سردار سلیمانی و تغییر موازنه‌های قدرت در منطقه؛ از شکست تروریسم تا نابودی پروژه‌های آمریکایی-صهیونیستی

آمریکایی‌ها درحالی چندین هدف از جنایت ترور سردار سلیمانی دنبال می‌کردند که تحولات برخلاف تصورات آنها پیش رفت و ۳ سال بعد از شهادت این فرمانده بزرگ مقاومت شاهد معادلاتی متضاد با منافع محور آمریکایی-صهیونیستی در منطقه هستیم.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، شبکه المیادین در سومین سالگرد شهادت سردار سپهبد «قاسم سلیمانی» و هم‌رزمان ایشان، سرمقاله خود را به بررسی نقش شهید سلیمانی در توازن قدرت در منطقه و شکست تروریسم در سوریه و عراق و همچنین خنثی کردن پروژه‌های آمریکایی-صهیونیستی اختصاص داده که شرح آن به شکل زیر است:

سردار سلیمانی و توازن قدرت در  منطقه

ایران تقریبا تنها کشوری بود که سوریه و نظام بشار اسد در سخت‌ترین و نامطمئن‌ترین شرایط بحران خود می‌توانستند با اطمینان به آن تکیه کنند. در جریان بحران 2011 سوریه، ایران و حزب‌الله از حامیان اصلی نظام سیاسی دمشق محسوب می‌شدند. اما همه این‌ها را نمی‌توان جدا از نقش ژنرال قاسم سلیمانی که فرماندهی جنگ با تروریسم را در سوریه بر عهده داشت، جدا دانست.

اتحاد و ائتلاف با جمهوری اسلامی ایران یک نقطه قوت اساسی برای بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه بود که طی سخنانی در نوامبر 2022 اعلام کرد که سوریه و ایران یک ائتلاف راهبردی دارند و او هرگز نمی‌پذیرد هیچ چیزی موجب تغییر الگوی این اتحاد شود.

اما سردار قاسم سلیمانی در برهه‌ای حساس، تکان‌دهنده و بی‌سابقه در تاریخ معاصر سوریه و در اوج یک درگیری منطقه‌ای بسیار خطرناک به این کشور آمد. جنگ سوریه حجم بالای مداخلات و شرط‌بندی‌های بیگانگان و قدرت‌های بین‌المللی روی درگیری در منطقه را فاش کرد. در این بین سردار سلیمانی یکی از نمادهای ائتلاف سوریه و ایران و یکی از عناصر قدرت و ثبات در این ائتلاف بوده و حضور وی در میادین جنگ با تروریست‌های تکفیری در سوریه ثابت می‌کند ثبات و امنیت سوریه در راس اولویت‌های سیاست خارجه ایران قرار دارد.

فرماندهی بی‌نظیر ژنرال سلیمانی در میادین مختلف جنگ با تروریسم در سوریه از جمله حماه، دیرالزور، حمص و ... نشان می‌دهد که ایران تا چه اندازه به امنیت سوریه اهمیت می‌دهد و هیچ چیز قادر به از بین برد اتحاد استراتژیک میان دو کشور نیست.

در این مقاله قصد داریم چند محور را درباره شهید سلیمانی و نقش پررنگ وی در پیروزی‌های مقاومت و اینکه چرا حامیان تروریسم تا این اندازه با او دشمنی داشتند مورد بررسی قرار دهیم.

دیدگاه و رویکرد سردار سلیمانی

ترور سردار قاسم سلیمانی چند نکته را روشن کرد: اول اینکه نقش این فرمانده بزرگ مقاومت در سیاست‌ها و راهبرد امنیتی محور مقاومت را آشکار می‌کند. نکته دوم مربوط به اهمیت و اولویت حل بحران سوریه در نگاه سردار سلیمانی است. همچنین بعد از شهادت سردار سلیمانی، خطرات و پیچیدگی‌های  بحران سوریه و نقش سردار در حمایت از فعالیت‌های روسیه در سوریه برای جنگ با تروریست‌ها آشکار شد.

یک نکته مهم دیگر در این زمینه آن است که هدف قرار دادن سردار سلیمانی توسط تروریست‌های آمریکایی و متحدان آنها اعتراف به نقش مهم وی در ترسیم راهبرد نظامی و سیاسی منطقه و شکست تروریسم است. همچنین بعد از شهادت سردار سلیمانی مشخص شد که نه تنها هدف عاملان جنایت ترور ایشان محقق نشده، بلکه ایران و کل محور مقاومت با قدرت بیشتر همان استراتژی و سیاست شهید سلیمانی را در مبارزه با ظلم و استکبار ادامه می‌دهد.

بنابراین صحبت درباره انگیزه قاتلان سردار سلیمانی از ترور ایشان و لحظه‌ای که او و هم‌رزمانش به شهادت رسیدند صرفا برای یادآوری این اتفاق نیست؛ بلکه به منظور آگاهی از عوامل تغییر توازنات منطقه و نقش سردار سلیمانی در آن است؛ به ویژه فرماندهی منظم و حساب‌شده‌ ایشان در جنگ با تروریسم در سوریه و هماهنگی با روس‌ها در این زمینه.

سردار سلیمانی؛ پایه و اساس مبارزه با استکبار و تروریسم در منطقه

سردار قاسم سلیمانی اقدام علیه هژمونی آمریکا در منطقه را پایه و اساس «جهاد و مبارزه با ظلم» به ویژه در شرایط متشنج منطقه‌ای که تحت تاثیر سیاست‌های غربی قرار گرفته است، می‌دانست. از نظر سردار سلیمانی اصل «ائتلاف مقاومت» این است که همه اعضای این محور باید به گونه‌ای باشند که انگار باهم زندگی می‌کنند و می‌خواهند چیزهایی را باهم بسازند. مهمترین اصل در این زمینه از نگاه ژنرال سلیمانی از زمان آغاز بحران سوریه این بود که همه اعضای محور مقاومت در یک سنگر و کنار سوریه هستند تا این کشور را از شر تروریسم و مداخلات خارجی نجات دهند.

سردار سلیمانی با این رویکرد خود صرفا یک رهبر یا فرمانده برای مدیریت امور نظامی یا سیاسی در سوریه و منطقه نبود؛ بلکه او به کاری که انجام می‌داد به عنوان یک تلاش ایمانی و یک وظیفه به نمایندگی از محور مقاومت اعتقاد داشت. در نگاه سردار سلیمانی کاری که مردم منطقه باید انجام بدهند این است که خودشان زمام امورشان را به دست بگیرد و حالت ترس و تسلیم در برابر غرب و رژیم‌های خودکامه و استکباری را از بین ببرند.

بنابراین حضور ژنرال سلیمانی در جبهه‌های نبرد ناشی از آگاهی بالا و همچنین توانایی اقدام ایشان در مسیر تغییر واقعیت سیاسی منطقه، اصلاح توازن معنا و قدرت در منطقه مقابل محور غربی-آمریکایی-صهیونیستی بوده و او در همه مواضعی که حضور داشت همواره تلاش کرد این ارزش‌ها را متجلی کند.

انگیزه قاتلان سردار سلیمانی از ترور ایشان

دشمنی میان آمریکا و ایران ریشه‌ای تاریخ دارد و به زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 برمی‌گردد. دشمنی میان این دو کشور ایستگاه‌های مختلف را پشت سر گذاشت تا اینکه دو طرف در جریان بحران سوریه یک بار دیگر با هم روبرو شدند و این جنگی بی امان بود؛ جنگی که در آن آمریکا از تروریسم ضد سوریه حمایت می‌کرد اما ایران با تروریست‌ها برای حمایت از سوریه می‌جنگید.

اما ایالات متحده با اقدام تروریستی خود در به شهادت رساندن سردار سلیمانی الگو و نوع تقابل میان آمریکا و ایران را دور زده و این نشان‌دهنده تبدیل استراتژی جنگ غیرمستقیم میان دو کشور به یک تقابل شدید و مستقیم است که بازتاب‌های منطقه‌ای و بین‌المللی زیادی خواهد داشت.

 

آمریکا از سال‌ها قبل برای مقابله با قدرت و نفوذ ایران به روش سنتی خود یعنی محاصره و تحریم اقتصادی و تحت فشار قرار دادن ملت ایران متوسل شده بود اما به نتایج دلخواه خود نرسید و همین مسئله درباره سیاست آمریکایی ها مقابل سوریه نیز صدق می‌کند. بعد از آن آمریکا از توطئه‌های فرهنگی و تبلیغاتی در میان ملت‌ها با هدف فروپاشی ائتلاف مقاومت استفاده کرد که باز هم نتیجه‌ای نداشت.

بنابراین واشنگتن احساس کرد که نیاز به انجام تغییرات اساسی در استراتژی خود برای تقابل با ایران دارد؛ زیرا ایالات متحده در هیچ یک از جنگ‌هایی که در منطقه علیه مقاومت به راه انداخت پیروز نشد و هیچ مبالغه‌ای در این زمینه نمی‌کنیم؛ زیرا شواهد و دلایل مستند زیادی وجود دارد که این مسئله را اثبات می‌کند. جنگ سوریه بارزترین نمونه در این زمینه است که ایران در آن نقش مهمی در شکست تروریسم ایفا کرد.

در همین چارچوب ترور سردار سلیمانی ناشی از تلاش آمریکا برای خروج از بن‌بست شکست‌های خود مقابل ایران و مقاومت و جلوگیری از افول موقعیتش در منطقه و کسب امنیت و منافع بیشتر برای رژیم صهیونیستی در برابر پیشرفت‌های روزافزون ایران و متحدانش بود.

درواقع آمریکا تلاش داشت ایران را از جستجوی ائتلاف‌های بین‌المللی منصرف کند؛ چرا که توافق‌های راهبردی و مانورهای دریایی میان ایران و روسیه و چین نشانه‌های بسیار خطرناک و منفی برای آمریکا بود. در نتیجه ایالات متحده احساس کرد که باید اقدامی برای جلوگیری از توسعه قدرت محور مقاومت انجام دهد.

واشنگتن همچنین سعی کرد طرح‌ها و تاکتیک‌هایی برای رهایی از فشارها در اخراج نظامیان آمریکایی از منطقه و به طور مشخص عراق تهیه کند. آمریکایی‌ها معتقد بودند که سردار سلیمانی با نیروهای حشد شعبی آماده بیرون کردن نظامیان ایالات متحده از عراق و نیز سوریه هستند.

بنابراین آمریکا که متوجه شده بود تحریم‌ها، محاصره‌ها و ایجاد ناآرامی‌ها تاثیری بر اراده و توانایی ایران در بسیج مادی و معنوی این کشور در خط مقاومت و مخالفت با سیاست‌های محور آمریکایی در منطقه ندارد، دست به جنایت ترور سردار سلیمانی زد؛ اما این جنایت نه تنها واقعیت‌های گذشته بلکه مسیر آینده را نیز روشن کرد.

واقعیت‌هایی که با شهادت سردار سلیمانی فاش شد

شهادت سردار سلیمانی افشاکننده یک واقعیت مهم از جانب دشمنان منطقه بود: تلاش برای پایان دادن به خطی که شهید سلیمانی روی آن کار می‌کرد، یعنی «خط مقاومت». اتفاقی که برای ژنرال سلیمانی افتاد دور از انتظار نبود و شهادت اصلی‌ترین نیت و چشم‌انداز تصورات ایشان بود. سردار سلیمانی زندگی‌نامه و کارنامه خود را با خونش امضا کرد. آیا چیزی واضح‌تر از این می‌تواند وجود داشته باشد؟

شهادت سردار سلیمانی یک رویداد افشاگرانه درباره بحران سوریه و شرط‌بندی‌های عاملان این بحران و در راس آنها آمریکا بود. ایستگاه تقابل ایران و آمریکا به جایی رسید که دیگر برای ایالات متحده خیلی سخت بود بتواند به اهدافش مقابل ایران و مقاومت دست یابد.

این یک رویداد آشکار است؛ بدین معنا که ایمان و وطن‌دوستی، قدرت و انگیزه‌ای را برای سردار سلیمانی به وجود آورد که توانست نقش مهمی در تغییر توازن قدرت در منطقه ایفا کند. با وجود تفاوت زیادی که میان امکانات مادی مقاومت و دشمنانش وجود داشت اما اراده مقاومت و تعهد به احقاق حقوق خود قدرتی به این محور داد که توانست بزرگترین پیروزی‌ها را رقم بزند؛ همانند اتفاقی که در جنگ 2000 و 2006 حزب‌الله با رژیم صهیونیستی  افتاد و نیز پیروزی‌هایی که مقاومت در نبرد با داعش در عراق و سوریه به دست آورد. از آن گذشته شاهد شکست‌های مکرر دشمن صهیونیستی مقابل مقاومت فلسطین نیز هستیم.

بنابراین هدف آمریکا از ترور سردار سلیمانی را نمی‌توان جدا از نقش وی در شکست تروریسم در سوریه و معادلات قدرتی که به وجود آورد دانست. این جنایت آمریکا همچنین میزان جاه‌طلبی‌ها و شرط بندی‌های آن در سوریه را فاش می‌کند؛ جایی که آمریکا به دنبال اشغال سوریه و سیطره بر منطقه الجزیره بود؛ اما مقاومت را اصلی‌ترین مانع برای تحقق این هدف خود می‌دید.

روسیه در انتظار سلیمانی

سپهبد قاسم سلیمانی در 24 جولای 2015 به روسیه سفر و با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور این کشور دیدار کرد و نقشه‌های سوریه و منطقه و منابع تهدید را برای او توضیح داد. همچنین دو طرف در این دیدار الگوهای مشارکت احتمالی یا همکاری‌های امنیتی و راهبردی ایران و روسیه برای حل بحران سوریه و لزوم واکنش موثر به اتفاقاتی که در این کشور رخ می‌داد را بررسی کردند. چند روز بعد از این سفر سردار سلیمانی بود که روس‌ها اقدام نظامی مستقیم خود علیه تروریست‌ها را در سوریه آغاز کردند.

دیدار سپهبد قاسم سلیمانی با پوتین به منزله نقطه عطفی در جریان جنگ سوریه بود. از آن گذشته سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله درباره نقش مستقیم سردار سلیمانی در نبرد حزب‌الله با دشمن صهیونیستی در جولای 2006 و نقش ایشان در شکست اشغالگران در این جنگ صحبت کرده است. تعبیری که در گفتمان سیاسی و رسانه‌ای درباره سپهبد قاسم سلیمانی به کار می‌رود بیانگر آن است که ایشان برجسته‌ترین فرمانده نظامی، عملیاتی و راهبردی محور مقاومت و اتاق عملیات متحدان سوریه بود.

نکته دیگری که باید در این بخش مورد بررسی قرار بگیرد این است که  حمایت ایران و حزب‌الله از سوریه یکی از عمده‌ترین عوامل پایداری این کشور در جنگ بود؛ آن هم در شرایطی که هجمه‌ها و توطئه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از هر سو دمشق را احاطه کرده بود. در این شرایط روسیه به منظور مقابله با غرب در سوریه، اقدام نظامی برای حمایت از دمشق را ضروری می‌دید و انگار منتظر ژنرال سلیمانی بود تا به تردیدهای خود برای حضور در سوریه و جنگ با تروریست‌ها پایان دهد.

بنابراین نمی‌توان حضور نظامی روسیه در سوریه برای جنگ با تروریسم را جدا از نقش ایران و حزب الله و البته شخص سپهبد سلیمانی دانست.

بنابراین آمریکایی‌ها ترور سردار سلیمانی را فرصت مناسبی برای مقابله با قدرت محور متحد ایران در منطقه قلمداد و تصور کردند که حذف ژنرال سلیمانی به معنای کاهش قابل توجه قدرت نظامی ایران در منطقه بوده و بعد از آن ایالات متحده می‌تواند با تشدید فشارها و تحریم‌های اقتصادی ایران را درگیر چالش‌های داخلی متعدد کند؛ به گونه‌ای که این کشور دیگر فرصت پرداختن به ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را نداشته باشد. اما این تصور آمریکایی‌ها اشتباه بود و آنها دیدند که تهران در پاسخ اولیه به جنایت واشنگتن در ترور سردار سلیمانی، دست به اقدام نظامی زده و پایگاه «عین الاسد» آمریکا را در عراق هدف قرار دارد.

طرح‌ها و راهبرد سپهبد سلیمانی

از آنجایی که سوریه و ایران قبل از شهادت سردار سلیمانی و تا همین اواخر اطلاعات زیادی درباره جزئیات کار و تلاش نظامی و امنیتی سردار سلیمانی در جنگ با تروریسم منتشر نکرده بودند، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها همواره به دنبال کسب اطلاعاتی در این زمینه بودند و می‌توان گفت کاملا از نقش پررنگی که ژنرل سلیمانی در نابودی داعش و سایر تکفیری‌ها ایفا می‌کرد آگاهی داشتند.  اسرائیلی‌ها می‌دانند که ژنرال سلیمانی چگونه به عنوان یک فرمانده نظامی ارکان محور مقاومت را منسجم کرده و فلسطین و آرمان آن را در راس اولویت‌های این محور قرار داد. آنها می‌دانند خط فکری سردار سلیمانی در مناطقی که ایشان حضور مستقیم نداشت مانند فلسطین و یمن نیز دنبال می‌شود و این خطر بزرگی برای پروژه اشغالگری است.

شاید به قول آمریکایی‌ها سردار سلیمانی قصد اخراج آنها از عراق را داشت؛همانطور که داعش را از این کشور بیرون کرد. سید حسن نصرالله در گفتگویی با رئیس هیئت مدیره شبکه المیادین گفت: جرم ایران این است که حاج قاسم سلیمانی و سایر رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عراق آمده و به عراقی‌ها کمک کردند تا از گسترش حضور داعشی‌ها که فاصله زیادی با بغداد نداشتند جلوگیری کنند. یک پروژه بزرگ برای نابودی منطقه و سیطره بر آن و ایجاد تغییرات خطرناک طراحی شده بود اما ایرانی‌ها آمدند و به دوستان و متحدانشان برای نجات از این توطئه کمک کردند.

کاملا روشن است که فشار داعش علیه عراق بخشی از شرط‌بندی‌های عمیق آمریکا در منطقه بود؛ همانطور که آمریکایی‌ها از نقش سردار سلیمانی و مقاومت عراق در مقابله با داعش و شکست آن خشمگین بودند. خنثی کردن پروژه جدایی کردها در شمال  و جلوگیری از ورود فتنه به ایران از جمله اقدامات سردار سلیمانی بود که آمریکا را نگران کرده و به سمت حذف این فرمانده بزرگ مقاومت سوق داد.

خط و فکر  ژنرال سلیمانی

ایران به خوبی از انگیزه‌های آمریکا که آن را وادار به ترور سردار قاسم سلیمانی کرد آگاه است. «دونالد ترامپ»  رئیس جمهور سابق آمریکا و مسئول اصلی جنایت ترور ژنرال سلیمانی گفته بود: «سلیمانی باعث کشته و زخمی شدن هزاران آمریکایی در درازمدت شده است». اما حرف درستی که ترامپ باید می‌زد این بود که ژنرال سلیمانی موجب شکست و سقوط شرط‌بندی‌ها و جاه‌طلبی‌های متعدد آمریکا در ایران و سوریه وعراق و لبنان و ... شد. درواقع هدف قرار دادن سردار قاسم سلیمانی در چارچوب تلاش برای حذف خط فکری و منطق و راهبرد ایشان بود.

اما می‌بینیم که خط سردار سلیمانی در سراسر منطقه ادامه دارد. ژنرال «اسماعیل قاآنی» جانشین شهید سلیمانی در فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در همین زمینه می‌گوید: برنامه کاری ما همان برنامه‌ای است که در زمان فرماندهی شهید سلیمانی بود.

معادلاتی که گروه‌های مقاومت از لبنان تا یمن ترسیم کرده‌اند  و همچنین اتفاقاتی که در فلسطین اشغالی شاهد آن هستیم و شدت بالای عملیات‌های ضد اسرائیلی و گروه‌های مقاومتی که یکی پس از دیگری در کرانه باختری ظهور می‌کند گواه همین امر است که خط فکری ژنرال سلیمانی ادامه دارد.

نشانه‌های تثبیت پروژه و راه شهید سلیمانی در منطقه

-می‌بینیم که بعد از شهادت سردار سلیمانی ایران همچنان به نقش خود در حمایت از سوریه و مقابله با استکبار صهیونیستی-آمریکایی در منطقه با قدرت بیشتری ادامه می‌دهد.

-استراتژی ایران در منطقه مبتنی بر مدیریت منابع تهدیدها و فرصت‌ها، ارزیابی توازن معنا و قوا در نظام جهانی و تمرکز بیشتر بر محافظت از جامعه خود در سطوح مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.

- توازن دقیق در روابط و تعاملات ایران با کشورهای منطقه را طی 3 سال گذشته شاهد بودیم و دیدیم که توطئه‌های آمریکا برای منزوی کردن ایران در منطقه شکست خورد.

- تعمیق و تقویت سیاست‌های ائتلافی به ویژه با روسیه و چین و دیگران بازیگران علیه هژمونی آمریکا از دیگر ابعاد راهبرد ایران برای محافظت از قدرت خود و تقویت آن است. مانور دریایی مشترک ایران با روسیه و چین که سال گذشته برگزار شد پیام مهمی برای آمریکایی‌ها بود.

نتیجه

آنچه که در سوریه و منطقه به ویژه میان ایران و آمریکا می‌گذرد یک نبرد پیچیده ترکیبی و چندجبهه‌ای است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شده و یک لحظه هم فروکش نکرده است. پروژه‌ها و راهبرد و دیدگاه‌های ایران و آمریکا در منطقه به اندازه‌ای متفاوت از یکدیگر است که رسیدن به یک نقطه تعادل پایدار برای آنها ممکن نبوده و همین مسئله موجب می‌گردد دو طرف همواره در وضعیت تقابل با یکدیگر باشند.

سردار شهید سلیمانی نماینده یک پدیده منطقه‌ای و بین‌المللی در مبارزه با ظلم و استکبار بود و کارنامه او در خط مقاومت و درگیری با آمریکا و اسرائیل و هم‌پیمانان آنها در منطقه گواه این امر است. مقاومت یک اصل انسانی و ایمانی بوده و هرجایی که زور و ظلم باشد مقاومت نیز باید ظاهر شود و بر همین مبناست که راه و خط شهید سلیمانی و مکتب جهادی ایشان نه تنها در منطقه بلکه سراسر جهان گسترش یافته و ادامه خواهد داشت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط