تناقض راهبردی در سیاست خارجی عربستان پس از طوفان الاقصی

عربستان سعودی در قبال پرونده ی طوفان الاقصی بر سر دوراهی دشواری قرار گرفته است؛ ریاض از طرفی خواستار پیشبرد معامله ی عادی سازی روابط با تل آویو است و از طرف دیگر نگران کاهش اعتبار سیاست خارجی خود به دلیل سکوت در قبال جنایات اسرائیل در غزه است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های طوفان الاقصی تاکنون مواجهه با طرح عادی سازی، فراموشی و وجه المعامله شدن آرمان فلسطین بود، که این مسئله در عادی سازی روابط دیپلماتیک عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی تبلور می یافت. در بازه ی 5 ماهه کنونی بازیگران مختلفی تلاش کردند با توجه به منافع و مصالح خود، اقداماتی را با هدف توقف ماشین کشتار ارتش رژیم صهیونیستی در باریکه غزه صورت دهند. در این بین به نظر می رسد سیاست عربستان سعودی در مواجهه با رخداد بزرگی همچون عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر صرفا راهبردی کاملا محافظه کارانه و پرونده ای تاکتیکی بوده است. به عبارت دیگر ریاض هرگونه تغییر صحنه‌ی سیاسی-ژئوپلتیک در منطقه متاثر از عملیات 7 اکتبر را به رسمیت نمی شناسد و تلاش های عربستان سعودی صرفا معطوف به مدیریت پرونده ی اصلی این کشور در این زمینه، یعنی عادی سازی روابط تل آویو و ریاض شده است.

در ادامه این یادداشت به مهم ترین اقداماتی که عربستان سعودی در خلال بیش از یکصد و پنجاه روز جنگ طوفان الاقصی انجام داده،‌ پرداخته است.

 

عدم نگاه راهبردی به فاجعه ی بحران انسانی در غزه و عملیات طوفان الاقصی

شواهدی عینی حاکی از آن است که پرونده ی طوفان الاقصی در ریاض در اختیار فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه این کشور است و بجز وزیر امور خارجه ی عربستان هیچ کدام از مقامات دیگر سعودی به بیان مواضع این کشور در خصوص پرونده ی فلسطین اقدام نمی‌کنند. به نظر می رسد بر خلاف سایر پرونده های راهبردی دولت سعودی مانند میانجی‌گری در امور اوکراین یا عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی که شخصا توسط ولیعهد و پادشاه سعودی انجام می شود، پرونده غزه چندان مورد توجه حاکمان ریاض قرار نگرفته است.

این مسئله باعث شده  تمهیدات مدنظر عربستان سعودی در قبال عظمت بحران جاری در غزه، کارایی لازم را نداشته باشد. این در شرایطی است که دیگر کشورهای اسلامی منطقه همچون ترکیه، امارات متحده و .. در سطوح عالی رهبران و زعمای سیاسی خود در حمایت یا ضدیت با رژیم صهیونیستی اعلام موضع کرده اند و در عوض، عربستان مسیری متفاوت نسبت به تهران، آنکارا و ابوظبی را در قبال این پرونده طی می‌کند.

تناقض فلسطین و حماس برای عربستان سعودی

با بازخوانی بیانیه های منتشرشده از سوی وزارت خارجه سعودی به وضوح می توان مشاهده نمود که حاکمان ریاض بر سر دو راهی اظهار ناخرسندی خویش از حماس و رعایت سنت حمایت از مردم فلسطین دچار یک تناقض استراتژیک (راهبردی) شده اند؛ به این معنا که از طرفی به دلیل فشار داخلی مجبور به حمایت از مردم فلسطین و قدس شریف هستند، و از سوی دیگر به دلیل آنکه اقدام حماس در اجرای عملیات طوفان الاقصی در عمل مسیر عادی سازی شتابان ریاض و تل آویو را به چالش کشیده، احساس نارضایتی می کنند. به همین دلیل ساکنان کاخ یمامه برخلاف دیگر کشورهای اسلامی همچون ایران، قطر و یا ترکیه و مصر امکان مداخله گری پررنگ در بحران غزه را از دست داده اند.

بهره برداری سعودی ها از معامله میان واشنگتن-ریاض

از ابتدای نبرد طوفان الاقصی تاکنون مقامات آمریکایی و سعودی بارها تاکید کرده اند که عادی سازی روابط تل آویو و ریاض در دستور کار است و پرونده ای نیست که به حاشیه رفته باشد، اما تاکیدات مقامات عربستان در بیانیه ای که در تاریخ 7 فوریه به نگارش در آمد نشان از آن داشت که عربستان سعودی همچنان مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل  را به شرط شناسایی دولت مستقل فلسطینی توسط صهیونیست ها به پیش خواهد برد. بیانیه مزبور به طور آشکاری خواستار شناسایی مرزهای 1967 و تشکیل دولت فلسطین به پایتختی قدس شرقی است.

عدم همراهی با ائتلاف آمریکایی- انگلیسی در دریای سرخ

عربستان سعودی در خلال عملیات طوفان الاقصی اگرچه با ائتلاف های منطقه ای و اسلامی که در ضدیت با رژیم صهیونیستی اقدام می کردند، همراهی نداشت، اما از طرف دیگر نیز تلاش کرد تا با در نظر داشتن منافع خود از مشارکت در ائتلاف آمریکایی و انگلیسی حمله به یمن خودداری کند.

بیانیه ها و سخنرانی ها

بی شک پر تکرارترین و اصلی ترین اقدامی که کارگزاران خارجی عربستان سعودی انجام داده اند تهیه بیانیه ها و سخنرانی هایی با مضامینی همچون تاکید بر آتش بس، صیانت از حقوق فلسطینیان، پشتیبانی از طرح آمریکایی دو دولتی و عدم حمایت از مطالبات مردم فلسطین است که مشخصا بارها از زبان مسئولین حماس بیان شده است.

از دیگر محورهایی که در بیانیه های عربستان به آن اشاره شده اظهار تاسف برای وضعیت مردم باریکه غزه و تاکید بر افزایش کمک های بشردوستانه است، هر چند که انتظار می رفت ریاض به عنوان شریک قدیمی مردم فلسطین، موضعی قاطعانه درباره ی ضرورت بازسازی فوری غزه با مشارکت تمامی کشورهای اسلامی منطقه ابراز نماید اما این مسئله صرفا به ضرورت ارسال کمک های بشردوستانه محدود شده است.

 

در مجموع می توان اینگونه بیان داشت که عربستان سعودی علی رغم تاکید ویژه در ضرورت بهبود وضعیت انسانی نوار غزه، به دلیل وجود پرونده ای بسیار بزرگتر همچون عادی سازی با تل آویو که برای منافع ملی این کشور بسیار حائز اهمیت است، دچار نوعی سکته در سیاست خارجی خود شده است؛ چرا که از طرفی تمایل ندارد خدشه ای بر روند معامله ای که با آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص عادی سازی در جریان است وارد آید و از سوی دیگر نیز نمی خواهد آبرویش در کل جهان اسلام و جهان عرب لگد مال شود.

این تناقض در ادراک سیاست خارجی سعودی ممکن است در ادامه روند بحران غزه به ویژه افزایش پیامدهای سلبی این بحران منطقه ای ضربه ای جدی را بر اعتبار سیاست خارجی ریاض وارد نماید.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط