سروده شاعر کرمانی برای سردار دل‌ها؛ هنوز آوازِ جانسوزِ تو از اروند می‌آید


شاعر کرمانی در فراغ شهید حاج قاسم سلیمانی شعری سروده و در بیتی از آن گفته است: تورا در خاطراتِ آفتابی جستجو کردم، مگر بارانِ چشمانم، از این پس، بند می‌آید؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان، سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1335 در شهرستان رابُر از توابع کرمان دیده به جهان گشود و پس از عمری مجاهدت بامداد جمعه 13 دی‌‌ماه سال 1398 در حمله تروریستی بالگردهای آمریکایی در بغداد به فیض شهادت نائل آمد.

در جریان حمله به کاروان الحشد الشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌همراه شهید ابومهدی المهندس معاون نیروهای الحشد الشعبی، سردار سرتیپ پاسدار شهید حسین پور‌جعفری، سرهنگ پاسدار شهید شهرود مظفری‌نیا، سرگرد پاسدار شهید هادی طارمی، سروان پاسدار شهید وحید زمانیان و چند نفر از اعضای حشدالشعبی به شهادت رسیدند.

به گزارش تسنیم این روزها تربت پاک شهید سلیمانی در گلزار شهدای کرمان میعادگاه عاشقان و ارادتمندان جبهه مقاومت از سراسر کشور و حتی کشورهای خارجی است و مردم برای زیارت مزار حاج قاسم ساعت‌ها در صف می‌ایستند.

حامد حسینخانی شاعر کرمانی در فراغ سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی شعری سروده است، سروده شاعر کرمانی برای سردار دل‌ها به شرح زیر است:

هنوز آوازِ جانسوزِ تو از اروند می‌آید

صدایت از غریبستان، خروش آوند می‌آید

هنوز از کهکشانِ اشک هایت بر لبِ کارون

برای مادران، پیراهنِ فرزند می‌آید

سحرگاهی که ما، در بلخ، خوابِ تلخ می‌دیدیم

خبر دادند از بغداد، عطرِ قند می‌آید!

تورا در خاطراتِ آفتابی جستجو کردم

مگر بارانِ چشمانم، از این پس، بند می‌آید؟!

خیابان‌ها سراسر رودهای نوحه‌خوان بودند

تمامِ شهر می‌خواندند و می‌گفتند: می‌آید!

تو اهلِ روستای کوچ بودی، خانه‌ات زخم است!

از این پس باد از یادِ تو عطرآکند، می‌آید

مزارِ لاله‌ها بر کوهسارِ غربتِ کرمان

چراغان شد که آن سردارِ بی‌مانند می‌آید

یکی از کربلای پنج، در باران صدا می‌زد:

که بعد از سال‌ها، فرمانده با لبخند می‌آید!

صدا می‌زد شهیدان را که سر از خاک بردارید

قیامت قامتِ یاران، به خون سوگند، می آید

خودش می‌خواست در آتش بسوزد تا به رقص آید

ببین از کوچه‌ها بویِ گُل و اسپند می‌آید

تو را می‌بینم ای نستوه! ای بشکوه! ای چون کوه!

به یادم قلّه‌های سرکشِ الوند می‌آید

در و دیوارِ این سامان، شهیدِ عکس‌های توست

نگاهت را که می‌بینم، زبانم بند می‌آید!

انتهای پیام/511/ش

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط