۳ ویژگی شیعیانِ عصر غیبت که مورد تحسین امام کاظم (ع) قرار گرفت

در شرایطی که از یک سو مدعیان دروغین مهدویت بر طبل فتنه می‌کوفتند و از دیگر سو ائمه را با مصداق منجی اشتباه می‌گرفتند، امام کاظم (ع) شیعیان خویش را از انحراف باز می‌داشت و مهدی موعود را همان منجی پایانی معرفی می‌کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در فضای آشفته پایان دوره بنی‌امیه تعداد زیادی از افراد و فرقه‌ها به دروغ ادعای مهدویت کرده و یا خود را زمینه‌سازان ظهور قائم معرفی کردند؛ این امر به تنهایی سبب بروز انحرافات شدیدی در جامعه اسلامی از جمله ایجاد فرقه‌های اسماعیلیه و کیسانیه شد (مهدویت از دیدگاه اسماعیلیان و قرمطیان، مجله تاریخ اسلام 1385 شماره 27)؛ در چنین فضایی، ائمه علیهم‌السلام با برخوردهای سلبی و ایجابی خویش، به مقابله با تفکرات منحرف مهدوی و نیز ترویج آموز‌ه‌های صحیح مهدویت پرداختند.

در این بین، عباسیان با آگاهی از این مسئله و با بهره‌برداری از قرابت نسبیِ خود با رسول خدا (ص)، کوشیدند قیام خویش را انقلاب مهدوی و حکومتشان را حکومت عدل موعود نشان دهند. آنان به همین منظور در روایات مبشر به ظهور امام مهدی (عج) دست بردند و ضمن تحریف آن‌ها در موضوعاتی مانند تبار و نسب مهدی موعود (عج)، سفیانی و رایات سود (پرچم‌های سیاه) به جعل احادیث پرداختند. آنان خود را مصداق مهدی می‏‌دانستند؛ القابی چون سفاح، منصور، مهدی، هادی و رشید از جمله القابی است که نشان از نوعی باور مهدوی و هدایت و رشد و خونریزی به قصد نابودی ظلم و ستم است». (رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ص 64) این جریان به خصوص تا دوران انتهایی امامت امام کاظم علیه‌السلام تداوم داشت.

این موج از منجی‌گرایی به قدری گسترده بود که حتی گاهی شیعیان، ائمه را با مصداق منجی اشتباه می‌گرفتند؛ هرچند برخی روایات تصریح بر قائم بودن برخی از اهل‌بیت(ع) از جمله امام صادق علیه السلام داشت، اما به گفته برخی اندیشمندان به نوعی در حکم خداوند بداء صورت می‌گرفت. این نوع نسبت دادن‌ها را حتی در مواردی درباره امام کاظم علیه السلام مشاهده می‌کنیم.

در چنین فضایی که از یک سو مدعیان دروغین مهدویت بر طبل فتنه می‌کوفتند و از دیگر سو ائمه را با مصداق منجی اشتباه می‌گرفتند، این بزرگواران مستدل بر آیات و احادیث نبوی، شیعیان خویش را از انحراف باز می‌داشتند و مهدی موعود را همان منجی پایانی معرفی می‌کردند. در کنار آن، به بیان راهکارهای عبور از فتنه‌های آخرالزمانی می‌پرداختند که این خود حداقل دو آورده داشت: اول اینکه بیان می‌داشتند زمان برخی رویدادهای آخرالزمانی فرا نرسیده است؛ همچون خروج سفیانی و فتنه دجال و ... ؛ دوم اینکه راهکارهایی برای عبور از فتنه‌های سخت آخرالزمان به شیعیان خویش در آینده بیان می‌داشتند.

یونس بن عبدالرحمن نقل می‌کند خدمت موسی بن جعفر رسیدم و گفتم آیا شما قائم بر حقّید؟ فرمود ... من قائم به حقّم، اما قائم کسی است که زمین را از دشمنان خدای عزوجل پاک می‌کند و آن را از عدالت پر می‌کند، همان‌گونه که از جور و ظلم پر شد. او پنجمین از پسران من است. برای او غیبتی طولانی است، در حالی که از جانش خوف دارد؛ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَةٌ یَطُولُ‏ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ.

همان گونه که مشخص است، شخص بزرگواری همچون یونس بن عبدالرحمن، اما کاظم (ع) را با مصداق منجی اشتباه گرفته است و امام نیز برای رفع شبهه، به بیان ویژگی قائم حقیقی می‌پردازد و ویژگی‌هایی را برای او بر می‌شمارد و بعد در ادامه به برخی ویژگی‌های دوران غیبت و شیعیان حقیقی عصر آخرالزمان پرداخته و فرمودند:

در آن اقوامی مرتد می‌شوند و گروهی دیگر ثابت قدم می‌مانند. سپس فرمود: خوشا به حال شیعه ما، کسانی که
چنگ انداختند به محبت ما (یا ریسمان ما) در غیبت قائم ما ثابت قدمان بر دوستی ما برائت‌جویان از دشمنانمان. آنها از ما و ما از آنهاییم. قطعاً راضی‌اند به امام بودن ما، و راضی‌ایم به شیعه بودن آنها، پس خوشا به حال آنها. سپس [باز هم] خوشا به حال آنها و آنها به خدا سوگند با ما همراه‌اند در درجه‌های ما روز قیامت؛ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ ثُمَّ قَالَ ع طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحُبِّنَا (بِحَبلِنا) فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ‏ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً فَرَضِینَا بِهِمْ شِیعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط