اسماعیل جانعلیپور، مدیرکل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی معاونت امور فرهنگی، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از انتشار و توزیع دو عنوان کتاب ایرانی با حمایت گرنت در ترکیه خبر داد.
وی با اشاره به این دو عنوان کتاب گفت: «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» نوشته نادر ابراهیمی و «تن تن و سندباد» نوشته محمد میرکیانی عناوین این دو کتاب هستند که توسط انتشارات مهنا در ترکیه منتشر و توزیع شده است.
جانعلیپور با اشاره به برگزای نخستین جلسه شورای جدید گرنت گفت: جلسه اول مدتی پیش برگزار شد و در آن به مصوباتی رسیدیم از جمله اینکه اعضا مطرح کردند که برای آشنایی بیشتر متقاضیانی ایرانی گرنت با ادبیات نشر بینالملل لازم است دورهها و کارگاههای آموزشی برای آنها برگزار شود.
وی افزود: در این راستا به صورت هفتگی جلسه دوشنبهها با نشر بینالملل را تدارک دیدیم که تاکنون 3 جلسه با موضوعات آژانسهای ادبی در توسعه تبادلات بینالمللی نشر، آمریکای لاتین و فرصتهای ترجمه معکوس، روسیه و فرصتهای ترجمه معکوس برگزار شده و یک جلسه نیز با موضوع دفاع مقدس در هفتههای آینده برگزار خواهد شد.
جانعلیپور از ساماندهی درخواستهای مانده در سامانه در جلسه نخست خبر داد و یادآور شد: حمایتهایی بالغ بر 11هزار یورو در جلسه نخست به تصویب رسید. همچنین سایت گرنت نیز در حجال بروزرسانی است تا از آن برای آموزش ناشران خارجی جهت استفاده از گرنت، معرفی ناشران خارجی به ناشران ایرانی و معرفی برخی آثار پیشنهادی برای ترجمه بهره ببریم.
جانعلیپور از امضای احکام اعضای شورای سیاستگذاری خبر داد و اضافه کرد: احکام در جلسه دوم که به زودی برگزار میشود، اعطا خواهد شد.
کتاب «تنتن و سندباد» کتابی استراتژیک در حوزه ادبیات نوجوان است که هدف نویسنده از خلق چنین داستانی پرداخت استعاری و غیرمستقیم به مسئله تهاجم فرهنگی غرب به شرق است. جالب آنکه در ابتدای دهه 70، مسئله تهاجم فرهنگی امری واضح و قابل رؤیت برای همگان نبود و حتی علیرغم تأکیدات فراوان رهبر معظم انقلاب، این امر برای طیف وسیعی از دستاندرکاران و مسئولان گنگ و نامفهوم بود.
کتاب «تنتن و سندباد» در سال 70 نوشته شد و در سال 95 یادداشت رهبر معظم انقلاب بر این کتاب رونمایی شد؛ اتفاقی که توانست بار دیگر کتاب را معرفی و موجب استقبال قابل توجه پس از 25 سال از یک کتاب نوجوان شد.
رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این کتاب نوشتهاند: «من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخه این کتاب را به همهی بچهها بدهم».
انتهای پیام/