نگاهی به فیلم "چرا گریه نمی‌کنی"| نسل تازه‌ای از ملودرام‌های حال خوب کن

سینمای ایران امروزه به جای آثاری که با هزینه‌های هنگفت ساخته شده و اغلب برای اکران عمومی به بن‌بست می‌خورند، به آثاری از جنس چرا گریه نمی‌کنی؟ بیش از همیشه نیاز دارد.

خبرگزاری تسنیم-محمد جلیلوند

بخشی از تولیدات هر ساله سینمای جهان را آثاری تشکیل می‌دهند که تعلق به سینمای مستقل داشته و عموما با هزینه‌های اندک ساخته می‌شوند. فیلم‌هایی با قصه‌های ساده و تولید ارزان که عموما ستاره‌ها راهی به آن نداشته و در صورت حضور نیز دستمزدی بسیار اندک دریافت می‌کنند. این قبیل آثار به مرور در سینمای ایران راه خود را پیدا کرده و گاه ّبه آثاری درخشان منجر شده اند. به خصوص اینکه هزینه‌های تولید در قرن جدید به شدت بالا رفته و فیلمسازان جوان و تازه کار راهی جز تولید فیلم‌های مستقل کم‌بودجه ندارند. فیلم سینمایی "چرا گریه نمی کنی؟" به کارگردانی علیرضا معتمدی که در جشنواره چهلم و یکم روی پرده رفته و حواشی زیادی هم پیرامون آن شکل گرفته، نمونه جذابی در این باب به حساب می‌آید که قابلیت جذب مخاطب در اکران عمومی را دارد.

معتمدی که پیش از این فیلم جمع و جور و گرم رضا را با بازی خود ساخته، این بار به دنبال کامل کردن ایده فیلم قبلی خود بوده و فیلمنامه‌اش را با محوریت مردی در آستانه میانسالی به نام علی نجات خلق کرده است. در  سکانس نخست فیلم، تماشاگر به خوبی با علی و سرگشتگی‌اش آشنا شده و به بخشی از لایه‌های درونی او پی می‌برد. آدمی که در زندگی به شکلی از بی‌تفاوتی غلیظ رسیده و برای آن هم دلیل دارد: مرگ برادری جوان آن هم پس از مرگ پدر و مادر در سالیان دور. نقطه عطفی است که معتمدی روی آن مانور داده و کل قصه براساس آن شکل گرفته، گریه نکردن رضا پس از مرگ برادر است. فقدان نیز تم اصلی کار به حساب می‌آید که به خوبی در کلیت آن گسترش پیدا کرده و نقشی کلیدی در شکل‌گیری علی به عنوان قهرمان دارد.

معتمدی شخصیت بی خیال و پادرهوایی را خلق کرده که در برابر همه چیز بی‌تفاوت بوده و حاضر به حرکت برای دست یافتن به چیزی نیست. برای مثال به نوع رابطه او با دختر جوانی که قصد ازدواج با او را دارد نگاه کنید. همین طور جنس رابطه‌اش با همسری که فقط نامشان داخل شناسنامه همدیگر است و کیلومترها دورتر از یکدیگر زندگی می‌کنند!  تلاش همسر برای آشنایی علی با مرد ساربانی که شباهتی فوق‌العاده به او داشته و سال‌ ها پیش برادرش فیلمی نیز از او گرفته، حادثه محرک پرده میانی فیلمنامه به حساب می‌آید که به خوبی فاز قصه را عوض کرده و به سینمای جاده‌ای نزدیک می‌کند. به خصوص اینکه علی همچنان نسبت به ساربان گارد داشته و نمی‌خواهد دست از پز افسردگی خود بردارد. چیزی که به نیمه دوم فیلم حس و حال خوبی بخشیده و سرانجام قهرمان فیلم را به تغییر وادار می‌کند، همین شخصیت جذاب و سرشار از شوخی و کنایه است که ریتم قهرمان را به نقطه عطف دوم رسانده و فیلم را به سمت یک پایان دلپذیر سوق می‌دهد.

در سال های اخیر و در بین خیل ملودرام‌هایی که گاه از فرط تلخی روح و روان تماشاگران خود را نابود می‌کنند، به فیلم‌های جمع و جوری می‌رسیم که به اصطلاح حال خوب‌کن بوده و خود را بیش از آنچه که باید جدی نمی‌گیرند. آفت همیشگی بخش مهمی از تولیدات سینمای ایران که اغلب مخاطب و وجه سرگرم‌کنندگی این صنعت را نادیده گرفته و در قالب مددکار اجتماعی و نظریه پرداز قرار می‌گیرند! فیلم‌هایی همچون: در دنیای تو ساعت چند است؟ و جهان با من برقص نمونه‌های خوبی از سینمای مستقل و نه چندان پرهزینه هستند که قصه ساده خود را درست روایت کرده و تماشاگر خود را با حال خوش بدرقه می‌کنند. کاری که علیرضا معتمدی در مقام مولف فیلم چرا گریه نمی کنی؟ انجام داده و فیلمی را روانه پرده کرده که می‌تواند طیف های مختلفی را به سمت خود بکشاند.

 

معتمدی به عنوان بازیگر هیچ تلاشی برای آن که بهتر دیده شود انجام نداده و تا توانسته به سمت واقعی‌تر کردن نقش رفته است. از گفتگوهای دونفره‌اش با دوست و رییس خود گرفته تا عمه جوان و نیز دختری که دوستش دارد. در دکوپاژ پلان‌ها نیز این پرهیز از اغراق و هر چه بیشتر به سمت سادگی رفتن کاملا مشهود بوده و تماشاگر آن را مماس با زندگی خود حس می‌کند. او از بازیگرانی که فیلم‌های بسیار در کارنامه داشته و برای مخاطب هم کاملا آشنا به نظر می‌رسند، بازی های یکدست و روانی گرفته و اغراق را کاملا از آن دور کرده است. از مانی حقیقی و هانیه توسلی تا فرشته حسینی و باران کوثری. 

سینمای ایران امروزه به جای آثاری که با هزینه‌های هنگفت ساخته شده و اغلب برای اکران عمومی به بن‌بست می‌خورند، به آثاری از جنس چرا گریه نمی‌کنی؟ بیش از همیشه نیاز دارد. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط