پیوند‌های فرهنگی ایران با سوئدی‌ها نقطه قوت دیپلماسی فرهنگی در اسکاندیناوی + فیلم


رایزن سابق فرهنگی ایران در سوئد با اشاره به اهمیت دیپلماسی فرهنگی معتقد است، پیوندهای فرهنگی ایران با سوئدی‌ها نقطه قوت تحقق اهداف تعیین شده دیپلماسی فرهنگی کشورمان در اسکاندیناوی است.

به‌گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، توجه به دیپلماسی فرهنگی از سوی دولت‌های مختلف در سراسر دهکده جهانی مدت‌هاست که به عنوان یکی از سیاست‌های اصلی برای گسترش روابط سیاسی و فرهنگی مدنظر قرار گرفته و بسیاری از آنها در این زمینه با استفاده از فرصت‌ها، ظرفیت‌ها و شرایط موجود گام‌های مؤثری برداشته‌اند و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.

در این زمینه بسیاری از کارشناسان و البته تحلیل‌گران براین باورند که حلقه اتصال تمامی سیاست‌های بین‌المللی دولت‌ها در یک کشور با سایرین استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی است، به این دلیل که این ظرفیت‌ها می‌تواند با درنظر گرفتن اشتراک‌های فرهنگی، تقویت کننده و البته تسهیل کننده  روابط دیپلماتیک باشد.

از سوی دیگر این گروه تاکید می‌کنند استفاده از امتیاز دیپلماسی فرهنگی زمانی میسر می‌شود که مسئول مربوطه یا همان رایزن فرهنگی اشراف دقیق و مناسبی از موضوع فرهنگ در کشور مطبوع خود و البته منطقه محل ماموریتش داشته باشد. نکته‌ای که درباره ایران طی چند سال اخیر محلی از اختلاف نظرها شده و گروهی براین باورند که انتخاب رایزنان فرهنگی با مشکلاتی مواجه بوده و این نکته به جای اینکه فرصتی برای گسترش روابط ایران در کشورهای مورد نظر باشد بعضا به نقطه ضعفی تبدیل شده که مانع از تحقق اهداف بوده است.

نکته جالب توجه درباره اهمیت و جایگاه رایزنان فرهنگی جهت بسط و گسترش روابط فرهنگی میان دوکشور ایجاست که اصولاً نمی‌توان یک نسخه واحد برای این منظور در سایر نقاط دهکده جهانی تجویز کرد و بدون تردید محل ماموریت رایزنان فرهنگی کشورمان در سایر نقاط کشورها هرکدام شیوه و سبک و روشی متناسب با فرهنگ حاکم بر همان منطقه را می‌طلبد.

از این رو با توجه به سیاست‌ جدید استفاده از دیپلماسی فرهنگی در دولت سیزدهم گفت‌وگویی داشتیم با سید عبدالمجید میردامادی، رایزن فرهنگی اسبق ایران در کشور سوئد داشتیم که در ادامه می‌خوانیم:

 

 

تسنیم: درون‌مایه دیپلماسی فرهنگی ایران به نظر شما چیست؟ آیا از این داشته‌ها مناسب استفاده کرده‌ایم؟

 آن چه که باید در اینجا مقدمتاً عنوان شود این است که ما میراث‌دار و میراث‌خوار قلمروی گسترده، عمیق و پهناور فرهنگی هستیم. تمدن ایرانی را در بین تمدن‌های جهانی به عنوان یک تمدن فرهنگی شاخص می‌شناسند و رهاوردهای فرهنگی ما از هزاران سال پیش، حتی قبل از اسلام در دوران ایران باستان بوده؛ بنابراین ایران کهن مجموعه رهاوردهای بزرگ فرهنگی است و  ایران فرهنگی به دلیل ویژگی‌هایی که دارد اصلاً قابل قیاس با هیچ یک از دیگر تمدن‌های جهانی، حتی در مقابل با تمدن‌های بزرگی مثل تمدن مصر، تمدن چین، تمدن یونان نیست. 

در حقیقت تمدن فرهنگی به دلیل آن جامعیتی که از آن یاد کردیم، مجموعه ایست از تمامی فرهنگ‌ها و تمدن‌های جهانی و طبعاً کشوری؛ - ایران - با این گستردگی و با این تاریخ دقیق و فاخر فرهنگی؛ مسئله فرهنگ برایش جزو اولویت‌های اول باید باشد و  البته این ظرفیت‌هایی که ما از دوران‌ کهن و همچنین دوره درخشان تمدن اسلامی در قرون دوم تا قرون ششم داریم، در کنار  رهاوردهای شخصیت‌های بزرگ فرهنگی و دیگر زمینه‌هایی که امروز برای بشر جاذبه دارد، مثل بحث حقوق بشر، حقوق اقلیت‌ها، حقوقی که مرتبط با شهروندان است، می‌تواند زمینه‌ ساز بسط و گسترش سایر ارتباطات بین‌المللی باشد.

ببینید؛ ایران از دوران کهن حتی از مجموعه منشورهایی که مرتبط با موارد یاد شده هستند، دارای جایگاه شناخته شده‌ای است، چون  منشور  "هموراوی" یا منشور "کوروش" کشور ایران را در جایگاهی خاص قرار داده که قدمتی به طول تاریخ دارد و همین نکته فرصتی است برای دولت‌ها که از این جایگاه استفاده کنند و از آن می‌توان به عنوان "دیپلماسی فرهنگی" یاد کرد و از گذشته هم اینچنین بوده است.

بنابراین طبعاً دولت‌هایی که پس از انقلاب اسلامی ایران نیز تشکیل شده ظرفیت‌هایی بسیار خوب فرهنگی داشتند و البته ما درون مایه‌ها و محتواهای فرهنگی بسیار خوبی داشتیم که می‌توانستیم آنها را به جهانیان معرفی کنیم که البته ابزار خودش را داشت. ولی شاید انگونه که حق فرهنگ ما بود در بین جهانیان ادا نشد. ما نتوانستیم آنطور که شایسته است، فرهنگ ایران اسلامی را به جهانیان معرفی کنیم؛ به ویژه در فرهنگ تشیع که دارای درون مایه‌های بسیار عمیق و قابل توجه‌ای در حوزه عقلانیت و تعادل است.

ببینید در تمام زمینه‌ها اگر دولت‌های ما - از ابتدا تا امروز  - توانسته بودند یک دیپلماسی دقیق فرهنگی برای مناطق فرهنگی مختلف دهکده جهانی به تفکیک جغرافیایی فرهنگی تنظیم کنند؛ ما امروز باید در سطح جهانی بیش از آنچه که امروز توانسته‌ایم معرفی کنیم را در کارنامه دیپلماسی کشورمان ثبت می‌کردیم. البته عناصر فرهنگی ما شخصیت‌های فرهنگی ما زمینه‌های سخت افزاری و نرم‌افزاری فرهنگی ما و پیام‌های فرهنگی ما نقش بسیار موثری در این نوع از دیپلماسی دارد  که هرکدام از آنها طبعا در جایگاه خود را  برای بحث دارد.

تسنیم: در موارد مطرح شده شما به دو بخش تاکید دارید که مربوط به ایران باستان است و بخش دیگر ایران اسلامی را مدنظر دارید در این زمینه بیشتر توضیح دهید که اهمیت موضوع چیست؟

به نکته خوبی اشاره کردید. منظور این است که رایزن فرهنگی منتخب که قرار است در کشوری خارجی ماموریت داشته باشد لازم است  بداند که نماینده کدام کشور و فرهنگ است. خوب این فرهنگ و کشور بدون تردید یک عقبه‌ای دارد و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. پس لازم است رایزن فرهنگی ایران باید به موضوعات ایران قبل از اسلام  و البته پس از آن اطلاعات دقیق و کامل داشته باشد تا متناسب با داشته‌های هر دوره برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشد.

ببینید؛ ایران قبل از اسلام طبعاً در حوزه فلسفه، نجوم و حوزه پزشکی صاحب‌نظر بوده به عنوان مثال درست زمانی که حوزه حکمت را همگان به یونان نسبت می‌دهند. باید درنظر داشته باشیم که ایران حکمت خسروانی را داشتیم و در سایر بخش‌ها هم دقیقاً همین روال است و البته در دوره معاصر و پس از انقلاب هم امتیازاتی داریم که منحصربفرد است.

بنابراین اگر رایزن فرهنگی ایران به این موارد اشراف نداشته باشد،  قطعاً نمی‌تواند معرف این فرهنگ باشد و از طرفی باید که به شرایط تاریخی و ایران امروز و تحولات کشور اشراف کامل داشته و بداند چه مسیری طی شده تا ایران اسلامی اکنون در این جایگاه ایستاده و قرار است کجا برود؟

تسنیم: رایزنان فرهنگی به عنوان اصلی‌ترین مسئول در زمینه اجرای سیاست‌های دیپلماسی فرهنگی در کشورهای خارجی فعال‌هستند، یکی از انتقادهای موجود همواره نسبت به  انتخاب این افراد بوده است. به‌نظر شما رایزن فرهنگی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

ما نتوانستیم آنطور که شایسته است، فرهنگ ایران اسلامی را به جهانیان معرفی کنیم؛ به ویژه در فرهنگ تشیع که دارای درون مایه‌های بسیار عمیق و قابل توجه‌ای در حوزه عقلانیت و تعادل است.

 

 

ببینید؛ فرهنگ علی رغم آن سادگی که ما به آن نگاه می‌کنیم، مقوله‌ای بسیار پیچیده‌ای است. اما در بین سایر علوم وقتی  شما به قلمرو علوم نگاه می‌کند هرکدام از آنها برای خودش تعریفی مشخص دارد. به عنوان مثال وقتی شما به علم ریاضیات، علم فیزیک و دیگر علوم ورود پیدا می‌کنید، موضوع مشخص است. حتی علومی همچون علوم الهیات یا حقوق ورود پیدا می‌کنید؛ بالاخره با چند تعریف بالا و پایین می‌توانید آن حوزه مورد نظر را علمی تعریف کنید. اما شاید پیچیده‌ترین و پرلایه‌ترین زمینه‌ای که بتوان به آن پرداخت بحث فرهنگ  است. تاکنون بالغ بر چهارصد تعریف از فرهنگ شده و درنهایت یونسکو یک تعریف و انتخاب کرد که بازهم آن جامعیت خودش را در حوزه فرهنگی ندارد. یعنی انقدر این حوزه پیچیده، پرتلاطم، قابل توجه است که طبعاً کسی که بخواهد به عنوان رایزن فرهنگی انتخاب شود، لزوما باید حداقل به بخش‌های عمده‌ای از این طیف‌ها تسلط کافی داشته باشد تا در محل ماموریت خود به موفقیت‌های قابل دفاعی دست پیدا کند.

 من معتقدم رایزن فرهنگی حداقل دو نکته را باید داشته باشد؛ ما می‌گوییم رایزن فرهنگی. رایزن فرهنگی یعنی کسی که صاحب رای است و به قول امروزی‌ها   دارای یک دکترین فرهنگی و فهمی دقیق فرهنگی است و از سوی دیگر نکته دوم معطوف به خود فرهنگ است یعنی این فرد باید یک شخصیت کاملاً فرهیخته‌ای که بداند در چه جایگاهی قرار گرفته و به‌قول معروف فرهنگ در او متبلور باشد.

پس اگر بخواهیم درباره ویژگی‌های رایزن فرهنگی صحبت کنیم، معتقدم اولین شناختی که باید داشته باشد نسبت همان موارد مطرح شده ابتدای بحث است. رایزن فرهنگی باید یک اشراف جامع به تاریخ فرهنگ و تمدن کشور خودش داشته باشد. رایزن فرهنگی باید بداند که نماینده کدام فرهنگ است و کدام ملت را نمایندگی می‌کند و البته اینکه در کدام کشور با چه ویژگی‌های فرهنگی مامور شده است. باید درنظر داشته باشیم که ما جزو ملت‌های ضعیفی نبودیم یا جزو ملت‌هایی نیستیم که حالا در گوشه و کنار  بعضی از قاره‌های جهان برای پیوستن به جرگه‌های تمدنی  تلاش کنیم. ایران دارای سبقه‌های بسیاری درحوزه فکر و فرهنگ تاریخ بخصوص با عنوان ایرانی اسلامی است.

از سوی دیگر در نقطه مقابل رایزن فرهنگی برای حضور در کشور محل ماموریت خود لازم است بداند  که قرار است کجا برود، قرارست با چه کسی وارد یک گفت و گوی فعال و سازنده بشود؟ حوزه ماموریت خودش را خوب بشناسد. زبان آن‌ها را بداند و فرهنگ آنها را بشناسد با علوم و فنون آنها خصوصاً در گفت وگوها باید آشنا باشد. از تاریخ، فلسفه و حکمت، شخصیت‌های علمی کشور میزبان باید اطلاع داشته و آنها را بشناسد تا در گفتمان‌ها بتواند مثبت ورود کرده و سازنده عمل کند.

تسنیم:  جایگاه رایزن فرهنگی در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران چیست؟ آیا تا به امروز روند انتخاب رایزنان فرهنگی کشورمان منطقی و صحیح بوده است؟

به اعتقاد من عنوان رایزن فرهنگی بسیار مهم‌تر از رایزن سیاسی، اقتصادی، نظامی و دیگر حوزه‌ها است. اجازه دهید اینگونه بگویم که رایزن فرهنگی در حقیقت قرار است معرف تمام حوزه‌های یاد شده باشد، بنابراین اگر نتواند نماینده این همه مراتب علمی، فضیلت‌ها، کمالات فرهنگی کشورمان در خارج از مرزها باشد باید بگویم که به فرهنگ ایران ظلم کرده است.

خوب اینجا بعداز مطرح شدن نیازها موضوع انتقاد برخی کارشناسان از بعضی از انتصاب‌ها مطرح می‌شود. دوباره تاکید می‌کنم اگر فردی به عنوان رایزن فرهنگی انتخاب شود و ویژگی‌های یاد شده را نداشته باشد نه تنها وی بلکه فردی که دست به انتخاب زده نیز مسئول تبعات و عدم توفیق‌ها در راستای اهداف تعیین شده است. ببینید من معتقدم  طبعاً باید در برخی انتخاب‌ها تجدید نظر کنیم، لازم است کسانی به عنوان رایزن فرهنگی به محل ماموریت خود اعزام شوند که توانایی داشته باشند.

نکته اینجاست که اگر ما به عنوان رایزن فرهنگی یک عالم را به کشور دیگری اعزام کنیم؛ بدون تردید وی به دلیل اشرافی که به موضوع دارد اثر علمی خوبی برجای می‌گذارد. پس مشخصاً اگر بخواهم درباره نحوه انتخاب رایزن‌های فرهنگی اظهار نظر کنم؛ باید بگویم، طبعاً اشتباهاتی شده اما از سوی دیگر نباید فراموش کنیم انتخاب‌های بسیار به‌جا و شایسته‌ای هم داشتیم که هرکدام از اینها قابل توجه است. نکته قابل تعامل اینجاست که باید بتوانیم اکنون خودمان را با شرایط جهانی تطبیق دهیم با یک نسخه و یک فرمان نمی‌توانیم همواره حرکت کنیم.

تسنیم: برسیم به محل ماموریت سابق شما در کشور سوئد. این کشور در منطقه شما اروپا و اسکاندیناوی دارای جایگاه ویژه‌ای است. نظر شما در این زمینه چیست؟

قاره اروپا علی رغم آنکه برخی افراد معتقد هستند در این منطقه  یکپارچگی فرهنگی داریم، موضوع کاملا متفاوت است. بطور کلی ولی وقتی وارد هرکدام از قلمروها و حوزه‌ها می‌شویم؛ می‌بینیم هر منطقه برای خود یک حدود و ثغوری داشته و تعاریف متفاوتی دارند. بخشی از فرهنگ این قاره، فرهنگ یک پارچه است. ولی وقتی وارد اروپای مرکزی  یا اروپای شرقی می‌شویم فضایی کاملاً متفاوت با شمال این قاره می‌بینیم که زمینه‌ها و ظرفیت‌های فرهنگی بسیار متفاوتی وجود دارد.

اجازه دهید، یک مثال بزنم. فرض کنید تنها یک عنصر مذهب را در این قاره مورد بررسی قرار دهیم، تفاوت کاملاً محسوس است. در این زمینه  عمدتاً حوزه کشور‌های شرق اروپا و اروپای مرکزی با جامعه‌ای تقریباً مذهبی مواجه هستیم، به این ترتیب که اغلب کاتولیک یا ارتودکس هستند. به این ترتیب تقریباً قرائتی سنتی و تاریخی از دین در این منطقه دیده می‌شود. ولی وقتی شمال اروپا یا همان حوزه اسکاندیناوی - نروژ، فنلاند و سوئد  یا لتونی، لیتوانی و دانمارک - را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم اغلب ساکنان پروتستان هستند.

بنابراین قرائتی جدیدی از مسیحیت دارند. بطور کلی در این مناطق توجه بیشتر مردم به حوزه‌های آکادمیک و دانشگاهی و ارتباط آنها با یکدیگر است. از این رو ارتباط میان کشورها و سایر ملل مبتنی بر حقوق بوده وظایف اینگونه تعریف می‌شود، اینجاست که مشخص است در شمال اروپا اعلامیه جهانی حقوق بشر مقدس‌تر از متن انجیل است.

بد نیست بدانیم بسیاری از مردم در حوزه اسکاندیناوی عمدتا دیندار نیستند و زمینه‌های فرهنگی‌شان مبتنی بر قرائت‌ها و به اصطلاح امروز یک سری ورژن‌های خیلی روشنفکرانه که چندان تعهدی به حوزه مذهب ندارند، شکل گرفته است. اینجاست که کاملا واضح مشخص می‌شوند این بخش از اروپا چندان مکتبی نیستند و حتی به سنت‌های تاریخی خودشان نیز چندان توجهی ندارند و بیشترین نگاهشان به سوی کشورهای پیشرفته‌تر از خودشان مثل انگلستان و آمریکاست، بنابراین شناخت از منطقه برای رایزن فرهنگی اینجا نمود دارد که بتواند برنامه‌ریزی کند برای دستیابی به اهداف تعیین شده.

تسنیم: جایگاه ایران  و هموطنان مهاجر در ارتباط با این کشور کجاست، با این تفاسیر از چه امتیازی در سوئد برای دیپلماسی فرهنگی برخورداریم؟

  پیوند‌های فرهنگی ما با سوئدی‌ها تقریباً سابقه نزدیک به 4 قرن دارد. عناصر تاریخی مابین دو کشور تقریباً از 400 سال قبل وجود دارد و در این دوره شاید صدها سفرنامه سوئدی یا دانمارکی داریم که نوشته شده و بخش عمده‌ای از آنها درباره ارتباط ایرانیان با سوئدی‌ها است، به عنوان مثال ژاندارمری ایران توسط سوئدی‌ها پایه‌گذاری شد، یا سیستم برق ایران را سوئدی‌ها بنا کردند و تاریخ‌نویسان زیادی از این کشور در ایران فعال بودند و به دلیل آمد و شد‌های گسترده میان دو کشور می‌بینیم ارتباطات مناسبی شکل گرفته است.

جالب است بدانید که مقام معظم رهبری طی دیداری که با نخست وزیر سوئد داشتند در این زمینه فرموده‌اند:  این مردم و این کشور - سوئد - از نظر مردم ما مردم محترم آرام و قابل اعتمادی هستند. فرمایشات مقام معظم رهبری به این معناست که ما پیوندهای فرهنگی موجود را می‌توانیم گسترش دهیم. این درحالی است که نباید فراموش کنیم عوامل و  دلایلی هم در این بین وجود دارد که  گاهی زمینه‌ گسترش روابط را باز می‌کند گاهی وقت‌ها هم محدودیت هایش را بیشتر می‌کند.

تسنیم: منظور شما طیف متنوع هموطنان در این کشور است، یا مواردی مرتبط با دولت این کشور است؟

شاید بتوان گفت هر دو گزینه را باید در نظر داشته باشیم. ببینید طبق اطلاعاتی که وجوددارد باتوجه به شرایطی که در کشور سوئد داریم بخشی از هموطنانمان به عنوان مهاجر در این کشور ساکن شده‌اند، بنابراین بخشی از دیپلماسی فرهنگی ما در این منطقه معطوف به مورد یاد شده است که هم خود هموطنان و هم فرزندان آنهاست، هرچند نباید فراموش کنیم که برخی از هموطنان ما اکنون در برخی از پست‌های سیاسی و دولتی هم حضور دارند. ببینید بخشی از دیپلماسی فرهنگی ایران در سوئد می‌تواند برای فرزندان اینها باشد که با توجه به نیازشان به آموزش زبان آشنایی بیشتر با کشور ما و مسائل از این دست باشد.

تسنیم: این موضوعی که مطرح شد اکنون می‌تواند امتیاز شناخته شود یا چالشی در بسط و گسترش دیپلماسی فرهنگی ما در منطقه است؟

خوب قبل از پاسخ به سئوال شما لازم است مدنظر داشته باشیم که امروز مهاجرت امری کاملاً طبیعی و در مبنایی از حقیقت معین و مشخصی برای کشورها شده است و اتفاقاً در ایران نیز این روند شکل گرفته که مختص دوران اخیر نیست و از گذشته‌های بسیار دور هم دیده شده است، اکنون در کشور سوئد بخش عمده‌ای از هموطنان ایرانی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به این کشور مهاجرت کرده‌اند.

نکته اینجاست که طبعا مهاجران وقتی وارد جامعه کشور میزبان می‌شوند، نسل بعدی آنها - فرزندانشان -  هنگام ورود به مدارس با مجموعه‌ای چند فرهنگی مواجه می‌شوند که از آفریقا میان دانش‌آموزان داریم تا از چین یا کشورهای عربی و اولین سئوالی که مقام‌های مدرسه یا مرکز آموزشی از این فرزندان می‌پرسند و به نوعی ذهن این گروه را به خود درگیر می‌کند این است که کمی از کشور خودتان بگویید و اینجا فرزندان شروع به مقایسه می‌کنند که تفاوتشان با سایر همکلاسی‌ها چیست؟ فرصت ما در دیپلماسی فرهنگی اینجاست چون بسیاری از نه تنها والدین پاسخ مناسبی برای این سئوال ندارند؛ بلکه خودشان اغلب در بحران هویتی گرفتار هستند، ما اینجا می‌توانیم ورود کرده و پاسخ مناسب در اختیار فرزندان قرار دهیم.

ببینید این کودکان  نمی‌داند  سعدی، حافظ یا کوروش کیست؟ یا تخت جمشید کجاست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ یا اینکه اصولا نامی از فرهیختگان ایرانی نمی‌داند. درحالی که اگر بتوانیم محتوا و اطلاعات دقیق در اختیار کودکان و والدینشان قرار دهیم گام قابل توجهی برداشته‌ایم، اما چالش این گروه از هموطنان در سوئد اینجاست که وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم اغلب مهاجران ایرانی به کشور سوئد از قشر متوسط بوده‌اند درست برخلاف گروهی که به عنوان فرهیخته یا متخصص به کشورهای پیشرفته‌تر یا توسعه یافته‌تر مهاجرت کرده‌اند و در کنار آن هم طیف متفاوتی از اعتقادها را هم در این قشر می‌بینیم، چون این روند تقریبا مرتبط با فروپاشی در حوزه  کشورهای کمونیستی است. به این ترتیب طیفی از چپ‌ها، کردهای ایران، بلوچ‌ها به این منطقه مهاجرت کردند. پس کاملا طبیعی است که این گروه ارای تمایلات مختلفی باشند. فعالیت‌های سیاسی زیادی می‌کردند مشکلاتی هم برای فعالیت‌های فرهنگی طبعاً ایجاد می‌شد. به این ترتیب اصولا در این کشور انجام فعالیت سیاسی کاملاً تحت تاثیر است و اتفاقاً فرصت برای انجام کارهای فرهنگی - تاریخی تسهیل شده است. من  اعتقاد دارم در حوزه اسکاندیناوی بهترین فرصت برای دیپلماسی فرهنگی توسعه و گسترش مباحث ایرانشناسی است.

تسنیم: کشور سوئد برای گسترش موضوع ایرانشانسی همکاری می‌کند؟

پاسخ کوتاه شما بله است، اما اجازه دهید اینگونه توضیح دهم که دغدغه رایزن فرهنگی در این کشور باید مبتنی بر بحران فرهنگی و  هویتی مهاجران باشد. من احساس می‌کنم اگر در حوزه ایرانشناسی و معرفی شایسته ایران به جهانی و به ویژه  به ایرانیانی که آنجا کار می‌کنند در کنار  بحث آموزش زبان فارسی فعالیت کنیم امتیازات گسترده‌ای داریم. ببینید کشور سوئد برای آموزش زبان دوم - زبان مادری - قوانین کاملا شفاف و مناسبی دارد و از همین فرصت می‌توانیم استفاده کنیم. خود سوئدی‌ها اعلام آمادگی می‌کردند که  به عنوان زبان دوم مهاجران زبان‌های مادری خودشان را بیاموزند. بخصوص برای نسل سوم مهاجران که بتوانند به زبان مادری خودشان صحبت کنند بنابراین زمینه‌های فرهنگی بسیار خوبی وجود دارد.

تسنیم: حالا اگر از موضوع آموزش زبان مادری برای گسترش دیپلماسی فرهنگی در این منطقه برای ایرانیان مهاجر بگذریم، آیا سایر محصولات فرهنگی مثل فیلم و سریال قابلیت دارند؟

نکته جالبی را اشاره کردید. فیلم یکی از عناصری  است که امروز در حوزه فرهنگ بسیار کارایی دارد. ببینید اصولاً کارهایی که عمدتاً بصری هستند، امروز در کشورهایی مثل حوزه اسکاندیناوی که نصفی از سال را مردم در محیط سرد، کم نور و  یخبندان سپری می‌کنند کارایی بسیاری دارد. به این دلیل که اغلب ساکنان در محیط بسته با استفاده از دنیای مجازی با سایر نقاط جهان ارتباط دارند.  به این ترتیب صرف نظر از شرایط و پیچیدگی و گرفتاری‌های سیاسی که در این کشور وجود دارد؛ اگر از این عناصر به ویژه فیلم‌های کوتاه استفاده کنیم دستاوردهای قابل توجهی خواهیم داشت. دوره‌ای که من در کشور سوئد بودم یکی از کارهایی که انجام شد  حدود 50 فیلم درحوزه ایرانشناسی - مفاخر، معماری، باستانی، فرهنگی، آداب و ... - هرکدام به مدت دو یا سه دقیقه ساخته شد. این فیلم‌ها خیلی مورد استقبال قرار گرفت، اما متاسفانه اکنون این فرصت مورد توجه نیست درحالی که سایر کشورها به‌خوبی از این فرصت استفاده می‌کنند.

عماد عزتی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط