وام گرفتن در چه شرایطی مکروه و در چه اوضاعی واجب است؟/ تنگی معیشت، توجیه نزول و ربا در قرض نیست

قرض دهنده و قرض گیرنده نباید شرط کنند که قرض گیرنده بیشتر از مبلغ را پس بدهد. این شرط، به معنا ربا در قرض بوده و مبلغ قرض را حرام می‌کند؛در این صورت قرض گیرنده نباید به آن توجه کند، بلکه کافی است اصل پول را پس بدهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در اوضاع اقتصادی امروز جامعه که به دلیل گرانی‌ها و تورم، مردم با کمبود نقدینگی و سختی معیشت مواجه شده‌اند، برخی فعالیت‌های اقتصادی رونق گرفته است که باید در مورد آن تحقیق شود. یکی از موارد، مربوط به قرض گرفتن و اصول و آداب قرض است. دین اسلام همان طور که به آداب و اصول مربوط به قرض دادن توجه ویژه دارد و کارهایی مانند قرض‌الحسنه را ترویج و تبلیغ می‌کند، در مقابل به قرض گیرندگان و کسانی که بدهی و دینی بر عهده دارند هم توصیه‌های مهمی کرده است. پرداخت به‌موقع قرض، فراموش نکردن بدهی، سعی در راضی نگه داشتن قرض دهنده، پرهیز از ربا و نزول و پرداخت اصل بدهی ازجمله دستورات دین اسلام برای وام‌گیرندگان و بدهکاران است.

خبرگزاری تسنیم برای آنکه اهمیت موضوع قرض گرفتن و نقش این مسئولیت مهم در زندگی مشخص شود، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام ادیب یزدی، استاد حوزه و پژوهشگر دینی انجام داده است. آن طور که این کارشناس دینی توضیح می‌دهد، ما نمی‌توانیم و حق نداریم برای کمک به دیگری طمع داشته باشیم و انتظار داشته باشیم که فرد مقابل بیشتر از آنچه قرض گرفته، پس بدهد. بر همین اساس است که قرض‌الحسنه به عنوان راهکار مهمی در آموزه‌های اسلامی معرفی شده تا کل جامعه از تنگی اقتصادی نجات پیدا کند و فرهنگ کمک به دیگری در میان مسلمانان رواج داشته باشد.

در عین حال میانه‌روی در معیشت، موضوعی است که نه‌تنها ما را بدهکار دیگری نمی‌کند، بلکه حتی خودش عامل شکرگزاری و جلب روزی بیشتر می‌شود. اینکه انسان به درآمد و داشته‌های خودش قانع و راضی باشد و برای داشتن اموال بیشتری در دنیا خود را بدهکار و مقروض نکند، موجب می‌شود که آرامش بیشتری در زندگی داشته باشد و در عین حال برای رفع نیازهای خود بیشتر کار و تلاش کند. درنهایت روزی بیشتری خواهد داشت و خدای متعال از باب رحمت خود به دارایی او برکت می‌دهد.

ربا در قرض

امروزه افرادی که به فکر سود بیشتر هستند، به جای قرض‌الحسنه از روش‌هایی با عنوان سود پول استفاده می‌کنند و درواقع با قرض دادن مبلغی، در مدتی مشخص، پول بیشتر از آنچه قرض داده‌اند مطالبه می‌کنند. حکم اسلامی در این باره چیست؟ آیا در شرایط بد اقتصادی مردم اجازه دارند این گونه به یکدیگر کمک کنند؟

حکم اسلام در زمینه اصول کمک‌های اقتصادی به دیگران کاملاً روشن و مشخص است. ما نمی‌توانیم و حق نداریم برای کمک به دیگری طمع داشته باشیم و انتظار داشته باشیم که فرد مقابل بیشتر از آنچه قرض گرفته، پس بدهد. بر همین اساس است که قرض‌الحسنه به عنوان راهکار مهمی در آموزه‌های اسلامی معرفی شده تا کل جامعه از تنگی اقتصادی نجات پیدا کند و فرهنگ کمک به دیگری در میان مسلمانان رواج داشته باشد.

 

بیشتر بخوانید:

رازهای افزایش رزق و برکت در زندگی/ چرا باید از تجسس در کار و درآمد دیگران خودداری کنیم؟

اسلام برای ثروتمند شدن چه راهکارهایی را توصیه می‌کند/ بخشش و انفاق به‌جای احتکار و پول‌شویی

 

اگر فردی مجبور شود که این طور پولی را قرض بگیرد و مدتی بعد، مبلغی بیشتر پس بدهد، چه؟ آیا در صورت تنگی معیشت و گرفتاری مالی و اقتصادی، اجازه داریم این طور قرض کنیم؟

در این مورد هم اگر کسی که قرض گرفته به رضایت خودش، بیشتر از آنچه قرض گرفته پس بدهد، اشکالی ندارد و حتی مستحب است که این کار را انجام دهد. البته برای طرف مقابل هم مستحب است که این مبلغ بیشتر را نگیرد.

اما دو طرف، یعنی قرض دهنده و قرض گیرنده نباید شرط کنند که قرض گیرنده بیشتر از مبلغ را پس بدهد. این شرط، مبلغ قرض را حرام می‌کند و در زندگی هر دو طرف ایجاد مشکل می‌کند؛ به عبارت دیگر، این شرط باطل است و نباید به آن عمل کرد. چون این مورد به معنای ربا در قرض است که قرض دهنده شرط اضافه کرده و قرض گیرنده نباید به آن توجه کند، بلکه کافی است که اصل پول را پس بدهد؛ بنابراین تنگی معیشت دلیلی برای روی آوردن به فعالیت‌های اقتصادی و پول حرام نیست.

در جامعه این نوع قرض‌ها چه حکمی دارند؟

این نوع موارد که ربا در قرض هستند، حکم تعزیری دارند، در عین حال که پول اضافه حرام است؛ اما اصل حکم از آیه قرآن گرفته شده که خدای متعال می‌فرماید: «یمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَیرْبِی الصَّدَقَاتِ وَ اللّهُ لاَ یحِبُّ کلَّ کفَّارٍ أَثِیمٍ؛ خداوند، ربا را نابود مى‏کند و صدقات و خیرات را افزایش مى‏دهد و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنه‌کاری را دوست نمى‏دارد.» درواقع خدای متعال اصل ربا و موردی که ربا در آن وارد شده را نابود می‌کند و از بین می‌برد.

شرایطی که وام گرفتن مکروه می‌شود

رویکرد اسلام به اصل موضوع وام و قرض گرفتن، چه از شخصی گرفته شود و چه از بانک‌ها و دولت اسلامی، چگونه است؟

اصل قرض گرفتن و مقروض شدن از مکروهات دین ماست. به قدری که توصیه شده خود را بدهکار نکنید و قرض نگیرید، اگر می‌توانید؛ مگر آنکه نیازی وجود داشته باشد. هر اندازه که نیاز شدیدتر باشد، کراهت قرض گرفتن هم کمتر می‌شود. تا اندازه‌ای که نیاز شدیدی در انسان وجود دارد که او را ناچار به قرض گرفتن می‌کند ه در این صورت کراهت این کار به دلیل احتیاج مالی از بین می‌رود. حتی گاهی قرض گرفتن واجب است، آن هم در شرایطی که جان شخصی در خطر است و یا آبرو و موقعیت انسان به مخاطره افتاده است. به این ترتیب حکم اسلام در مورد قرض گرفتن مانند سایر احکام الهی است که صلاح، آرامش و آسایش فکری، معنوی و دنیایی انسان را مدنظر قرار دارد. در شرایطی که قرض گرفتن ضرورت خاصی ندارد این کار مکروه است اما وقتی پای امنیت جانی و آبرویی انسان به میان می‌آید، همین حکم مکروه به واجب تبدیل می‌شود. چون خدای متعال صلاح و آرامش بنده خود را می‌خواهد و احکام اسلامی را در همین جهت بنا نهاده است.

یکی از حلقه‌های عقوبت الهی

طبق روایت‌ها، یکی از حلقه‌های عقوبت که خدای متعال بر گردن انسان گناهکار می‌اندازد، همین بدهکاری است که او را گرفتار می‌کند؛ بنابراین مردم تا می‌توانند نباید خود را مقروض کنند چون آرامش را از خود می‌گیرند و پیوسته باید در تکاپو و دغدغه بدهکاری خود باشند و هر اندازه این قرض و وام بیشتر باشد، آرامش فکری و راحتی بیشتری از انسان گرفته می‌شود. به این معنا تا قدری که می‌توانیم باید با همان درآمدی که داریم زندگی خود را سر کنیم، مگر اینکه واقعاً مجبور به قرض و وام گرفتن باشیم.

در همین مورد از امام صادق علیه السلام سؤالی شد مبنی بر اینکه شما اهل بیت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله چگونه زندگی خود را می‌گذرانید؟ آن حضرت جواب دادند که: «وقتی روزی ما کم است با همان قناعت می‌کنیم و وقتی خدای متعال در زندگی ما گشایش دهد، ما هم گشایش می‌دهیم.» از این روایت مشخص می‌شود که امامان معصوم علیهم السلام هم مانند روزگار ما، دچار سختی‌ها و تنگی‌های اقتصادی و معیشتی می‌شدند ولی همیشه در حال قناعت بودند و وقتی در روزی آن فرج و گشایشی می‌شد از این که از نعمت خدا استفاده کنند، مضایقه نمی‌کردند و به خوبی از نعمت‌های خدا استفاده می‌کردند.

اهمال در پرداخت بدهی

اگر کسی توان پرداخت بدهی خود را داشته باشد اما با این اندیشه که شاید مدتی بعد نیازمند شوم و تصوراتی از این نوع، از پرداختن بدهی خود به قرض دهنده خودداری کند، چه شرایطی از منظر اسلام دارد؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم آیا قرض گیرنده می‌تواند با دورنگری و مصلحت بینی شخصی، از پرداخت بدهی‌اش خودداری کند؟

همان طور که اسلام به افراد توصیه می‌کند در شرایط سخت به یاری یکدیگر بروید و از اموال و دارایی خود به افراد گرفتار قرض‌الحسنه بدهید، در عین حال به مردم توصیه می‌کند که اگر از دیگری جنس یا مبلغی را قرض می‌گیرید نسبت به ادای آن کوشا و متوجه باشید. درواقع اسلام اهمال‌کاری در پرداخت بدهی را به شدت توبیخ کرده است.

در قرآن کریم در آیه 282 سوره مبارکه بقره می‌خوانیم که: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَاینتُم بِدَینٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکتُبُوهُ وَلْیکتُب بَّینَکمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لاَ یأْبَ کاتِبٌ أَنْ یکتُبَ کمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیکتُبْ وَلْیمْلِلِ الَّذِی عَلَیهِ الْحَقُّ وَلْیتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لاَ یبْخَسْ مِنْهُ شَیئًا؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که بدهى مدت‏دارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید و باید نویسنده‏اى از روى عدالت (سند را) در میان شما بنویسد و کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خوددارى کند. پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد و چیزى را فروگذار ننماید.» خدای متعال حکم نوشتن بدهی را بر عهده قرض گیرنده گذاشته و به او تأکید فرموده و هشدار داده که مبادا مبلغ و میزان بدهی را کم بنویسد. در عین حال نوشتن مبلغ مورد قرض و تعیین زمان پس دادن آن به این دلیل است که حق قرض دهنده هم در این میان ضایع نشود.

همچنین حدیثی از امام محمدباقر علی السلام نقل شده با این مضمون که فرمودند: «أول قطرة من دم الشّهید کفّارة لذنوبه إلّا الدّین، فإنّ کفّارته قضاؤه.» به این معنا که: «اولین قطره از خون شهید کفاره گناهان اوست مگر دین و قرض، که کفاره آن پرداختن آن است.» بنابراین شخص قرض گیرنده و کسی که به دیگری بدهکار است حتی در صورت شهادت که بالاترین و زیباترین نوع مرگ بوده و گناهان او را از بین می‌برد، باز هم بدهکار باقی خواهد ماند مگر اینکه قرضش را بپردازد و یا قرض دهنده مبلغ را به او ببخشد.

این حکم اسلامی درباره قرض دهنده‌ای که خودش به آداب اسلامی مقید نباشد، چگونه است؟ به عبارت دیگر، اگر قرض دهنده شخصی باشد که به احکام و اصول اسلامی را رعایت نمی‌کند، باز هم باید قرض گیرنده دین او را درست و به‌موقع ادا کند؟

یک نکته بسیار مهم در اسلام وجود دارد و آن، این است که به هیچ کسی اجازه نمی‌دهد حق دیگری را از بین ببرد، حتی اگر طرف مقابل غیرمسلمان باشد. حکم اسلامی درباره قرض و وام هم همین‌گونه است.

در کتاب بحار و علل الشرایع هم روایتی نوشته شده که این موضوع را تائید می‌کند. شخصی به نام ابو ثمامه به خدمت امام محمدباقر علیه السلام رفت و گفت: «می‌خواهم به مکه مهاجرت کنم و حتی در کنار کعبه مجاور شوم؛ اما دین و قرضی نسبت به مرجئه که عقاید انحرافی دارند، بر عهده من است؟ آیا با وجود اینکه آن‌ها اعتقادات انحرافی و نادرست دارند، می‌توانم قرضم را ادا نکنم؟» امام علیه السلام در جواب او فرمودند: «به جایی برو که بتوانی دینت را بپردازی. مراقب باش که در حالی از دنیا بروی که قرض و دینی بر عهده‌ات نباشد، چراکه مؤمن هرگز خیانت نمی‌کند.»

اهمیت پرداخت قرض به اندازه‌ای است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کسی که قرض و وامی بگیرد اما قصد پرداخت و بازگرداندن آن را نداشته باشد، دزد است.» توجه داشته باشید که این اندازه تأکید اسلام درباره لزوم پرداخت قرض، نشان می‌دهد که این موضوع اهمیت زیادی دارد و خدای متعال قرض را به منزله حق‌الناسی می‌داند که باید پرداخت شود.

اعتدال و میانه‌روی در معیشت

بنابراین قناعت و راضی شدن به آنچه درآمد و روزی ماست، راهکار قرض نکردن و نداشتن این حق‌الناس مهم است. آیا راهکار دیگری برای میانه‌روی در معیشت وجود دارد؟

میانه‌روی در معیشت، موضوعی است که نه‌تنها ما را بدهکار دیگری نمی‌کند، بلکه حتی خودش عامل شکرگزاری و جلب روزی بیشتر می‌شود. اینکه انسان به درآمد و داشته‌های خودش قانع و راضی باشد و برای داشتن اموال بیشتری در دنیا خود را بدهکار و مقروض نکند، موجب می‌شود که آرامش بیشتری در زندگی داشته باشد و در عین حال برای رفع نیازهای خود بیشتر کار و تلاش کند. درنهایت روزی بیشتری خواهد داشت و خدای متعال از باب رحمت خود به دارایی او برکت می‌دهد.

میانه‌روی و نگه داشتن حد تعادل در زندگی به این معناست که انسان نه خسیس باشد و نه آن‌قدر پرخرج و هزینه که در زندگی کم بیاورد. درواقع قناعت به معنی استفاده نکردن از نعمت‌های الهی نیست، بلکه راضی بودن است به آنچه خدا داده و حد نگه داشتن در مصرف. حتی در این شرایط هم توصیه شده که صدقه دادن را فراموش نکنیم، چون همین صدقات وسیله برای جلب روزی است. چنانکه خدای متعال می‌فرماید: «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَ لَمْ یقْتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذَلِک قَوَامًا؛ و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می‏نمایند و نه سخت‏گیرى؛ بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالى دارند.»

تهیه و تنظیم: مریم مرتضوی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط