رجبی دوانی: ۵ عاملی که سبب اقبال ایرانیان به تشیع شد

محمدحسین رجبی دوانی به ۵ عاملی که سبب اقبال ایرانیان به تشیع شد اشاره کرد.

 به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشست‌های تخصصی «شیعه در ایران؛ تشیع؛ در گسترة فرهنگ، هنر و تمدن ایران» به مناسبت ولادت مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دو نوبت صبح و عصر، در محل تالار دکتر حبیبی بنیاد ایران‌شناسی برگزار شد
 
این رویداد با حضور دکتر محمدحسین رجبی دوانی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا هدایت‌پناه، استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ دکتر سید حسن شهرستانی، استاد دانشگاه هنر تهران؛ محمدعلی رجبی، استاد دانشگاه شاهد؛ سید عبدالمجید شریف‌زاده، استاد دانشگاه و مشاور عالی بنیاد ایران‌شناسی و خانم دکتر فاطمه رجبی، پژوهشگر حکمت و هنر اسلامی، به دبیری دکتر مجید بهستانی و دکتر مسلم رضایی با حضور جمعی از دانشجویان و علاقه‌مندان برگزار شد. عناوین سخنرانی‌ها در این رویداد عبارت بودند از: «تأثیر فرهنگ تشیع بر ادبیات ایران»، «نگاره‌های شیعی در هنر ایرانی»، «هنر شیعی و ساختِ تمدنی ایرانِ اسلامی»، «حوزه علمیه اهواز؛ حوزة تأثیرگذار اما فراموش شده شیعه در ایران»، «بررسی دلایل اقبال بی‌بدیل ایرانیان به تشیع»، پرداخته شد.  

بهستانی، دبیر نشست صبح در مقدمه بیان داشت: آثار ادیان و مذاهب بر فرهنگ و هنر همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. در دوران باستان و یا ظهور مسیحیت در اروپا شاهد این تأثرات هستیم، چنان‌که طی یک دورۀ طولانی‌مدت، باور جدید، به ایجاد فرهنگ و آیین جدید منجر شد و آثار هنری، تمدنی و ادبی فراوانی حول آن، شکل گرفت. در این زمان بود که در آثار ادبی و تمدنی اروپائیان، هویتی متمایز ایجاد ‌شد. همچنین زمانی که اسلام و خصوصاً شیعه وارد ایران می‌شود، فرهنگ و هنر اسلامی در ایران شکل می‌گیرد و هویت متمایزی به‌عنوان هویت شیعی، در سراسر ایران ایجاد می‌شود. سخنرانان در این نشست، از پژوهشگران عرصة ادبیات و هنر هستند که به بررسی چگونگی تأثیرگذاری تشیع بر هنر و ادبیات ایرانی خواهند پرداخت. 

در ادامه، سخنران نخست در نشست صبح، شهرستانی، ضمن اشاره به اینکه ادبیات شیعی در ایران، دامنۀ بسیار گسترده‌ای دارد، ابتدا به مفهوم فرهنگ به استناد شواهدی در شاهنامه فردوسی پرداخت و گفت: فردوسی فرهنگ را «آرایش جان» می‌داند. در نگاه فردوسی، خرد «چشم جان» است و فرهنگ، آرایش جان است. فردوسی خردمندانه شاهنامه را با نام خداوند جان و خرد شروع کرده است ومی‌داند که «کزین برتر اندیشه بر نگذرد». از دو مفهوم (خرد و جان)، مفهومی بالاتر نیست. خرد، معادل «عقل» و جان، معادل «روح» است. عقل، پشتیبان روح و جان است. فرهنگ، آرایش جان و روح است.

اگر فرهنگ خوب معنی شود، همه چیز در درون فرهنگ جای می‌گیرد. از جمله ادبیات که زیر مجموعۀ فرهنگ و نوعی ابزار برای بیان، تبیین و تشریح فرهنگ است. دکتر شهرستانی افزود: با گسترش اسلام در جهان، مردم مناطق تحت حکمرانی مسلمانان در بخش غربی،  بیش از آنکه مسلمان شوند، عرب شدند، اما در بخش شرقی و ایران، مردم ضمن اینکه ایرانی ماندند، مسلمان شدند. ایرانیان فرهنگ، ادب و هنر پیشین خود را در خدمت فرهنگ اصیل اسلامی قرار دادند و با تمام محدودیت‌ها و مقاومت‌ها ایرانیان، مسلمان باقی‌ماندند و به‌ویژه فرهنگ و هنر شیعی را گسترش دادند.

شهرستانی در ادامه به ذکر نمونه‌هایی از اشعار شاعران ایرانی همچون؛ ملک‌اشعرای بهار، سنایی، سعدی و حافظ پرداختند و مصادیقی از اشعار این شاعران که به اسلام و شیعه اشاره داشت را بیان و تحلیل کرد. 

در ادامه سید عبدالمجید شریف‌زاده، سخنران دوم در نشست صبح،  به شرح و تحلیل نمونه‌هایی از «نگاره‌های شیعی» در هنر ایرانی از نسخه‌های روضه السعداء، روضه الشهدا، خاوران‌نامه، که متضمن تصاویری از امامان و ائمه اطهار، روایت‌ جنگ‌های حضرت علی (ع)، امام حسین (ع) و ... پرداختند.  

سخنران سوم در نشست صبح،  دکتر فاطمه رجبی نیز سخنانی در خصوص «هنر شیعی و ساختِ تمدنی ایرانِ اسلامی» ارائه و بیان داشت: تفکر شیعی همان تفکر اسلامِ ولایی است زیرا رابطۀ‌ خاص انسان با حق از طریق انسان کامل، یعنی اولیاء خاص خدا (پیامبر ص و امامان معصوم ع) برقرار می‌شود. این امر بیانگر ارتباط مستمر عام و خاص خداوند با اولیاء خود است. وی در ادامه، نگاره‌هایی که حاوی نمادهای هنر شیعی بود را تحلیل نمود.  

سخنران چهارم در نشست صبح، دکتر محمدعلی رجبی، هنر شیعی را مبتنی بر بحث عدالت دانست و چگونگی تجلی مفهوم امامت و ولایت را در هنر شیعی را تبیین کرد.

وی هنر را رابطۀ قلبی انسان با حقیقت دانست و افزود: هنر شیعی، همان هنر اسلامی است، که از قرآن کریم منشاء گرفته است.

رضایی دبیر نشست عصر، ضمن اشاره به عناوین مباحث مطرح‌شده در نشست صبح، در مقدمه به معرفی سخنرانان پرداخت و بیان داشت، سخنرانان این نشست از پژوهشگران شناخته‌شده در عرصة تاریخ تشیع در ایران هستند و در سخنان خود، به طرح چگونگی حضور تشیع در ایران از منظر فرهنگی و تمدنی خواهند پرداخت.  

در ادامه، سخنران نخست در نشست عصر، حجت‌الاسلام هدایت‌پناه، به موضوع «حوزه علمیه اهواز؛ حوزة تأثیرگذار اما فراموش شده شیعه در ایران» پرداخت.

وی در ابتدا با ذکر تاریخ شیعه و موارث علمی شیعه، به مدارس کلامی در اهواز اشاره نمود. وی اظهار داشت، مدارس علمیة اهواز، از کهن‌ترین مدارس شیعی در جهان اسلام است که هم‌زمان با حوزة علمیة در قم و کوفه فعالیت داشته است. فعالیت حوزة علمیه اهواز، از نیمة قرن دوم- هم‌زمان با حضور امام‌صادق ‌علیه السلام آغاز می‌شود و تا پایان دورة پهلوی اول ادامه پیدا می‌کند. حوزة علمیة قم در اهواز، در محل‌هایی نظیر؛ بهبهان (ارجان سابق)، و عسگر مُکُرم (شهری از نواحی خوزستان در محدوده شهرستان شوشتر در زمان خلیفه عباسی) فعال بوده است و از قرن سوم ه.ق به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دانشگاه‌های معتبر علمی شناخته می‌شود.

هدایت‌پناه، در ادامه مؤلفه‌های مهمی که سبب می‌شوند بتوان از وجود حوزة علمیه اهواز، سخن گفت، بیان داشت و افزود که این حوزه از شرایط لازم همچون «حضور معصوم، شاگردان و وکلا»؛ «راویان متعدد در آن و اشتغال آنان به کرسی‌های درس»؛ «تألیفات مهم و زیاد» و «مورد توجه علما قرارگرفتن»، برخوردار بوده است.

سخنران دوم در نشست عصر، محمدحسین رجبی دوانی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی، با موضوع «بررسی دلایل اقبال بی‌بدی، ل ایرانیان به تشیع» به ایراد سخنرانی ‌پرداخت و گفت: ابن‌خلدون اذعان می‌کند که خدمات ایرانیان به تشیع بسیار زیاد بوده است. ایرانیان پیش از اعراب به تشیع اقبال داشته‌ و حفظ حرمت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در نشان‌دادن محبت خود به اهل بیت علیهم السلام می‌دانسته‌اند؛ حتی در همان زمان که ایرانی‌ها، سنی مذهب بوده‌اند زیرا ایرانیان نخست سنی شده و سپس مذهب شیعه را برگزیدند. دکتر رجبی 5 عامل را مسبب اقبال ایرانیان به تشیع دانسته و آنها را چنین بیان داشتند: 

1. ایرانیان محب اهل بین بودند؛ حتی وقتی شیعه نبودند، و تحت تهدید شدید قرار گرفتند هم به امیر مؤمنان (ع) دشنام ندادند. همچنین سیستانی‌ها در سال 61 ه.ق برای خون‌خواهی امام حسین (ع) قیام کردند. 

2. ستم‌دیدن مشترک ایرانیان و اهل‌بیت(ع) از امویان و عباسیان؛ میان اعراب مسلمان و مسلمانان غیر عرب،  تبعیض وجود داشت و ایرانیان شاهد حکومت خلفای جبار بودند که هم علیه خودشان و هم علیه اهل بیت، ظلم روا می‌کردند.  

3. برکات حضور امام رضا (ع)؛ گرچه انگیزة مأمون از استقرار امام در خراسان، پیشگیری از قیام علویان بود و امام رضا (ع) را به ایران فرستاد تا آن حضرت را از قیام دور کند، اما این امر سبب خیر، و گسترش اقبال به تشیع در ایران شد. همچنین وجود امام رضا (ع) در منطقة خراسان، با حضور گسترده‌ای از بستگان اهل بیت (ع) در ایران همراه بود، که به گسترش تشیع در ایران انجامید.  

4. ظهور و قدرت‌ یافتن دولت ایرانی و شیعی آل‌بویه؛ حکمرانان آل‌بویه، علی‌رغم اینکه مذهب شیعه را رسمیت ندادند، اما جامعه مسلمان را در نزدیکی بیشتر به اهل بیت( ع)، به آزادی عمل رساندند.در این دوره بود که برای اولین بار، عید غدیرخم در ایران جشن گرفته شد. همچنین آیین عزاداری برای شهادت امام حسین (ع)، توسط معزالدین و در دولت آل‌بویه اتفاق افتاد.  

5. فرهنگ غنی ایرانیان؛ این فرهنگ، ایرانیان را به سوی پذیرش تشیع که نمایای حق و حقیقت بود، سوق داد. در تمدن ایران و ایرانیان، فهم عمیقی وجود داشت چنان‌که  آنان در منطقه‌ای که تمدن‌های مشرکانه وجود داشت زیستند اما هرگز بت‌ نساخته و نپرستیدند. ایرانیان به راهبری خرد و دل حق‌بین، تنها با شنیدن فضایل پیامبر- و نه الزاماً با دیدن و زیستن با ایشان- مسلمان می‌شدند. به این ترتیب، ایرانیان، «ایرانی» ماندند، اما «مسلمان» شدند و غیر ایرانیان بسیاری را نیز مسلمان کردند.  

وی در خاتمه افزودند: تا پیش از دولت صفوی و رسمیت یافتن تشیع در ایران، گرچه بسیاری از ایرانیان شیعه بودند، اما به دلیل حکمرانی اهل تسنن، حوزه‌های علمی شیعی در ایران چندان شکل نگرفت و فقیه مسلمان شیعه ایرانی پا به عرصه نگذارد و علمای شیعه ایرانی بیشتر فیلسوف شیعه بودند تا فقیه شیعه.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط