پایان تصور شکست ناپذیری آمریکا

پایان تصور شکست ناپذیری آمریکا

رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر بر این نکته تاکید کردند که طوفان الاقصی و عملیات نیروهای مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر قدس آغاز روند آمریکازدایی از منطقه است و شکست رژیم اشغالگر قدس در واقع شکست آمریکاست.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،  رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر بر این نکته تاکید کردند که طوفان الاقصی و عملیات نیروهای مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر قدس آغاز روند آمریکازدایی از منطقه است و شکست رژیم اشغالگر قدس در واقع شکست آمریکاست.

بر همین اساس رسانه KHAMENEI.IR درگفت‌وگویی با جناب آقای میرمسعود حسینیان مدیرکل سابق خاورمیانه و شمال آفریقا وزارت امورخارجه به بررسی تبعات عملیات طوفان الاقصی و نقش آن در تسریع ازاله رژیم صهیونیستی و آمریکازدایی از منطقه پرداخته است.

کلیدواژه آمریکازدایی که از سوی رهبر انقلاب طرح شد به بروز چه تحولی در منطقه غرب آسیا اشاره دارد و ابعادش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در این راستا چه تغییراتی در سیاست‌ها و رفتار دولت‌های منطقه بروز یافته و این تغییرات را چطور تبیین می‌کنید؟
 قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آمریکا در منطقه غرب آسیا یک سیاست دو ستونی داشت. یک ستونش محور نظامی بود که شاه ایران مسئولیت آن را داشت و یک ستونش هم محور مالی بود که به عهده عربستان بود و آمریکا با این دو پایه نظامی و مالی در منطقه سیاست خود را پیش می‌برد. با پیروزی انقلاب، پایه نظامی شکست خورد و فروریخت و داستان مقابله با آمریکا بطور عملی آغاز شد و کم‌کم عوامل دیگری به این قضیه افزوده شد. روشن شدن و بیداری افکار عمومی جهان با توجه به پیشرفت‌هایی که در بحث رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی پیش آمد، باعث شد ملت‌ها در جریان سیاست‌ها و اقدامات آمریکا قرار گیرند و اطلاعات عمومی ملت‌ها درباره اقدامات آمریکا افزون شد.

نکته بعدی رشد حرکت مقاومت است و اینکه گروه‌های مقاومت فهمیدند که می‌توانند در مقابل آمریکا بایستند و جنگ‌های مختلف مردمی در لبنان و فلسطین با رژیم صهیونیستی و آمریکا از جمله جنگ  33 روزه لبنان و 11 روزه و 50 روزه فلسطینی‌ها و دیگر درگیری‌ها نشان داد که تصور شکست‌ناپذیری آمریکا و رژیم در میان مردم از بین رفته و ملت‌ها فهمیدند که می‌توانند با مقاومت پیروز شوند. نکته دیگر اینکه آمریکا در طول زمان به‌عنوان حامی کامل اسرائیل در منطقه از این رژیم حمایت می‌کند و مردم تمام جنایت‌های اسرائیل را از چشم آمریکا می‌بینند و این از مسائلی است که چنین نفرتی در بین مردم نسبت به آمریکا ایجاد کرده است.

اقداماتی که آمریکا در منطقه انجام داده و ایجاد و حمایت گروه‌های تروریستی همچون داعش در افغانستان، عراق و سوریه باعث شد مردم ‌بینند و بفهمند که حضور آمریکا در منطقه چه مشکلاتی ایجاد کرده است. به‌ هر حال مسائل متعددی دست به دست هم داده که آمریکا را مجبور می‌کند از منطقه خارج شود و به خاطر فشارهایی که در منطقه به آن‌ها وارد شده است، این درخواست جدی‌تر شده است. داستان خروج آمریکا از منطقه فقط به خواست خود آمریکا نیست و اقدامات و هزینه‌‌های فراوانی هم که کرده، به اضافه فشارهایی که در منطقه به او وارد شده این انگیزه را ایجاد کرده که بخواهد از منطقه خارج شود. ضمن اینکه بسیاری از کشورهای منطقه به دلایل متعددی کم‌کم سیاست‌هایشان با سیاست‌های آمریکا همخوانی اولیه را از دست داده است؛ مثل مشکلاتی که بین عربستان و آمریکا رخ داده و از جمله کاهش خرید نفت از عربستان و مسائل دیگری که در منطقه اتفاق افتاده نشان می‌دهد که آمریکا دیگر جایگاهی که قبلاً در منطقه داشته ندارد.

بعد از فروپاشی شوروی، حالت تک‌قطبی در جهان حاصل شد اما به مرور زمان، بدلایل فوق و دلایل دیگر، آمریکا جایگاهش را در منطقه از دست داده و مجبور است که از منطقه خارج شود. گرچه آمریکا بعد از خروجش طبعاً قصد دارد با نیروهای نیابتی در منطقه سیاست‌های خود را پیش برد؛ ولی به‌طورکلی شرایط آمریکا دیگر شرایط گذشته نیست و دیگر جایگاه قبلی خود را در میان مردم و حکومت‌ها ندارد.

رهبر انقلاب در صحبت‌هایشان تصریح کردند که شکست رژیم صهیونیستی در این حادثه فقط شکست این رژیم نیست، بلکه شکست خود آمریکاست. با توجه به آنچه در دو ماه‌و‌نیم گذشته رخ داده شکست آمریکا را چطور تحلیل می‌کنید؟ نفوذ و سلطه آمریکا در غرب آسیا در مقایسه با دهه‌های قبل چه وضعیتی دارد و طوفان الاقصی چه تاثیری بر این موضوع گذاشته است؟
 اسرائیل دست‌پرورده و ساخته آمریکا در منطقه است. چند وقت پیش هم یکی از رؤسای جمهور آمریکا اعلام کرد که اگر اسرائیلی وجود نداشت ما برای پیشبرد سیاست‌های خودمان باید اسرائیل را ایجاد میکردیم. این نشان می‌دهد که اسرائیل هر اقدامی که انجام می‌دهد به‌عبارتی سیاست‌های آمریکا را در منطقه اجرا می‌کند؛ مثل اینکه جایی تشنج ایجاد کند، عدم آرامش بیاورد و جاسوسی‌هایی که می‌خواهد انجام دهد.‌ آمریکا علیرغم حضور فیزیکی در منطقه، از اسرائیل نیز به‌عنوان بازوی عملیاتی خود استفاده می‌کند و اقداماتی را که می‌خواهد از طریق او انجام می‌دهد.

در قضیه طوفان الاقصی دیدیم که  از همان هفته اول و روزهای اول، مسئولان آمریکایی و اروپایی و غربی به اسرائیل آمدند و اعلام حمایت کردند و این امر نشان می‌دهد که چقدر اسرائیل وابسته به آمریکاست. از همان هفته اول وزیر جنگ آمریکا برای کمک آمد و اتاق جنگ با فلسطینی‌ها را آمریکایی‌ها می‌چرخاندند.

آمریکا عراق، سوریه، افغانستان، یمن و تمام مناطق را از دست داده و این جزو آخرین تلاش‌هایی است که می‌کند تا به شکل آبرومندانه منطقه را جمع و جور کند و لذا دیگر سلطه آمریکا به معنایی که در قدیم بود را در منطقه نمی‌بینیم. یمنی‌ها که با ساده ترین امکانات زندگی می‌کردند و سال‌ها نیز تحت حملات سعودی بودند؛ الان به جایی رسیدند که کشتی ها را مورد هدف قرار می‌دهند و پهپاد و موشک دارند. ضمن اینکه مسائل اقتصادی و حضور چین و سایر کشورها در منطقه باعث شده هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی و نظامی سلطه قدیم آمریکا در منطقه رو به کاهش برود.

 فاش شدن ادعای دروغین حقوق بشری، آشکار شدن باطن ظاهرسازی‌های غیرواقعی و بروز ژست هیولایی آمریکا و انگلیس از پیامدهای طوفان الاقصی بود. چرا این نقاب‌ها فروافتاد و امپراتوری رسانه‌های غربی تاسیس شد؟
 بهتر می‌دانید که امپراتوری رسانه‌ها در دست غرب و اسرائیلی‌ها بوده و هست و هر خبر یا مطلبی که می‌خواستند و مورد نظر خودشان بود منتشر می‌کردند. طوفان الاقصی که رخ داد تمام آن پرده‌ها فروریخت و مردم دنیا جنایات رژیم را کامل می‌بینند. در گذشته  رسانه‌ها به این شکل گسترده و پیشرفته نبود و وقتی حادثه‌ای در گوشه‌ای از دنیا رخ می‌داد چند ماه بعد خبرش را می‌شنیدند؛ اما اکنون به قدری رسانه‌ها به‌روز هستند که تصویر صحنه حادثه همزمان که در حال رخ دادن است پخش می‌شود و همان موقع که گزارش می‌گیرند تصاویرش هم منتشر می‌شود و جریان به روز است و مردم همه چیز را می‌بینند؛ مثل بمباران بیمارستان‌ها، منازل مسکونی، زیرساخت‌ها، مساجد، مدارس و کلیساها و... که البته این‌ها به هیچ وجه پیروزی جنگی محسوب نمی‌شوند.

وقتی جریان مورد حمله هیچ امکان مقابله با هواپیماها و موشک ضدهوایی ندارند، این حملات و کشتارها چگونه می‌توانند پیروزی متخاصم را اثبات کند؟ طبق آمار تاکنون 22000 نفر از مردم بیگناه شهید شده اند که از این تعداد نزدیک به 10000 کودک و 6000 زن هستند، این چه پیروزی خواهد بود؟! این مسائل نشان می‌دهد داستان حقوق بشر از اول بهانه بود و فقط برای سرکوب کردن دیگران از آن استفاده می‌کردند. اسرائیل خودش را به‌عنوان دموکراتیک‌ترین رژیم در منطقه معرفی می‌کرد و می‌گفت آزادی و اقتصاد و امنیت و همه‌چیز در اسرائیل هست و به همین بهانه یهودیان را از اطراف دنیا جمع کردند. اسرائیل کشور نامتوازن و نامتقارنی است به معنای اینکه اهالی‌اش اسرائیلی نیستند و از یهودیان مناطق مختلف به بهانه امنیت و اقتصاد و اینکه حقوق بشر را رعایت می‌کنند در آنجا جمع شدند.

حملات تروریستی رژیم باعث شد 70 درصد مناطق مسکونی در غزه  از بین برود و تمامی تبلیغات پوشالی را در رابطه با داستان حقوق بشر فروریخت و هر چه تلاش کنند این بی‌آبرویی قابل جبران نیست. هرچه  رژیم صهیونیستی در این زمینه تبلیغ کند، اما خودشان نشان دادند که هیچ‌گونه پایبندی به حقوق بشر ندارند و افکار عمومی هر گونه تصور کند آنها کار خود را می‌کنند؛ یعنی افکار عمومی را که این همه در دنیا علیه اسرائیلی‌ها هست رعایت نمی‌کنند و گوش نمی‌دهند. نه به افکار عمومی داخلی، نه به افکار عمومی خارجی، نه به رسانه‌ها و نه به هیچ چیز دیگری توجه نمی‌کنند و نشان دادند که حرف زدن از حقوق‌بشر تبلیغاتی برای سوءاستفاده از این لغت به منظور سرکوب دیگران است.

در چارچوب دوقطبی مقاومت و تسلیم تحولات سال‌های اخیر منطقه را چگونه تحلیل می‌کنید؟
 تجربه ثابت کرده هرزمان رژیم صهیونیستی با ملت‌ها درگیر شده همیشه شکست خورده؛ مثل جنگ 33روزه لبنان، جنگ 11روزه غزه و فلسطین و جنگ 50روزه.

اسرائیل در جنگ‌هایش بر سه اصل تکیه دارد؛ یکی غافلگیری است که بزند و در برود در کوتاه‌مدت. دومی، سرعتش است که سریع و کوتاه جنگیده و جنگ‌هایی که با کشورهای عربی کرده بیش از پنج، هشت و 10 روز طول نکشیده؛ اما هر وقت با مقاومت جنگیده به ماه کشیده شده است. سوم، اسرائیل همیشه سعی کرده در خاک دشمنش این درگیری صورت بگیرد و نگذاشته دشمن به داخل خاکش برود.

در حماسه اخیر طوفان الاقصی تمام این سه عامل به هم ریخت و سرعت و غافلگیری دست حماس افتاد و در خاک اسرائیل جنگیدند، این برای اسرائیل به‌شدت آبروریزی سیاسی و نظامی و امنیتی داشت؛ ضمن اینکه شکست‌های دیگر اقتصادی و اجتماعی متحمل شدند؛ چون هزینه زیادی کرده بودند و اقدامات شدید امنیتی مرزی در آنجا حاکم بود، که همگی شکست خورد و نیروهای حماس در عرض چند ساعت وارد بخش‌های زیادی شدند و این امر باعث اختلافات داخلی در رژیم صهیونیستی شد و از جمله مشکلات عدیده‌ای که برای رژیم ایجاد کرد این بود که اسرائیل مجبور شد 360000 نیروی احتیاط را فراخوان کند. 

این نیروی احتیاط در بخش اقتصادی کار می‌کرد و این‌ها که به میدان  آمدند هم اقتصاد آنها ضربه خورد و هم مشکلات دیگری رخ داد. این مسئله موید این نکته است که هر وقت مقاومت در مقابل رژیم ایستادگی کرده پیروز شده و صبر و تلاش مقاومت موجب شده که به پیروزی برسند.

استراتژی صبر و تسلیم نشدن در برابر شدیدترین حمله‌ها و تهاجمات در بین مردم فلسطین و حماس در چه چیزی ریشه دارد و رژیم اشغالگر قدس روندهای آینده خود را با توجه به این روحیه و وضعیت مردم فلسطین ممکن است چگونه طراحی کند؟
 صبری که ملت فلسطین دارد ریشه در اندیشه اسلامی‌شان دارد. ملت فلسطین یک کشور مسلمانند و عقاید اسلامی دارند؛ مثلاً بچه کوچک سه چهار ساله که پدرش شهید شده می‌گوید حسبی الله و نعم الوکیل یا کودکی که در بیمارستان خواهرش دارد فوت می‌کند در گوشش شهادتین می‌خواند یا مادری که فرزندش به شهادت رسیده او را فدایی اسلام میخواند.

این‌ حقایق ریشه در اسلامی بودن، شهادت‌طلبی، آرمان‌خواهی و امید به آینده دارد و اگر امیدی به آینده نداشتند که بالاخره پیروز خواهند شد، شکست را می‌پذیرفتند. این امید به آینده را طی این دوماه و نیم می‌بینیم. طی این مدت هیچ‌گونه شکایتی از طرف ملت فلسطین نیافتیم. رژیم هم نمی‌تواند کاری بکند چون فکر مقاومت در همه مردم هست و با اینکه چندین بار تعدادی از رهبران حماس را نیز ترور کردند، این حماسه و اندیشه از بین نرفته و رژیم ضعیف‌تر می‌شود و راهی جز تسلیم شدن در برابر صبر و مقاومت مردم ندارد و مثل گربه‌ای که در قفس گیر کرده و به در و دیوار چنگ می‌زند، این‌ها هم دیوانه‌وار و از روی حقد و کینه دست به قتل و کشتار دسته جمعی زدند؛ اما کشتن غیرنظامیان و از بین بردن زیرساخت‌های غزه دلیلی بر پیروزی نیست و هیچ راهی برای پیروزی هم نخواهد داشت که بگوید این کار را کردم و پیروز شدم؛ لذا معتقدم هیچ چاره‌ای ندارد جز اینکه کوتاه بیاید؛ چون روحیه فلسطینی‌ها قوی و پابرجا است و اگر چندتن از رهبران حماس شهید شدند دیدگاه و اندیشه مقاومت از بین نمی‌رود.

نهادهای بین‌المللی ازجمله شورای امنیت بعد از شروع طوفان الاقصی چه وضعیتی در جهان و افکار عمومی پیدا کردند؟
 نهادهای بین‌المللی در ظاهر برای ایجاد عدالت در جوامع بشری و رفع اختلافات ایجاد شده اند؛ ولی پس از طوفان الاقصی مشخص شد همه این نهادهای بظاهر حقوق‌بشری، ابزارها و اهرم‌های فشار در دست سیاستمداران هستند؛ برای مثال امتیاز حق وتو برای برخی کشورها برای جلوگیری از آتش‌بس کارایی ویژه‌ای دارد اما آمریکا قطعنامه را وتو کرد و این نشان‌دهنده ابزار اعمال قدرت کشورهای متخاصم و استبدادگر علیه ملت‌های مظلوم است که به‌عنوان ابزار سیاسی مطرح می‌شوند.

درحال‌حاضر حقوق بشر و سازمان‌های بین‌المللی جایگاه خود را از دست داده اند. وقتی دبیرکل سازمان ملل می‌گوید جنگ و جنایت علیه مردم باید تمام شود اما آمریکا و اسرائیل می‌گویند ایشان ضد حقوق بشر است و بایستی برکنار شود.!! شورای امنیت و سازمان ملل جایگاهی را که داشتند از دست دادند. در طول تاریخ نبرد حق و باطل بوده و ممکن است گاهی باطل پیروز شده باشد؛ ولی برمبنای سنت الهی پیروز نهایی جبهه حق است و در طول تاریخ هم شاهد این امر بوده ایم. در همه ما این امیدواری هست که با ظهور امام زمان (عج) این مشکلات حل شود و مطمئناً قول خداوند صادق است و زمین پر از عدل و داد محقق خواهد شد.

منبع: KHAMENEI.IR

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon