سبکها و روشهای ترجمه قرآن
- اخبار استانها
- اخبار قم
- 01 آبان 1404 - 11:30
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، یکی از ویژگیهای مهم متن مورد ترجمه که مترجم باید آن را لحاظ کند، «سبک» آن است. سبک در زبان عربی به معنای گداختن و ریختن زر و نقره و «سبیکه» به معنای قطعه ذوب شده است: «سَبَک الذهبَ والفضة و نحوه من الذائب یسبُکهُ و یسبِکه سَبْکاً و سَبَّکه: ذَوَّبه و أفرغه فی قالبٍ. والسَّبِیکةُ: القِطْعة المُذوَّبة منه».
سبک دراصطلاح، ویژگیهایی در کلام است که آن را از سخنان دیگر متمایز می کند. از سبک با واژههای دیگری مانند طرز، شیوه، سیاق، طریقه و جز اینها نیز یاد شده است. تعریف پیشگفته سبک، بسیار ساده و کلی است.
حقیقت این است که «سبک» معنای روشن و واحدی ندارد و تعریفهای گوناگونی برای آن ارائه شده است؛ اما در هر صورت لفظ و معنی - چنان که مرحوم بهار نیز در سبکشناسی گفته - جزء مهمترین اجزای آن به شمار میرود، و در هر صورت، در ادبیات شرط احتساب یک ویژگی به عنوان ویژگی سبک، بسامد داشتن کاربرد آن است؛ یعنی در یک دوره آنقدر کاربرد داشته باشد که بتوان آن را ویژگی آن دوره به شمار آورد و در غیر این صورت، یک ویژگی نمیتواند نماینده سبکی خاص باشد؛ برای مثال، آوردن دو حرف اضافه برای متمم، از ویژگی های سبک خراسانی است؛ زیرا چنین شیوه بیانی در سبک خراسانی دارای بسامد است؛ مانند:
اگر با من نسازند اهل دنیا به من بر زان نباشد هیچ عاری
این روش بیانی در سبک عراقی هم دیده می شود، اما به دلیل عدم بسامد آن، ویژگی سبک عراقی به شمار نمی رود. بدین ترتیب، بسامد در حوزه ترجمه به ویژگیهای تمایزبخش یک متن در همان متن یا آثار یک نویسنده یا زمان و دوره خاص یا مواردی دیگر که بتوان از آنها سبک را نتیجه گرفت، تعریف میشود. برخی نویسندهها از سبکی خاص برخوردارند؛ برای مثال، از زبان کهن استفاده میکنند یا واژههای کهن و مهجور در اثر یا آثار آنان فراوان است یا اینکه بسیار احساسی مینویسند؛ هر یک از این ویژگیها یا مانند آنها، چون در یک اثر یا آثار یک فرد تکرار میشود و بسامد دارد، سبک خاصی را رقم میزند که مترجم باید در ترجمه به گونهای آنها را ظاهر کند. مثلاً اگر نویسنده از واژههای کهن و مهجور استفاده میکند، مترجم باید در ترجمه از برابرهای مربوط به زبان گذشته بهره گیرد تا تأثیری همسان بر مخاطب ترجمه بر جای گذارد.
سبک در ادبیات، براساس عناصر هنری و غیر هنری به گونههای ذیل تقسیم میشود:
1. بر اساس گوینده یا نویسنده اثر
2. بر اساس زمان اثر (کهن، معاصر و...)
3. بر اساس جغرافیای اثر (خراسانی، عراقی و...)
4. بر اساس درونمایه اثر (عرفانی، اخلاقی، داستانی و ...)
5. بر اساس مخاطبان اثر (عالمانه، کودکانه، عامیانه و...)
6. بر اساس هدف اثر (تهییجی، تعلیمی و...)
7. بر اساس زبان اثر (آهنگین (نظم و نثر) و نثر ساده)
پیش از ورود به بحث لازم است یادآور شویم که برخی «سبک» را به معنای نوع و شیوه ترجمه به کار می برند که این معنا مقصود ما نیست.
چنان که در بحثهای اعجاز بیانی قرآن بهتفصیل در مورد آن صحبت میشود، قرآن کریم سبکی کاملاً ابداعی و متفاوت با سبکهای شناختهشده عرب دارد؛ نه شعر است، نه نثر ساده، و نثر مسجعِ متناسب کاهنان آن روزگار. در شعر، اولویت نخست وزن و چینش کلمات است نه معانی؛ یعنی گاه معنی فدای لفظ و وزن میشود. نثر مسجع نیز، افزون بر محدودیتهای شعری، در بسیاری موارد - اگر نگوییم همه موارد - با طولانی شدن، به متنی آزاردهنده تبدیل میشود؛ اما در سبک قرآن کریم، اهمیت نخست از آنِ معانی است، ولی هر گاه معنا مصون بوده، نمکی از سجع نیز بر آن پاشیده شده است، آنگونه که خواننده بههیچروی از آهنگین بودن الفاظ فسرده و خسته نمیشود.
سبک قرآن دقایق و ظرایف فراوان و ابعادی گوناگون دارد که بازشناسی آنها در این مختصر نه ممکن است و نه مقدور؛ از این رو، به اجمال به ارائه نکاتی بسنده می شود، باشد که به یاری خدا صاحبنظران توانمند وارد این عرصه شوند و پرده های بیشتری از شاهد آیات الهی برگیرند و جویندگان و علاقهمندان را بیش از پیش از این آب حیات بهره مند سازند.
کارشناسان برای تشخیص نوع سبک راهکارها و معیارهایی مطرح کرده اند که مهمترین آنها بدین شرحاند:
الف) ارزشیابی واژهها، اصطلاحها و آرایههای به کاررفته در متن از جهت علمی، ادبی، فرهنگی، بلاغی و جز اینها
ب) کالبدشکافی دستوری و بلاغی آیات برای آشکار کردن ظرایف بیانی و عوامل مؤثر در سبک
ج) بررسی جنبههای آوایی متن.
2_1. قالبهای کلی سبک قرآن
برخی کارشناسان در یک تقسیمبندی کلی، آیات قرآن را در سه سبک خطابی، ادبی و علمی جای دادهاند. آقای باقوری در کتابی که با نام تأثیر قرآن بر زبان عربی ترجمه شده است، در تعریف سبک خطابی آورده است:
این سبک را از آن جهت به خطابه منسوب کردهاند که نمود و جلوه آن در خطابه آشکارتر و استفاده آن در فن خطابه نسبت به دیگر فنون مناسبتر است، به گونه ای که حُسن آن تنها در خطابه ظاهر میشود و شعله های آن در خطابه زبانه میکشد ... .
امتیاز سبک خطابی بر دو سبک دیگر آن است که معانی در این سبک قوت بیشتری دارند و تصویر آن از مبالغه بیشتری برخوردار است. واژهها در سبک خطابی واژههای معمولی نیستند؛ واژههایی هستند که گلچین شدهاند و از لحاظ جزالت معنا واژههای دهانپُرکنی هستند؛ واژه هایی که طنین آنها قلب را به لرزه میاندازد و پرده گوش را چون رعد آسمانی تکان می دهد. سبک خطابی واژه ها را در قالبهایی میریزد چون نسیمی که گویی پیش از آن اجازه ورزیدن به آن نمیدادند و اسامی را در آن قالب چنان قرار میدهد که عواطف را به حرکت اندازد و احساسات خاموش را به شور آورد. سبک خطابی با تکرار فقرات کلام، شعلههای احساس را ملتهب میسازد و با ذکر کلمات مترادف، بر وضوح معنا میافزاید.
از ویژگیهای دیگر سبک خطابی، کوتاه بودن جملههای آن است. در آن چندان به استدلال توجه نمیشود و به جای آن بر عواطف و شواهد عینی تکیه میشود. از بین سورههای قرآن معمولاً سورههای کوتاه مکی در زمره سبک خطابی است. البته لازم است یادآور شویم که منظور از «خطابی» در سبک خطابی با آنچه در صناعات خمس منطق گفته میشود، تفاوت دارد هرچند از بعضی جهات اشتراکهایی نیز دارند. در اینجا مناسب است از سورههای کافرون، تبت، کوثر، و مانند اینها یاد کرد.
نویسنده یادشده در تفسیر سبک ادبی گفته است:
از ویژگیهای این سبک، رقّت واژهها و تناسب آنها با یکدیگر است؛ چنان که هر یک از عبارات آن به رشته مروارید دربندکشیده شباهت دارد. در سبک ادبی، هیچ لفظ غریب و نامأنوسی به چشم نمیخورد و تناسب حروف و کلمات مجاور هم کاملاً رعایت شده است. واژه های سبک ادبی الزاماً واژه هایی هستند که به سهولت و نرمی بر زبان جاری میشوند و با آوای دلنشینی بر گوش مینشینند. در این سبک، گزینش واژهها و کلمات و شکل و قالب بیان آنچنان از روی دقت و تناسب اختیار شدهاند که به روانی آب و لطافت نسیم شباهت دارند.
شاید سبک ادبی بیشترین نیاز را به درس بلاغت و ذوق ادبی داشته باشد؛ همچنان که آشنایی با متون فصیح ادبی و دست داشتن در این نوع کلام نیز از دیگر لوازم این سبک است؛ به جهت آنکه این سبک هرگز از تشبیهات دقیق و به تصویر کشیدن صور اعلای خیال بینیاز نخواهد بود و پیوسته در پی آن است که برای وصول به شناخت، به جای آنکه از طریق تفکر وارد شود، از راه فطرت درآید.
لازمه سبک ادبی آن است که با انواع استعاره، با شیوه دلچسب حُسن تعلیل و با دیگر فنون و اغراض پسندیده علوم بلاغت، راه صواب را طیکرده تا به مقصد برسد ... .
از مهمترین ویژگیهای آن، انتخاب کلماتی است که برای گوش نغمهای خوشآهنگ و نیکو داشته و به جانب خیال عالی پرواز کند و با وضوح معانی همراه باشد.
گفتنی است؛ جداسازی سبک ادبی از سبکهای دیگر به معنای جدا بودن کامل آنها از هم نیست؛ زیرا همه آیات قرآن ادبیاتی معجزهآسا و فرابشری دارند؛ یعنی آیاتی که به سبک خطابیاند، همزمان ادیبانه نیز هستند؛ اما از یکسو، سخن در این است که برخی آیات افزون بر ادبیات بسیار عالی، ویژگی های سبکی دیگر را نیز دارند و همین مطلب، زمینه جداسازی آنها را فراهم میآورد و از دیگرسو، در مقایسه میان آیات قرآن، هرچند همه آیات قرآن اعجاز بیانی دارند و فرابشریاند، ولی برخی آیات جنبههای ادبی برجستهتری دارند و از همینرو است که میتوان بخشی از آیات و سورهها را ذیل عنوان سبک ادبی جای داد؛ اما چنان که گفتیم، سبک ادبی را میتوان نقطه مشترک همه آیات دانست.
سبک علمی در دیدگاه نویسنده مزبور عبارت است از: آرامترین و راحتترین و سادهترین سبکها؛ سبکی است که با نزدیکترین و سادهترین روشها برای توضیح حقایق به کار برده میشود. در این اسلوب از خیال شاعرانه خبری نیست؛ به جهت آنکه قوه خیال به جانب اشباع عاطفه و تغذیه وجدان فرامیخواند، در حالی که این سبک عقلها را مورد خطاب قرار میدهد و با افکار نجوا میکند و با استعاره و مجاز و کنایه سروکاری ندارد. تشبیهی که از دقت زیادی برخوردار بوده و به تأمل و اندیشه فوقالعاده یا به دقت نظر و موشکافی نیاز داشته باشد، در این سبک ارزش چندانی ندارد و تشبیهاتی که مورد استفاده قرار میگیرند، صرفاً برای آن به کار رفتهاند که یک شیء مجهول را معلوم نمایند؛ یعنی در این سبک تنها از تشبیهات سادهای استفاده میشود که طرفین تشبیه جنس ظاهر و واضحی دارند؛ زیرا قصد تشبیه در این سبک شرح و توضیح علوم است. آنچه میتواند برای وصول به این غرض مزاحمت ایجاد کند، وجود ابهام در خود شیوه کشف و توضیح اشیاست؛ مثل آنکه برای شناساندن یک شیء نامعلوم از شیوهای استفاده شود که خود آن شیوه مبهم و سؤالبرانگیز باشد.
البته مقصود آن نیست که سبک علمی از جمال و زیبایی به دور است؛ چنان که شواهد آن را در کتابهای برخی متأخران مشاهده میکنیم و هنگام مطالعه آنها گویی ذهن را به مشقت میاندازیم و خیال را قربانی میکنیم.
کسانی که به اینگونه سبکها عادت کردهاند، آنچنان خود را از ادبیات و مظاهر ادب دور ساختهاند که از عهده نگارش یک نامه زیبا یا به تصویر کشیدن یک منظره دلپذیر برنمیآیند؛ بلکه مراد این است که سبک علمی نیز زیبایی خاص خود را دارد و با گزینش کلماتی که از اشتراک لفظی یا معنوی به دور بوده و معنای واضحی دارند، دوشادوش دو سبک دیگر زیبایی و جمال آن شکوفا میشود.
از این نوع سبک در قرآن بهندرت یافت میشود و تنها در برخی آیات مانند آیاتالاحکام میتوان آن را جستجو کرد؛ زیرا قرآن سخنان علمی خود را در مباحث دیگری مانند قصص قرآنی و مواعظ، اشراب و بازگو کرده است؛ اما - چنان که پیشتر گفتیم - این نوع سبک نیز در قرآن با سبک ادبی همراه است و مزایای سبک ادبی را نیز تا حدی که موضوع اقتضای آن را داشته باشد، به همراه دارد؛ زیرا خروج از اقتضای موضوع و نیاز مخاطب مانند این است که مسئول هواشناسی به هنگام گزارش وضع هوا به جای آسمان از «گنبد مینا» استفاده کند یا یک دندانپزشک به جای دندانها، از «مرواریدهای نشسته در قفای غنچه رخ» بهره گیرد!
نتیجه اینکه مترجم توانا بنا را بر این نمی گذارد که سراسر ترجمه قرآن را بر یک سبک تنظیم نماید، بلکه همواره به معیارها و ویژگی های انواع سبک توجه دارد و متناسب با آنها، بیان خود را تغییر می دهد؛ چنان که برخی مترجمان قرآن، برای مثال، سوره های کوتاه قرآن را با سبکی نسبتاً ادبی ترجمه کرده اند، برخلاف سورههای بلند قرآن.
برای آثار منظوم، در ادبیات سبک های متعددی شناخته شده است و در آثار منثور نیز سبک، بروز و ظهور و گونه های متعددی دارد که می توان به سبکهای مرسل ساده، مرسل عالی، فنی مرسل، فنی و جز اینها اشاره کرد؛ البته گفتنی است که نمیتوان برای همه سبکهای شناختهشده در ادبیات از ترجمه های قرآن مصادیقی یافت؛ اما آگاهی از سبکها می تواند برای طبقه بندی ترجمه های قرآن و شناخت بهتر آنها، به ویژه ترجمه های بازمانده از گذشته و نیز ایجاد تنوع در ترجمهها راهگشا باشد.
در فن ترجمه بهطور کلی، مترجم باید با شناخت هرچه دقیقتر سبک متن مبدأ، آن را به زبان مقصد منتقل کند، به ویژه اگر نویسنده یا گوینده از سبک خاص زبان مبدأ هدفی ویژه را تعقیب کرده باشد که دور افتادن از سبک گاه به معنای از دست رفتن متن مبدأ است. این مطلب در ترجمه های قرآن بهخوبی قابل ردیابی است، هرچند کلیت سبک قرآن به جهت معجزه بودن آن، از دسترس مترجمان دور است؛ برای مثال، برخی آیات به دلیل ویژگی خاص زمانی و مکانی یا با ملاحظه مخاطب خاص، شعارگونه یا همراه با تمسخر و تهدید هستند که در ترجمه برتر، این فضای کلی حاکم بر الفاظ قرآن که در دایره سبکشناسی قرار میگیرد، بازسازی میشود.
در یک تقسیمبندی کلی، ترجمههای موجود از جهت مخاطب به عمومی و کودکانه و از جهت آفرینش متن به ساده و هنری (آهنگین) تقسیم میشوند که البته هر یک از موارد یادشده می تواند زبان و قالبهای گوناگونی را پذیرا باشد.
یادداشت از: حجتالاسلام سید محمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
انتهای پیام/