شکست اصلاح‌طلبان در ۱۴۰۰؛ وقت بازبینی فرا رسیده است؟

بعد از برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ مسئلۀ بازنگری و بازتعریف در جریان اصلاحات میان چهره‌های شاخص این جریان مطرح شده است.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، انتخابات 1400 در روز 28 خرداد به پایان رسید و آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی منتخب مردم برای یک دوره 4ساله تصدی کرسی ریاست‌جمهوری را عهده‌دار شد. در این انتخابات دو جناح اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در سه انتخابات ریاست‌جمهوری، شوراها و میان‌دوره‌ای مجلس به مصاف یکدیگر رفتند.

نامزد اصلی جناح اصلاح‌طلب عبدالناصر همتی بود که دست‌آخر نیز نتوانست نظر «جبهه اصلاحات ایران» را برای حمایت علنی از خویش جلب کند؛ البته وی حمایت احزاب شاخصی از این جناح همچون کارگزاران سازندگی، ندای ایرانیان، اعتماد ملی، مجمع نیروهای خط امام و خانه کارگر را به‌همراه داشت و برخی چهره‌های شاخص این جناح نیز همچون بهزاد نبوی، مهدی کروبی، عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان از وی حمایت کردند.

 

با وجود این، اقبال با این جناح همراه نبود و عبدالناصر همتی با کسب 2 میلیون و 443 هزار رأی در جایگاه چهارم با احتساب آراء باطله قرار گرفت.

اگرچه بهانۀ بخشی از اصلاح‌طلبان در شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری نداشتن کاندیدایی از بین 14 نفرِ منتخب جبهه اصلاحات ایران بود، اما ریزش پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان را می‌توان در انتخابات شورای شهر تهران نیز نظاره کرد.

اصلاح‌طلبان در انتخابات شورای شهر تهران «لیست جمهور» را وارد کارزار رقابت‌کردند؛ لیستی که همراه با دست‌خط سید محمد خاتمی تبلیغ می شد که نوشته بود: «لیست جمهور لیست خوبی است؛ من به آن رأی می‌دهم. سید محمد خاتمی»

با این حال نتیجه انتخابات شورای شهر مقبول اصلاح‌طلبان نبود. لیست اصلی اصولگرایان با نام شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و سرلیستی مهدی چمران و پرویز سروری پا به عرصه گذاشت که آن هم دست‌خطی از قالیباف را به‌همراه داشت: «به لیست تهران سربلند رأی می‌دهیم، برای بازگشت به خاطرات خوبمان! دوباره تهران، دوباره زندگی، محمدباقر قالیباف.»

اعضای لیست شورای ائتلاف ساکنان جدید ساختمان بهشت شدند و بعد از آن نامزدهایی از دو لیست دیگر جناح اصولگرایی مانند لیست شورای وحدت و عدالت شهر قرار داشتند. سرلیست اصلاح‌طلبان علی اعطا با کسب 23 هزار رأی نفر سی و ششم شد.

شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های 1400 مسئله‌ای نبود که از چشم خاتمی دور مانده باشد. وی در پیامی که به‌مناسبت پایان انتخابات صادر کرد و به رئیس‌جمهور منتخب تبریک گفت، چنین نوشت: «اصلاح‌طلبان باید در کار خود بازنگری کنند و ضعف‌هایی را که به‌خصوص در دو انتخابات اخیر آشکار شد بشناسند و مرتفع کنند... آنچه در این انتخابات و انتخابات پیش حاصل شد آیا نشان نمی‌دهد که اعتبار اصلاح‌طلبان (نه اصلاح‌طلبی) در جامعه کاهش یافته است؟ امروز اگر شاهد فاصله میان ملت و حکومت هستیم، فاصله میان اصلاح‌طلبان و مردم و حتی بخش مهمی از علاقه‌مندان آنان نیز قابل انکار نیست.»

وی در بخشی از پیام خود به مسئله‌ای اشاره کرد که سال گذشته بارها درباره آن حرف و سخن گفته شده بود؛ لزوم بازبینی جبهه اصلاحات!

«باری آسیب‌شناسی و بازآفرینی ظرفیت اصلاح‌طلبی اصلاح‌طلبان که کم‌هزینه‌ترین و پرفایده‌ترین راه بهبود وضع جامعه و تأمین خواست‌های تاریخی است امری لازم است... آنچه در این انتخابات حاصل شد، فراتر از ابعاد و نتایج سیاسی آن نیاز به گفت‌وگوهای مسئله‌شناسانه و راه‌گشایانه اصلاحی را برای امروز و آینده کشور برجسته کرد. با شرایط پیچیده و دشوار نمی‌توان با رویکردهای ساده و تکراری روبه‌رو شد.»

مسئله شکست اصلاح‌طلبان در روزهای گذشته مورد بحث دیگر شخصیت‌های این جناح نیز بود، حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران در سرمقالۀ روز یکشنبه روزنامه سازندگی نوشت «ما در حزب کارگزاران و جبهه اصلاحات از همین امروز باید بازسازی تشکیلاتی خود را آغاز و جبهه اصلاحات را بازآفرینی کنیم. ما باید ارتباطات‌مان را با مردم تقویت کنیم تا بتوانیم با بدنه اجتماعی بلوک دوم و سوم شامل 4 و نیم میلیون رأی و 9 تا 17 میلیون رأی با راهکارهایی وارد گفت‌وگو و تعامل شویم و روابط‌مان را با مردم بازتعریف کنیم. این انتخابات برای ما این پیام را داشته است که باید کار با مردم و جامعه و صاحبان رأی را جدی بگیریم. اصلاحات بدون بازسازی گفتمانی، تشکیلاتی و فرهنگی و بدون داشتن ایده‌های نو و بدون برقراری ارتباط گسترده و وسیع با بدنه اجتماعی خود نمی‌تواند اثرگذار باشد.»

با پایان انتخابات و ناکامی اصلاح‌طلبان در دستیابی به قوای مقننه و مجریه، اکنون زمان برای بازبینی تشکیلاتی اصلاح‌طلبان فرارسیده است، امری که برخی مانند محمدرضا تاجیک تأکید داشتند پیش از ورود به انتخابات باید انجام بگیرد. تاجیک سال 98 پیش از شروع رقابت‌های انتخابات مجلس در یادداشتی به اصلاح‌طلبان توصیه کرد مدتی کنج عزلت بگیرند: «حتی اگر اصلاح‌طلبان در تسابق‌های بزرگ پیشاروی (مجلس و ریاست‌جمهوری و...) پیروز هم بشوند، از امکان و استعدادی بیش از دولت کنونی برای بهبود امور (داخلی و خارجی) برخوردار نیستند؛ لذا شایسته آن است که عِرض خود نبرند و زحمت مردمان ندارند و عاقلانه چندی از دیار قدرت رخت بربندند.»

آنچه امروز جبهه اصلاحات به آن نیاز دارد بازتعریف چیستی و کیستی است؛ این‌که اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب کیست. اگر حدود و ثغور این جریان مشخص شود هم راه بر فرصت‌طلبان بسته خواهد شد که در ایام انتخابات با نام اصلاح‌طلبی وارد قدرت نشوند و هم اینکه با رادیکال‌ها و جریانات برانداز مرزبندی خواهد شد،
این امر می‌توانست در سال 84 صورت بگیرد، زمانی که اصلاح‌طلبان به‌مرور با باخت از رقیب خود شوراها، مجلس و در نهایت دولت را واگذار کردند اما به‌جای آنکه به بازسازی تشکیلاتی و همچنین بازتعریف خود و ترمیم رابطه میان اصلاح‌طلبان و مردم بپردازند، با واگذار کردن میدان سیاست به رادیکال‌های این جریان حوادث 88 را رقم زدند و عملاً در رویارویی با نظام و حاکمیت قرار گرفتند و دست به انتحار زدند؛ انتحاری که بیشترین آسیب و خسارت را به این جناح وارد کرد و برای 4 سال دیگر نیز در انزوای سیاسی قرار گرفتند.

اکنون که جریان اصلاحات به‌دلیل از دست دادن فرصت حضور در مجلس یازدهم و همچنین عدم توفیق در انتخابات 1400 از سوی مردم و هوادارانش زیر تیغ انتقاد است، فرصت مناسبی است تا رابطه خود را با ساحت سیاسی کشور بهبود ببخشد، بازنگری‌ای که نیازمند اصلاح اشتباهات گذشته از جمله اتفاقات سال 88 است؛ همچنین بازتعریف واقعی و مشخص اصلاح‌طلبی و مرزبندی میان این جریان و رادیکال‌هایی که یا خارج از کشور هستند یا در داخل با کمپین تحریم انتخابات همراهی کردند.

جریان اصلاح‌طلبی که به چارچوب‌های قانون اساسی و ارزش‌های انقلاب مقید باشد برای فضای سیاسی جامعه مناسب و حتی ضروری است و حضور آنها به‌عنوان رقیب سیاسی جریان اصولگرا ضروری و لازمۀ جامعه چندصدایی است با این حال این جناح برای ادامه حیات سیاسی خود باید یک بار دیگر به بازنگری مانیفست خود و بازسازی تشکیلاتی اقدام کند.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط