تخریب نیروی بومی و بلاتکلیفی توسعه‌ای در استان بوشهر

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بوشهر، استان بوشهر، به‌رغم برخورداری از منابع سرشار و موقعیتی ژئوپولیتیکی درخور توجه، همچنان گرفتار بحران توسعه‌نیافته است؛ معضل مزمن که با وجود انبوه ثروت‌های زیرزمینی، بنادر راهبردی، مجاورت با آب‌های آزاد و ظرفیت‌های بالای انسانی، هر روز چهره‌ای ملموس‌تر به خود می‌گیرد. این استان می‌تواند پیشانی توسعه جنوب کشور باشد، اما چه شده که امروز بوشهر نماد «توسعه‌نیافتگی در دل ثروت» است؟

پارادوکس تلخ ثروت و عقب‌ماندگی

بوشهر با بزرگترین میادین گازی جهان و صنایع عظیم پتروشیمی، طولانی‌ترین خط ساحلی کشور در خلیج‌فارس و نیروی انسانی جوان و تحصیل‌کرده، از هر لحاظ شایستگی تبدیل شدن به قطب توسعه را دارد. اما واقعیت‌های آماری چیز دیگری نشان می‌دهند: شاخص‌های کلیدی مثل درآمد سرانه، امید به زندگی، سطح دسترسی به بهداشت و آموزش، یا کیفیت زیرساخت‌های عمومی، گواهی بر عقب‌ماندگی نسبی استان در مقایسه با میانگین ملی است.

این شکاف نه در فقدان ثروت، که در بحران مدیریت و منابع انسانی ریشه دارد. صدای غالب مردم و نخبگان استان این است: «استان بوشهر اول قربانی تخریب نیروی بومی و سپس محصور در ساختار تصمیم‌گیری غیرمحلی شده است.

ریشه‌ها: تخریب سیستماتیک نیروی بومی و حذف از مدیریت کلان

1/ غیبت در سطح کلان:

دهه‌هاست جای صدای بوشهر در عرصه تصمیم‌سازی مرکزی خالی است. نبود مدیران بومی در بدنه وزارتخانه‌ها، سازمان‌های ملی و حتی مدیریت شرکت‌های مادر، عملاً موجب نادیده گرفتن ظرفیت‌ها و مطالبات استان شده است.

2/ فرهنگ تخریب و زیرآب‌زنی:

این میراث ناخوشایند، که پیشینه‌اش تا دوران نفوذ استعمار در جنوب ایران امتداد دارد، باعث شکل‌گیری رفتارهای واگرا و ضدهم‌افزا میان نخبگان محلی شده است. ترجیح منافع شخصی و قبیله‌ای بر منافع جمعی، تخریب سرمایه‌های انسانی و به حاشیه راندن صدای متخصصان، امروز به یکی از عمده‌ترین موانع توسعه تبدیل شده است.

3/ مطالبات شخصی، نه منافع جمعی:

در شرایطی که باید جبهه‌ واحد برای دفاع از منافع استان ایجاد شود، سهم‌خواهی شخصی همچنان اصلی‌ترین «چرخه معیوب» توسعه بوشهر است.

پیامدها: تداوم بن‌بست توسعه

مدیریت غیربومی، تصمیم‌گیری بی‌ریشه: اجرای پروژه‌های بی‌تناسب با نیازهای واقعی استان، آسیب به بافت اجتماعی و زیست‌محیطی و دلسرد شدن جامعه محلی از نتایج بارز این وضعیت است.

خاموشی مطالبه‌گری: حذف نیروهای مستقل و مطالبه‌گر بومی از عرصه تصمیم‌سازی، صدای نظارت و پیگیری اصلی را به حاشیه رانده است.

فرار مغزها و سرمایه انسانی: محیط ناسالم مدیریتی و اجتماعی، بسیاری از جوانان و نخبگان را به مهاجرت به سایر استان‌ها یا حتی خارج از کشور سوق داده است.

تخصیص ناعادلانه منابع: بخش عمده درآمدهای نفت، گاز و بندری بوشهر در مرکز هزینه می‌شود و سهم اندک استان برای توسعه زیرساخت‌های پایدار باقی می‌ماند.

راه‌حل‌ها: عبور از چرخه معیوب

1 - سیاست‌گذاری الزام‌آور برای مدیریت بومی:

ضروری است که مجلس و دولت با وضع مقررات مشخص، شایستگان بومی را در پُست‌های کلیدی استان، به‌ویژه در حوزه‌های مرتبط با ثروت‌های ملی و توسعه‌ای منصوب کنند.

2- تشکیل «شورای عالی توسعه بوشهر»:

شورای نظارت با حضور دولت، مدیران ارشد بومی و نمایندگان نخبگان می‌تواند ریل‌گذاری بودجه‌ها و پروژه‌ها را شفاف و پاسخ‌گو کند.

3-  همبستگی نخبگان و ترک جدال‌های قبیله‌ای:

تشکیل جبهه‌ واحد با عبور از منافع جزیره‌ای، راهکاری کلیدی برای مهار فرهنگ مخرب تخریب و جذب حداکثری ظرفیت‌های بومی است.

4-  تقویت رسانه‌ها و جامعه مدنی:

رسانه‌های محلی و نهادهای مدنی ـ با نقد منصفانه عملکرد مدیران، واقعیت‌بخشیدن به روند پروژه‌ها و حمایت از صوت‌های منتقد ـ می‌توانند نقش ستون فقرات توسعه را ایفا کنند.

بوشهر اکنون بر سر یک دو راهی تاریخی ایستاده است: یا پذیرش تکرار چرخه محرومیت در حاشیه ثروت، یا بازتعریف نقش نیروی بومی و مطالبه «مدیریت منطقه‌ای» برای توسعه‌ای حقیقی و پایدار. کلید عبور از این قفل، بازگشت به اعتماد به نیروی بومی و مشارکت همگانی است. هیچ توسعه پایداری بدون تکیه بر خواست و خودباوری مردم شکل نمی‌گیرد.

تا وقتی متخصصان و جوانان ارزشمند این دیار در حاشیه قرار دارند، خروج از وضعیت موجود ممکن نخواهد بود.

نویسنده: سید حسین جعفری مدرس دانشگاه و روزنامه‌نگار

انتهای پیام/