پرونده ویژه ـ چالش‌های موسیقی ایرانی در عصر مدرن/ موسیقیدانان کشور چگونه اصالت را با مدرنیته پیش می‌برند؟

دهه ۹۰ خورشیدی را شاید بتوان «عصر جدید موسیقی ایرانی» نامید؛ سال‌هایی که شاهدِ بیشترین تغییرات در فُرم ارائه موسیقی از سوی اهالی موسیقی ایرانی بودیم.

خبرگزاری تسنیم ـ یاسر یگانه

دنیای امروز پر از حرکت و جنب‌وجوش است. سرعت همه چیز بالا رفته و فرصت اندک است. عموم مردم صبح‌ها سر کار می‌روند و تا غروب در تکاپو هستند. مسیرها شلوغ است و ترافیک سنگین؛ شب‌ها هم فرصتی اگر باشد، صرفِ استراحت می‌شود.

خبرها همه جا را احاطه کرده است. هر جایی رسانه‌ای هست که بخواهد مخاطبی برای خودش پیدا کند، یک روز خبر جنگ است و یک روز خبر پلنگ سرگردان و یک روز هم المپیک و روز دیگر گرانی فلان کالا و روزی دیگر هم ماجرای جام جهانی فوتبال است.

همه چیز گویی در کسری از ثانیه رخ می‌دهد. مخاطب امروز مجبور به گذر است؛ گذری سریع از هر خبر و هر رویداد، برای رسیدن به خبر و رویداد بعدی...

هنرها هم گویی تلاش می‌کنند شاید خود را با سرعت دنیای امروز وفق دهند. موسیقی شاید بیشترین تغییرات را در این زمینه داشته است.

سمفونی‌ها و پوئم‌سمفونی‌ها دیگر شنونده چندانی ندارد. پیش‌درآمدهای طولانی تقریباً به فراموشی سپرده شده‌اند. ساز و آوازها کوتاه و کوتاه‌تر شده است. آلبوم‌ها تقریباً منسوخ شده‌‌اند و دور دورِ تک‌آهنگ‌ها است؛ آهنگ‌هایی که تهیه‌کنندگان توصیه می‌کنند زمانشان از 4 دقیقه بیشتر نشود؛ چرا که مخاطب امروز حوصله بیش از این را ندارد.

ویژگی‌های دنیای امروز، موجب شده است اهالی موسیقی ایرانی هم تلاش کنند خود را با زمانه امروز وفق دهند. آنها در آثارشان تغییراتی از نظر فُرمی ایجاد کردند تا بتوانند ارتباط بهتری با مخاطب امروز بگیرند. شاید بتوان گفت که آثار موسیقی ایرانی در دهه 90 خورشیدی، تغییرات وسیعی را به‌چشم دید.

فُرم سنتی موسیقی ایرانی اصیل از پیش‌درآمد شروع می‌شود و با چهارمضراب ادامه می‌یابد، سپس ساز و آواز اجرا و بعد هم تصنیفی خوانده می‌شود، در نهایت هم شاید رِنگی نواخته شود.

این فُرم که بخش‌های مختلفش به هم پیوسته است، به‌طور معمول بین 30 تا 90 دقیقه زمان برای اجرایش نیاز خواهد بود.
حال با توجه به اوضاع دنیای امروز و خصوصیات مخاطب این‌روزها، طبیعی است که موسیقی ایرانی با این فُرم قدیمی در ارائه، تعداد زیادی از مخاطبانش را از دست بدهد.

این ماجرا را برخی از موزیسین‌های موسیقی ایرانی به‌خوبی درک کردند. آنها خطر ریزش مخاطب را به‌شدت احساس کردند؛ خوب می‌دانستند که موسیقی بدون مخاطب حیاتی ماندگار نخواهد داشت،
پس خیلی زود دست به کار شدند.

این گروه از موزیسین‌ها تصمیم گرفتند در فُرم‌های ارائه موسیقی ایرانی تغییراتی ایجاد کنند. رنگ صوتی آثارشان را متنوع کنند؛ ریتم‌های جذاب‌تری در کارشان وارد کنند و حتی رگه‌هایی از دیگر ژانرهای موسیقی را در کارشان استفاده کنند. برخی از این موزیسین‌های پیشگام، متوجه شدند که باید به موسیقی نواحی مختلف ایران و حتی به موسیقی کشورهای اطراف ایران توجه ویژه‌ای داشته باشند.

آنها توانستند از ابزاری که در اختیار دارند به بهترین شکل استفاده کنند تا نه‌تنها از ریزش مخاطبان موسیقی ایرانی جلوگیری کنند، که حتی مخاطبان تازه‌ای هم برای موسیقی ایرانی جذب کنند.

ذوق و قریحه این آهنگ‌سازان حتی برخی از خوانندگان توانمند موسیقی ایرانی را هم به موفقیت بسیاری رساند، خوانندگانی که در عین توانمند بودن، برای ادامه حیات هنری‌شان به فضاهای تازه‌ای نیاز داشتند.

شاید یکی از نخستین و البته تأثیرگذارترین نمونه‌ها در این زمینه آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان» بود، آلبومی که آهنگ‌سازش تهمورس پورناظری و خواننده‌اش همایون شجریان بود. بنا به اعلام رسمی شرکت منتشرکننده این اثر، تیراژ این آلبوم 50 هزار نسخه بود.

«نه فرشته‌ام نه شیطان» مخاطبان بسیاری را به‌سمت موسیقی ایرانی کشاند. کنسرت‌های این آلبوم رکوردهای جدیدی را در موسیقی ایرانی ثبت کرد. این آلبوم در عین حال نقطه عطفی در دوران حرفه‌ای همایون شجریان بود؛ خواننده‌ای که پس از خواندن این اثر به‌عنوان چهره‌ای به‌شدت محبوب میان اکثریت جامعه برای خودش جا باز کرد.


مراسم رونمایی از آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان»
شاید این برای نخستین بار بود که برای رونمایی از آلبومی در موسیقی ایرانی، سالنی با ظرفیت 700 نفر در نظر گرفته می‌شد.
این مراسم در تالار وحدت و میان استقبال علاقه‌مندان به موسیقی برگزار شد.

شجریانِ پسر آثار دیگری را هم در همین راستا خواند که بر روند شهرت و بیشتر شدن مخاطبان آثار او تأثیر زیادی داشت. شاید اوج تأثیرگذاری و جذب مخاطب در این مسیر، در پروژه «سی» رقم خورد، پروژه‌ای که به‌آهنگ‌سازی سهراب پورناظری اجرا شد و در 30 شب، توانست حدود 120 هزار مخاطب داشته باشد.


این عکس نمایی از کنسرت ـ نمایش «سی» است،
رویدادی که در کاخ سعدآباد و به‌مدت 30 شب برگزار شد و هر شب میزبان حدود 4هزار مخاطب بود
چنین رویدادی با این حجم از مخاطب در موسیقی ایران بی‌نظیر بود

همایون شجریان تنها خواننده‌ای نبود که از این تغییر فضا سود برد، علیرضا قربانی هم که خطر تبدیل شدن به خواننده‌ای معمولی را احساس می‌کرد؛ در اقدامی هوشمندانه خواندن پروژه‌هایی را پذیرفت که او را همچنان در صدر محبوب‌ترین خوانندگان موسیقی ایرانی نگه‌داشت.

«حریق خزان» به‌آهنگ‌سازی مهیار علیزاده یکی از آلبوم‌های موفق علیرضا قربانی بود، آلبومی که مخاطبان بسیاری داشت.


«حریق خزان» یکی از آثار موفقی بود که علیرضا قربانی خوانندگی آن را عهده‌دار بود
قربانی در یک دهه گذشته ثابت کرد که با انتخاب‌های درست و دقیق می‌توان در اوج ماند
فراموش نکنیم که هنرمندان برای آنچه انجام می‌دهند و البته آنچه انجام نمی‌دهند؛ ماندگار می‌شوند

قربانی در سال‌های آخر دهه 90 خورشیدی، با رونمایی از پروژه «با من بخوان» اتفاق جذاب دیگری را رقم زد، پروژه‌ای که تا امروز هم در جریان است و اجراهای زنده‌اش در سال 1401 آغاز شده است.
آهنگ‌ساز «با من بخوان» حسام ناصری است.


کنسرت «با من بخوان» یکی از موفق‌ترین پروژه‌های موسیقی ایرانی که علیرضا قربانی با هوشمندی، خواندن آن را پذیرفت
کنسرت‌های این پروژه به‌دلیل شیوع ویروس کرونا متوقف شد ولی اکنون و پس از گذشت دو سال این اجراها از سر گرفته شده‌اند

خوانندگان و آهنگ‌سازان دیگری هم در راستای تغییر در فضای آثارشان برای همگامی با جامعه امروز گام‌هایی برداشته‌اند و به موفقیت‌هایی هم رسیده‌اند.
مواردی که در اینجا به آنها اشاره شد، تنها نمونه‌هایی بود که شاید شهرت بیشتری نسبت به دیگر آثار دارند و دلیل بر برتری فنی این آثار نسبت به دیگر آثار نیست.

به هر روی مقوله تغییر در فضای موسیقی ایرانی را باید به‌دقت بررسی و تحلیل کرد، از این رو قصد داریم در قالب پرونده‌ای با عنوان «عصر جدید موسیقی ایران» به بررسی این تغییرات از زوایای مختلف بپردازیم.

این پرونده در قالب گفت‌وگو با هنرمندان و متخصصان موسیقی ایران و انتشار یادداشت‌ها و گزارش‌های مختلف تکمیل خواهد شد.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط