«نشست اسرائیل و اپوزیسیون ایران»-۳| عبدی: اسرائیل نگران «نفرین دهه هشتم» و جدایی یهودیان دیاسپورا است

عبدی، پژوهشگر مسائل امنیتی رژیم صهیونیستی در «نشست اسرائیل و اپوزیسیون» با اشاره به فراگیر شدن برداشت درباره «نفرین دهه هشتم» میان صهیونیست‌ها در نتیجه بحران‌ها و شکاف‌های داخلی در جامعه اسرائیل، وضعیت این رژیم را بغرنج ارزیابی کرد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اولین پیش نشست علمی-ترویجی با موضوع شناخت رژیم صهیونیستی و متحدان آن با عنوان «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» با مشارکت موسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران و خبرگزاری تسنیم برگزار شد.

علی عبدی، پژوهشگر مسائل امنیتی رژیم صهیونیستی با شرکت در این نشست تصریح کرد با وجود تفوق اسرائیلی‌ها در حوزه تاکتیکی کار اطلاعاتی، آن‌ها در حوزه استراتژی‌های کلانِ اطلاعاتی بازنده معادلات هستند. در ادامه مشروح سخنان عبدی را می‌خوانید:

بحثم را از اینجا شروع می‌کنم که از نظر بنده رژیم صهیونیستی بر چهار رکن استوار است اگر می‌خواهیl رژیم صهیونیستی را به درستی بشناسیم و فهم و تحلیل کنیم به نظرم این چهار رکن را باید در نظر بگیریم. رژیم صهیونیستی را نباید آنطور نگاه کرد که خودش، خود را معرفی می‌کند و نه باید آنطور نگاه کرد که غرب به ما معرفی می‌کند. اگر پدیدار شناختی به رژیم صهیونیستی نگاه کنیم و این تجربه 75 ساله‌اش را مبنای فهم قرار بدهیم؛ به نظرم بر 4 اصل استوار است: اصل اول اشغالگری است. اصل دوم تروریسم و تروریسم دولتی است. اصل سوم آپارتاید و تبعیض است و اصل چهارم فریب و نیرنگ است و دقیقاً به همین دلیل، این رژیم و این موجودیت سرشتی کاملا شرورانه دارد.

به تعبیر امام موسی صدر شر مطلق است و به خاطر همین سرشت، مشکلاتی دارد. از جمله آن مشکلات، این است که بعد از گذشت 75 سال از عمر منحوس آن هنوز نتوانسته خودش را با منطقه پیوند بزند و در منطقه ما مثل یک زائده‌ای است که قلمه زده شده اما نمی‌تواند پیوند بخورد. نمی‌تواند پیوندهای ارگانیک برقرار کند. دلایلی هم دارد. مشکلات و بحران‌های شدیدی هم دارد. قانون اساسی ندارد. بحران سیاسی دارد. شکاف‌های زیادی در درون جامعه‌اش وجود دارد که طی این چند ماه بعد از روی کار آمدن نتانیاهو دنیا این را کاملا متوجه شده و ضعف‌های بنیادینی دارد.

 

برخلاف قدرت‌نمایی‌ای که نشان می‌دهد، از فقدان عمق استراتژیک، جمعیت کم و مساحت اندک در اضطراب است. این‌ها را یک طرف بگذارید و یک طرف دیگر کار ویژه‌ای که برای این رژیم تعریف شده بود را بررسی کنید. از روز اول، یعنی زمان تاسیس این رژیم این کارویژه تعیین شده است. همیشه در صحبت‌هایم فلسفه وجودی اسرائیل را ارجاع می‌دهم به آن جمله تاریخی تئودور هرتسل وقتی به قیصر آلمان نامه نوشت و معتقدم اساس اسرائیل همین یک جمله است. گفت اجازه بدهید که ما دولت یهود را در فلسطین تشکیل بدهیم برای اینکه برج و باروی اروپا و تمدن اروپا در برابر توحش آسیا باشیم. این کارویژه اصلی بود که قرار بوده اسرائیل در این منطقه داشته باشد. در یک برهه دیگری شبیه این را خئیم وایزمن، اولین رئیس جمهور رژیم صهیونیستی که ماقبلش رئیس سازمان جهانی صهیونیسم بود به آمریکا نوشت و گفت اجازه بدهید ما دولتمان را تشکیل بدهیم تا حافظ منافع شما در تنگه سوئز باشیم.

یعنی این‌ها از اول خودشان را به عنوان نماینده سلطه غرب و نماینده نظام جهانی سلطه می‌دیدند که اینجا باید نگهبان منافع نظام جهانی سلطه باشند. این کارویژه را برایش تعریف کردند و از روز اول بر اساس این کارویژه قرار بوده که در یک بازه زمانی اسرائیل به قدرت هژمون منطقه تبدیل شود. یعنی اسرائیل قرار بود که درسال 1948 وقتی تاسیس می‌شود بعد از دو سه دهه عملاً تبدیل به هژمون منطقه شود. اما آن ضعف‌های بنیادی و تضادهای وجودی که با منطقه دارد تا به الان اجازه نداده است که این اتفاق رقم بخورد.

لذا از آنجا که دست اسرائیل از خرمای هژمون منطقه کوتاه است از مسیر دیگری همیشه حرکت می‌کند و آن مسیر دیگر ایجاد چالش‌ها و تنش‌های بنیادین در منطقه است. یعنی همیشه منطقه ما باید با تنش و چالش‌های ممتد و دائم مواجه شود. چون اسرائیل به طور طبیعی نمی‌تواند هژمون باشد. حداقلش این است که بقیه با همدیگر دچار تعارض باشند؛ دچار فرسایش باشند و قدرت‌هایشان کاسته شود که لااقل با اسرائیل هم تراز باشند یا اسرائیل بتواند با آن‌ها هم تراز باشد.

شکل‌دهی اسرائیل و تولید مشروعیت‌اش توسط قدرت‌های جهانی در 1948 و با هولوکاست بود. اینکه چه بود و آیا این‌قدر بود یا بیشتر یا کمتر بود؛ بحث ما نیست منتهی آن چیزی که ایجاد کننده اسرائیل بود و برای اسرائیل تولید مشروعیت کرد هولوکاست بود. آن چیزی هم که باعث تداوم این رژیم شد و غرب با آن توجیه و آن ویترین، همیشه پشت اسرائیل ایستاد و از آن دفاع کرد، همان کار ویژه تعریف شده برای اسرائیل در منطقه بود. این چیزی است که شما زیاد دیدید. در BBC فارسی، در من و تو و ایران اینترنشنال زیاد دیدید که مکرر می‌گویند تنها دموکراسی خاورمیانه و این دقیقاً همان لیبل یا برچسبی  است که همیشه از طریق آن می‌خواستند اسرائیل را به منطقه و جهان بفروشند.

ولی این موجودیت الان بنا بر این بحران‌هایی که گریبان گیرش شده عملاً در حال از بین رفتن است و خود این هم یک چالش بزرگ است. حداقل از نظر خود غربی‌ها هم اسرائیل نمی‌تواند مدعی باشد که تنها دموکراسی خاورمیانه است. با این روندی که نتانیاهو پیش می‌رود، منشأ تمام مشکلاتی که در منطقه داریم از همین خاستگاه برمی‌خیزد. وقتی شما فرایند تشکیل اسرائیل را بررسی کنید مشاهده می‌کنید که وضعیت این رژیم به شکل حیرت‌انگیزی وحشتناک است. فقط نمودار فعالیت‌های ماشین نظامی، جنگی و امنیتی آژانس یهود قبل از تاسیس اسرائیل را ببینید، در می‌یابید که این موجودیت قبل از تاسیس‌اش با تکیه بر بنیان‌های یک ماشین جنگی و ماشین تروریسم شکل گرفته است.

خودشان تعبیری دارند و می‌گویند که در دنیا همیشه دولت‌ها هستند که ارتش‌ها را به‌وجود می‌آوردند اما اسرائیل تنها موجودیتی است که ارتش‌اش دولت را ایجاد کرده است. یعنی فرایند را معکوس طی کرده است. به خاطر همین، اسرائیل یک سرشت کاملاً امنیتی و نظامی دارد یعنی اصلا شما نمی‌توانید این را از آن جدا کنید. مثل خیسی برای آب است که غیرممکن است از آن جدا شود. از این جهت تروریسم و خرابکاری و مسائلی از این دست اصلاً از این موجودیت اسرائیلی، جدایی ناپذیر و انفکاک ناپذیر است. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز قدس سال گذشته خود تعبیری به کار بردند که بر این اساس خیلی تعبیر درست و دقیقی است. ایشان فرمودند اسرائیل کشور نیست. اسرائیل پادگان تروریسم علیه فلسطین و علیه منطقه است. به نظرم یکی از دقیق‌ترین تعابیر بعد از تعبیر غده سرطانی که حضرت امام خمینی (ره) به کار بردند، همین تعبیر است. واقعا به تعبیر جامعه‌شناسی سیاسی این رژیم یک دولت پادگانی است. یک پادگان به وسعت فلسطین اشغالی است که عملاً از بدو پیدایش‌ تا اکنون طبقه تراز اول آن نظامی‌ها بودند و رکن اول آن اشغالگری و رکن دوم آن تروریسم دولتی است.

 

یکی از عجایب تحولات داخلی سرزمین‌های اشغالی حول همان بحثی است که در داخل سرزمین‌های اشغالی و قبل از اینکه دولت نتانیاهو برسر کار بیاید، مطرح شد. آن هم تعبیر «نفرین دهه هشتم» بود که عملاً تبدیل شد به یک انگاره‌ای شده که گویا همه صهیونیست‌ها آن را پذیرفتند. چون همه آن‌ها شروع کردند درباره آن صحبت می‌کنند. البته ماجرا اول با یک انیمیشن شروع شد که شبکه کان 11 پخش کرد. انیمیشن درباره نابودی معبد دوم در دوره سلطه رومی‌ها بود و اگر اشتباه نکنم ماجرا به سال 70 میلادی برمی‌گشت که با حمله سپاه روم به بیت المقدس و نابودی معبد سلیمان باعث آوارگی آن‌ها شد. تعبیری که در تاریخ خودشان دارند، این است که استارت اول اینجا خورد.

بعد از انیمیشن، ایهود باراک آمد و آن مصاحبه را کرد و از این تعبیر استفاده کرد و گفت ما تاقبل از اسرائیل مدرن، دو دولت داشتیم یکی دولتی که با داوود و سلیمان شکل گرفت و بعد دوپاره شد و به دولت یهودا و دولت اسرائیل تقسیم شد. در نهایت دولت یهودا با هم پیمانی دولت نبطی دمشق خیانت کرد و دولت اسرائیل را نابود کرد و دولت دوم حشمونی‌ها بود و درسال 70 میلادی نهایتاً از بین رفت. باراک آنجا گفت که ما دو دولت در طول تاریخ داشتیم که این‌ها به دهه هشتم نرسیدند و ما هم در آستانه 75 سالگی هستیم و شاید ما نفرین شدیم که هیچ وقت دهه هشتم عمر دولت خودمان را نبینیم.

ماجرا از بعد از این شروع شد که نهایتا منجر به بیانیه 26 صفحه‌ای نفتالی بنت که هنوز نخست وزیر بود، شد. او خطاب به مردم اسرائیل یک بیانیه داد که به همان انیمیشن ارجاع داشت. گفت ببینید دلیل اینکه ما مضمحل شدیم در آن انیمیشن هم نشان می‌دهد که ما چنان دچار تفرقه و اختلاف شدیم که نتوانستیم علیه دشمن واحد که رومی‌ها بودند متحد شویم. خودمان را به دست خودمان نابود کردیم و اگر مانع نشویم این اتفاق برای بار سوم می‌افتد.

البته آن موقع تحلیل‌ها این بود که بنت با رویکرد سیاسی خود درصدد کاهش دادن شکاف‌هاست، اما امروز شکاف‌ها عملاً هم عمیق‌تر شده و هم گسترده‌تر شده است. حالا نمی‌خواهم وارد آن شوم حتی دو سال قبل‌تر از این، در ارزیابی‌های سالیانه INSS می‌دیدید که تقریبا از سال 2021 مفهوم تهدید داخلی به ارزیابی‌های ملی اضافه شده و تا قبل از این تهدید داخلی جای چندانی در ارزیابی‌های راهبردی INSS یا موسسه مطالعات امنیت ملی که مهمترین اتاق فکر اسرائیل هست، نداشت.

بعد از دو سال ما به ماجرای نفرین دهه هشتم رسیدیم و الان هم که این وضعیت داخلی سرزمین های اشغالی را می‌بینیم. از جهت این شرایط، وقتی نگاه می‌کنیم نشانه‌ها و شرایط عینی دلالت بر همین مسئله‌ای که بحث شد، دارد. یک نشانه‌اش همان اتفاقی است که در کنست افتاد و یک تعدادی از نمایندگان کنست جمع شدند و یک کمیته‌ای تشکیل دادند برای اینکه رابطه بین یهودیان دیاسپورا با اسرائیل قطع نشود. یعنی خودشان هم به شدت نسبت به وخامت اوضاع داخلی اسرائیل نگران شده‌اند و یهودیان دیاسپورا نسبت به اسرائیل دچار زاویه شده‌اند. نمونه‌اش یهودیان آمریکا هستند که کمک‌های مالی خود به اسرائیل را کاهش داده‌اند.

اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل تا الان 4 یا 5 بار هم در صحبت‌های علنی و هم در پیام‌هایی که داده برای جامعه یهودیان آمریکا پیام فرستاده که خواهش می‌کنم نسبت به شرایط داخلی نگران نشوید و حمایتتان را کماکان حفظ کنید. البته او شاخصش یهودی‌های آمریکاست و ما باید کل دنیا را در نظر بگیریم. جوامع یهودی دچار یک نگرانی و موضعی نسبت به دولت اسرائیل هستند و اتفافی که در کنست افتاده نشان می‌دهد بحران در حال عمیق‌تر شدن است.

از جهت جبهه مقاومت هم این تعبیر را چند جای دیگر به کار بردم. باید واقعیت‌ها را ببینیم. انصافاً فعالیت‌های اسرائیلی در کار اطلاعاتی امنیتی یک کار شاخص است و البته که این امر دلایل خاص خودش را دارد و نمی‌خواهم وارد دلایل آن شوم. یکی از آن دلایل بالاخره این است که اسرائیل همیشه از رانت هم پیمانی اطلاعاتی با متحدین‌اش استفاده کرده است. بزرگترین سرویس‌های اطلاعاتی دنیا پشت اسرائیل هستند. غیر از تبادل‌های اطلاعاتی که مرسوم بین همه سرویس‌ها هست از رانت‌های بسیار ویژه‌ای برخوردار است. همه اینها باعث می‌شود که به لحاظ اطلاعاتی امنیتی سطح قابل توجهی به خودشان اختصاص دهند.

ولی به جهت ژنتیک‌شان هم بخواهید در نظر بگیرید، علاقه شدیدی به این کارها دارند و تاریخ‌شان هم مملو از این جنس کارهاست. اما واقعاً در ترور رقیب ندارند این را تقریباً در مقایسه با همه دنیا می‌شود گفت. در تولید روش‌های ترور و آدمکشی، خلاقیت و ابتکار عمل‌هایی نشان می‌دهند که کمتر سرویس‌های اطلاعاتی می‌تواند از آن استفاده کند. اما شما ببینید با وجود تمام ترورهای موفقی که توانستند انجام بدهند یعنی از دهه 1970 میلادی که «ودیع حداد» مغز متفکر نظامی جبهه خلق برای آزادی فلسطین را در آلمان شرقی ترور کردند و این کار را با خمیردندان مسموم درباره فردی انجام دادند که عملیات‌های بزرگی رقم زده بود.

بعد در دهه 80 ابوجهاد و ابوعیاد چهره کلیدی ساف را به شهادت رساندند. دهه 90 و 91 سیدعباس موسوی را به شهادت رساندند. چهره‌های دیگر مقاومت هم بودند و وقتی به قرن 21 وارد می‌شویم شیخ احمد یاسین، رنتیسی، احمد الجعبری، فتحی شقاقی و از آن طرف هم ترور شهید عماد مغنیه، یحیی عیاش همه موفق بود. اما شما می‌بینید برخلاف ترورهای موفق چرا حزب الله لبنان 2006 با حزب الله 2023 تا این سطح از نظر قدرت متفاوت است. یا حماس که زمانی که یحیی عیاش را زدند، چیزی نداشت ولی الآن این حماس، حماسی هست که بعد از سیف القدس موازنه قوا و معادله بازدارندگی خود را در برابر اسرائیل تثبیت کرده است.

یک واقعیت بزرگ‌تر هم وجود دارد و آن اینکه اسرائیلی‌ها شاید به خاطر توانمندی‌های اطلاعاتی امنیتی در تاکتیک ببرند ولی همیشه در راهبرد می‌بازند. علتش این است که این توانمندی اطلاعاتی امنیتی آنقدر آن‌ها را به خودشان غره می‌کند که توان بلند‌نگری ندارند. در تاکتیک غرق می‌شوند نمی‌توانند نگاه راهبردی و کلان داشته باشند. به شدت علاقمند و عاشق ترور و کارهای اطلاعاتی و دزدیدن اسناد و ... هستند کار تبلیغی و رسانه‌ای هم می‌کنند اما به نتیجه بخش بودن یا نبودن این کارهای خود توجه نمی‌کنند.

 

 

مثلاً شما عماد مغنیه و سیدعباس موسوی می‌زنید، اما در بلند مدت وقتی کار به امروز می‌کشد از ترس حزب الله باید مزارع موز را بزنید بعد بگویید مراکز حزب الله را زدم. یعنی حزب‌اللهی که یک زمانی شما سیدعباس موسوی را از او می‌توانستید بزنید الان از ترس اینکه پاسخ به شما بدهد و می‌ترسید از اینکه واکنش او در این شرایط بحران داخلی که دارید، برانگیخته نشود، مزارع موز را می‌زنید. بعد مضحکانه می‌گویید ما مراکز حساس حزب‌الله را زدیم.

اسرائیلی‌ها به خاطر توانمندی‌هایشان و غرق شدن در این توانمندی‌ها و درگیر تاکتیک شدن در کوتاه مدت و تاکتیک موفق هستند اما در بلند مدت موفق نیستند. به خاطر همین شما می‌بینید عملاً در بن بست موازنه و بازدارندگی درمقابل گروه‌های مقاومت قرار گرفتند.

الان دیگر در اسرائیل بحث نابودی گروه‌های مقاومت نیست یک زمان می‌توانستند از این حرف بزنند اما الان بحث از نابودی نمی‌کنند چون نمی‌توانند این کار را اجرا کنند. بحث از این می‌کنند که باید مانع شویم که استراتژی جدیدی که گروه‌های مقاومت اعلام می‌کنند به نام اتحاد عرصه‌ها و جبهه‌ها محقق نشود که اگر محقق شود؛ فاتحه اسرائیل خوانده است. چیزی که شما در همین نبرد سارالاحرار دیدید که در واقع یکی از اهداف این بود. مثلا یک ضربه شستی نشان جهاد بدهند که به بقیه پیام بدهند که ما حواسمان هست. نمی‌گذاریم اتحاد عرصه‌ها صورت بگیرد در حالی که خودشان هم می‌دانند کار فراتر از این اتفاقات پیش رفته است.

شما این سیر نزولی را کاملاً می‌بینید. اسرائیل یک زمانی ارتشی بود که در شش روز، ارتش‌های عربی را یا همان ماشین جنگی کشورهای عرب را زد و نابود کرد. یا در سال 73 در یک هفته اول که شکست خوردند سریع خودشان را بازیابی کردند و بالاخره موازنه قوا را برگرداندند و دیگر هم بعدش جنگ نکردند. اما آن ارتش امروز به اینجا رسیده که سعی می‌کند کلی ملاحظات را رعایت کند که پرش به پر حماس در غزه نگیرد و پرش به پر حزب الله در لبنان نگیرد.

این‌ها نشان‌دهنده آن است که آن ماشین عظیم جنگی هم دچار فرسودگی شده است. نمونه اخیر اتفاقی که در مرز با مصر افتاد خیلی مسائل را مشخص کرد. مرزبان کم سن مصری که آموزش حرفه‌ای هم ندیده، توانست سه اسرائیلی که یکی از آن‌ها افسر بود را به راحتی بکشد و الان اخباری که در این چند روزه آمده می‌گوید در خود ارتش، سربازها استنکاف می‌کنند از اینکه لب مرز سر پست‌هایشان بایستند.

الان یک مشکل عظیمی که اسرائیل دارد این است که اسرائیل چون ارتشش به شدت فناوری پایه شده است دیگر آن توانمندی انسانی که تا جنگ 1973 متکی به آن بود را ندارد. به خاطر همین بارها گفتم که یکی از ضعف‌های جدی امروز ارتش اسرائیل این است که دیگر ژنرال تراز ندارد. شما یک دوره‌ای ارتش اسرائیل را با دایان می‌شناختید؛ با آریل شارون می‌شناختید به رابین می‌شناختید که فاتح بیت المقدس بوده و یا آریل شارونی که نجات دهنده اسرائیل در جنگ 73 شد. ولی الان این روسای ستاد می‌آیند و می‌روند زیرمجموعه‌هایشان می‌آیند و می‌روند ولی دیگر ژنرال تراز در آن سطح نمی‌بینید.

در جنگ‌هایی که اتفاق می‌افتد هم این فناوری است که کار را جلو می‌برد. فناوری پیچیده اطلاعاتی و عملیاتی وجود دارد اما دیگر ژنرالی که مثلاً خودش مبتکر باشد، خلاقیت داشته باشد، نوآوری داشته باشد، ندارند. ژنرالی که یک نبوغ نظامی از خودش در عرصه میدان نشان بدهد، وجود ندارد. جنگ 2006 به همین دلیل مایه آبروریزی آن‌ها شد. می‌خواهم بگویم که این را هم کاملاً مشهود می‌بینید که به خاطر تکیه صرف به فناوری، سطح فرماندهی، هوش و نبوغ نظامی هم تنزل پیدا کرده است و کاملا مشهود است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط