درس حمیدنژاد برای سریال‌سازی در تلویزیون /گاف‌های "بانوی عمارت" پشت تعلیق‌هایش پنهان شده است

نداشتن پلن، استراتژی و اتاق فکر کارآمد یک مشکلی است که نه‌تنها در برنامه‌های سینمایی بلکه در بسیاری از برنامه‌های دیگر صداوسیما خودش را نشان می‌دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، برنامه‌های تلویزیون دچار یک موازی‌کاری شده‌اند که به‌محض فرارسیدن موسم یا مقطعی مهم به‌فکر می‌افتند که همه شبکه‌ها دست به کار شوند و کاری کنند. حالا در آستانه جشنواره فیلم، تئاتر و حتی موسیقی فجر، موازی‌کاری در دستور کار تلویزیون است؛ از "میزانسن" شبکه شما، "هفت"، شب‌های هنر، سینماگرام و حتی سینما دو؛ واقعاً چه‌خبر است که این‌همه برنامه برای حوزه هنر صف‌آرایی می‌کنند؟ البته هیچ‌کدام هم یک پلن و طرح مناسبی ندارند، یا شبکه پنج که دیگر از آن حالت سریال‌های مؤثر و سرگرم‌کننده و حتی مسابقه‌های جذاب به‌سمت شبکه‌ای برای بازپخش سریال‌های دیگر شبکه‌ها تبدیل شده است، یا "بانوی عمارت" که یک اثر باتکنیک و مملو از تعلیق‌های هنری مناسب است که مخاطب تلویزیون را ساعتی با خودش همراه می‌سازد، این‌ها جزو مهمترین نکاتی است که مازیار معاونی منتقد سینما و تلویزیون به آن‌‌ها اشاره کرده‌اند.

مشروح این گپ‌وگفت را در ادامه می‌خوانید:

نمایی از سریال «بانوی عمارت»

حمیدنژاد درس خوبی از تعلیق به سریال‌سازان داد

*تحلیل خودتان را از سریال «بانوی عمارت» شروع کنید.

سریال «بانوی عمارت» را یک سریال خوب در مقایسه با معیارهای تلویزیون می‌دانم. شاید اگر معیار را بگذاریم بر سریالی مثل «شهرزاد» که خیلی این روزها این دو با هم مقایسه می‌شوند یا آثار بین‌المللی داستان فرق می‌کند. ما معیار را تلویزیون فعلی و سطح کیفی آثار نمایشی‌اش بگذاریم سریال خوبی است، البته حتی این معیار را درنظر نگیریم باز هم سریال، نمره قبولی می‌گیرد. پرواضح است بیننده‌های تلویزیونی از اقشار مختلف جامعه هستند و پس‌زمینه‌های مطالعات تاریخی ندارند، لزوماً مختصات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بازه‌های مختلف تاریخی ایران را نمی‌شناسند، در نتیجه اگر سریال مانور صرف تاریخی بدهد قطعاً ارتباط کمی با آن برقرار می‌شود. دراماتیزه کردن سریال و به لباس نمایش درآوردن "بانوی عمارت" نکته بسیار مهمی است، این جنبه بسیار مهم از عهده هرکسی ساخته نیست. در تاریخ تلویزیون اندک کسانی بوده‌اند که از پس این کار برآمده‌اند؛ از زنده‌یاد علی حاتمی گرفته تا سید ضیاءالدین دری و حالا عزیزالله حمیدنژاد یک کار خوب و همدلی‌برانگیز خلق کرده است. برای مخاطبین ایرانی که تا حدودی از تلویزیون و آثار نمایشی رسانه ملی فاصله گرفته‌اند، حمیدنژاد درس خوبی به سریال‌سازی در تلویزیون داد که چقدر استفاده از تعلیق در جای مناسب می‌تواند تأثیرگذار باشد و مخاطب را همراه کند.

مازیار معاونی منتقد سینما و تلویزیون

"بانوی عمارت" بدون بیراه‌گویی از نفس نمی‌افتد

به‌واقع "بانوی عمارت" نه عاشقانه صرف و نه تاریخی صرف است، همچنین نه یک موضوع معمایی با بستر و پس‌زمینه سیاسی صرف است، در عین حال که هیچ‌کدام از این‌ها به‌شکل صرف نیست همه این‌ها را هم در بر می‌گیرد. این خلاقیت متن "احسان جوانمرد" ــ نویسنده این سریال تلویزیونی بوده است که بین اضلاع و زوایای مختلف این عناصر در بستر تاریخ، ارتباط خوبی برقرار می‌شود، این نکته بسیار مهمی است که نباید از نظر دور بماند. متن خوب و کنار آن کارگردانی حساب‌شده این روزها در تلویزیون غنیمت است. کارگردانی که کمتر به سریال آب می‌بندد،‌ کمتر دچار اشتباهات تکنیکی، زیاده‌گویی، گزافه‌گویی و بیراه‌گویی می‌شود. این‌ها نکات خوبی است که یک سریال را سریال می‌کند و می‌تواند در جامعه، موج ایجاد کند. به‌نظرم "بانوی عمارت" تا حدود زیادی به‌اصطلاح از پس این اتفاقات برآمده است. این سریال بعد از چهل شب که روی آنتن رفته کماکان کشش دارد، چرا که بر پایه تعلیق استوار است؛ تعلیق‌هایی که پلکانی مخاطب را با خودشان همراه می‌سازند، یعنی در مقطعی تعلیق ایجاد می‌شود دوباره با چند گره دیگر مخاطب همان‌طور پروپاقرص، سریال را دنبال می‌کند و از نفس نمی‌افتد. سریال هنوز  به پایان نرسیده ولی فکر می‌کنم تا پایان هم بیننده را مغموم نخواهد کرد.

گاف‌ها پشت قدرت تعلیق‌ها پنهان می‌شوند

*گاف‌ها و به‌قولی "سوتی‌هایی" ادبی و تاریخی و حتی قومیتی هم وجود دارند، نظرتان درباره این اشتباهات به‌قول تهیه‌کننده سریال "سهوی"،‌ چیست؟

درباره سوتی و گاف‌هایی که جوانمرد نویسنده سریال "بانوی عمارت" به آن اشاره کرد که فلان اشتباه ادبی (شعر مولوی) یا حتی عذرخواهی بابت گویش و بحث قومیتی، به این نکته اشاره کنم گرچه دقت نظر لازم است ولی یک کلّیت، کلّیت خوبی است آن جزئیات کمتر به‌چشم می‌آید. یادم هست در سریال "معمای شاه" هم قطعه شعری بود که سعید نیکپور در نقش "چشم‌پزشک" آن را خوشنویسی کرد که محمود اکرامی متولد 38 در اواخر دهه 60 سروده بود آن نقش و کاراکتر در زمان رضاشاه، خوشنویسی کرد و ایرادات زیادی به "ورزی" وارد شد و تطبیق تاریخی نداشت. اگر کلّیت آثار، شرایط خوبی داشته باشند و مخاطب را راضی کنند این ایرادها خیلی به‌چشم نمی‌خورد. البته که نسبت دادن این گاف‌ها به "بانوی عمارت" هم بعضاً وارد است. مشکلاتی که در بحث تاریخی شاید داشته باشد یا موضوع قدرتی که در استفاده از تعلیق‌ها داشت نکاتی بود که به آن‌ها پرداختیم.

چرا شبکه پنج مثل آی‌فیلم و تماشا رفتار می‌کند؟

مثل گذشته اصراری برای ساخت امثال "روزگار جوانی" ندارد

*موضوع دوم ما مشکلات شبکه پنج است که انگار به یک حیاط خلوت برای شبکه‌های دیگر و یا بازپخش و محلی برای پخش یا بازپخش سریال‌های نازل کره‌ای و ترکیه‌ای شده است، شما در این خصوص چه تحلیلی دارید؟

به‌عنوان یک بیننده جدی‌تر تلویزیون تأسف می‌خورم از روزگار شبکه پنج سیما که زمانی برای خودش جذابیت‌ها و رنگ‌‌بندی‌های متنوع و مثمرثمری داشت. آذرماه سال 74 که با کلی امید و آرزو تأسیس شد به‌عنوان بهترین و قوی‌ترین شبکه استانی شناخته می‌شد تا جایی که مردم استان‌های همجوار تهران تقویت‌کننده فرکانس تلویزیونی می‌گذاشتند تا امواج این شبکه را قوی‌تر و کیفی‌تر بگیرد، چرا که برنامه‌های بسیار خوب و مسابقات سرگرم‌کننده‌ای داشت. یادمان نمی‌رود مسابقاتی که حتی در جایگاه استانداردهای بین‌المللی، شبکه پنج روی آنتن می‌برد. آن دوران امثال بهروز مفید در این شبکه مدیریت می‌کردند و گروه فیلم و سریال قوی هم داشت، ویترین آن مملو از جذابیت‌هایی همچون "روزگار جوانی"، "دختران" و چند سریال دیگر که "کمال تبریزی" و "همایون اسعدیان" آن‌ها را کارگردانی کرده بودند.

سریال‌هایی که مخاطب چشم‌انتظارش بود تا جمعه‌ها ساعت 19 از شبکه پنج دنبال کند و امروز جای تأسف است که شبکه پنج یا شبکه تهران از یک شبکه قوی و رقیب دیگر شبکه‌ها به یک شبکه بازپخش‌کننده صرف آثار نمایشی تبدیل شده است، به‌جای اینکه خودش صاحب سبک در عرصه آثار نمایشی باشد به‌مانند آی‌فیلم و تماشا، آثار خارجی شرق آسیا را با کمترین کیفیت پخش می‌کند.

شبکه پنج به روزگاری شبیه به دهه 70 و 80 شبکه دو تبدیل شده که شبکه با ویترین رنگارنگ در دهه 60 بود و به‌یک‌باره ضعیف شد. امیدواریم که رویکردها این شبکه را دوباره به ایده‌آل‌های گذشته برگرداند.


نمایی از سریال «روزگار جوانی»

 

 

فقط می‌خواهیم روی آنتن از سینما و تئاتر حرف بزنیم

*امروز تلویزیون در حوزه‌هایی مثل سینما به موازی‌کاری در برنامه‌سازی افتاده خصوصاً رفتار کلیشه‌ای در مقاطع و موسم‌ها که نشان‌دهنده آن است که تلویزیون برای ساخت برنامه‌های هنری خصوصاً سینما هیچ طراحی و استراتژی ندارد، شما چطور این‌گونه رفتار برنامه‌‌سازی در تلویزیون را ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم این نداشتن پلن، استراتژی و اتاق فکر کارآمد، یک مشکلی است نه‌تنها در برنامه‌های سینمایی، بلکه در خصوص بسیاری از برنامه‌های دیگر صداوسیما که خودش را نشان می‌دهد. البته در این بین معاونت سیما هم تلاش‌هایی انجام داده تا این تنوع و محتوا به برنامه‌های تلویزیون برگردد و هر از گاهی هم شاهد برنامه‌های خوبی هستیم و نباید عینک بدبینی بزنیم. اما اینکه در یک مقطع زمانی طولانی، تلویزیونی که چندین شبکه فعال دارد ناگهان از برنامه‌های سینمایی تهی می‌شود و یادش می‌رود در بحث نمایش و آثار نمایشی یک قرابت بسیار زیادی میان مدیوم سینما و تلویزیون وجود دارد و هرکدام تقویت‌کننده آن یکی دیگر هستند، و به‌طور عوامانه‌ای در آستانه جشنواره چندین برنامه را روانه آنتن می‌کند، "میزانسن" شبکه شما که معلوم نیست از تئاتر می‌خواهد صحبت کند یا در چالش سینما مؤثر باشد، سینماگرام با اجرای شاهرخ دولکو در شبکه چهار و شب‌های سینمایی فراستی یا «هفت» که قرار است لطیفی آن را اجرا کند و حتی سینما دو که حامد عنقا آن را اجرا می‌کرد همه این‌ها هیچ استراتژی روشن و مفیدی برای مخاطب علاقه‌مند به سینما و جامعه سینماگر ما ندارد، چون مدیریت و راهبری اتفاقات مقطعی و موسمی نتیجه‌ای بهتر از این در پی ندارد.

استراتژی نداریم سبدمان از طنز خالی است

*طنز حلقه مفقوده‌ای است که تلویزیون همچون نبود یک هافبک خوب برای تیم ملی فوتبال ایران از آن رنج می‌برد...

ما برای طنز و پایه‌گذاری مناسب برای سناریو، بازیگری و راهبری طنز در تلویزیون برنامه‌ریزی منسجم و راهبرد و استراتژی نداریم. سیما همچون چتر بزرگی که تعداد زیادی شبکه زیر این چتر فعالیت می‌کنند باید یک برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشد تا هیچ‌وقت برای یک بازه زمانی طولانی این سبد از هیچ‌کدام از ژانرها خصوصاً ژانرهای مخاطب‌پسندی همچون "طنز و کمدی" جای کار بیشتری دارند، خالی نماند. ما فعلاً سریال طنزی نداشتیم و نداریم و امسال به‌غیر از "لیسانسه‌های یک و دو" که روی آنتن شبکه آی‌فیلم رفت دست خالی تلویزیون را دیدیم. البته در طول این چند سال اخیر طنز خوبی ندیدیم و فقط شنیده‌ایم که سروش صحت قرار است به‌زودی "فوق‌لیسانسه‌ها" را بسازد. استراتژی نداشتن این آسیب را هم به تلویزیون می‌زند که یک سالی در یک شبکه دو طنز روی آنتن می‌رود؛ زمانی که "شهرک جیم" و "لیسانسه‌ها" در باکس شبانه سیما قرار می‌گرفت و یک سالی هم تلویزیون را ملودرام فرا می‌گیرد این اتفاق به نداشتن طراحی و استراتژی برمی‌گردد.

این مسابقات هرچه هست جایش در رسانه ملی نیست

* حضور سلبریتی‌ها یا چهره‌های سینمایی در قواره مجری تلویزیون و حتی ساخت سریال و بازی در آثار نمایشی تلویزیون چقدر توانسته تلویزیون را به هدف‌گذاری‌اش در جذب مخاطب نزدیک کند؟

این‌که تلویزیون از سلبریتی‌ها برای اجرای تلویزیونی استفاده می‌کند یک موضوع چندوجهی است؛ جنبه مهم آن یک جنبه مادی است. تلویزیون از یک رسانه فرهنگی متأسفانه به یک رسانه اقتصادی که ادای فرهنگ در می‌آورد تبدیل شده است، رسانه‌ای که شب و روز آن در تمام برنامه‌هایش پر شده از برنامه‌هایی که برنامه‌های اپلیکیشن‌محور و برنامه‌هایی که مجریانش دائماً دارند در تمام دقایق برنامه از واژه "ستاره مربع" استفاده می‌کنند و از جوایز آن‌چنانی حکایت دارند، زیرنویس‌های آن‌چنانی هم سیما انجام می‌دهد که اسپانسرهایش را به‌گونه‌ای راضی نگه‌ دارد، این‌ کارها نتیجه‌اش چه می‌شود؟ به جایی می‌رسد که یک رسانه فرهنگی به‌واسطه جایزه‌های آن‌چنانی و پول‌هایی که بی‌زحمت نصیب مخاطب می‌شود، سعی دارد توجه بیننده را به خودش جلب کند، مسابقه‌های بی‌حساب و کتاب پیامکی و نمی‌دانیم نامش را بخت‌آزمایی بگذاریم یا چیز دیگر؛ این مسابقات هرچه هست جایش در رسانه ملی نیست.

تلویزیون را به تلویزیونی‌ها واگذار کنید

این اتفاقات باعث شده تا صداوسیما را از رسالت اصلی خود یعنی آموزش فرهنگ و نگاه درست به جامعه به‌سمت اقتصادزدگی تحت سلطه اسپانسر سوق دهد، در چنین شرایطی که بر یک رسانه حکم‌فرماست طبیعتاً نمی‌تواند مختصات معمول خودش را رعایت کند و مجبور می‌شود برای جلب توجه به آن حیات اقتصادی بیراهه خودش ادامه بدهد، از این رو به‌سراغ چهره‌ هم می‌رود و آن وقت مجریان خوب و کارکشته تلویزیون را که کاربلد هم هستند کنار می‌گذارد و سلبریتی‌های ناشی و کارنابلد میدان‌دار می‌شوند. مجریان فعلی در جای خودشان نیستند اگر در جای خودشان بودند به‌عنوان ستاره سینمای تجاری، و تلویزیون را به تلویزیونی‌ها می‌سپردند، هر دو عرصه راه درستی را طی می‌کردند. البته در تمام دنیا مقطعی یا موسمی، اجرای یک برنامه یا برنامه‌سازی را به یک چهره سینمایی واگذار می‌کنند تا یک بده‌بستان نمایشی صورت گرفته باشد اما به این شکل که تلویزیون را از دست تلویزیونی‌ها خارج کنند و در اختیار سلبریتی‌های ناپخته و نابلد قرار دهند کاملاً مشخص است رسانه ملی سرمنزل مقصود را گم کرده است.

اسپانسرها نمی‌گذارند تلویزیون مسیر طبیعی خودش را طی کند

*نکته آخر هم پیام‌نداشتن برنامه‌ها و رفتار کلیشه‌ای است که در برنامه‌های مناسبتی هم وجود دارد...

اگر تلویزیون از این وضعیت و حصاری که خودش را در آن گرفتار کرده خارج شود و به تلویزیون دهه‌های قبل حتی دهه 60 تلویزیون که امکاناتی نداشت و با دو کانال کار خودش را پیش می‌برد برگردد اتفاقات خوب تکرار خواهند شد. ما به این‌همه شبکه چه نیازی داریم؟ شبکه پنج می‌خواهیم که برای ما سریال‌های بازپخش پخش کند یا سریال‌های کره‌ای و ترکیه‌ای نازل پخش کند، شبکه آی‌فیلم و تماشا هر دو موازی کار کنند، این‌ها همه هزینه هستند؛ چرا که وقتی هرچه این ورطه بزرگتر و گسترده‌تر شود تأمین هزینه‌هایش هم مشکلات عدیده‌ای خواهد داشت، نتیجه این کار جذب اسپانسر است و تن دادن به حاکمیت اسپانسر و وارد شدن سلیقه مبتنی بر اقتصاد ناسالم، اقتصاد بیمار و پول درآوردن به‌هرشکل ممکن توسط اسپانسرهایی است که نمی‌توانند به‌اندازه تهیه‌کننده فرهنگی سابق تلویزیون دلشان برای رسانه بتپد. آن‌ها هم علم و دانش لازم را داشته‌اند و دارند و هم نسبت به پیشبرد اهداف فرهنگی و دغدغه‌های اجتماعی، دغدغه‌مند و دلسوزند. نتیجه این کار به رقابتی ناسالم می‌رسد؛ برنامه‌هایی که سعی می‌کنند با هم رقابت کنند. با دل دادن به مسابقات میلیونی و چند ده میلیونی برگزار کردن و آوردن سلبریتی‌های خوش‌چهره اما ناپخته به برنامه‌ها و حتی سریال‌های بدون پیام و لااقل کم‌محتوای امروز می‌رسیم. البته استثنائاتی هم داریم و نباید از این نکته هم بگذریم که تلویزیون امروز فشار سنگین اسپانسرهایی را تحمل می‌کند که هیچ دغدغه و دلسوزی برای پیشبرد اهداف فرهنگی و اجتماعی رسانه ملی ندارند و اجازه نمی‌دهند تلویزیون مسیر طبیعی خودش را طی کند.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط