اگر دنبال پول‌های کثیف می‌رفتم هنوز مستاجر نبودم

اگر دنبال پول‌های کثیف می‌رفتم هنوز مستاجر نبودم

«برزو نیک‌نژاد» بیشتر از ۲۰ سال دستیار کارگردان بود. از پنج سال پیش وارد پروسه کارگردانی شد و در این مدت، به‌رغم پرکاری در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، کارنامه نسبتا خوبی از خودش به‌جا گذاشت.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «برزو نیک‌نژاد» بیشتر از 20 سال دستیار کارگردان بود. از پنج سال پیش وارد پروسه کارگردانی شد و در این مدت، به‌رغم پرکاری در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، کارنامه نسبتا خوبی از خودش به‌جا گذاشت. شاید همین خوب کار کردن‌ها بود که سبب شد تهیه‌کنندگان «ساخت ایران 2»، وقتی «محمدحسین لطیفی» پشت دوربین این سریال قرار نگرفت، دستیار او در سری اول را شایسته کارگردانی این کار بدانند. سریالی که تصور می‌شد انتشارش، 6 سال پس از پایان پخش سری اول، خیلی بیشتر از اینها موج به راه بیندازد اما «ساخت ایران 2» نه‌تنها موجی به راه نینداخت، بلکه انتقادهای بسیاری را هم به خود دید.

با «برزو نیک‌نژاد» درباره «ساخت ایران 2» صحبت کرده‌ایم. سریالی که قسمت آخر آن، چهارشنبه ارائه شد و حالا با خیال راحت می‌توان در مورد واکنش‌ها، بازخوردها و پروسه شکل‌گیری و ارائه آن صحبت کرد.
 
از «برزو نیک‌نژاد» دستیار کارگردان درام‌هایی مثل «پس از باران» و «لبه تاریکی»، نویسنده «کلبه» و کارگردان «ناخواسته»، تا «بروز نیک‌نژاد» کمدی‌ساز این سال‌ها که «لونه زنبور» و «ساخت ایران 2» را جلوی دوربین برده، چقدر فاصله است؟

من قبل از اینکه کارگردانی را شروع کنم، سریال «دودکش» را نوشته بودم و سال‌ها قبل هم در سینما، به فراخور آن زمان، سناریوی «پیتزا مخلوط» را روی کاغذ آورده بودم. علاقه من قطعا به ساختن کارهای عاشقانه است و فرقی هم نمی‌کند از چه نگاهی به این عاشقانه می‌رسم؛ حالا می‌خواهم وارد ژانر کمدی‌اش کنم یا جدی و... . ژانر، یک نوع لحن و یک نوع ادبیات گفتاری و ساختاری است که مثلا من ملودرام عاشقانه را در لحن کمدی قرار دادم. من قبل از اینکه «دردسرهای عظیم» را به‌عنوان اولین کمدی‌ام بسازم، یک سریال 15 قسمتی برای «سعید آقاخانی» نوشتم به نام «روزهای بد به در»، سریال 26 قسمتی «دودکش» را نوشتم، کمدی سینمایی «پیتزا مخلوط» را نوشتم و... اینها تماما برای قبل از آن است که بخواهم کمدی را به‌عنوان کارگردان کار کنم. جدا از این، بار خورد و ما هم بردیم! من فیلم «ناخواسته» را در بدترین شرایط ساختم نه اینکه تهیه‌کننده شرایط را جور نکرد، نه، تهیه‌کننده تا جایی که توان داشت برای ما گذاشت، من یک فیلم اولی بودم و انتظار آن‌چنانی نداشتم. آن فیلم، فیلم سختی است یعنی «ناخواسته»، به هر جشنواره‌ای در دنیا رفت، به آن احترام گذاشتند. در ایران کاندیدای بهترین کارگردانی هم شدم اما به نظرم حق آن فیلم یک چیزهای دیگری هم بود که کمترین آن، یک اکران درست و خوب بود که نشد.

اما با این میزان اقبالی که شما با نخستین ساخته‌تان توسط منتقدان به دست آوردید و بعدها در گیشه با کارهای کمدی‌تان محقق شد، شاید ورود به پروژه‌ای مانند «ساخت ایران 2» یک ریسک بزرگ بود آن هم با توجه به قانون نانوشته عدم‌موفقیت سری‌سازی در ایران.

هر کاری که می‌سازی، یک ریسک است؛ مگر کار بدون ریسک هم داریم؟ ولی برای من آن کرسی و جایگاه مهم نبود. مهم برای من، جایگاهی بود که تلاش کرده بودم در دل مردم داشته باشم. یک زمانی ما کارگردان‌های کارها را تنها به اسم می‌شناختیم. مثلا «قصه‌های مجید» یا «خواهران غریب» را می‌دیدیم و می‌دانستیم آقای پوراحمد این آثار را ساخته ولی تصویرشان را چندان نمی‌شناختیم. الان در خیابان می‌روی، کارگردان را می‌شناسند. من سعی کردم اگر آن کرسی هست، یک جایگاهی در دل مردم داشته باشم و قطعا الان هم اگر بخواهم کار کنم، هر کاری، چه در سینما، چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی، این ریسک وجود دارد که از چشم و دل مردم بیفتم.

گمان نمی‌کنید همین ریسک سبب شده تا کارگردانی چون «محمدحسین لطیفی» از ساخت این سریال انصراف دهد؟

من این موضوع را تازه دارم از شما می‌شنوم وگرنه آقای لطیفی خودشان سکانس آخر کار را لطف کردند سر صحنه آمدند و گرفتند و اصلا این‌طوری نبوده.

در «ساخت ایران 1» دستیار کارگردان بودید و در «ساخت ایران 2»، کارگردان. به نظر شما آن اقبال عمومی که در سری نخست، متوجه این سریال شد، در سری دوم هم تکرار شد؟ چون به نظر می‌رسد آن شکلی که در سری نخست در سطح کلان به چشم آمد، این بار چندان محسوس نبود.

ببینید خود به خود نگاه مردم کلا عوض شده. یک زمانی در اطراف ما، چند سریال رسانه‌ای بود ولی الان رقابت اصلا یک اتفاق و فرم دیگری شده است. کار کردن در شبکه نمایش خانگی، کار بسیار سختی است. بالاخره آقای لطیفی، دوست‌داران و طرفدارانی دارد، سال‌هاست در این وادی دارد زحمت می‌کشد. من خودم «ساخت ایران 2» را خیلی دوست دارم گرچه در سری اول آن هم بودم. اگر سری اول خوب نبود که اصلا سری دومی از آن ساخته نمی‌شد یعنی قطع‌به‌یقین اگر «ساخت ایران 2» وجود دارد به پشتوانه «ساخت ایران 1» است. هیچ سری دومی در دنیا ساخته نشده مگر اینکه مردم، کاراکترهایش را دوست داشته باشند مانند دردسرهای عظیم، پایتخت، ستایش، راکی، رمبو، ترمیناتور، شرک، زورو و... هر چه که ساخته شده براساس کاراکتر جذاب است و هیچ‌کس نمی‌تواند منکر این شود که اگر «ساخت ایران 2» ساخته شده، به خاطر موفقیت و بازخورد خوب «ساخت ایران 1» بوده ولی من در «ساخت ایران 2» سعی کردم همه چیز درست پیش برود. کار به فراخور سال‌هایی که گذشته، ریتم تندتری داشته باشد و اینکه اصلا هفت سال پیش، ریتم زندگی یک جور دیگری بوده و الان یک طور دیگری است. طبیعتا تفاوت‌هایی دارد ولی من «ساخت ایران 2» را خیلی دوست دارم.

اما خب سری دوم با انتقادهای بسیاری مواجه شد و اینکه داستان و این جنس کمدی، با آن انتظاری که از یک کار تاپ و در اندازه این ستاره‌ها بود، اصلا قانع‌کننده نبود. به همین دلیل بود که «ساخت ایران 2» نتوانست به آن جریان‌سازی برسد. شما سال‌هاست در مدیوم‌های مختلف دست به ساخت کمدی می‌زنید و ما نمی‌توانیم باور کنیم این جنس کمدی که در «ساخت ایران 2» به نمایش گذاشتید، از نظر شما قابل قبول و پذیرفتنی باشد.

مخاطب امروز یک فرم دیگر نگاه می‌کند. الان هفت ماه از سال 1397 گذشته و در این هفت ماه، 15 تا 16 فیلم کمدی اکران شده ولی فکر می‌کنم تنها چهار فیلم تقریبا موفق ظاهر شدند. ما باید مخاطب کارهای‌مان را گسترده‌تر کنیم یعنی مثلا شما می‌آیی و می‌گویی فلان کمدی را دوست ندارم ولی یک قشر عظیمی آن را دوست دارد. من خیلی کامنت می‌خوانم چون برای همین مردم کار می‌کنم و مطمئنا برای خودم کار نمی‌کنم که اگر قرار بوده برای خودم کار کنم، همچنان در خانه اجاره‌ای نبودم و زندگی من فرم دیگری داشت و من به همین دلیل، خیلی کارها را اصلا نپذیرفتم. در کمدی من نمی‌توانم بایستم تا شما را بخندانم، نه، مخاطبم هم‌سن پدر خودم است، آن سرباز رشیدی که الان در خوابگاه است و حالا سر پست نیست و می‌خواهد نگاه کند است، آن دانشجوی در خوابگاه است، آن فرهیخته و استاد دانشگاه است، آن کسی که زحمت کشیده، مسافرکشی کرده و حالا شب می‌خواهد سریال را نگاه کند است، آن کسی که چک برگشتی دارد است، آن کسی که فردا چکش پاس می‌شود است، آن کسی که عمل کرده و روی تخت بیمارستان می‌خواهد این سریال را نگاه کند است و... همه این تضادها مخاطبان کار من هستند. حالا در سینما فرم یک جور دیگری است.

ممکن است شما به دو تا از شوخی‌های من نخندید، عیبی ندارد، همان دو تا شوخی را برای شما نگذاشتم، آن را برای قشر دیگری گذاشتم و همیشه سعی کردم این دامنه را گسترده‌تر کنم تا خودبه‌خود یک سری از شوخی‌های من را بتوانی دوست داشته باشی یا دوست نداشته باشی. مهم نتیجه کلی کار است. طبق کامنت‌های فراوانی که خواندم، فکر می‌کنم اگر بخواهم صادقانه بگویم و غلو نکنم، حداقل 70 درصد رضایت‌مندی دارم. به نظرم حتی کاری که 10 تا اسکار گرفته، بالاخره یک سری مخالفانی هم دارد که من در پاسخ به منتقدانم فقط می‌توانم بگویم ببخشید و امیدوارم کاری بسازم که مقبول نگاه آنها هم شود ولی فکر می‌کنم کاری که 70 درصد رضایت‌مندی داشته باشد، کار موفقی است.

البته میزان انتقادها به جنس شوخی‌ها خیلی زیاد و با حجمی منطقی است. بالاخره کاراکترهایی چون فرهاد (محسن کیایی) و غلام (امین حیایی)، بیش از اندازه احمق نشان داده می‌شوند و به‌تبع همین، جنس شوخی‌های کلامی کار بیش از اندازه حماقت‌بار و سطحی است؛ واقعا انتظار اینکه مخاطب به اشتباه گرفتن منظور «باردار» به کسی که باری را حمل می‌کند یا موارد مشابه از این دست بخندد، خیلی دور از واقعیت است.

در «ساخت ایران 2»، شوخی‌ها مختلف و متفاوت است. در یک کار کمدی، فرض را بر این بگذاریم که کاراکترهای شما، پنج آدم فرهیخته هستند. یعنی پنج تا آدم باسواد که مثلا کاشف هستند، اینها باید در موقعیتی قرار بگیرند تا شما را بخندانند مثلا بلد نیستند پنچری یک ماشین را بگیرند. این دلیلی بر احمق بودن آنها نیست چون در آن کار نمی‌توانند دست بجنبانند. کمدی سرشار از تضاد است و اگر همه چیز بخواهد با شخصیت‌های آگاه و هوشیار جلو برود، دیگر کمدی‌ای خلق نمی‌شود. کمدی یک نوع بندبازی است؛ هر لحظه احتمال دارد از یک طرفی بیفتی و باید تعادلت را حفظ کنی. به نظرم نوع شوخی «ساخت ایران 2»، کمی امروزی‌تر بوده. زمانی که من «دودکش» را نوشتم خیلی‌ها راجع‌به این سریال به من انتقاد کردند و می‌گفتند این چه قصه‌ای است درحالی که من آن کار را دوست داشته و الان هم دوست دارم.

فکر می‌کنم من لااقل نزدیک به 142 قسمت سریال کمدی ساختم (به جز جدی‌ها) و دو فیلم سینمایی کمدی هم ساختم، نزدیک 60، 70 قسمت کمدی برای عزیزان دیگر نوشتم، فیلم سینمایی کمدی هم برای دیگری نوشتم، در دو کمدی که ساختم یکی فیلمنامه‌اش متعلق به خودم بوده و یکی هم متعلق به عزیز دیگری. همه جوری را تجربه کرده‌ام. در همه کارهایم یک سری منتقد داشتم و یک سری هم موافق که قطعا موافقانم بیشتر از منتقدانم بوده‌اند. این شاید به این دلیل است که من به جز دل آدم‌ها به جایی وصل نیستم و همیشه سعی کرده‌ام دلی کار کنم. این اتفاق هم تا حد امکان به دل مردم نشسته. من هیچ وقت این جسارت را نخواهم کرد که روزی کاری بسازم و صد‌در‌صد مخاطبانش آن را دوست داشته باشند.

یادم است یک‌بار در اثنای کار، به دلیل بروز یک اشتباه از مخاطبان‌تان عذرخواهی کردید.

بله. در یکی از قسمت‌ها ما انتهای یک سکانس را به دو مدل برداشت کرده بودیم که متاسفانه در تدوین با آن همه فشار کار و خستگی که وجود دارد، اینها جابه‌جا شده بود. تقصیر من هم بود بنابراین  آن را پذیرفتم و خیلی راحت از مردم عذرخواهی کردم. گفتم که من برای خودم کار نمی‌کنم، برای مردم کار می‌کنم و وقتی این مشکل پیش آمد، خیلی راحت عذرخواهی کردم.

یک‌بار هم فکر کنم در پخش قسمت هشتم کار خللی به وجود آمد که گویا معضلات مالی دلیل این اتفاق عنوان شد اما برخی رسانه‌ها از حضور کمدین ایرانی ساکن چین سخن گفتند و اینکه این فرد در شبکه مجازی، حواشی بسیاری داشته و همین سبب تاخیر در پخش منظم این سریال بود.

این را هم برای اولین بار است که دارم از زبان شما می‌شنوم. در آن قسمت، یک سری مشکلات اقلام تبلیغاتی داشتیم که آماده نشده بود و به همین دلیل تا آنها را آماده کنیم، یک زمانی صرف شد و کار به پخش معمول هفتگی خود نرسید البته این را هم باید بگویم ارشاد هم چند مورد اصلاحیه عنوان کرده بود که باید لحاظ می‌کردیم اما این اصلاحیه‌ها مرتبط با کمدین ایرانی حاضر در چین نبود و اصلا این بازیگر هنوز در قسمت هشتم، بازی نداشت. البته این را هم باید بگویم که فکر کنم این مشکل اقلام تبلیغاتی، دو بار در طول پخش سریال به وقوع پیوست و جز این چیزی که گفتم، مشکل دیگری نداشت و اگر هم داشت قطعا آن را با مردم در میان می‌گذاشتیم.

در هفته‌های اخیر بحث ورود پول‌های کثیف به حوزه فیلمسازی علی‌الخصوص در برخی آثار شبکه نمایش خانگی، حسابی سر و صدا به راه انداخته است و خیلی طبیعی است که بخواهم از شما راجع‌به این اتفاق بپرسم و اینکه یک پروژه بزرگی با این میزان بازیگر شناخته ‌شده تا چه اندازه در تاثیرپذیری از این پول‌ها و سرمایه‌ها مقاومت کرده است.

بله من هم موضوع «پول‌های کثیف» را شنیده‌ام و نسبت به آن ناآگاه نیستم اما این اتفاق تاکنون در هیچ یک از کارهای من از جمله همین «ساخت ایران 2» رخ نداده است. سراغ این قبیل پول‌ها را باید از کسانی گرفت که به‌تازگی وارد چرخه فیلمسازی شده‌اند وگرنه رزومه صاحبان آثار ما که کاملا مشخص است. به کارگردان، بازیگران و سایر عوامل هم ربطی ندارد. چیزی است که باید از تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار پرسیده شود ولی من می‌توانم این‌طور پاسخ شما را بدهم که برای «ساخت ایران 2» یک خرج معقول شده است و دستمزدهای کاملا شفاف و منطقی به عوامل پرداخت شده است. تمام عوامل ما را چهره‌های شناخته شده صنعت فیلمسازی این مملکت تشکیل می‌دهند. من از زمانی که دستیار کارگردان بودم با آقای پروین‌حسینی همکاری داشتم و این اتفاق بعدها به همکاری ما در فیلم «زاپاس» انجامید. اگر از این پول‌ها رد و بدل می‌شد که این همه سال ماندگاری وجود نداشت و اگر من که می‌خواهم به‌زعم خودم حرف بزنم، اعتقادی به این پول‌ها داشتم که در تمام این سال‌ها در اجاره 20 تومانی‌ام نمی‌ماندم یا این‌طور نمی‌شد که در بعضی زمان‌ها حتی پول بلیت اتوبوسم را در جیب نداشته باشم. در این پروژه از همان روز اول تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مشخص بود و همه چیز خیلی شفاف جلو رفت.

حالا برخی می‌گویند گلزار برای این کار فلان قدر دستمزد گرفته که تمامش تخمین، حدس و گمان است. دیگر به این توجه ندارند که دستمزد گلزار برای حضور چند ماهه در این سریال بوده که اگر آن را تقسیم بر تعداد ماه‌هایی که در پروژه داشته، کنیم می‌بینیم اصلا دستمزد غیرمعقولی نیست. او سوپراستار این سینماست؛ مگر سینمای ما چند سوپراستار دارد. بازیگران دیگر هم به همین ترتیب.

خودم را عرض می‌کنم. دقیقا دو روز قبل از انتشار قسمت آخر «ساخت ایران 2» بود که کار تدوین را به پایان رساندم. دقیقا یک سال تمام، تمرکزم را روی این سریال گذاشتم که اگر مبلغ دستمزدم را تقسیم بر تعداد ماه‌های حضورم کنید، می‌بینید رقم غیرمنطقی‌ای نیست. من الان نزدیک به 28، 29 سال است در سینما هستم. زمانی که آقایان «مهدی هاشمی» و «ناصر هاشمی»، «بال‌های سپید» را در سال 74 کارگردانی کردند، من دستیار آنها بودم، قبل از آن هم همین‌طور. بعد حالا یک دستمزد بعد این همه سال دستیاری برای یک سال می‌گیرم، چیز زیادی است؟ آن را تقسیم بر 12 ماه سال کنیم چقدر می‌شود؟ مگر این مملکت چند تا «محمدرضا گلزار»، «امین حیایی»، «محسن کیایی»، «سحر دولتشاهی» و «مهران احمدی» دارد. اینها بعد از چند سال زحمت دارند کار می‌کنند؟ یک پیانیستی که 10 دقیقه پشت پیانو می‌نشیند و یک آهنگی می‌زند و فلان مقدار دستمزد می‌گیرد؛ این دستمزد فقط بابت آن 10 دقیقه پیانو زدنش که نیست، بابت آن 25، 30 سالی است که زحمت کشیده و پیانو را یاد گرفته و به‌خاطر تجربه‌اش دارد این پول را می‌گیرد.

با این شرایط، پروژه «ساخت ایران 2» با توجه به اینکه پروژه بزرگی هم بود اما خبری از بریز و بپاش در آن نبود. شوخی که نیست ما برای این پروژه‌ در چین، لبنان، تهران، کرج، اصفهان و بندر انزلی کار کردیم. من یک ماه چین بودم، 10 روز لبنان بودم، یک هفته انزلی بودم، دو، سه روز در اصفهان بودم و پنج، 6 روز در کرج. همه این جابه‌جایی‌ها را حساب کن و اینکه ما با چه دلاری کار کردیم. ما وقتی رفتیم چین، دلار چه قیمتی بود و وقتی برگشتیم چه قیمتی شده بود ولی با همه اینها، پروژه از اول سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده داشت. اصلا پول بریز و بپاشی در این کار نبود. شما همین جاهایی که گفتم را حتی یک نفری سفر کنید و در هتل‌های معمولی‌اش بمانید، می‌بینید چه خرجی دارد. بالاخره در «ساخت ایران 2» آدم‌هایی جزء عوامل کار بودند که از باسابقه‌های سینما هستند و به همین دلایل، پروژه گرانی شد اما صادقانه می‌توانم قسم بخورم که این «پول‌های کثیف» حتی به 500 کیلومتری ذهن‌مان هم خطور نکرد. چون اعتقادی به آن نداریم و فکرش را هم نکردیم که می‌توانیم وارد این اتفاق شویم یا اصلا آن را به ذهن‌مان بیاوریم. این تعابیر را در مورد پروژه‌هایی می‌توان آورد که تهیه‌کنندگان و بانیان آن کار، کمی تازه‌کارتر از این حرف‌ها هستند منظورم اصلا عوامل و کارگردان کار نیست، بانیان کار است.

آیا با توجه به نبودن قانون کپی‌رایت در کشور ما، اساسا دخل و خرج شبکه نمایش خانگی ایران با هم می‌خواند و از یک منطق تجاری معقول پیروی می‌کند که بدبینی‌ها نسبت به ورود پول‌های کثیف در پروژه‌ها برطرف شوند؟

قسم می‌خورم که سعی کردیم در آن دقایقی که مردم پای «ساخت ایران 2» می‌نشینند و می‌بینند، چیزی کم نگذاریم البته در حد بضاعت و توان‌مان. قطعا لیاقت تماشاگر ایرانی خیلی بالاست. «ساخت ایران 2» دقیقا در 150 جلسه آفیش گرفته شد. یعنی از روز اولی که نشستیم و با تهیه‌کنندگان گپ زدیم تا روز آخری که کار در بندر انزلی به پایان رسید، 150 جلسه طول کشید. یک بار «ساخت ایران 2» را از اول تا آخر ببینید تا متوجه شوید با این همه جابه‌جایی‌ها چطور می‌توان در 150 جلسه آن سریال را تمام کرد. ضبط حدود 6 ماه طول کشید. البته همچنان اعتقاد دارم که لیاقت تماشاگر ایرانی خیلی بالاتر از این حرف‌هاست.

آنهایی که پول کثیف وارد پروژه‌شان شده و به سوددهی کاری ندارند مدنظر من نیستند؛ من درباره سریال‌سازی سالم عرض می‌کنم یک سریالی مثل «ساخت ایران 2» با یک برآوردی که معلوم است چند میلیارد هزینه کار شده، باید بازگشت داشته باشد که این رسانه بتواند به کار خودش ادامه دهد. من امیدوارم این گردش مالی که قطعا چیز چندانی از آن در جیب من نمی‌رود، به بهترین حالت خود برسد. ما کپی‌رایت نداریم. تجریش که بروید، قسمت اول تا هفتم « ساخت ایران 2» را به قیمت چهار هزار تومان می‌فروشند، وقتی هم اعتراض می‌کنی می‌گویند دکل نفتی را بردند، بعد ما یک 6 تومانی دانلود کردیم، حلال کن. آخر چه بگویم؟ این اتفاق در سرپا ماندن رسانه خانگی خیلی تاثیر دارد. این رسانه با همین 6 تومان‌ها که بعدها 10 تومان شد، سرپا است. اگر با این گردش مالی زنده باشد، شما دیگر صحبت پول کثیف را با من نمی‌کنید. آن موقع باید بتوان سریال‌های فاخرتری ساخت؛ سریال‌هایی که هزینه بیشتری برای آن شود. باور کنید اگر سریالی مثل «ساخت ایران 2» در جایی دیگر بخواهد ساخته شود، سه، چهار برابر این هزینه‌اش خواهد شد و پولش هم بازگشت دارد ولی تهیه‌کنندگان «ساخت ایران 2»، واقعا فراتر از توان‌شان همت گذاشتند تا سریالی در 22 قسمت با بازیگرانی که مردم آنها را دوست دارند، ساخته شود و بعید می‌دانم کسی الان از پروژه طلب‌کار باشد. از هر یک دی‌وی‌دی 6 هزار تومانی، 2800 تومان به تهیه‌کننده می‌رسد. در سینما برای فیلمی که 10 میلیارد فروش داشته، سه میلیارد و 800 میلیون به تهیه‌کننده می‌رسد که البته این مقدار، بدون پول تبلیغات است که با خواب پول و چیزهای دیگر، چیزی نمی‌ماند. مثلا می‌گویند «لونه زنبور» 10 میلیارد فروخته، خب تنها 3 میلیارد و 800 میلیونش متعلق به تهیه‌کننده است؛ باور کنید اگر با این پول سکه و دلار می‌خریدند، سودش خیلی بیشتر بود.

اگر بخواهیم راجع‌به عوامل کار صحبت کنیم؛ ابتدا می‌شود پرسید که اصولا کار کردن با این همه چهره، کار بسیار سختی نبود؟

من در «ساخت ایران 2» با مجموعه‌ای از بهترین‌های بازیگری کار کردم. «مهران احمدی» عزیز که خودش امسال یکی از فیلم‌های پرفروش را بر پرده داشت (مصادره)، «سحر دولتشاهی» که افتخارات قابل توجهی دارد و با توجه به سن و سیمرغ‌هایی که دارد و کارهایی که کرده، لازم نیست من چیزی درباره‌اش بگویم. «سارا بهرامی» که بالاخره سیمرغ آخرین دوره جشنواره را دارد. «امین حیایی» که همه ما با او خاطره داریم و یکی از دوست‌داشتنی‌ترین‌هاست و «محمدرضا گلزار» که سوپراستار و بسیار محبوب است و تا با او کار نکنی متوجه اینکه چقدر دل خوبی دارد و چقدر دوستدارانش را دوست دارد، نخواهی شد. با «محسن کیایی» عزیزم که قبلا هم می‌شناختمش و «لونه زنبور» را با هم کار کرده بودیم. مطمئنا اگر با محسن لذت نمی‌بردم، بلافاصله بعد از «لونه زنبور» وارد این کار با او نمی‌شدم ولی محسن انرژی خوبی دارد که ترجیح دادم دوباره با او کار کنم. یک گروه کاملا دوست‌داشتنی بودیم و صادقانه بگویم کار کردن با همه این ستاره‌ها، سختی‌های خودش را دارد. بالاخره همه اینها روی نقش و اتفاقات حول و پیرامون خودشان حساس هستند، گاهی شما در کار، یک بازیگر داری و با همان جلو می‌روی اما این اتفاق در «ساخت ایران 2» فرق می‌کرد. یک سری بازیگر محبوب کنار همدیگر جمع شده بودند و این، خودبه‌خود سختی‌های خودش را داشت؛ زمانبندی، هماهنگی و... ولی کار کردن با همه آنها برای من لذت‌بخش بود.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon