اربعین دفاع|شب‌های عملیات در دفاع مقدس چگونه می‌گذشت؟+عکس و فیلم

هیچ کس خبر نداشت بعد از عملیات چه می‌شود. اینکه چه کسانی به شهادت می‌رسند یا مجروح یا اسیر می‌شوند یا سالم بازمی‌گردند و می‌توانند خود را برای عملیات بعدی مهیا کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روزها، شب‌ها و ساعات نزدیک به عملیات، ساعت‌هایی طلایی برای رزمندگان یگان‌های مختلف بود. آن‌ها که می‌دانستند تا دقایق دیگری در کارزار نبرد دشمن در خط مقدم قرار می‌گیرند، قدر لحظات پیش از عملیات را می‌دانستند. مراسم‌ مختلف دعا و مناجات همراه با مداحی رزمندگان مداح گردان برگزار می‌کردند و ساعاتی را با خدای خود خلوت کرده،اشک می‌ریختند. کسی از حرف‌های دل آنان خبر نداشت، اما یادداشت‌ها و خاطرات دست‌نویس به جامانده از آنان گویای این بود که این ساعات با خلوصی مثال‌زدنی با خدا راز و نیاز می‌کردند. اظهار پشیمانی از گناهانی که مرتکب شده بودند تا با روحی پاک قدم در معرکه عملیات بگذارند. گاهی از خدا شهادت طلب می‌کردند و گاه لیاقتی برای آنچه در سرنوشت انتظارشان را می‌کشید.

فیلم نوای ملکوتی «نسیمی جانفزا می‌آید.. بوی کرب و بلا می‌آید» با صدای شهید حسن اردستانی که در سن 18 سالگی در 21 دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید:

هیچ کس خبر نداشت بعد از عملیات چه می‌شود. اینکه چه کسانی به شهادت می‌رسند یا مجروح یا اسیر می‌شوند یا سالم بازگشته، می‌توانند خود را برای عملیات بعدی مهیا کنند. به همین دلیل ساعتی را قبل یا بعد از  مراسم‌ دعا به نوشتن وصیت‌نامه‌ اختصاص می‌دادند. هرچند برخی از آنان پیش‌دستی کرده و وصیت نامه را پیش از اعزام نوشته و به خانواده سپرده بودند. برخی نیز در قالب کلماتی در نامه‌هایی که همگی گمان می‌کردند آخرین نامه‌شان به عزیزانشان باشد، حلالیت طلبیده، از علایق قلبی خود و شوق به شهادت خبر می‌دادند.

حنابندان و بازار خنده و شو‌خ‌طبعی هم در این ساعات گرم بود. گاه یک نفر با ظرف حنا پیش‌قدم می‌شد و بقیه را تشویق به حنا بستن می‌کرد. این رزمندگان که حنا را مظهر شادمانی و حنابندان را مبارک و شاد می‌دانستند، شب عملیات را به شب دامادی یا مجلس جشن تشبیه می‌کردند. شهادت را مبارک‌ترین لحظه زندگی تفسیر کرده، برای رسیدن به این جایگاه حنا می‌بستند. آنان خود را برای دیدار خدا آماده می‌کردند و به این وسیله ضمن دور شدن از نگرانی شرایط عملیات، اسلحه دست گرفتن مقابل دشمن را خوش یمن می‌دانستند. گاهی برخی از بچه‌های اطلاعات-عملیات که بر اثر رفت و آمد زیاد برای مهیا کردن شرایط عملیات کف پایشان تاول می‌زد، آن را حنا می‌بستند که کمی التیام‌بخش بود و پوست پایشان را ضخیم‌تر می‌کرد.

 

 

آماده کردن امکانات مورد نیاز برای شروع عملیات، پخش کردن سربندهای مختلف مزین به نام اهل بیت(ع) و نوشتن شعار و اذکار پشت لباس یکدیگر بخشی از مراسم پیش از عملیات بود که تصاویری از آن به جا مانده است.

خداحافظی و وداع با یکدیگر مهمترین بخش آمادگی برای شروع عملیات بود. رزمندگان یکدیگر را به آغوش کشیده، اشک می‌ریختند. تکان خوردن شانه‌ها و صدای هق‌هق برخی از آنان خبر از زلالی دل‌هایی می‌داد که آماده میدان نبرد شده است. رزمندگان ضمن حلالیت طلبیدن از یکدیگر به خصوص از فرماندهان خود، از هم خداحافظی کرده، برای هم آرزوی شهادت و عاقبت به خیری می‌کردند؛ زیرا هیچ کس نمی‌دانست کدام یک از رفقایش تا دقایقی دیگر به قافله شهدا می‌پیوندد؛ بنابراین از هم قول شفاعت گرفته، برای یکدیگر دعا می‌کردند.

شهید سید مرتضی آوینی در مستندهای روایت فتح به‌خوبی بخشی از این وداع‌های جانسوز پیش از عملیات را به تصویر کشیده است:

 

 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط