سرنوشت اعتماد به غرب در آیینه عبرت جنگ اوکراین؛ نقض عهد برای ادامه بحران

سندی که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از نقض عهد اوکراین و کشورهای غربی در قبال توافق مربوط به جنگ اوکراین رونمایی کرده آیینه عبرتی است که عاقبت هر توافق و اعتماد به غرب بخصوص انگلیس و آمریکا را روشن می‌سازد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه روز گذشته (یکشنبه) توافقی را افشا کرد که در سال 2022 میان اوکراین و روسیه برای پایان دادن به جنگ امضا شده بود.

پوتین که در جمع سران کشورهای عضو اتحادیه آفریقا سخنرانی می‌کرد گفت که این توافق در شهر استانبول ترکیه حاصل شده بود اما اوکراین آن را «به زباله‌دان تاریخ انداخت.»

پوتین با نشان دادن این توافق گفت: «این توافق، معاهده بی‌طرفی دائمی و ضمانت‌های امنیتی نام گرفت. ما هرگز با طرف اوکراینی توافق نکردیم که متن توافق محرمانه خواهد بود اما هیچ‌وقت هم آن را نشان ندادیم و درباره‌اش اظهارنظر هم نکردیم.»

رئیس‌جمهور روسیه گفت که این معاهده به امضای سرپرست هیئت مذاکره‌کنندگان رسید اما به محض آنکه روسیه نیروهایش را از کی‌یف به عقب کشید مقام‌های اوکراین این توافق را به زباله‌دان تاریخ انداختند.

در پیش‌نویس سندی که پوتین از آن رونمایی کرد عنوان شده که اوکراین باید «بی‌طرفی دائمی» را جزئی از قانون اساسی خود کند. انگلیس، آمریکا، چین و فرانسه ضامن‌های این توافق بوده‌اند. آن‌طور که راشاتودی گزارش داده بعد از امضای این قرارداد روسیه برای نشان دادن حسن نیت خود سربازان خود را از مناطقی در خارج از کی‌یف به عقب رانده است.

اما تنها اندکی بعدتر بود که حجم اتهامات اوکراین و رسانه‌های غربی علیه روسیه آغاز شد و مسکو در اقدامی هماهنگ به «کشتار غیرنظامیان» در شهرهای اوکراین متهم شد و بعد توافق به کل از سوی کی‌یف کنار گذاشته شد. 

 

 

نقش غرب در برانگیختن و ادامه جنگ در اوکراین

 

الگویی که در این خلف وعده اوکراین و کشورهای غربی مشاهده می‌شود الگویی بسیار آشناست و اتفاقاً ریشه‌های جنگ فعلی اوکراین را هم باید در همین الگو جست. 

پس از سقوط دیوار برلین، آینده نظم منطقه‌ای اروپا به این بستگی داشت که آیا آلمان متحد با ایالات متحده و ناتو، شوروی و پیمان ورشو، یا هیچ‌کدام هم‌راه خواهد شد. اما دولت جورج بوش می‌خواست در اوایل 1990 آلمان عضو ناتو شود.

آمریکا در فوریه 1990، پیشنهاد توافقی را به مقامات شوروی ارائه داد و در مقابل همکاری آن‌ها در مورد آلمان، «تضمین‌های قوی» به آن‌ها ارائه کرد و قول داد که ناتو به سوی شرق توسعه نخواهد یافت. متن نوشته‌شده از جلسات این رایزنی‌ها نشان می‌دهد که در روز 9 فوریه همان سال، «جیمز بیکر»، وزیر خارجه وقت آمریکا به سران شوروی پیشنهاد کرده واشنگتن «ضمانت‌های محکمی» خواهد داد مبنی بر اینکه ناتو «یک اینچ به سمت شرق توسعه پیدا نخواهد کرد.»

تنها یک هفته بعد از این مذاکرات بود که میخائیل گورباچف به مذاکرات برای یکپارچه‌سازی آلمان پیوست. هیچ توافق رسمی میان دو طرف در این خصوص امضا نشده، اما روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز نوشته همه شواهد گواهی می‌دهند که معادله بین دو طرف از چه قرار بوده است: گورباچف با متمایل شدن آلمان به سمت غرب موافقت کرد و قرار بود آمریکا جلوی توسعه ناتو را بگیرد.

اسناد نشان می‌دهند که آمریکا تا مدتی پس از این توافق مصلحت را در آن می‌دیده که به این توافق پایبند باشد، هر چند که هرگز احتمال زیرپا گذاشتن آن را منتفی نکرده است. در یک یادداشت وزارت خارجه آمریکا که مربوط به اوایل سال 1990 است تصریح شده که دست‌کم در آن مقطع زمانی آمریکا توسعه ناتو به شرق اروپا را به صلاح نمی‌دیده است.

در آن سند آمده است: «در فضای کنونی، اعطای حق عضویت کامل به کشورهای شرقی در ناتو و ضمانت‌های امنیتی مرتبط با آن در راستای منافع ناتو یا آمریکا نیست. ما به هیچ عنوان مایل به راه‌اندازی یک ائتلاف ضد شوروی نیستیم. شوروی نگرشی بسیار منفی به چنین ائتلافی خواهد داشت.»

اما هنگامی که منفعت تنها مبنای جهان‌بینی باشد طرف‌ها به ندرت به تعهداتشان پایدار می‌مانند. بررسی اسناد داخلی و یادداشت‌های دولت آمریکا نشان می‌دهد تصمیم‌گیران سیاسی در آمریکا اندکی بعدتر به این نتیجه می‌رسند که منتفی کردن گسترش ناتو به نفع ایالات متحده نیست؛ لذا، اواخر فوریه همان سال رئیس‌جمهور وقت آمریکا و مشاورانش تصمیم می‌گیرند که احتمال توسعه به شرق را برای ناتو را باز بگذارند.

طبق روایت اسناد، تنها یک ماه بعدتر در ماه مارس، مشاوران جیمز بیکر به او توصیه کرده‌اند که ائتلاف ناتو می‌تواند کشورهای شرق اروپا را حول مدار آمریکا سازمان‌دهی کند.

چنانکه از یک سند شورای امنیت ملی کاخ سفید در آن زمان برمی‌آید در ماه اکتبر دولتمردان آمریکا مشغول رایزنی بر سر زمان اعلام آمادگی ناتو برای پذیرفتن کشورهای اروپای شرقی به عنوان عضو بوده‌اند.

جالب آنکه در همین مقطع زمانی آمریکایی‌ها هنوز سعی می‌کرده‌اند روس‌ها را متقاعد کنند که ناتو نگرانی‌های آنها را مدنظر خواهد داشت. بیکر 18 مه 1990 در مسکو اعلام کرد که ایالات متحده با شوروی برای «ایجاد اروپای جدید» همکاری خواهد کرد. ماه ژوئن هم، مطابق با یک سند شورای امنیت ملی آمریکا بوش به سران شوروی گفته که ایالات متحده آمریکا به دنبال یک «اروپای جدید و فراگیر» است.

بنابراین، جای تعجبی نداشت که روسیه از پیوستن لهستان، مجارستان، جمهوری چک و کشورهای بالتیک به ناتو که از اواسط دهه 90 آغاز شد خشمگین شود. بوریس یلتسین، دیمیتری مدودوف و گورباچوف همگی چه به صورت علنی و چه از کانال‌های مخفیانه اعتراضات مسکو را به سران آمریکا اعلام کردند. 

«بوریس یلتسین»، اولین رئیس‌جمهور روسیه بعد از فروپاشی شوروی، در یک کنفرانس خبری مشترک با «بیل کلینتون»، رئیس‌جمهور وقت آمریکا که پس از امضای یک توافق کنترل تسلیحاتی میان دو کشور در هلسینکی برگزار می‌شد گفت: «ما معتقدیم که توسعه ناتو به سمت شرق اشتباه است، آن هم اشتباهی جدی.»

شواهدی وجود دارد که آمریکایی‌ها علی‌رغم آنکه از حساسیت روس‌ها به این مسئله آگاهند باز هم سیاست توسعه به شرق را در دستور کار قرار داده‌اند. مثلاً «جیمز کالینز»، یکی از دیپلمات‌های آمریکایی در مکاتبه‌ای با وزارت خارجه کشورش در سال 1993 می‌نویسد: «چنانچه ناتو سیاستی اتخاذ کرده و چشم‌اندازش را توسعه به سمت اروپای شرقی و مرکزی قرار دهد بدون آنکه درب‌ها را برای روسیه باز بگذارد در مسکو این حرکت قطعا به عنوان یک اقدام ضد روسیه دیده خواهد شد.»

اما از سال 1990 به این سو، ناتو دست‌کم در 5 نوبت بزرگتر شده تا کشورهای بیشتری از اعضای پیمان ورشو و عضو شوروری را به خودش جذب کند.

«دان پلش»، استاد دیپلماسی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در گفت‌وگو با خبرگزاری «دویچه‌وله» می‌گوید: «غربی‌ها بین سال‌های 1990-1991 همه کارت‌ها را در اختیار داشتند. اتحاد جماهیر شوروی به صورت نسبتاً مسالمت‌آمیزی به امپراطوری‌اش خاتمه داد که اقدامی بی‌سابقه بود اما آنها به خاطر این کارشان هیچ امتیازی دریافت نکردند.»

فروپاشی شوروی باعث شکل‌گیری مجموعه زیادی از دیدارها و مذاکرات بلندپایه میان مقام‌های آمریکا  و روسیه شد، اما پلش می‌گوید: «ما هیچ‌وقت تلاشی جدی برای جذب کردن روس‌ها انجام ندادیم.»

گورباچف سرانجام سال 2005 در اظهاراتی که نشان می‌داد متوجه اشتباهش شده است، گفت: «ما آماده بودیم معماری امنیتی جدیدی برای اروپا ایجاد کنیم اما بعد از فروپاشی شوروی و پایان پیمان ورشو ناتو همه وعده‌هایش را فراموش کرد. ناتو بیشتر به یک سازمان سیاسی تبدیل شد تا نظامی. ناتو تصمیم گرفت که سازمانی باشد که در همه جا به‌بهانه مسائل "انسان‌دوستانه" دخالت می‌کند."

با نزدیک‌تر شدن ناتو به سمت قسمت‌های شرقی‌تر یعنی اوکراین و گرجستان تنش‌ها میان آمریکا و روسیه تشدید شده و مسکو را به واکنش‌های جدی‌تر وادار کرد.

به همین جهت است که در سال‌های اخیر روسیه به شدت با هرگونه حرکت در راستای الحاق اوکراین به ناتو مخالفت کرده است و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه هشدار داده که این یک «خط قرمز» برای روسیه خواهد بود.

در سال 2014 پس از براندازی دولت «ویکتور یانوکوویچ»، رئیس‌جمهور وقت اوکراین توسط غرب روسیه کریمه را ضمیمه کرد و از استقلال‌طلبان شرق اوکراین حمایت کرد.

بر همین اساس است که پوتین در یک سخنرانی در سال 2016 گفت که معتقد است که اعتماد بیش از اندازه به اروپا، و در مجموع به غرب، بزرگترین اشتباه مسکو در عرصه سیاست خارجی در سال‌های گذشته بوده. او در آن سخنرانی گفت: «و مهمترین اشتباه غرب هم این بود که این اعتماد روسیه را به منزله نقطه ضعف آن تلقی کرده و از آن سوء استفاده نمودند. بنابراین این اشتباهات باید اصلاح شده و روابط آینده طرفین بر اساس احترام متقابل و مشارکت برابر استوار باشد.»

پوتین در بخش پایانی سخنانش روز گذشته هم یادآوری کرد با این الگوی رفتاری غرب از کجا معلوم است که آنها به هر توافق دیگری پایبند خواهند ماند؟ این پرسشی است که در هر رفتار با یک طرف غربی باید همواره مدنظر داشت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط