واکاوی آنچه در سیرک شرم‌الشیخ گذشت/ ‌تنفسی مصنوعی برای ابرقدرتی روبه افول

به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، تصمیم جمهوری اسلامی ایران برای عدم شرکت در اجلاس شرم‌الشیخ، حرکتی فراتر از یک واکنش سیاسی مقطعی، دربرگیرنده پیام‌هایی عمیق درباره توازن قوای جهانی، افول گفتمان هژمونی یک‌جانبه و ظهور نظم نوین بین‌المللی است. این تصمیم آینه‌ای است از درکی استراتژیک که در آن « اقتدار» نه در همراهی با قدرت‌های فرتوت و استعماگر که در توانایی « بازتعریف میدان بازی» معنا می‌یابد.

در عصری که نشانه‌های افول تمدنی آمریکا در لایه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن آشکار شده، شرکت در اجلاسی که تنها نمایشی مضحک برای « احیای علائم حیاتی» یک ابرقدرت رو به زوال است، نه تنها کمکی به ثبات منطقه نمی‌کند، بلکه مشروعیت‌بخش روایتی وارونه و تاییدکننده رفتارهای استکباری است. جمهوری اسلامی ایران با درکی هوشمندانه از این گذار تاریخی، با « نه» گفتن به این نمایش، در حقیقت « آخرین میخ» را بر تابوت نظم آمریکامحور کوبید و نقش خود را به عنوان یک بازیگر سازنده و تعیین‌کننده در شکل‌دهی به نظم آینده جهان تثبیت کرد.

این مصاحبه به واکاوی همین لایه‌های پنهان می‌پردازد؛ از تحلیل نشانه‌های عینی افول آمریکا تا تبیین منطق مقاومت به عنوان کارآمدترین استراتژی برای تأمین امنیت و توسعه ملی. روایتی که در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام عباس گرزین آمده تلاش دارد تا نقشه‌خوانی تحولات بزرگ جهانی از نگاه بازیگری که خود، سهمی انکارناپذیر در نوشتن فصل‌های آینده تاریخ دارد، را به تفصیل بیان کند.

 افول آمریکا؛ زمینه‌ساز تغییر معادلات جهانی

حجت‌الاسلام گرزین با بیان اینکه پیش از هر تحلیل از تصمیم ایران برای عدم شرکت در کنفرانس شرم‌الشیخ، باید به زمینه‌سازی بزرگتری تحت عنوان پدیده «افول آمریکا» توجه داشت، اظهار کرد: این عبارت دیگر یک شعار یا تحلیل صرفاً رسانه‌ای نیست. شواهد عینی و ملموس از آن حکایت دارد. نوشته شدن نزدیک به 800 عنوان کتاب توسط جامعه‌شناسان، سیاستمداران و تحلیلگران برجسته خود آمریکا با محوریت افول آمریکا، گواهی بر این مدعاست. این کتاب‌ها نه تحلیل‌های مقطعی که بررسی‌های ریشه‌دار و بنیادین از فروپاشی تدریجی تمدن آمریکایی و مدیریت جهانی آمریکا است.

وی با بیان اینکه نشانه‌های این افول در تمامی عرصه‌ها مشهود است، گفت: اقتصاد آمریکا از درون دچار فروپاشی شده، وضعیت فرهنگی آن بحرانی‌تر از اقتصاد است و اوضاع سیاسی آن از هر دو بحرانی‌تر. حتی ایالت‌های مختلف این کشور به صورت علنی خود را برای فروپاشی احتمالی آماده می‌کنند. در چنین شرایطی، نظم نوین جهانی که ظاهراً طراح اصلی آن خود آمریکا بود، اولین قربانی را از این کشور گرفته است. 

سیرک شرم‌الشیخ؛ تنفسی مصنوعی برای ابرقدرتی روبه افول

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی ادامه داد: این اجلاس در حقیقت، یک بازی رسانه‌ای طراحی‌شده توسط آمریکا برای نشان دادن علائم حیات سیاسی این کشور بود. هدف این بود که به جهانیان القا شود آمریکا کماکان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده معادلات جهانی است. اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که آمریکا به شدت در حال سقوط است و چنین نمایش‌هایی تنها برای به تأخیر انداختن پذیرش این واقعیت از سوی دیگران و شاید خود آمریکایی‌هاست.

وی معتقد است حتی حضور کشورهای مختلف در این اجلاس نیز عمدتاً داوطلبانه نبوده چراکه پشت پرده این حضورها، تهدیدات گسترده آمریکا علیه امنیت و اقتصاد کشورهایی بود که ممکن بود تمایلی به شرکت نداشته باشند. این دقیقاً همان خوی استکباری آمریکاست که حتی در اوج ضعف و افول نیز دست از سر جهان برنداشته است.

تحقیر شرکا؛ نشانه‌ای از استکبار زوال‌یافته

حجت‌الاسلام گرزین توضیح داد: رفتار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با روسای کشورهای حاضر در اجلاس، خود گویای بسیاری از حقایق بود. بی‌احترامی به رئیس‌جمهور یک کشور با عدم دست دادن و خطاب کردن رئیس‌جمهور کشوری دیگر با عبارت «به خانم زیبایت سلام برسان»، تنها نمونه‌ای کوچک از تفرعن، استکبار و نگاه از بالا به پایین حاکم بر آمریکاست. این رفتارها نشان می‌دهد که آمریکا حتی برای متحدان سنتی خود نیز ارزشی قائل نیست و آن‌ها را ابزارهایی بیش نمی‌داند.

وی با طرح این پرسش که در چنین فضایی، شرکت جمهوری اسلامی ایران در اجلاس شرم‌الشیخ چه معنایی چه پیامی می‌توانست داشته باشد، ادامه داد: اولین و واضح‌ترین پیام حضور ایران، تأیید مجدد نقش هژمونیک آمریکا در سطح جهان بود. در حالی که به اعتراف بسیاری از نظریه‌پردازان جهانی، ایران خود یکی از بازیگران اصلی و تأثیرگذار در طراحی نظم نوین جهانی است. برداشت دیگری که از حضور ایران در این کنفرانس به وجود می‌آمد تأیید رفتارهای مستکبرانه، برخوردهای تحقیرآمیز و رفتارهای تفرعن‌آمیز آمریکا با دیگر کشورها می‌بود. از سویی دیگر شرکت ایران در شرم‌الشیخ تأیید مدیریت آمریکا در نظم نوین جهانی بود. این حرکت به معنای قبول این ادعا بود که آمریکا کماکان توانایی طراحی و مدیریت نظم جدید جهانی را دارد؛ ادعایی که حتی خود آمریکایی‌ها به صورت علنی به عدم صحت آن اعتراف کرده‌اند.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی حضور ایران در شرم‌الشیخ را تأییدی بر اقدام نظامی آمریکا علیه ایران تعبیر کرده و گفت: ترامپ به صورت علنی و بارها اعلام کرده است که «اگر ما به ایران حمله نمی‌کردیم، الان این صلح اتفاق نمی‌افتاد.» شرکت ایران در اجلاسی که توسط همان کشوری برگزار می‌شود که به خود اجازه حمله به خاک ایران را داده، به معنای تقدیر از مهاجم و تأیید اقدام خصمانه او بود. گویی ایران می‌گفت: «دستت درد نکنه که به ما حمله کردی، زیرساخت‌های ما را زدی، دانشمندان ما را به شهادت رساندی و ما را تحریم کردی.» از طرفی آمریکا به شدت نیاز داشت تا با حضور ایران، این انگاره را بسازد که «حتی ایران هم در زمین من بازی می‌کند، پس من کماکان ابرقدرت بلامنازع جهانم.» شرکت ایران باعث می‌شد تمام دستاوردهای دیپلماتیک و اقتدار راهبردی 47 ساله انقلاب اسلامی در مقابل یک نمایش رسانه‌ای قربانی شود.

پیامدهای «نه» گفتن ایران؛ به رخ کشیدن اقتدار واقعی

حجت‌الاسلام گرزین در ادامه به پیامدهای نه گفتن ایران به نشست شرم‌الشیخ گفت: نخستین پیامد این تصمیم عقلانی نظام به رخ کشیدن اقتدار بین‌المللی ایران بود. ایران با این تصمیم به جهان نشان داد که نه تنها پیرو سیاست‌های آمریکا نیست، بلکه به آرمان‌ها و مواضع خود کماکان پایبند است. این نه گفتن، یک اقتدار راهبردی و بین‌المللی را به نمایش گذاشت. همچنین ایران با نپذیرفتن نقش خود در این «سیرک سیاسی»، کل نمایش طراحی‌شده توسط آمریکا را با چالش مواجه کرد و ضعف پشت این نمایش پرزرق و برق را عریان ساخت.

وی دیگر پیامد عدم شرکت ایران در نشست شرم‌الشیخ را ایجاد همبستگی با ملت‌های آزاده دانست و توضیح داد: این تصمیم در نزد ملت‌های آزادی‌خواه جهان حتی غیرمسلمانان به عنوان یک موضع‌گیری شجاعانه و حق‌طلبانه تفسیر شد. امروز در راهپیمایی‌های حمایت از غزه در شهرهای اروپایی، پرچم ایران در کنار پرچم فلسطین به نمادی از این همبستگی تبدیل شده است. این نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی زمانی که حرفی می‌زند، بر سر حرف خود می‌ایستد و این دفاع، صادقانه است.

مدیرکل تبلیغات اسلامی گلستان با طرح این سوال کلیدی که اگر ایران این صلح و آتش‌بس را قبول ندارد، چرا از آن استقبال کرد؟ گفت: واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران بین ماهیت صلح و منشأ صلح تفاوت قائل است. آنچه در غزه رخ داد، یک پیروزی برای مقاومت بود. پیمان صلح ابراهیم در حال به فراموشی سپردن و خفه کردن تدریجی آرمان فلسطین و کل جریان مقاومت بود. اما طوفان الاقصی آمد و نه تنها جریان مقاومت که وجدان بیدار جهانیان را نجات داد. آتش‌بس کنونی، محصول پایداری و استقامت کودکان غزه و جبهه مقاومت است، نه محصول پادرمیانی، مدیریت یا رهبری آمریکا. آمریکا تنها با استفاده از ابزار رسانه و قدرت خود، سعی دارد این پیروزی مقاومت را تحریف و به نام خود مصادره کند. نقش ایران در صدور بیانیه استقبال از آتش‌بس، در حقیقت ارائه یک روایت حق‌طلبانه در مقابل روایت باطل دشمن بود. اگر ایران چنین نمی‌کرد، دشمن رسانه‌های خود را به راه می‌انداخت و ادعا می‌کرد که جمهوری اسلامی خواهان ادامه جنگ و خونریزی است. بنابراین، استقبال از آتش‌بس، هوشمندانه‌ترین اقدام برای شناسایی منشأ واقعی صلح (مقاومت) و خنثی‌سازی تبلیغات دشمن بود.

مقاومت؛ تنها راه تضمین پیشرفت و امنیت

حجت‌الاسلام گرزین با بیان اینکه تجربه 12 ساله حضور جبهه مقاومت در سوریه در مقابل توطئه داعش  که به اعتراف هیلاری کلینتون، ساخته خود آمریکا بود - و مقایسه آن با جنگ 12 روزه، درس بزرگی به ما می‌دهد، ادامه داد: در طول 12 سال و در فاصله هزاران کیلومتر دورتر، ایران با تقدیم حدود 2000 شهید، خط مقاومت را زنده نگه داشت و آن را تا مرزهای دشمن پیش برد. اما زمانی که دشمن جرات کرد مستقیم به خاک ایران حمله کند تنها در 12 روز نزدیک به 1200 شهید داشتیم. این مقایسه به وضوح نشان می‌دهد که تنها راه تضمین‌کننده پیشرفت، امنیت، اقتصاد و صنعت برای همه کشورها، مقاومت است. هرگونه سستی در این مسیر، به افزایش تلفات، نابودی امنیت و از بین رفتن دستاوردها می‌انجامد.

 ایران، لنگرگاه توازن‌بخش جهانی

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی تأکید کرد: تصمیم ایران برای عدم شرکت در اجلاس شرم‌الشیخ، یک محاسبه راهبردی دقیق بر اساس ارزیابی از افول قدرت آمریکا، حفظ اقتدار ملی و حمایت صادقانه از جبهه مقاومت بود. این تصمیم به جهان نشان داد که ایران نه یک بازیگر منفعل، که یک کنشگر فعال و تأثیرگذار در طراحی نظم نوین جهانی است. امروز ایران به لنگرگاه توازن‌بخش و امنیت‌ساز جهانی تبدیل شده است.

وی افزود: هرگونه آسیب به این جایگاه، می‌تواند به یک «برگشت تاریخی» و به تأخیر افتادن تحقق آرمان‌های جهانی عدالت و آزادی منجر شود. بنابراین، تداوم مسیر مقاومت با حرارت انقلابی، نه یک انتخاب، که یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای آینده ایران و جهان است.

انتهای پیام/