیت‌های خطرناک بوده‌اند و خون و تخریب و خمپاره و موج انفجار دیده‌اند که دیگر آن روحیه لطیف هنرمندانه را از دست داده‌اند. عکاس جنگ باید قوی باشد و قلب و روح محکمی داشته باشد.

به نظر من عکاسان جنگ عملکرد بسیار خوبی داشتند، با وجود اینکه در آن زمان هیچکدام از ما عکاس باتجربه‌ای نبودیم. اینها اغلب عکاسان مجلسی بودند. البته برخی از عکاسان جنگ طی عکاسی از وقایع انقلاب عکاسیِ هیجان‌انگیز را تجربه کردند و عکسهایی ثبت کردند که خبری و دارای عنصر حرکت بود. وقوع جنگ موجب شد که جریان عکاسی جنگ به طور خودجوش شکل بگیرد. اغلب عکاسان جنگ از جمله من و آقای فریدونی آموزش آکادمیک در این زمینه ندیده بودیم و عکاسی را به صورت خودجوش و تجربی آموختند و این تجر‌به‌ها از هر کلاس و درسی برای ما موثرتر بود.

اولین عملیاتی که در آن شرکت کردم عملیات خیبر بود. بعدها فهمیدم که چه سوژه‌های خوبی را در این عملیات از دست دادم چرا که تجربه لازم را نداشتم، یعنی به جای اینکه از صحنه‌های مهم عکس بیندازم می‌ایستادم و تماشا می‌کردم. یک سال از این موضوع گذشت و من همچنان از بابت عملیات خیبر ناراحت بودم تا اینکه در عملیات بدر تحول عکاسی در وجود من شکل گرفت و توانستم عکسهای خوبی ثبت کنم.

جنگ برای ما مثل یک دانشگاه بود

فریدونی: من در یک خانواده مذهبی بزرگ شده‌ام. به کشور ما تعرض شده بود. غیرت دینی ما اجازه نمی‌داد که در قبال این مساله بی‌تفاوت باشیم. صدها هزار نفر رزمنده به جبهه‌ها اعزام می‌شدند اما تعداد عکاسانی که وقایع را ثبت می‌کردند به اندازه انگشتان دست بود و احساس کردم در کسوت عکاس می‌توانم موثرتر باشم. عِرق وطنی موجب حرکت و جوشش ما شد در حالی که ما حتی کلاه‌خود، اسلحه و جلیقه ضدگلوله هم نداشتیم، در حال حاضر خبرنگاران و عکاسان جنگ چنین امکاناتی را در اختیار دارند. ما مثل یک رزمنده بارها در سخت‌ترین شرایط عملیاتی گرفتار شده‌ایم و در کنار رزمندگان حضور داشتیم. کربلای 5 سخت‌ترین و خطرناک‌ترین عملیات ما بود و عراقی‌ها تمام منطقه را آب انداخته بودند. حضور در کربلای 5 جگر شیر می‌خواست. فقط عکاسان داوطلب می‌توانستند در چنین شرایطی پا به پای رزمندگان حضور داشته باشند. یعنی کسانی که عملیات به عملیات عکاسی کرده بودند و به مرور زمان ترسشان ریخته بود و شهامت پیدا کرده بودند.

بیشتر بخوانید

 

ما در خط مقدم حضور پیدا می‌کردیم و عراقی‌ها را به وضوح از پشت خاکریز می‌دیدیم. من یک بار از فرمانده‌ای عکس انداختم که در خط مقدم به خاطر صدای پرتاب مکرر خمپاره‌ها گوشش آسیب دیده بود و پنبه در گوشش گذاشته بود. ما در خط مقدم آنقدر به رزمندگان نزدیک بودیم که حتی پنبه‌ای که در گوش آن فرمانده بود به وضوح در عکس من دیده می‌شود.

بارها رزمندگانی که در کنار ما می‌جنگیدند تیر می‌خوردند و ما به آنها کمک می‌کردیم. یعنی تمام مسائلی که برای یک رزمنده پیش می‌آید ما هم تجربه کردیم. بارها در چنین موقعیتهایی به خاطر غلبه احساسات نتوانستیم عکاسی کنیم و چه فریمهایی که نتوانستیم ثبت کنیم. اما تمام اینها موجب شد که جنگ برای ما مثل یک دانشگاه شود تا در هر عملیاتی تجربه کسب کنیم و چیزهای جدید بیاموزیم. عکسهای ما ماندگار شد چراکه مثل رزمندگان رفتار و تفکر کردیم و هر لحظه آماده شهادت و مجروحیت بودیم. ما قطره‌ای از یک دریا را ثبت کردیم اما همان قطره امروز جلوه‌گری می‌کند. خدا را شاکریم که آثار خوبی از دفاع مقدس ثبت کردیم.

کریمیان: عکسهای ما واقعی بود یعنی از صحنه‌های واقعی مجاهدت رزمندگان عکاسی کردیم. ما هیچگاه برای عکسها صحنه‌سازی نکردیم. برخی عکاسان در سالهای اول جنگ عکسهای ساختگی گرفتند.

فریدونی:عکاسی به نام آلفرد یعقوب‌زاده عکس معروفی را ثبت کرد که مدیر من به خاطر آن عکس مرا توبیخ کرد و گفت: «چرا تو نمی‌توانی چنین عکسی ثبت کنی؟» من گفتم: «او این عکسها را به طور ساختگی می‌گیرد. او برای یک آژانس عکس خارجی کار می‌کند و ایده‌هایش را از آنها می‌گیرد.»


عکس از آلفرد یعقوب‌زاده

در ابتدای جنگ یعقوب‌زاده و امثال او رزمندگان را در اوقات بیکاری جمع می‌کردند و با ایجاد موقعیتهای ساختگی از آنها عکس می‌گرفتند. یعقوب‌زاده در آن عکس معروف از رزمنده جلوتر است. هیچ‌گاه عکاس نمی‌تواند از رزمنده جلوتر باشد. اصلاً امکان ندارد که ما جلوتر از رزمنده‌ها حرکت کنیم چراکه عراقیها آن طرف بودند و ما را می‌زدند. من همیشه این نکته را به عکاسان جوان توصیه می‌کنم.

*آیا شما با شهید سعید جان‌بزرگی (از شهدای عکاس دفاع مقدس) هم رابطه داشته‌اید؟

بله با او بسیار صمیمی بودیم و از دوستان خوب ما بود. او از اعضای سپاه و از موسسین انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بود. شهید جان‌بزرگی تحصیلات دانشگاهی داشت و در زمینه عکاسی هم آموزش‌دیده بود و مثل ما عکاسی را در جنگ از صفر شروع نکرد. ایشان وقایع حلبچه را عکاسی کرد و در همان‌جا شیمیایی شد و مدتی بعد به شهادت رسید. ایشان در عکاسی تفحص بسیار خوب کار کرد و عکسهای با ارزشی را ثبت کرد که در دنیا برجسته شد و مظلومیت ما را به جهانیان نشان داد.


شهید سعید جان‌بزرگی عکاس دفاع مقدس

ما باید دست تک تک عکاسان جنگ را ببوسیم و قدردان آنها باشیم. این عکسها باعث شد که همه دنیا به حقانیت ما پی ببرند و در نهایت سازمان ملل رای به نفع ایران صادر کند و عراق را جنایتکار جنگی تشخیص دهد. عکاسان دفاع مقدس اسطوره‌هایی بودند که از زندگی و خانواده خود گذشتند. همه ما متاهل بودیم و هیچ‌یک از سر شور جوانی و عشق اسلحه به جبهه نیامدیم. کار ما مثل رزمندگان به‌خاطر تکلیف شرعی و دفاع از خاکمان بود.

ادامه دارد...
انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط