خدا، مرگ و رحمت خنده

خدا، مرگ و رحمت خنده

رحمت امینی به کمدی علاقه خاصی دارد و این بار به سراغ متنی از وودی آلن رفته است؛ اما نتیجه کار این است که انگاره‌هایی از تئاتر آزاد را در بستر آلنی می‌بینیم و این ناشی از حذف‌ها و درگیر شدن در استعاره‌هاست. استعاره‌هایی که کمدی ایرانی را می‌سازند.

باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم

رحمت امینی این روزها بر مدار کمدی است. طعم خوش شوخی و کمی بزن و بکوب در کنار جوان‌های دلخوش به آینده، او را واداشته تا مسیر هم اکنونش را دنبال کند. «خدایگان» یا همان نمایشنامه تک پرده‌ای «خدا» به قلم وودی آلن، راه جدیدی است برای او که می‌خواست متون نادیده گرفته شده دیروز را بازآفرینی کند. دو تجربه در تماشاخانه سنگلج فرصتی بود برای رحمت امینی تا محک زدن آثار ایرانی را دریابد و بداند تا چه اندازه توان و قدرت بازآفرینی در ایام بلبشوی هنری ایران را دارد.

اگرچه این روزها باز آفرینی معنایی شبه‌پست‌مدرن دارد، عموماً بازآفرینی را برابر با دستکاری به نفع مولف جدید می‌دانند. اگر شانس آورد که مؤلفش مؤلفه‌های تالیف کردن را در خود داشته باشد. در غیر این صورت اساساً متن فدای ناآگاهی مولف خودخوانده می‌شود. امری که بیشتر تئاتر ایران را در حوزه اقتباس‌های شبه‌پست‌مدرن درگیر خود کرده است. رحمت امینی در نمایش جعفرخان از فرنگ برگشته اگرچه تلاش کرد تا محتوای درونی متن مقدم را حفظ کند؛ اما با توجه به شناخت خود از جامعه مخاطب، دست به تغییراتی زد تا مثلاً متن امروزی شود.

در چنین شرایطی درمی‌یابید متن حداقل قابلیت‌های دیدگاه امینی را ندارد. نتیجه آن محصولی  می‌شود روی صحنه سنگلج از تجربه اندوزی رحمت امینی در بهار  97 که به زعم نگارنده از اصل متن عقب می‌ماند و خود را درگیر بداهه‌پردازی‌های بیهوده می‌کند. تا جایی که مشخص نمی‌شود امینی قصد گفتن چه داشته و مقدم در پی بیان کدامین درد روزگار خود بوده است. اما امینی با اندوخته‌ای از یک اجرای کمدی با انگاره های ایرانی داشته گام در موقعیتی متفاوت کرده است.

میانه جهانی کاملاً مجزا از کمدی‌های ایرانی و حتی محبوب آمریکایی، امینی قدم در دنیای اسکروبال وودی آلن نهاده است. جهانی مملو از آشفتگی و آشوب که  چندان شباهتی با اسلاف و اخلاف امریکایی خود ندارد. وودی آلن چندان علاقه‌ای به روایت خطی یک ماجرا را ندارد.  اساساً او برای روایت یک داستان پا پیش نمی‌گذارد. هدف آلن بر مبنای یک پرسش بنا شده است. او پرسش  را دستمایه قرار می‌دهد تا شرایط پاسخگویی به آن را در زمینه  دراماتیک جستجو کند. منتها وودی آلن زیرک است و از پاسخ دادن طفره می‌رود و فرصت را به مخاطب می‌دهد تا در میانه غش کردن‌هایش از خنده، شاید در میانه فرصتی برای اندیشیدن یافته باشد.

«خدا»ی وودی آلن یا آن گونه که امینی «خدایگان» نامگذاریش کرده است محصول چنین نگرشی است.  یک نمایشنامه‌نویس و کارگردان یونان باستان قصد دارد در مسابقات تئاتر پیروز شود؛ اما او پایان خوبی برای نمایش خویش ندارد. او با پیشنهاد ظاهر کردن عجیب زئوس روبه‌رو می‌شود تا این تراژدی یونانی را به پایان دلخوشانه ختم دهد؛ اما همه چیز در یک کمدی رقم می‌خورد. در این کمدی شخصیت‌ها در این اندیشه فرومی‌روند که آیا می‌توان برای هر چیزی آغاز و میانه و پایانی در نظر گرفت و با آمدن مثال نقضی به نام دایره، همه چیز زیر سؤال می‌رود. در جستجوهایم حول اجراهای این متن، در فضای مجازی بیشترین ویدئوها نیز متمرکز بر دیالوگ‌های داشت که دایره بودگی را تحت الشعاع قرار می‌داد. به نوعی، گویی آلن قصد دارد جهان دو شخصیت مرکزیش را به دایره‌ای تشبیه کند که آغاز و پایانی ندارد. دایره در چنین شمایل به یک پوچی فلسفی اشاره دارد که ما از آن با عنوان دور باطل یاد می‌کنیم.

در هم ریختگی زمانی نیز نشان از عدم‌پایبندی وودی آلن به این مفهوم کلاسیک آغاز و پایان دارد. او نشانگان مسئله را هم در متن می‌گنجاند. ما می‌دانیم پایان ماشین کذایی «خدا ظاهرکن» به چه چیزی ختم می‌شود. این همان حسی که آلن در شخصیت‌های فیلم‌هایش مبتلور می‌کند، شخصیت‌هایی که خودش آنها را ایفا می‌کند، شخصیت‌هایی که می‌دانند عاقبت کار فاجعه است؛ اما به این فاجعه تن می‌دهند. کارگردان یونانی به این فاجعه تن می‌دهد تا پایان تراژیک نمایشش با کمدی مرگ زئوس ختم شود؛ اما مسئله این است که چرا باید مرگ زئوس خنده‌دار باشد؟

این دقیقاً نقطه‌ای است که رحمت امینی و وودی آلن هیچگاه در آن به توافق نمی‌رسند. جایی است که همنشینی این دو برایمان قابل‌درک نیست  و البته دقیقاً جایی است که می‌دانیم چرا عنوان نمایش با نمایشنامه بدین حد متفاوت است. اینکه واژه خدا حتی به خدایگان بدل شده است. نکته جالب آن است که واژه خدایگان از منظر ایرانی برابر با god در انگلیسی است و خدا - در مقام واجب الوجود - در انگلیسی با املای God نشان داده می‌شود. پس امینی تلاش می‌کند مفهوم آلنی در عنوان را، به عنوان یکی از مهمترین عناصر پیرامتنی منحرف به سویی کند که او قصدش را دارد.

به متن بازگردیم. در متن اصلی نمایش با Nothing آغاز می‌شود. اساس نمایش نیز همین است. این هیچی که بازیگر آن را آغاز می‌کند قرار است به واژگانی چون تهی، پایان و در نهایت ابزورد رهنمون شود. وودی آلن در متنش با واژگان تلخ لبخندآفرینی می‌کند و امینی نیز از آن بهره می‌برد. تلاش می‌کند آنها را بامزه کند تا مخاطب از آن لذت برد؛ ولی آیا این اجرا در نهایت به این Nothing می‌رسد؟ به گمانم خیر.کارگردان نمی‌تواند این هیچی را به تصویر بکشد.

در متن آلن همانگونه که گفته شد بیان با Nothing آغاز می‌شود؛ اما پایان متن نیز جالب توجه است: Absurd. به عبارتی آلن همان دایره را در متن خود به کار می‌برد، دایره‌ای که کارگردان یونانی از آن طفره می‌رود و برخلاف بازیگرش چندان بدان اعتقادی ندارد؛ چون بازیگرش خنگ‌نماست و آنچه به زبان می‌آورد را نمی‌داند. این وضعیت خود به همنشینی دو واژه Absurd و Nothing کمک می‌کند و اساساً از یک هیچی، موقعیتی ابزورد خلق می‌کند.

در نمایش «خدایگان» این مفهوم تداعی نمی‌شود. حتی ابزورد بودن هم متجلی نمی‌شود. همه چیز به یک بزن‌بکوب اساسی بدل می‌شود. همه چیز در راستای آن است که بخندیم. بازیگران اصلی نمایش (وحید آقاپور و سام کبودوند) وضعیت نمایشی مدنظر امینی را به خوبی دریافته‌اند و تلاش می‌کنند آنچه اثر می‌خواهد را اجرا کنند. در سوی دیگر امینی تلاش می‌کند کمی از متن فاصله بگیرد و از شیرین‌کاری‌های مرسوم در تئاتر ایران بهره ببرد. او در مقام کارگردان می‌خواهد مؤلف باشد و اصطلاحاً دراماتورژی کند. پس به سراغ نشانگان درون‌متنی می‌رود تا از دل آنان تصویر بسازد.

نحستین تصویر یونان است. معماری دکور و استفاده از گروه همسرایان نیز ابزاری است برای یونانی کردن ماجرا. اگرچه در متن گروه همسرایان با عبارت Chorus مشخص شده است؛‌اما در نسخه‌های موجود از این نمایش در فضای مجازی با تصویری مشابه کار امینی روبه‌رو نمی‌شویم. اینکه صحنه مملو از بازیگران جوان در نقش همسرایان باشد و برای هر موقعیتی تصویری بدیع تابلوگونه بیافرینند. این رویه ادامه پیدا می‌کند تا جایی که امینی تصمیم می‌گیرد قالب‌های ارائه شده در متن اصلی را تا جای ممکن بشکند و این مهم نه در راستای متن، که در جهت ایجاد موقعیت کمدی است.

این کمدی نیز بیش از آنکه محصول اندیشه وودی آلن باشد، محصول کمدی ایرانی است. ما در متن به چیزی می‌خندیم که آلن آنها را می‌آفریند. برای مثال به دیالوگ میان آلن و دیابتیس دقت کنید که چگونه انگاره‌های جنسی وودی آلن، همان‌چیزهایی که در فیلم‌هایش نمودار می‌شود، مطرح می‌شود. وودی آلن در نقش خالق اثر پشت تلفن یک زن‌باره است که از شخصیت خود می‌خواهد بازیگر زن، دوریس را نگاه دارد تا به سروقتش برسد. وودی آلن نمایش می‌خواهد مخ شخصیت خودش را بزند، کسی که خود آفریده است. اگرچه مخلوقش با گفتن Get rid of him سنگ روی یخش می‌کند، ما می‌خندیم و این خود بدل به بخشی از مفهوم زئوس مرده در نمایشنامه را می‌دهد.

در مقابل اجرا چیز دیگری را مطرح می‌کند. امینی تا جایی که توانسته مسائل جنسی مطرح شده در نمایشنامه را حذف کرده است، بدون اینکه نگاه جنسی به دوریس را حذف کند. پس همین حذف‌شدگی به یک کمدی بدل می‌شود که ما اساساً در کمدی‌های آزاد می‌یابیم. حذف به قرینه چیزی در ذهنمان که می‌بافیم. کافی است کمی در بازی‌ها نشتی پیدا کند تا ما در یابیم اصل ماجرا چه بوده است. عبارات و کلمات ما را راهنمایی می‌کنند. استعاره‌ها کارساز هستند. در نسخه‌های آمریکایی نمایش همه چیز صریح است.

در جایی نویسنده به بازیگرش می‌گوید برای رسیدن به جایزه نمایش یونان نیاز به مطرح کردن یک پرسش فلسفی است و برای این مهم یک دانشجوی فلسفه که از قرار معلوم دوریس است می‌تواند یاری‌رسان باشد؛ اما پارادوکس زمانی شکل می‌گیرد که دوریس چیزی است دیگر. در گفتگوی دیابتیس و آلن این ویژگی‌ها مطرح می‌شود؛ اما در نسخه امینی خیر. به همین منوال همه چیز دچار دگرگونی می‌شود.  حال باید پرسید این دگرگونی به اجرا کمک می‌کند؟

به واسطه بازیگران نمایش کماکان وضعیت کمیک خود را حفظ می‌کند؛ اما از اصل ماجرایی که آلن می‌خواهد بازنمایی کند فاصله می‌گیرد. شاید استفاده از عبارت «به روایت رحمت امینی» همین باشد. امینی در مقام مسئول سابق نظارتی می‌داند چه چیزی باید باشد و چه چیز نباید. پس او خودکار قرمزش را روی متن به رقص وامی‌دارد و تا جای ممکن تغییرات را ایجاد می‌کند. همانند پیام مهم دخترک نامه‌رسان که علاوه بر تغییر جنسیتش، محتوای پیامش هم دستخوش تغییر شده است و این تغییرات در همه جا دیده می‌شود تا ما دیگر با خدا کاری نداشته باشیم. این نمایش خدایگان است، جایی که پیام‌رسان می‌تواند بگوید زئوس مرده است و دیگر نیچه هم به کارمان نیاید.

پی‌نوشت:

1. نمایش «خدایگان» یک کمدی مطلق است. از همان ابتدای ماجرا قرار است بخندیم و ریسه برویم. یک پرسش: چرا در کل شهر تهران تنها رحمت امینی می‌تواند در تهران کمدی روی صحنه برد، آن هم از نوع اسکروبالش؟

2. شهرام کرمی در برنامه شهر فرنگ اعلام کرد در ایام محرم و صفر اجازه اجرای نمایش‌های کمدی داده نمی‌شود.

3. رحمت امینی در گذشته نه چندان دور مسئولیت دفتر شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی را برعهده داشته است.

انتهای پیام/

 

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران