هدف اولم در «اختیاریه» سرگرم‌سازی است

مرتضی فاطمی، مجری و تهیه‌کننده‌ برنامه اختیاریه گفت: من هدف اولم در ساخت «اختیاریه» سرگرم‌سازی است، چون رسالت تلویزیون  است. در دل این رسالت برنامه‌ساز باید هدف‌های متعالی و ارزشی برای خودش  قائل باشد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، برنامه‌های گفت‌وگومحور زیادی در سال‌های اخیر از شبکه‌های تلویزیونی پخش شده است که همه آنها مدعی بودند صراحت و شجاعت، ویژگی اصلی آنها بوده است. حالا برنامه تازه‌ای به‌نام «اختیاریه» از شبکه 5 سیما پخش می‌شود که علاوه بر دو ویژگی قبلی، نوآوری را هم چاشنی کار خودش کرده است. با مرتضی فاطمی، مجری و تهیه‌کننده‌ای که در همین مدت کوتاه حضورش در شبکه 5، حاشیه‌هایی هم داشته است درباره «اختیاریه»، هزینه‌ها، برنامه‌های مشابه و تاثیر خانواده‌اش بر مسیر حرفه‌ای او هم صحبت شده‌ایم.

ایده اولیه «اختیاریه» کجا و چگونه شکل گرفت؟

اوایل سال 97 به من پیشنهادی شد که برای شبکه پنج برنامه‌ای را شروع کنم و آن زمان هیچ علاقه‌ای به آن فرآیند نداشتم. گفتند ما می‌خواهیم از تجربه روزنامه‌نگاری شما استفاده کنیم، بیایید برنامه‌ای مدل روزنامه تصویری بسازید که من حوصله‌اش را نداشتم. گفتند خب طرحی را آماده کنید که در شبکه پنج کار شود، به‌شرط اینکه بدانیم می‌خواهید برنامه‌ای برند بسازید که من قبول کردم. یکی، دو ماه روی طرح برنامه «اختیاریه» فکر کردم و چکش زدم و طرح را ارائه دادم. طرح گفت‌وگو خیلی راحت بود، دو صندلی می‌گذاریم و می‌نشینیم با هم صحبت می‌کنیم. اختیاریه نزدیک به پنج ماه پیش‌تولید داشت، درحالی که من برای سریال تلویزیونی20 قسمتی، نهایتا دو ماه پیش‌تولیدم بوده و برای یک فیلم سینمایی، نهایتا پیش‌تولید یک ماه طول کشید.

این زمان از پیش‌تولید شامل رعایت چه مواردی می‌شد و حساسیت‌ها روی چه چیزهایی بود؟

حساسیت‌های متفاوتی بود. یکی اینکه وقتی شما می‌خواهید در دل یک برنامه روتین بروید که به روزمرگی می‌افتد باید از قبل چپت پر باشد و از قبل روی کیس‌هایی کار کرده باشید. وقتی دارید روزمره کار می‌کنید باید از قبل یک بانک اطلاعاتی داشته باشید. من حدس زدم که چه میهمان‌هایی می‌توانند بیایند و آنها را درصدبندی کردم؛ این کار بخشی از آن پژوهش بود. بخشی رسیدن به فرم ایده‌آل بود، به‌خصوص که من روی فرم هنری کار، خیلی تاکید داشتم. همچنین نظرم در حوزه دکور این بود که هیچ زرق و برقی نداشته باشد. به خاطر همین بخشی از انرژی‌ام را روی دکور گذاشتم. بخش دیگر این پیش‌تولید رسیدن به ترکیب ایده‌آل تیم پژوهشی و روزنامه‌نگاری بود. من بیش از 20 تا 25 نفر از بچه‌های رسانه را آوردم و در برنامه و موارد دیگری که شاید خیلی‌ها در برنامه‌سازی دغدغه‌شان نباشد را لحاظ کردم، چون می‌دانستم که در بزنگاه‌ها به من کمک خواهند کرد. همین باعث شد وقتی به ما ماموریت جدیدی دادند و هیچ مجموعه تولیدی دیگری محال بود آن را قبول کند، ما قبول کردیم. مثلا برای ماه رمضان وقتی از ما خواستند که برنامه تغییر فاز بدهد، آن حجم پیش‌تولید و کاری که در «اختیاریه» انجام شده بود به کمک ما آمد تا بتوانیم در برنامه تغییر فاز اساسی بدهیم.

یکی از نقدهایی که به این برنامه می‌شود شباهتش به برنامه‌هایی مثل «ماه عسل»، «شب شیشه‌ای» و... است. «اختیاریه» در ماه رمضان آمد که جای ماه عسل را پر کند؟

ببینید این برنامه قبل از ماه مبارک، هویتش را ساخت. برنامه‌ای گفت‌وگو محور، صریح، چالشی و شفاف بود. می‌توانستم بگویم دنبال ساخت هاردتاک بودم، اما چون ده‌ها بار گفتم ساخت هاردتاک در ایران شوخی است، پس قطعا نمی‌شود. من دنبال یک مدل بومی بودم که بشود صریح‌تر و شفاف‌تر گفت‌وگو کرد و ننشینیم کنار هم بگوییم به‌به، چقدر همه‌چیز گل و بلبل است. اما چون خط قرمزهای رسانه را سال‌هاست می‌شناسم، سعی کردم برنامه‌ای بسازم که تا لب‌مرزهای خط قرمز برود. همین شد، هویت مستقل اختیاریه نسبت به دیگر برنامه‌های تلویزیونی و حتی نسبت به آن چیزی که فکر می‌کردم خیلی جلوتر و بیشتر اتفاق افتاد. یعنی فکر نمی‌کردم در برنامه اول با حضور «پرواز همای» یک جرقه زده شود. «پرواز همای» اولین باری است که به تلویزیون می‌آمد. تعدادی موافق داشت و یک سری مخالف. اما در گام اول این برنامه نشان می‌دهد می‌خواهد جسورانه و متفاوت باشد. واقعا ما تا یک ربع و 20 دقیقه قبل از رسیدن به آنتن نمی‌دانستیم که همای می‌تواند روی آنتن برود یا نه؟ برنامه بعدی، برنامه نادر قاضی‌پور بود؛ یک چهره جدیدی از نماینده مجلس رونمایی شد که سختکوش است و در کار خودش هم خیلی‌ دوستش دارند. در آن برنامه مشخص شد این نماینده مجلس، ابعاد دیگری هم دارد که برای کسی رونمایی نشده و کسی جسارت نداشته آن را نمایش دهد. خیلی‌ها به ذهن‌شان رسیده بود نادر قاضی‌پور خیلی جذاب است، ولی خب احساس می‌کردند تلویزیون جای این نمایش‌ها نیست. هر هفته یکی، دو اتفاق خاص و باحال این شکلی داشتیم، از آن چیزی که توقع داشتم بهتر بود. این اتفاق هم یک دلیل داشت و آن اینکه مسئولان واقعا حمایت کردند؛ حمایت و اعتماد دو رکنی است که در رسانه کم رخ می‌دهد. البته نسبت به چیزی که باید باشد و نسبت به توانایی‌های ژورنالیستی و روزنامه‌نگاری که الان بچه‌های ما دارند، خیلی فاصله داریم. ما چاره‌ای جز گفت‌وگو نداریم. البته دست‌اندازهای زیادی وجود دارد که نمی‌گذارد گفت‌وگوی واقعی شکل بگیرد.

قبول دارید بخشی از این خطوط قرمزها فرضی هستند و چون کسی به آنها نزدیک نشده، شاید ترسناک به‌نظر می‌رسد؟

چند‌تا از این خط قرمزها فرضی هستند، ولی خب شما وقتی آن چند‌تا را می‌فهمی و روی آنها دست می‌گذاری، اتفاق خوبی رخ می‌دهد. هوش سازنده هم مهم است، ولی خب خط قرمز واقعی هم کم نداریم. شرایط برنامه‌سازی در سازمان خیلی سخت است. کار رسانه‌ای در سازمان از کار در معدن سخت‌تر است. ببینید من یک وظیفه دارم، رسانه یک وظیفه، پیوست رسانه هم یک وظیفه دیگر دارد. مثلا جاسبی برای پاسخ‌دادن به زاکانی به برنامه ما آمد. زاکانی نقدهایی کرده بود و در مقابل جاسبی تماس گرفت که من می‌خواهم جواب بدهم، البته گفت به مجری خیلی اعتماد ندارم. بعد من با او صحبت کردم و گفتم تلاشم را می‌کنم که بی‌طرف باشم و تمام تلاشم را کردم با اینکه می‌توانستم چالشی‌تر با جاسبی گفت‌وگو کنم. این اسمش کوتاه‌آمدن نیست. اگر از من بپرسند برنامه‌ای ‌هم‌تراز با گفت‌وگوهای اختیاریه نام ببرید، من حتما می‌گویم برنامه آقای جاسبی. او میهمان برنامه من است، من باید میزبان کسی باشم که به آنجا می‌آید، هم باید میزبان خوبی باشم هم باید مودب باشم و تا خط قرمزها بروم، هم باید گفت‌وگوی من چالشی باشد و هم اینکه همه‌چیز را بسپارم به قضاوت مردم و نهایتا هدایت کنم به این سمت که درست قضاوت کنند. به‌نظرم اکثر این موارد در گفت‌وگو با جاسبی محقق شد.

فکر می‌کنم شما با توجه به میهمان‌هایتان گاردتان متفاوت است. یعنی وقتی داشتم برنامه آقای قاضی‌پور را می‌دیدم، گفتم الان منطقی است که شما این سوال را از ایشان بپرسید، اما ‌نپرسیدید.

من درباره برنامه قاضی‌پور صحبت می‌کنم. من آنجا گفتم حاشیه دست از سر شما برنمی‌دارد یا شما دست از سر حاشیه؟ گفت حاشیه اصلا چه چیزی هست. خب من چه چیز دیگری باید می‌پرسیدم. من گفتم بگذارید سوالم را طوری دیگر بگویم. گفت متوجه سوال نمی‌شوم، خب من کارم را کردم. در رسانه من باید چه چیزی بپرسم، یعنی مخاطب همه‌چیز را نفهمید؟

اگر مثلا معاون فلان جا بود، نوع برخوردتان فرق نمی‌کرد؟

نه، خدا شاهد است تمام تلاشم در این سال‌ها این بوده جایی بایستم که به من انگ حمایت از یک فکر و یک جریان زده نشود. واقعا سعی می‌کنم این‌طور نباشد، چون این خودزنی است و من دنبال خودزنی نیستم. قرار است که با اصلاح‌طلب، اصولگرا و حتی با بازیگران گفت‌وگوهایی کنم که هر کدام‌شان چالشی و صریح باشد. اما هر آدمی تمایلاتی دارد، آدم موفق آدمی است که تمایلاتش را بریزد دور و بیاید پای میز گفت‌وگو بنشیند. اگر این کار را انجام می‌دهم، موفقم و اگر انجام نمی‌دهم به اندازه‌ای که انجام نمی‌دهم، ناموفق هستم. سعی می‌کنم واقعا انصاف را رعایت کنم، همان‌قدر که با ده‌نمکی چالشی می‌کنم مثلا با کامبیز دیرباز هم چالشی صحبت کنم. اما خط قرمزهایی هم دارم، مثلا سوالی که میهمان در قبل از برنامه بگوید نپرسید را نمی‌پرسم. هرکدام از میهمان‌ها چیزهایی قبل از برنامه می‌گویند و به نظرم حق‌شان است. ابطحی چیزی گفت که به‌نظرم حقش بوده و موضوع روز هم بود. اگر بحث درباره‌اش بحث می‌شد خیلی جذاب می‌شد، ولی از نظر اخلاقی کسی به شما می‌سپرد چیزی را بگویی یا نگویی. سعی می‌کنم که ارتباط با میهمان به این مرحله نرسد که اجازه این را داشته باشد و این را از من بخواهد؛ اما اگر من را گوشه‌ای گیر بیندازد و بخواهد، واقعا رعایت می‌کنم، برای هر کسی و شخصیتی. اگر درخواست نکند هیچ‌وقت خودم را سانسور نمی‌کنم مگر اینکه ممیزهای دیگری وجود داشته باشد.

راجع ‌به پنج ماه پیش‌تولید و خلاقیت و نوآوری در «اختیاریه» صحبت کردید، اما انتقادی که به این برنامه می‌شود اینکه پیش از «اختیاریه» برنامه‌های این مدلی زیاد دیدیم. از سه‌گانه رشیدپور مثل «مثلث شیشه‌ای» و «شب شیشه‌ای» تا «ماه عسل» و حتی این اواخر «تب تاب».

یعنی اختیاریه با تب تاب قیاس شد؟ آخر چه شباهتی دارند؟ اینکه صراحت دارد؟

بله، این شباهتی که مجری هر دو برنامه سعی می‌کنند یک صراحت همراه با عبور از بعضی خط‌قرمزها داشته باشند.

من با روزنامه‌نگار خیلی راحت حرف می‌زنم. امروز جلدتان چه بوده؟

تیتری در مورد اظهارات اخیر ترامپ بود.

حتما از 9 روزنامه دیگر، هفت‌تای دیگرشان ترامپ را روی جلدشان برده‌اند. سوژه‌ها واحد است و پرداخت‌ها متفاوت. یک سری قواعد برنامه‌سازی وجود دارد. هر برنامه‌ا‌ی فرمولی مشخص و ثابت دارد، اما پرداخت‌ها متفاوت است. من تعجب می‌کنم وقتی می‌گویید «تب تاب» هم همین است. حتما پرداخت مرتضی فاطمی و برنامه اختیاریه به موضوع گفت‌وگو، پرداخت کاملا متفاوتی است. از نظر صراحت گفت‌وگو هم واقعا قابل‌قیاس نیست. چون هر کسی یک نوع نگاه به گفت‌وگو و برنامه‌سازی دارد، ولی سوژه‌ها و سبک‌ها و قواعد واحد است. شما می‌توانید بگویید فلان فیلم ژانر وحشت شبیه 10 فیلم دیگر این ژانر است. اما پرداختش متفاوت است، در هویت، فرم و محتوا متفاوت است. اخباری که از شبکه پنج پخش می‌شود هم شبیه اخبار شبکه یک است مگر اینکه پرداخت‌ها متفاوت باشد. البته من ادعا دارم اختیاریه نوآورانه است به‌خصوص در گفت‌وگوی توشاتی (دونفره) که مخاطب فکر می‌کند چیز ساده‌ای است، اما بسیار کار سختی است. یعنی نگاه می‌کند و می‌گوید یک صندلی این طرف و صندلی دیگر آن طرف، چقدر راحت است؛ ولی جان آدم درمیآید تا برنامه ساخته شود.

میهمان‌هایی هم بودند که نتوانید با آنها در «اختیاریه» گفت‌وگو کنید؟

حتما میهمان‌هایی بودند که نتوانستم بیاورم. همین‌هایی که توانستم بیاورم خودش خیلی اتفاق مهمی بوده است؛ مثلا اینکه محمدعلی ابطحی برای اولین‌بار در برنامه‌ای زنده حاضر شود. آقای ابطحی تا حالا برنامه زنده تلویزیونی دعوت نشده‌اند و آنجا هم گفت خوشحالم برای اولین‌بار نشستم روی صندلی‌ای که با اختیار خودم نشستم.
 
کسانی که نتوانستید بیاورید چهره سیاسی‌، سلبریتی یا نماینده مجلس بودند‌؟

در همه حوزه‌ها آدم‌هایی بودند که نتوانستیم آنها را بیاوریم.
 
این همان لیست سیاهی است که می‌گویند در صدا و سیما وجود دارد؟

هیچ لیست سیاهی وجود ندارد. بله، یک لیست حراستی وجود دارد که این آقا محکوم چکی است یا این آقا از نظر مذهبی و دینی مشکل دارد. بقیه لیست‌ها، لیست‌های ذائقه‌ای است، یعنی من پیشنهاد می‌دهم به مدیرگروه یا معاون سیما که فلانی بیاید. هیچ کاغذی را کسی تا به حال به من نداده که فلانی باشد یا نباشد. روزی که خواستم «اختیاریه» را قبول کنم، روزهای پایانی ساخت سریال «شرایط خاص» بود. دو، سه سریال دیگر هم داشتم؛ سریال خوب با کارگردانی خیلی خوب و حتی در شرف کار سینمایی‌ هم بودم. من گفتم می‌آیم پای کار چون عشق و علاقه‌ام این کار است؛ کاری که به تجربه روزنامه‌نگاری شباهت دارد. اما به شرطی که در دعوت میهمان راحت باشم. لیستی 270 نفره آماده کردم و گفتم اگر 80 تا 90 درصد این لیست را تایید می‌کنید، کار را شروع کنیم، خودم می‌دانم اقتضائاتی وجود دارد که 15 تا 20 درصد این لیست نمی‌شود به تلویزیون بیایند. در آن لیست خیلی‌ها که باورتان نمی‌شود مجوز آوردن‌شان داده شد. خودم در آن جلسه تعجب کردم که تا این حد همکاری و همیاری هست. اما در فرآیند ساخت شاید جاهایی اقتضائات جدیدی اضافه شود. مثلا من مجوز میهمانی را گرفتم و 20 روز بعد سراغش رفتم، گفتند نمی‌شود. گفتم مگر شما نگفتید فلانی مشکلی ندارد، گفتند به‌خاطر صحبت پریشبش دیگر نمی‌شود بیاید. اینها به نظرم در همه رسانه‌ها وجود دارد. من هم سعی می‌کنم درباره میهمان‌ها و سوژه‌هایم تا جایی که زورم می‌رسد، بجنگم و واقعا هم می‌جنگم و جنگ بدی نیست. من به مدیر شبکه پنج واقعا ارادت دارم، از دوستان قدیمی من و از شجاع‌ترین مدیران سازمان است، اما جاهایی بحث می‌کنم و استدلال می‌آورم و تضمین می‌دهم که من گفت‌وگو را برگزار می‌کنم. شما هم که اعتماد دارید، بگذارید کار انجام شود شاید جاهایی هم اشتباه کنم ولی اگر این انتقاد نباشد نمی‌توان کار متفاوت کرد.

گفت‌وگوی صریح با کسی که خودش شغلش گفت‌وگوی صریح کردن است، راحت است. مساله‌ای که راجع به شما گفته می‌شود این است که اگر مرتضی فاطمی همه میهمان‌هایش را می‌آورد به پشتوانه پدرش است که چنین قدرتی دارد. برخی شما را ژن خوب می‌دانند، این را راجع به خودتان قبول دارید؟

من آقای خسرو معتضد را خیلی اذیت کردم و البته ستونی هم در مجله «پنجره» به او دادم. در گفت‌وگویی جدی به او گفتم درباره شما می‌گویند سفارشی‌نویس و حکومتی‌نویس هستی. عصبی شد و گفت درباره تو هم می‌گویند «ژن خوبی». من جوابی که به معتضد دادم به شما هم می‌گویم. کارنامه کاری و عملکردم مشخص است، اگر به عملکردم ایرادی دارید بسم‌الله نقد کنید. اگر در برنامه‌سازی نقدی هست بسم‌الله، اگر در روزنامه‌نگاری نقدی وجود دارد بسم الله.

شاید بحثی درباره توانایی شما نباشد ولی بحث درباره نحوه ورود شما به سازمان است.

روزی که رمضان‌نژاد، مدیر شبکه افق شد، 1393 یا 94 به من زنگ زد گفت شما نشریه «پنجره» را کار کردید و اتفاق خوبی در عرصه رسانه‌ای کشور بود. گفت شما بیایید این را به یک مجله تصویری تبدیل کنید. گفتم این کار سختی است به‌خصوص در شبکه افق، چون الان از شبکه «افق» حتی حیات‌وحش هم پخش ‌شود یک تحلیل سیاسی روی آن می‌گذارند. گفتم می‌شود دو دیدگاه را در قالب مناظره آورد و شما پکیج‌های مجله‌ای-موضوعی داشته باشید. کسی هم که با من تماس گرفت به‌خاطر پیشینه و سابقه روزنامه‌نگاری من بود. برنامه «180 درجه» را ساختیم. گفتند اسم مجله تلویزیونی، اسم غلطی است، من گفتم به ژانرهای برنامه‌سازی کاری ندارم من می‌خواهم اثبات کنم یک مجله مکتوب را می‌توان مجله تلویزیونی کرد. آن برنامه هم خیلی سر و صدا کرد. حرفم این است آدم‌ها را باید با کارنامه‌هایشان و خروجی‌هایشان قیاس کرد.

یک گروهی هم هستند، فارغ از اینکه برنامه را مرتضی فاطمی می‌سازد یا رشیدپور و علیخانی، نسبت به این مدل برنامه‌ها یک گاردی دارند و می‌گویند خروجی این‌گونه برنامه‌ها چیست؟ می‌دانم این «که چی» را شما راجع به هر برنامه‌ای می‌توانی بگویی، ولی خروجی برنامه‌های اینچنینی و میزان تاثیرگذاری‌اش چگونه ارزیابی می‌شود؟

بحث برنامه‌سازی و سرگرمی است، چیزی که در رسانه ما کاملا مغفول است. بچه‌های دانشگاه امام‌صادق(ع) به من ایراد می‌گرفتند که شما برنامه 180 درجه می‌ساختی، چرا الان «اختیاریه» می‌سازی؟ چرا الان سریال طنز می‌سازی؟ که چی؟ جواب این است که ما چاره‌ای نداریم جز اینکه محتوا و پیام‌مان را منتقل کنیم. ما همه زنده‌ایم برای انتقال پیام. رسانه باید گسترده‌ترین حالت خودش را برای انتقال پیام پیدا کند، چیزی که مرحوم گل‌آقا مثال می‌زد؛ می‌گفت پیام آن گردهای داخل کپسول است. ما اشتباه کرده و فکر می‌کنیم پیام آن غلاف کپسول است. یک چیز درشت و گنده را می‌گذاریم آن وسط و دو، سه سرگرمی هم داخلش می‌اندازیم. تلویزیون کاملا سرگرمی و جُنگ است. شما باید مخاطب را به هر بهانه‌ای بنشانی پای تصویر و اگر توانستی انتقال پیام و محتوا را هم انجام دهی. اگر هم ارزشمند باشد که چه بهتر. من هدف اولم در ساخت «اختیاریه» سرگرم‌سازی است، چون رسالت تلویزیون  است. در دل این رسالت برنامه‌ساز باید هدف‌های متعالی و ارزشی برای خودش  قائل باشد.

درباره بودجه و اسپانسر برنامه صحبت کنیم، مشکلی ندارید؟ اینکه می‌گویند فلان نهاد پشت «اختیاریه» است یا پولش از فلان‌جا می‌آید.

برنامه خوب بدون اسپانسر در تلویزیون ساخته نمی‌شود. برآوردها، برآوردی است که شما نمی‌توانی با کسی مذاکره کنی چه رسد وارد یک برنامه‌شدن. برنامه خوب ساخته نمی‌شود جز با بودجه خوب. برنامه‌ام قبل از اینکه شروع شود اسپانسرش را می‌آورم پای کار. در ابتدای «اختیاریه» ستاره-مربع‌ها متداول‌تر بود. من هم به‌خاطر اینکه برنامه‌ا‌م ساخته شود اسپانسر را قبول کردم. دیگر هیچ اسپانسری نداشتم تا ماه رمضان. اگر هم خواستید سر اعداد و رقم‌ها خیلی شفاف می‌توانم بگویم.

یک برنامه الان چقدر هزینه دارد؟ چقدر عوامل دارید؟

من نزدیک به40 تا 50 عوامل دارم. هر شب هر برنامه از نقطه صفرش تا آخرش با خودم است. من حتی استودیوی سازمان ندارم؛ یک سوله است که صفر تا صدش را تجهیز و آن را به یک استودیوی برنامه‌سازی تبدیل کرده‌ام، حتی کابل و فیبر نوری برایش کشیده‌ام.

این کارها را همه می‌توانند انجام دهند یا نه؟

بله، همه می‌توانند انجام دهند. تا پیش‌تولید باید بدوند و وقت بگذارند و بروند کابل از برج میلاد بکشند. البته بخشی‌ را شبکه کمک و با برج میلاد نامه‌نگاری کرده است. شما هزینه دکور و تجهیزکردن را بگذارید کنار به‌علاوه واحد سیار که وجود ندارد، همه چیزش با خودم است. هر برنامه «اختیاریه» کمتر از 10 میلیون تومان برآورد می‌شود.

با دستمزد تمام عوامل و هدیه میهمان‌ها؟

خیلی نکته خوبی گفتید. چیزی که می‌خواهم درباره‌اش ادعا کنم در این شرایط برنامه‌سازی تلویزیون، امر بسیار بعیدی است. آن روزی که «اختیاریه» شروع شد برای دعوت از میهمان یک مسئول گذاشتم. آن مسئول گفت فلانی که پریشب فلان‌جا بوده 25 میلیون تومان گرفته، فلانی که 15 میلیون تومان دستمزدش است. اصلا زیر 10 میلیون تومان در این لیست نداریم. به آن مسئول گفتم من برآورد کل برنامه‌ام فلان‌قدر است. ضمن اینکه اگر برآورد برنامه‌ام آنقدر هم نبود نمی‌توانم به میهمانم پول بدهم. چرا نمی‌توانم؟ چون من روزنامه‌نگارم، می‌خواهم بنشینم با طرف چالش کنم، چه بازیگر چه استاد دانشگاه چه معتضد، چه هاشمی‌طبا یا جاسبی و قاضی‌پور. وقتی می‌خواهم چالش کنم نمی‌توانم به او پول بدهم. من به هیچ‌کدام از این میهمان‌ها یک هزار تومانی هم پول ندادم.

یعنی هدیه یا هر چیز دیگری از باب تشکر هم نبوده؟

به میهمان‌ها هیچ چیزی ندادم. هیچ کالایی مبادله نشده و همه رایگان آمده‌اند.

چرا؟

بخشی از آن رفاقت و بخشی دیگر ارتباطات است. خیلی از بچه‌های سیاست من را می‌شناسند مانند ابطحی و جاسبی و زاکانی. کامبیز دیرباز بازیگر است و رفیق من. باید بنشینیم و بگویم من اینها را چطور دعوت کردم. در این وضعیت خیلی کار سختی است برنامه‌سازی، وقتی به میهمان زنگ می‌زنی اول می‌گوید پول. در این رقابت نابرابر چه‌جوری می‌شود برنامه ساخت؟

انتهای «اختیاریه» می‌شود عید فطر یا دنبال چیزی هستی که هنوز به آن نرسیدی؟

اختیاریه هنوز شروع نشده و اول راه است. اختیاریه 15، 20 برنامه قبل از رمضان رفته و 10 تا 12 برنامه در خود ماه رمضان. تا روزی که روی آنتن تحمل شویم، ادامه خواهد داشت. روزی هم که نشود کار کرد که نمی‌شود دیگر. ولی من دنبال این هستم که اختیاریه طولانی باشد که در آن اتفاقات خوبی رخ دهد. وقتی اختیاریه در 10 تا 12 قسمت ماه رمضان پخش  و با «ماه عسل» مقایسه می‌شود، حال من برنامه‌ساز را خوب می‌کند. قیاس برنامه‌ای با 10 سال سابقه کاری با برنامه‌ای در 10 قسمت حس خوبی است.
 
در یک رسانه نقدی دیدم که گفته بود فاطمی یک جاهایی در برنامه گفت‌وگو نمی‌کند، بازجویی می‌کند.

متین غفاریان این را اولین‌بار گفت. یک شبی مرحوم مشایخی آمد برنامه ما. یک جمله‌ای گفت که سیاسی بود. کاش نمی‌گفت. خدا رحمتش کند. من گفتم شأن فرهنگ اجل از سیاست است. به آقای مشایخی گفتم اگر برگردی به عقب به روحانی رای می‌دهی یا نه؟ آقای مشایخی گفت نه. دو جریان مرتضی فاطمی را دوست ندارند؛ یک‌سری هستند که خاطرات مجله «پنجره» اذیت‌شان می‌کرد مثل احمدی‌نژاد و دوستان‌شان. یک‌سری هم بچه‌های تندروی اصلاح‌طلب که خاطرات خوبی از آن مجله ندارند. از آن روز بحث بازجویی را سعی کردند مطرح کنند. اما این جمله اذیتم نمی‌کند. من که مجری آب و هوا نیستم که بگویم فردا این‌جوری می‌شود. من کارم این است که صریح گفت‌وگو کنم. اگر کسی بگوید فاطمی با فلانی بی‌ادبانه حرف زده، اشتباه است و باید بررسی شود. اگر بگوید بازجویی کرده و با آن یکی خندیده، این هم اذیتم می‌کند. یعنی باید سعی کنم این متر برای همه یک‌اندازه باشد.

مثلا ده‌نمکی برای دهه 80  دو گفت‌وگو دارد که در آن از سوالات مجری عصبانی می‌شود. اما ده‌نمکی در برنامه «اختیاریه» عصبانی نمی‌شود. هوای ده‌نمکی را داشتی؟ برای همین می‌گویم شاید آنهایی را که دوست‌شان داری بیشتر هوایشان را داری.

من یک گفت‌وگویی پنج، 6 سال پیش با ده‌نمکی داشتم. آنقدر از سوالم عصبی شد که خودش را نمی‌توانست کنترل کند و ممکن بود یک چیزی به کله من بزند. آن تاثیر در ذهن من بود و دوست نداشتم میهمان برنامه‌ام به آن حالت برسد. این ضعف من است که سر برنامه ده‌نمکی از خودم دفاع نمی‌کنم. برنامه خوبی نبود. چقدر پاس گل می‌داد و من نگاه می‌کردم. البته فقط شخص ایشان در آن اجرا موثر نیست و من نمی‌توانم بیشتر بازش کنم. مجموعه‌ای از علت‌ها باعث می‌شود در یک شب از خودت راضی نباشی. البته همه این موارد به اسم من نوشته می‌شود. اگر بخواهم به خودم نمره بدهم، گفت‌وگو با ده‌نمکی جزء ضعیف‌ترین برنامه‌هایم بود.

سوالات من تمام شد. درمورد اختیاریه صحبت دیگری دارید؟

دوست داشتم اختیاریه رمضان را از اختیاریه قبلش تفکیک کنیم. بیشتر بحث‌مان اختیاریه قبل از ماه رمضان بود ولی درباره اختیاریه ماه رمضان در فرصت کوتاهی این مسئولیت روی دوش من گذاشته شد. تقریبا دو هفته مانده به رمضان. جای هیچ برنامه‌ای هم نیامده بود ولی چون موفق ظاهر شده بود دوستان این کار را سپردند. می‌دانید که در ماه رمضان رقابت برنامه‌سازی در باکس پیش از افطار است ولی به لطف خدا و کمک دوستان الان با اختلاف اختیاریه دارد پیش از افطار دیده می‌شود. بچه‌هایی که اکثرشان متعهد و مومن و روزه‌دار هستند کار می‌کنند و خیلی زحمت می‌کشند. حتما ضعف‌هایی داریم ولی الان قطعا پربیننده‌ترین برنامه پیش از افطار است. عدد نیامده ولی تصورش موجب تصدیق است. شما بروید بازخوردها را نسبت به هر برنامه در شبکه‌های اجتماعی ببینید.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها