سکولاریسم پنهان و دوگانه‌سازی «اخلاق» و «حکومت»

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، برخی می‌گویند که پیامبر(ص) برای تکمیل اخلاق آمده است؛ نه تشکیل حکومت. هدف انقلاب اسلامی این بوده که جامعه‌ای اخلاق‌مدار تشکیل بدهد. قرار نبوده ما با قدرت‌های جهانی در بیفتیم. هنر انقلاب اسلامی این است که اخلاق مردم خودش را درست کند و سرش به کار خودش باشد و با همه کشورها در صلح و آرامش باشد.

 اخلاق یا بردگی مدرن؟

خود پیامبر فرموده‌اند که هدف بعثتشان، کامل کردن فضیلت‌های اخلاقی بوده؛ این درست است. پیامبر (ص) حکومتی بر پا کرد که در آن اخلاق، پایه تعاملات اجتماعی و سیاسی بود. ایشان با قبایل مختلف پیمان بست، امنیت برقرار کرد و هیچ‌گاه آغازگر نقض عهد نبود؛ یعنی اخلاق را در متن حکومت و سیاست پیاده کرد، نه اینکه از آن جدا نگه دارد.

 این حکومت به عبادت و معنویت مردم جامعه توجه داشت و پیامبر (ص) هم مسلمانان را به برادری، وفاداری، کمک به همنوع، صداقت، حیا، عفت، عبادت ترغیب می‌کرد و هم به جنگ و مقابله و کار امنیتی و تدابیر دفاعی و حتی گاهی جهاد ابتدایی توجه جدی می‌کرد.

در مورد انقلاب اسلامی هم همین‌طور است. اگر قرار باشد فقط به اخلاق فردی بسنده کنیم و کاری به ظلم قدرت‌های بزرگ و استکبار جهانی یا سرنوشت مظلومان نداشته باشیم، بخش بزرگی از اخلاق اسلامی را نادیده گرفته‌ایم. در کتب اخلاقی می‌گویند چهار فضیلت اصلی داریم: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت که در همه اینها و فضایلی که در ذیل آنهاست، سویه‌هایی جدیِ مربوط به قدرت سیاسی دینی و مبارزه در آن‌ها وجود دارد.

از طرفی صلح و آرامش، زمانی معنا دارد که با عزت و کرامت همراه باشد. اگر قرار باشد فقط سکوت کنیم و برای کدخدای جهانی و نسبت به ستمی که به دیگران می‌شود شهروند گوش‌به‌فرمانی باشیم، دیر یا زود دامنگیر خود ما هم می‌شود. این دیگر اخلاق نیست، بلکه انفعال و تسلیم و در نهایت، بندگی مدرن است.

اخلاق باید در متن سیاست باشد

قراردادن اخلاق در برابر حکومت، ممکن است معنوی و شیک به نظر برسد؛ اما این دوگانه‌سازی‌ها بیش از اینکه دغدغه اخلاق داشته باشند، به دنبال خنثی‌کردن کارکردها و مسئولیت‌های اجتماعی دین هستند.

این دوگانه‌سازی‌ها معمولاً از سوی کسانی مطرح می‌شود که نمی‌خواهند دین وارد عرصه‌ی قدرت، عدالت‌خواهی یا مبارزه با ظلم شود. در واقع با جداکردن اخلاق از حکومت و قدرت سیاسی، راه را برای سیاستی باز می‌کنند که هیچ تعهدی به کرامت انسان‌ها ندارد و دنبال تحقق ولایت و ربوبیت الهی در جامعه نیست. این نگاه، بیشتر از آنکه اخلاقی باشد، نوعی سکولاریسم پنهان است؛ در حقیقت یک بی‌طرف‌نمایی و به قول معروف جانماز آب کشیدنی است که در عمل، به نفع قدرت‌های مسلط و فرعون‌های زمان تمام می‌شود.

پس این دوگانه‌سازی نوعی تحریف است. اخلاق واقعی نمی‌تواند نسبت به ظلم، فساد یا تحقیر انسان‌ها و جوامع بی‌تفاوت باشد؛ انقلاب اسلامی، اگر بخواهد به پیامبر اکرم (ص) اقتدا کند، باید اخلاق را در قلب سیاست نگه دارد، نه در حاشیه‌ی آن.

 «اسلام رحمانی» نگاه صوفیانه‌ی مدرن

این‌که اسلام برای حکومت کردن نیامده بلکه فقط برای اصلاح اخلاق و معنویت مردم آمده است ریشه‌های مختلفی دارد.

یک بخش از این نگاه، به جریان‌های صوفیانه و زاهدانه در تاریخ برمی‌گردد. آنها معمولاً دین را در قالب سلوک فردی می‌دیدند و ورود به عرصه قدرت را نوعی آلودگی به دنیا تلقی می‌کردند. 

بخش دیگر، به تجربه‌های تاریخی مربوط می‌شود. در دوره‌هایی که حکومت‌ها فاسد بودند و امکان اصلاحشان وجود نداشت، بعضی علما ترجیح دادند تمرکز خود را بر روی تربیت فردی و اخلاق شخصی بگذارند. نه اینکه لزوم تشکیل حکومت دین را نفی کنند بلکه چون زمینه‌اش فراهم نبود، از آن فاصله گرفتند.

در دوران مدرن، این نگاه شکل تازه‌ای پیدا کرد. بعضی روشنفکران وطنی تحت تأثیر اندیشه‌های غربی، دین را به حوزه‌ی خصوصی محدود کردند. در این دیدگاه، اسلام فقط باید به اخلاق فردی بپردازد و از سیاست و قدرت فاصله بگیرد. این تفکر، گاهی با عنوان «اسلام رحمانی» مطرح می‌شود؛ دینی که با هیچ قدرتی درگیر نمی‌شود، فقط دعوت به مهربانی و خوش‌رفتاری می‌کند و از عدالت‌خواهی و مسئولیت اجتماعی فاصله می‌گیرد.

از نظر اسلام هدف بعثت انبیا تزکیه انسان‌ها و رساندن آنها به مقام قرب الهی است. به تعبیر حضرت آقا انبیا برای انجام این کار، مثل یک عالم یا عارف عمل نمی‌کنند که صرفاً با افراد تک تک ارتباط بگیرند و آنها را هدایت کنند؛ بلکه پروژه اصلی‌شان تبدیل ساختار و فضای کلی جامعه به محیطی مساعد برای رشد اخلاقی و معنوی است. در این حکومت همه‌ شرایط و امکانات لازم برای سیر الی الله فراهم می‌شود و موانع به حداقل می‌رسد؛ حکومت به تعبیر ایشان کارخانه انسان‌سازی است.

یادداشت از: حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا آتشین‌صدف، استاد حوزه و دانشگاه

انتهای پیام/