کودتا برای نفت؛ چرا انگلیس از پهلوی‌‌ حمایت کرد؟

۲ کودتا در تاریخ معاصر ایران رُخ داد که در هر دوی آن‌ها انگلیسی‌ها و پهلوی‌ها نقش داشتند. پس از آن کودتاها قراردادهایی به تصویب رسید که در تقابل با ملی شدن صنعت نفت بود و نفت ایران به انگلیس و آمریکا داده شد.

گروه تاریخ انقلاب  خبرگزاری تسنیم- کودتای سوم اسفند 1299 با طراحی و برنامه‌ریزی انگلیس اجرا شد. در بسیاری از کتاب‌ها و اسناد به انگلیسی بودن آن کودتا اشاره شده و حتی حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط پهلوی نوشت: «رضاخان یک عامل انگلیس بود و در این تردیدی نیست. کودتای 1299 طبق اسنادی که دیده‌ام یا شنیده‌ام در ملاقات ژنرال آیرون ساید انگلیسی با رضا، با حضور سید ضیاالدین طباطیایی برنامه‌ریزی شد.»

کودتای سوم اسفند جایگزین قرارداد 1919

انگلیس از مدت‌ها پیش در ایران حضور داشت و بر سر دستیابی به منافع بیشتر با روسیه رقابت داشت. انگلیس و روسیه در سال 1907 قراردادی منعقد و طی آن ایران را به سه قسمت تقسیم کردند. شمال برای روس‌ها، جنوب برای انگلیسی‌ها و قسمت میانی بی‌طرف ماند. البته هشت سال بعد و در قرارداد 1915 همان منطقه بی‌طرف نیز بین انگلیسی‌ها و روس‌ها تقسیم شد.


قرارداد نگین در تاریخ معاصر ایران به قراردادی گفته می‌شود که وثوق الدوله نخست‌وزیر قاجاریه با انگلیسی‌ها منعقد کرد و ایران را به سلطه انگلیس درآورد. این قرارداد به دلیل مخالفت‌های علما و شخصیت‌هایی همچون میرزا کوچک‌خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی اجرا نشد.

در سال 1917 انقلابی در روسیه به وقوع پیوست و «روسیه» به «شوروی» تغییر نام داد. بلشویک‌ها بلافاصله قرارداد 1907 و 1915 را یک طرفه لغو کردند و جای پای انگلیسی‌ها در ایران بازتر شد. از این رو قرارداد 1919 با دولت وثوق‌الدوله به امضا رسید که طبق آن قرارداد ارتش و امور مالیه ایران تحت سلطه مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت. اما مخالفت‌های گسترده موجب شد تا این قرارداد اجرایی نشود. علما این قرارداد را مخالف شرع اسلام اعلام کردند. میرزا کوچک‌خان جنگلی در برابر این قرارداد موضع تندی گرفت. شیخ محمد خیابانی نیز در تبریز قیام کرد.

انگلیسی‌ها پس از ناکامی در اجرای قرارداد 1919 طرح دیگری اجرا کردند که آن طرح کودتای 1299 بود. طبق نگاه وینستون چرچیل نخست‌وزیر انگلیس حکومت دست نشانده هزینه کمتر و موفقیت بیشتری دارد. از این رو ژنرال آیرونساید به ایران آمد تا ضمن خارج کردن نیروهای انگلیسی، طرح کودتا را اجرایی کند.


آیرونساید یک ژنرال انگلیسی بود که پس از ناکامی در اجرای قرارداد 1919 به ایران آمد تا کودتای سوم اسفند را اجرا کند

کودتا دو سردسته داشت که یکی سیاسی و دیگر نظامی بود. سید ضیاالدین طباطیایی مهره سیاسی و رضاخان مهره نظامی بود. اردشیر ریپورتر رئیس اطلاعات مخفی انگلیس در ایران هدایت رضاخان را برعهده گرفت.


اردشیر ریپورتر پیش از اجرای کودتا به رضاخان نزدیک شد و آن چیزی که انگلیسی‌ها می‌خواستند را به او آموخت. پسر او شاپور ریپورتر نیز این نقش را در ارتباط با محمدرضا پهلوی ایفا کرد.

در بخشی از نامه‌ سرپرسی لرن در دهم ژانویه 1923 به نایب السلطنه هندوستان آمده است: «کارهایی که سردار سپه (رضاخان) با داشتن وسایل و منابع به مراتب ناچیزتر درصدد انجام دادن آن است؛ همان کارهایی است که چنانچه معاهده 1919 انگلستان و ایران به تصویب می‌رسید و به اجرا در می‌آمد، به عهده مستشاران انگلیسی واگذار می‌شد.»

"1933" قراردادی بدتر از دارسی

یکی از اقداماتی که رضاخان پس از به قدرت رسیدن انجام داد، لغو قرارداد دارسی بود، اما مدتی بعد قراردادی بدتر از آن بر ملت ایران تحمیل کرد. انگلیسی‌ها در قرارداد دارسی امتیاز انحصاری اکتشاف، استخراج، حمل و نقل، پالایش و صدور نفت در تمام ممالک محروسه ایران به جز پنج ایالت شمالی به مدت شصت سال را به دست آوردند.


اکتشاف، استخراج، حمل و نقل، پالایش و صدور نفت در تمام ممالک محروسه ایران به جز پنج ایالت شمالی در امتیاز دارسی به مدت 60 سال به انگلیسی‌ها داده شد. انقلابیون مشروطه از مخالفان جدی این امتیازنامه بودند اما رضاخان قراردادی بدتر از آن مصوب کرد.

این قرارداد در انقلاب مشروطه با مخالفت‌های بسیاری مواجه شد اما ایران به دلیل کوتاهی عمر مجلس اول، پیدایش استبداد صغیر و همچنین مشکلات متعدد مجالس بعدی، نتوانست مفاد امتیازنامه دارسی را پیگیری کند. در مقابل انگلیسی‌ها تمایل خاص و ویژه‌ای به انعقاد قراردادی جدید و رسمی با دولت ایران داشتند.

از این رو انگلیسی‌ها اقدام به تهیه قرارداد الحاقی 1933 کردند و رضاخان را به تصویب و اجرای آن واداشتند. گفته می‌شود که او مبالغی هم به عنوان هدیه از انگلیسی‌ها دریافت کرد. سیدحسن تقی‌زاده در خاطراتش گفته است که «پس از تصویب قرارداد 1933، مرحوم عیسی فیض کمیسر نفت در لندن به من گفت، مبلغی در حدود 30 هزار لیره به حساب رضاشاه در بانک لویدز لندن واریز شد.»


تقی‌زاده که در برآمدن رضاخان نقش داشت و معتقد بود که از موی سر تا ناخن پا باید غربی شد گفته است که رضاخان برای تصویب قرارداد 1933 که قراردادی بدتر از دارسی بود، از انگلیسی‌ها مبلغی به عنوان هدیه دریافت کرد.

با لغو قرارداد دارسی و انعقاد قرارداد 1933 ایران متحمل ضرر بزرگی شد. مصطفی فاتح معاون شرکت نفت ایران و انگلیس گفته است: «قبل از الغای امتیاز دارسی، دولت ایران موقعیت فوق‌العاده مستحکمی در قبال شرکت داشت که متاسفانه زمامدار وقت، آن را کامل درک نکرده بود و اگر به آن پی برده بود، می‌توانست بدون جنجال و هیاهو استیفای حق ایران را بنماید... خسارت وارده به دولت ایران در نتیجه فروش نفت ارزان از طرف شرکت به دولت انگلیس یکی از ادعاهای مشروع و دنیاپسندی بود که در هرجائی مطرح می‌شد به محکومیت شرکت و پرداخت خسارت منتهی می‌شد.»

بانک جهانی هم در گزارشی عنوان کرد: «براساس برآوردها، شرکت نفت ایران و انگلیس با عدم اجرای درست و توام با حسن‌نیت تهعداتش در چارچوب امتیاز دارسی و با مهندسی کردن نحوه تعویض امتیاز دارسی با قرارداد نامطلوب سال 1933، ایران را از درآمدی بالغ بر یک هزار و 200 میلیون دلار (معادل 1.2 میلیارد دلار) محروم ساخت.»

نهضت ملی شدن صنعت نفت در اواخر دهه 20 به منظور بازپس‌گیری حقوق مردم ایران صورت گرفت، اما انگلیسی‌ها بار دیگر با اجرای کودتا توانستند بر نفت ایران تسلط یابند.

کودتای دوباره برای قرارداد نفتی

پس از وقوع کودتای 28 مرداد توسط آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها، بار دیگر اکتشاف، استخراج و فروش نفت تحت عنوان کنسرسیوم بین‌المللی به شرکت‌های خارجی سپرده شد. در واقع آن چیزی را که مردم ایران در سال‌های پیش و در نهضت ملی نفت به دست آورده بودند، طی یک کودتا از دست دادند.

کنسرسیوم بین‌المللی نفت بین نمایندگان هشت شرکت نفتی و دولت رژیم پهلوی پس از حدود شش ماه مذاکره در 28 شهریور سال 1333 به امضا رسید و یک ماه بعد (29 مهر 33) آن قرارداد مورد تصویب مجلس شورای ملی قرار گرفت. نمایندگان مجلس هجدهم شورای ملی، قراردادی را به تصویب رساندند که برخلاف قانون ملی شدن صنعت نفت و خلع ید اجانبِ مصوب مجلس قبلی بود.


فضل‌الله زاهدی که پس از کودتای 28 مرداد نخست‌وزیر شد، نقش مهمی در تصویب قرارداد کنسرسیوم نفتی داشت که شبیه امتیازنامه دارسی و قرارداد 1933 بود. او در توجیه این قرارداد گفت: سر انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها کلاه گذاشتیم چون نیروی اتم جای نفت را می‌گیرد و نفت ایران بی‌مصرف می‌ماند!

مدت این قرارداد 25 سال (تا سال 58) و قابل تمدید به سه دوره پنج ساله یعنی چهل سال (تا سال 73) بود. انگلیس و آمریکا از این قرارداد منافع بسیاری کسب کردند.

زاهدی، نخست‌وزیر وقت، هنگام بحث درباره قرارداد کنسرسیوم در جلسه مشترک هیئت‌رئیسه دو مجلس سنا و ملّی، درباره محاسن تمدید قرارداد تا مدت چهل سال در اظهارنظری عجیب گفت: «با تمدید قرارداد، درواقع، کلاه سر انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها رفته، برای اینکه تا هفت هشت سال دیگر نیروی اتم جای سوخت نفت را در دنیا می‌گیرد و ذخایر نفت ایران بی‌مصرف می‌ماند!»

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط