پالایش و تغییر "بتمن" از انتقام شخصی تا اصلاح حاکمیت/ فیلمی برای تقویت زیرساخت‌ اجتماعی آمریکا


بتمن ۲۰۲۲ با نگاه رئال و نزدیک به دنیای امروز که زیبا و جذاب از آب درآمده، می‌گوید که باید با پالایش درونی فساد را از داخل حاکمیت زدود و اتحاد دولت و ملت را تقویت کرد. سرمایه‌داری نیز منشأ فساد است اما آن را باید خود دولت نابود کند.

خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: بتمن یکی از رئالیستی‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی است که در سال‌های اخیر در هالیوود ساخته شده است. این عنوان یعنی رئالیستی و ابرقهرمانی یک تضاد دارد. ابرقهرمانی‌ها از عادات و ویژگی‌های مقبول و عادی دنیا فارغ‌اند مانند فیلم‌های هالک و مرد عنکبوتی. در این دسته از فیلم‌ها ویژگی و خصوصیاتی وجود دارد که ورای جریان طبیعی زندگی است و قدرت‌هایی قهرمان داستان دارد که آن را اساساً متمایز از انسان امروزی می‌کند. چیزی که ریشه آن به اساطیر یونان باستان مانند زئوس و هرکولس برمی‌گردد.

شخصیت بتمن در میان کمیک‌های ابرقهرمانی بیشتر از این رو ابرقهرمانی است که از ماشین، وسایل و لوازم خاصی برخوردار است تا اینکه قدرت‌های فردی و ذاتی داشته باشد. البته در نسخه‌های قدیمی شاید پرواز کردن او تا حدی به عنوان یکی از قدرت‌های او ترسیم شده باشد اما در مجموع بتمن یک انسان واقعی به نام "بروس وین" است که در لباس خفاش درآمده و به کمک مردم شهر "گاتهام" -که در نسخه‌های ابتدایی کمیک همان شهر نیویورک است- می‌آید. او یک وظیفه عموماً داشته و آن عبارت است از مبارزه و مقابله با اشرار. البته اشراری که او عموماً در داستان‌های گوناگون با آنها برخورد می‌کرده است بخاطر فضای فانتزی کمیک‌ها، بیشتر شخصیت‌های شرور توانمندی‌اند که با کمک ابزارها و تکنولوژی‌های خاص دنبال سرقت بانک‌ها، معادن طلا، تحت امر کردن هوش و ذهن مردم و... بوده است. شرورهایی که در واقع تهدیدی برای امنیت شهرند و سپس نظم عمومی را مختل می‌کنند. بتمن قرار است تا در مقابل آنها ایستادگی کند.

بنابراین با این مقدمه باید گفت که از ابتدا اگرچه که بتمن یک شخصیت کاملاً سوپرنچرال (فراطبیعی) نبوده اما در مجموع بخاطر شرایط و قدرت‌های اکتسابی و نه ذاتی یک ابرقهرمان عنوان می‌شود. فیلم‌ها، انیمیشن‌ها و سریال‌های هالیوودی نیز در تمام این 80 سال گذشته (اولین قصه بتمن برای سال 1939 است) نیز بر وجوه ابرقهرمانی او تأکید کرده‌اند. حتی سه گانه "کریستوفر نولان" نیز بر وجوه ابرقهرمانی او بشدت هالیوودی عمل کرده بود و با خودرو و دستگاه‌های فوق پیشرفته او را کاملاً دست نیافتنی معرفی کرده بود.

حال بتمن ساخته "مت ریوز" تلاش قابل قبول و مثبتی برای واقعی‌سازی بتمن بعد از سال‌ها فانتزی‌سازی و عجیب بودن او است. تضادی که در ابتدای این یادداشت اشاره شد، به این خاطر است که دو عنصر واقع‌گرایی و ابرقهرمانی با هم جور نمی‌شوند اما در این فیلم این دو توانستند در هم حل شوند و با واقعی سازی این ابرقهرمان، او به اتمسفر دنیای رئالیسم بیاید تا بتواند حرف واقعی و مهم خود را بزند. چراکه اگر غیر از این باشد پیام فیلم بیان نمی‌شود. محیط و زندگی بتمن، لباس‌ها و لوازم و ملحقات او، خود شهر و با حوادث و اتفاقاتش، روایت داستان و همه چیز به سوی ایجاد یک فضای واقعی و امروزی نزدیک است. حتی شروران فیلم نیز در پوسته فانتزی دلزننده و پوسیده قدیمی خود دیگر نیستند. ماجرا، ماجرای آدم بدهایی که با اسلحه‌های فوق پیشرفته آدم‌ها را یخ یا مسخ کنند نیست بلکه همین شروران قاچاقچی مواد مخدر، باندهای فساد زیرزمینی و در نهایت فساد اداری و سیستمی است که باعث برهم خوردن، نظم، امنیت و عدالت شده است.

این سبک رئال در فیلم جدید تلاشی تمیز و با ریتمی است که از دست نمی‌رود تا مخاطب امروز داخلی خود را که از فساد و ناعدالتی موجود خسته و دل‌آزرده است را قانع کند. مخاطبی که دیگر از شروران کذایی و فانتزی خسته است و آنها را نهایتاً برای سنین نوجوان مفید و کاربردی می‌داند. برای مخاطبی که می‌داند امروز ریشه‌های فساد و ناعدالتی را باید در منفعت‌طلبی و سرمایه‌سالاری دانست، دیگر نمی‌توان با داستان‌های فانتزی حرف جدی زد.

بتمن 2022 این بار ریشه‌های فساد را در سرمایه‌سالاری پدر خود بتمن یا همان بروس وین می‌داند. بتمن نسبت به خوبی پدرش تردید می‌کند و یکباره خود را در میانه گناهی بزرگ سهیم می‌داند و به این فکر می‌کند که باید چه مسیری را انتخاب کند. از سوی دیگر دولت به عنوان نهاد قانون و عدالت، سخت فاسد شده و تا لایه‌های زیرین آن همگی در تباهی و آلودگی شریکند. اما در این میان تغییر قدرت در شهر در حال وقوع است و گویا این بار شهردار با دیگران فرق دارد. حکمرانی تلاش دارد به سمت مردم چرخش کند و بوی اتحاد و امید می‌آید. همان چیزی که بتمن در جملات پایانی می‌گوید مردم به آن نیاز دارند. از این رو بتمن با تغییر فلسفه خود یعنی انتقام‌گیری و تنبیه اشرار که بیشتر او را در مقام یک هرس‌کننده شاخ و برگ‌های فساد کشانده بود، قصد این می‌کند تا فساد را از درون پاک کند.

روش و تاکتیک بتمن در مواجهه با اشرار نیز جالب است. او هیچ وقت اشرار را نمی‌کشد و آنها را مجازات نمی‌کند. او تنها خود را همراه و همیار قانون می‌داند و برای همین صرفاً اشرار را به دست پلیس می‌دهد تا خودشان آنها را مجازات کنند. چرا؟ چون اگر او هم دست خود را به خون آنها آلوده کند دیگر ناجی پاک و معصوم شهر نیست. گذشته بتمن یا همان بروس وین، گذشته تلخی است. او در سن کودکی به‌همراه والدین خود به تماشای فیلمی رفته بود. بعد از خروج از سالن نمایش مجرمی برای سرقت گردن‌بند مادرش حمله‌ور می‌شود و در نتیجه پدر و مادرش هر دو در مقابل چشمانش توسط این شرور کشته می‌شوند. بروس وین قصد دارد تا لکه‌های شرارت را از شهر پاک کند تا اینگونه انتقام والدینش را هم گرفته باشد. اما هیچ‌وقت دستش به خون کسی مستقیماً آلوده نمی‌شود. این همان جمله‌ای است که او به زن گربه‌ای فیلم یا همان "سلینا کایل" می‌گوید. زمانی که سلینا می‌خواهد یکی از پلیسان شهر را که دستش رو شده از بالای ساختمان به پایین بیندازد و دخل فالکونی را که رئیس تمام فاسدان شهر است دربیارود.

اتحاد مردم و تلاش خستگی‌ناپذیر برای رفع فساد و ایجاد امید کاری است که باید تا آخرین لحظات برای ایجاد مدینه فاضله انجام داد. فساد هنوز هم وجود دارد و شخصیت‌هایی مانند "پنگوئن" وجود دارند که می‌توانند شهر را آلوده نگه دارند و باید بتمن در سال‌های بعد از این، برای نابودی فساد تلاش کند. این بار باید در دنیای تاریکی که هیچ چیز به راحتی سفید و پاک نیست و برای مبارزه با فساد گذشته و درون خود را پاک کرد تا بتوان قهرمان واقعی شهر شد.

 

 

بتمن به او می‌گوید که اگر نتوانی جلوی خشم را بگیری و بکشی مانند آنها خواهی شد و این با فلسفه و هدف ما تناقض دارد. این کاری است که "ریدلر" می‌کند، شرور شهر که می‌خواهد عدالت را با کشتار و ترور به سرانجام برساند. ریدلر و بتمن دو سر قطب مخالف یکدیگرند؛ هر دو در پی عدالت‌اند و آتش به اختیار، اما یکی با ترور و وحشت‌آفرینی در پی آن است که حکمرانی را از دست قانون و دولت درآورد زیرا به نظر او دولت اساساً فسادزا است و دیگری یعنی بتمن با تنبیه و انتقام. هرچند که او می‌فهمد انتقام هم اقدام ستودنی نیست و باید کار دیگر کرد.

او با تمام اینکه هدفش رفع این مفاسد از شهر است، متوجه می‌شود که بنیاد بسیار ثروتمندانه پدرش مایه فساد مالی و تبعیض در شهر شده است. از این گذشته زمانی که پدرش برای رقابت بر سر قدرت وارد کارزار شده بدلیل تهدید افشاگرایانه یک خبرنگار رفتاری خارج از اخلاق و قانون کرده است. حال این گذشته اسف‌بار که او از آن بی‌خبر بوده توسط "ریلدر" شرور افشاگر و تحقیرکننده گاتهام، برایش رو شده است و او را از بالای بلندی کرامت و شخصیت به زیر می‌کشد. او تمام تلاشش را می‌کند تا قدرت و زور خود را به رخ بتمن بکشد و او را ضعیف و خسته کند. برای همین است که بتمن در پایان از انتقام صرف نظر می‌کند. او تا قبل از آن در پی انتقام  والدینش و تنبیه اشرار و سپردن آنان به دست قانون بود. اما زمانی که می‌فهمد فساد در لایه‌های زیرین دولت به عنوان مجری قانون و عدالت است، تصمیم می‌گیرد فساد را از درون آن منهدم کند.

حالا او باید خود را پالایش اساسی کند. دنیا بشدت تاریک است و حال تاریکی مضاعف نه از دنیای بیرون که از گذشته و درون او سر زده است. اگرچه این مقطع یعنی گذر و کاتارسیسی که باید بتمن را متحول کند می‌توانست بهتر و رساتر ساخته و پرداخته شود، اما در هر صورت این تحول رخ می‌دهد. او باید شهر را دوباره نجات دهد و اشرار را به دست قانون بسپارد.

سکانس‌های پایانی فیلم خصوصاً سکانسی که مردم، پلیس و دولت و بتمن روی بام تالار شهر در حال نجات‌اند و بتمن در رسانه‌ها به عنوان دلاور و قهرمان شهر معرفی می‌شود، بخش کلیدی و مهم فیلم است که قاعدتاً باید در بخش‌های رو به اتمام فیلم آورده می‌شد. اتحاد مردم و تلاش خستگی‌ناپذیر برای رفع فساد و ایجاد امید کاری است که باید تا آخرین لحظات برای ایجاد مدینه فاضله انجام داد. فساد هنوز هم وجود دارد و شخصیت‌هایی مانند "پنگوئن" وجود دارند که می‌توانند شهر را آلوده نگه دارند و باید بتمن در سال‌های بعد از این، برای نابودی فساد تلاش کند. این بار باید در دنیای تاریکی که هیچ چیز به راحتی سفید و پاک نیست و برای مبارزه با فساد گذشته و درون خود را پاک کرد تا بتوان قهرمان واقعی شهر شد. البته کورسوهای امید نیز نمرده است زیرا همانطور که نیروهای پلیس به فالکونی می‌گویند همه ما آدم‌های تو و بد نیستیم بین ما آدم‌های خوبی هم برای نجات شهر هست.

اینکه بتمن در آخرین قسمت خود ریشه‌های فساد را از سرمایه‌سالاری و حب قدرت معرفی کرده یک قدم متفاوت با دیگر فیلم‌های بتمن است که با تعارف کمتری با واقعیت زیرپوست شهر و دولت روبرو شده است. هرچند که در نابودی و زدودن آن باز هم سر ستیز ندارد و دولت که خود در نظام غربی خصوصاً آمریکا دست راست سرمایه‌داری است را مسئول پاک‌سازی و مدیریت می‌داند. از این جهت او به شخصیت سوپرمن که رسماً آدم و نماینده دولت و حاکمیت است نزدیک می‌شود. اما باید اذعان کرد که این فیلم یکی از بهترین آثاری است که برای امروز جامعه آمریکا می‌تواند راه‌گشا و فریادرس باشد. فیلمی که بنیاد‌های ملی و اجتماعی را با نظر به اهمیت اتحاد و رفع فساد تقویت می‌کند. اینگونه سینما با اثر دراماتیک خارق العاده‌اش ابزاری می‌شود برای بهبود جامعه و حاکمیت.

باید دید که بتمن در سال‌های بعدی فعالیتش برای زدودن فساد چه می‌کند؟ آیا او ناظر و متنبِه خود دولت از درون آن می‌شود و به تعبیر شهردار جدید نهادهای قانون و دولت اصلاح می‌شود؟ در نهایت بتمن ساخته "مت ریوز" فیلمی تحسین برانگیز با اتمسفر نوآر و تاریک و عدالت‌جو (LEGAL) است که بدون شک موسیقی فوق العاده مایکل جاکینو در ایجاد جو یک فیلم پلیسی، ماجرایی، اکشن و نوآر سهم بسزایی دارد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط