شاخصه‌های بارز شهید کاظمی از زبان شهید سلیمانی/ احمد واقعاً خلاصه‌ای از شخصیت امام خمینی(ره) بود

شهید سلیمانی می‌گوید:یکی از خصوصیات احمد، استفاده از فرصت در بعد تاکتیکی و در بعد راهبرد بود. در بعد تاکتیکی وقتی که به دشمن می‌زد، متوقف نمی‌شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در مصاحبه‌ای با مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، خصایص و شاخصه‌های بارز سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی را برشمرده که به مناسبت سالروز شهادت شهید کاظمی که اتفاقا با ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی همزمان است، منتشر می‌شود:

زیرکی

احمد هفت تا مشخصه مهم داشت که اینها در دوره جنگ در لشکر نجف دیده می‌شد که ما وقتی به لشکر نگاه می‌کنیم، هیچ چیز در ذهن ما غیر از احمد نمی‌آید. این خیلی هنر بود که یک فرد بیاید از درون یک شهرستان یک لشکر درست کند که آن لشکر با لشکرهایی که عقبه‌های طولانی داشتند، با امکانات وسیع خصوصاً در کادر، نه تنها برابری می‌کند، بلکه شاه‌کلید جنگ بشود.

یکی از مشخصه‌های بارز احمد زیرکی بود؛ حالا به معنای درست آن «تدبیر» بود. منتظر نبود که در قرارگاه بگویند، خط حد لشکرت چه می‌شود. احمد خط حدی را برایش اصرار می‌کرد که پیروزی  و شکستش کمتر به گردن کسی بیفتد. مثلا «والفجر4»، در والفجر 4 «حسین خرازی» زیر ارتفاع سنگ معدن متوقف شد. من بالای سر «پنجوین» متوقف شدم، حاج همت روی ارتفاع «خلوزه» متوقف شد، باکری روی ارتفاع «کنگرک» متوقف شد، او«شهید کاظمی» که آمد با عملش، خلوزه و پنجوین و غیره را، همه بی‌خاصیت کرد و مسلط شد. هدف احمد تصرف ارتفاع «لری» بود. عملیات احمد، عملیات سختی بود.

در والفجر 4 فشار روی احمد از همه ما بیشتر بود، چون از دشت «شیلر» می‌خواست بیاید، از میدان مین، جناحش باز بود، تا می‌رسد به لری. قله تک بود اما او انتخاب کرد، نقطه‌ای را که می‌گرفت تمام منطقه را آزاد می‌کرد و این را عمل کرد.

در «فتح‌المبین» هم در واقع احمد، جناح جلویش کسی نبود، آمد از «ذلیجان» ، وسط کوه «میشداغ» ، رفت «رقابیه». این طرف هم «مرتضی قربانی» بود، «رئوفی» بود، «متوسلیان بود». بعد این طرف‌تر من بودم، خرازی بود؛ او  آمد تا خط مرز و با عملی که انجام داد، همه«بعثی‌ها» را وادار به سقوط کرد.

مانور احمد در «بیت‌المقدس» نیز قابل ذکر است که رفت از کنار «نهر خین»، دشمن را از پهلو دور زد، حتی در مرحله اول هم تاکتیکی که از بالای «دارخوئین» آمد  و کمر دشمن را نصف کرد، مهم بود.

در کربلای 5 آمد پیش ما «من و مرتضی قربانی» با حسین (خرازی)، آمد غرب کانال ماهی، در روز اول یک نگاه به جبهه کرد، ظاهراً در روز اول به هم ریخته بود، من احساس کردم که اصلاً فکر می‌کند، یک تکیه‌گاهی که بخواهد این کار را انجام بدهد، ندارد. هرچه من و مرتضی آنجا اصرار کردیم، چون ما در صحنه درگیری جنگ بودیم، به ما نگفت: «نه» اما معلوم بود که جواب نه است، آمد این گوشه‌ای از شمشیری پنج ضلعی را گرفت و شهرک «شصت» و «شلمچه» را ساقط کرد.

به این دلیل است که می‌گوئیم احمد در طراحی  و در فرماندهی، زیرکی و تدبیر فوق‌العاده‌ای داشت. مثلاً در عملیات «رمضان»، شما نگاه کنید احمد رو به کجا حمله می‌کند؟ همین‌طور مستقیم حرکت می‌کند به سمت نوک شمالی کانال ماهیگیری. این حرکت یعنی هرچه تا شلمچه هست، بی‌تأثیر و بی‌خاصیت می‌شود.

در «آبادان» نیز جائی را انتخاب کرد که بتواند بقیه جاها را بی‌تأثیر کند. در منطقه آبادان هرجا می‌شد خط گرفت، اما چرا احمد «فیاضیه» را انتخاب کرد؟ چون می‌دانست اگر فشار بیاورد، می‌تواند پل عراقی‌ها را ببندد و تمام جبهه ر ا بی‌تأثیر کند. همین فاصله محدود بین عراقی‌ها و ما که خیلی وسیع هم نبود، تبدیل شد به نقطه شکننده عراقی‌ها که هم در جلوگیری از سقوط آبادان  و هم در شکست حصر آبادان مؤثر بود.

گوئی این زیرکی  و تدبیر از روز اول در احمد پیوسته نهفته بود.

دوراندیشی

ویژگی دیگر دوراندیشی احمد بود. این دوراندیشی در اواخر جنگ و بعد از جنگ بیشتر آشکار شد. احمد از مدیریت بهره‌گیری و برای این موضوع دوراندیشی می‌کرد. یعنی وقتی که در نیروی هوائی بود، احساس می‌کرد که ما حتماً روزی درگیر چنین وضعیتی می‌شویم، یک جائی درگیر جنگی می‌شویم، فراتر از جنگ ایران و عراق. شما وقتی نیروی هوائی می‌روید، می‌بینید که احمد نوع توجه‌اش به سیستم موشکی سپاه بود. کسی که سیستم قدرت دفاعی را تکان داد، احمد بود. او برای موشک شهاب 3 با بردهای گوناگون شبانه‌روز وقت گذاشت.

فرصت جوئی

یکی دیگر از خصوصیات احمد، استفاده از فرصت در بعد تاکتیکی و در بعد راهبرد بود. در بعد تاکتیکی وقتی که به دشمن می‌زد، متوقف نمی‌شد، تا نقطه‌ای که باید نتیجه گرفت. همه عملیات‌هایش را نگاه کنید، همین را می‌بینید، مگر جائی بالاجبار متوقف شده، هرجا راه باز بوده فشار آورده تا نقطه‌ای که نقطه اتکاء عمل بوده برسد. تمام عملیات‌هایش همین است. شما سراغ ندارید که مثلاً زیر ارتفاعات لری متوقف شود، مرحله دوم برود وسطش، بلکه یکسره رفته دور زده و لری را گرفته  و کار را در یک مرحله تمام کرده‌ است. این نکته را هم بگویم که احمد فرصت‌ها را از نظر زمانی محدود می‌دانست، چه در تاکتیک و چه در راهبرد، مثل کسی که وقت ندارد، این‌طوری به موضوع نگاه می‌کرد.

انضباط

خصوصیت دیگر، انضباط احمد بود. شما نگاه کنید به نیروی هوائی، می‌بینید برای همه‌چیز انضباط را تعریف کرده‌ است. هرجا که می‌روی آرایش دارد. شما در نیروی هوائی یک جای مخروبه پیدا نمی‌کنید. در پادگانی که حضور می‌یافت، به آن انضباط می‌داد، ولو اینکه یک ساختمان قدیمی و مخروبه بود، اما به آن ساختار و سازمان می‌داد و این کار را می‌کرد.

در زمان جنگ، خط احمد کاظمی، تمیزترین خط بود، خاکریز آن بیشترین ارتفاع را داشت. غذای آن بهترین غذا بود و انضباط در همه‌جا به چشم می‌خورد، در آرایش سنگرها، در چیدن سلاح‌ها و...

شما در خاطرات آقا نگاه می‌کنید، می‌گویند وقتی که از لشکر نجف بازدید کردم، اولین لشکری که برای تانک‌ها چک لیست نوشته بود، احمد کاظمی بود.

شجاعت و جسارت

خصوصیت بعدی احمد، شجاعت و جسارت او بود که هرچند در جنگ عمومیت داشت، لکن احمد در حد اعلای آن قرار داشت.

ادب

ادب احمد فوق‌العاده بود و این ادب احمد به نظر من شاه‌کلید همه‌چیز بود و به خیلی چیزها رشد داد. نمونه‌ای از تواضع احمد این بود که در مراسم‌های مختلف، مثلاً در هفته جنگ که فرماندهان را دعوت می‌کنند، ترتیب چیدن صندلی‌ها به نسبت درجه و رتبه و جایگاه است و هرکس جای مشخصی دارد.

یک معرکه‌ای داشتیم در جایگاه، احمد همه را به هم می‌ریخت و جابه‌جا می‌کرد تا خودش آخر بایستد، امکان نداشت که اینجوری نباشد.

شما بگردید در بین دوستان احمد، پیدا نمی‌کنید که احمد بدگوئی او را بگوید و غیبت کسی را بکند، پیدا نمی‌کنید.

رازنگهداری

ما تا این روزی که احمد شهید شد، نمی‌دانستیم که احمد این‌قدر مجروح شده، والله یکبار احمد نگفت که ترکش به سرم خورده، به صورتم خورده، یکبار نیامد بگوید که مجروح شدم. من که نزدیک‌ترین فرد به احمد بودم، نمی‌دانستم احمد این‌قدر زخمی شده، هیچ‌وقت نگفت، خدا شاهد است که هیچ‌وقت بر زبان جاری نکرد. احمد خیلی خصلت‌ها داشت، همیشه از بریدگی از دنیا می‌گفت. واقعاً انسان عجیبی بود، یعنی هرچه آدم از او فاصله می‌گیرد، احساس می‌کند که احمد یک قله‌ای بود، واقعاً یک قله‌ای بود. برای همین می‌گویم احمد واقعاً خلاصه‌ای از شخصیت امام خمینی(ره) بود در ابعاد مختلفی.

عملیات بیت‌المقدس  و فتح خرمشهر تاریخی است که در ذهن مردم تا ابد می‌ماند. ممکن است فتح‌المبین از ذهنشان برود، شکست حصر آبادن برود، حتی فتح فاو، حتی والفجر 10، ولی خرمشهر فراموش شدنی نیست. اما این چطور بود که ما قرعه هم نزدیم بین این 20 نفر فرمانده لشکر، ولی اوضاع کل عملیات در آخر این‌طور رقم خورد که حسین (خرازی) و احمد رفتند در شهر، یعنی در حقیقت کلید فتح این شهر را خدا به احمد و حسین داد و این دو فاتح خرمشهر بودند. تا زمانی که حسین زنده بود هرگز نگفت و تا زمانی که احمد هم زنده بود هرگز بیان نکرد.

هیچ‌وقت دیگران که از او تعریف کردند، ما نشنیدیم و خودش هم هیچ وقت چیزی از خودش نگفت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط