ازدواج دانشجویی سنگرسازی در برابر جنگ نرم

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، آسمان اصفهان، این نگین فیروزه‌ای جهان، نه با رنگ همیشگی اش، که با رنگین‌کمانی از شادی، عشق و امید آراسته شده بود. شهری که بناهای تاریخی‌ اش قرن‌هاست پایدارند، امروز شاهد استحکام بنیادی‌ترین نهاد جامعه، یعنی خانواده بود.

 طلوع پیمان؛ آرامشی در جوار شهدا 

پیش از برپایی جشن بزرگ ازدواج، و در ساعات عصرگاهی، کاروان عشق و اراده، راهی گلستان پرطراوت شهدا شد. این زیارت، نخستین سفر زندگی مشترک این دلدادگان بود؛ سفر به سرزمینی که عطر وفا و ایثار از خاک آن برمی‌خاست.

پیوند دلدادگان با قامتان بلند تاریخ

در این حرکت نمادین، عروس و دامادهای دانشجو، با قدم‌ هایی آرام و دلی پر از شوق و احترام، بر مزار نورانی شهیدان حاضر شدند. آنان آمدند تا در آستانه آغاز زندگی جدید، با مردان و زنان بزرگی که برای سر بلندی این مرز و بوم جان فشانی کردند، پیمانی دیگر ببندند؛ پیمانی به وسعت یک زندگی.

سکوت معنوی گلستان شهدا، با نجوای عاشقانه این جوانان شکسته شد. آنان با شهدا سخن گفتند؛ گویی از آنان برای زندگی‌سازان فردا، اجازه و دعا می‌خواستند. گویی می‌گفتند: ما نیز، در مسیر خود، سربازانی برای ساختن ایرانی آباد و آزاد خواهیم بود. می‌آییم تا حلقه‌های زنجیره عشق و تعهدی که شما با خون خود جاویدان کردید را، با ازدواج و خانواده‌سازی مستحکم کنیم.

گل‌هایی برای یاران؛ عهدی با شهدا

گذاشتن دسته‌گل‌ های صورتی و سرخ بر سر مزار شهدا، تنها یک حرکت تشریفاتی نبود. این کار، نماد زیبایی بود؛ نماد اینکه زندگی نوین این جوانان، ریشه در شهادت و اصالتی دارد که شهدا با خون خود آبیاری کرده‌اند. عروس‌ها با چشمانی نمناک و دامادها با چهره‌هایی مصمم، عهد خود را با شهدا تجدید کردند؛ عهدی مبنی بر اینکه مسیر عشق و تعهد را ادامه داده و سنگر گرم خانواده را، همانند سنگرهای سردرگرم جبهه، پاسداری خواهند کرد.

آغاز راه در سایه سار شهدا

خروج از گلستان شهدا، برای این زوج‌های جوان، همچون تولدی دوباره بود. آنان با قلبی سبک‌تر و عزمی راسخ‌تر، به سوی محل برگزاری جشن حرکت کردند. گویی برکت و رضایت شهدا، چونان نگینی بر انگشتان آنان می‌درخشید و قرارگاه زندگی مشترکشان را منور کرده بود.

آغاز جشن ازدواج دانشجویی؛ به دور از هیاهوی دانشگاه 

در این روز، خبری از هیاهوی معمول دانشگاه‌ها و استرس محفوظات درسی نبود؛ همه چیز دربارهٔ جشن بود، دربارهٔ انتخابی آگاهانه و دربارهٔ امیدی که در چشمان هر عروس و دامادی می‌درخشید.

ازدواج دانشجویی؛ سنگرسازی در برابر جنگ نرم

این ازدواج دسته‌جمعی، فراتر از یک مراسم معمولی، یک حرکت نمادین و یک بیانیه فرهنگی قدرتمند بود. این رویداد، فریادی رسا از زبان نسل جوان و تحصیل‌کرده ایران بود؛ فریادی که اثبات می‌کند جوانان ما، با همه دشواری‌های عصر حاضر، همچنان سخت و استوار به عهد و پیمان، به سادگی و به صمیمیت عمیق انسانی باور دارند. این جوانان به خوبی نشان دادند که می‌توان در برابر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن، نه با شعار، که با عملی زیبا و جمعی ایستاد. هر یک از این 1500 زوج، سربازان گمنام و خط مقدم جبهه فرهنگ و خانواده‌ سازی هستند و این جشن باشکوه، در حقیقت، مراسم اعطای نشان افتخار به این رزمندگان فرهنگ بود.

زیبایی‌های ازدواج به روایت تصویر و کلام

فضای مراسم، سرشار از احساسی ناب و روح‌ نواز بود. در میان هیاهوی شادمانی حاضران، زیباترین صحنه‌ ها، زمانی رقم می‌خورد که خبرنگار تسنیم به سراغ عروس و دامادها رفته بود. در این لحظات، زیباترین جمله‌های عاشقانه، همچون مرواریدهایی بر تارک شب، از عمیق‌ترین زوایای دل این جوانان تراوش می‌کرد و فضای پیرامون را غرق در عطر صمیمیت و مهر می‌کرد.

یکی از داماد های دانشجو با چشمانی پر از مهر خطاب به همسرش گفت: امروز تو نه تنها همسرم، که هم کلاسی زندگی منی و من قول می‌دهم در این دانشگاه بزرگ، بزرگ‌ترین نمره‌ها را با تو کسب کنم. و عروس جوانش در پاسخ، با لبخندی که گویی تمام غم دنیا را می‌زداید، افزود: قلم تو بر کاغذ زندگی ما، شعرها را خواهد نوشت. این واژه‌های دلنشین که از سرچشمه زلال احساسات جوانان برمی‌خاست، خود گواهی بود بر اصالت و پاکی این پیمان ها.

تکمیل حلقه‌های زنجیره مقدس خانواده

این جشن بزرگ، تنها یک مراسم نبود؛ یک سرمایه‌گذاری اساسی و راهبردی بر روی مهم‌ترین و ارزشمندترین سرمایه‌های این کشور، یعنی جوانان تحصیل‌ کرده و متعهد بود. در این میان، حضور چهره‌ های آشنا، بر شکوه و معنویت مراسم می‌افزود. زوج‌هایی که سال‌ های پیش در چنین مراسمی پیمان بسته بودند، امروز با دستانی پر و دلی آرام بازگشته بودند. آنان که روزی تنها دو نفر بودند، امروز به یک خانواده کامل تبدیل شده و با آمدن فرزندانشان، حلقه‌های این زنجیره عظیم و مقدس را تکمیل کرده بودند. حضور آنان، بهترین گواه بر موفقیت و ثمر بخشی این حرکت فرهنگی بود و نوید آینده‌ای درخشان را به تازه‌واردان می‌داد.

بی‌گمان اصفهان، غرق در هیاهوی شاد ترین و متعهد ترین موج دانشجویی شد. در این روز تاریخی، پایه‌های خانواده‌ هایی گذاشته شد که قرار است فردا، آینده‌ سازان این سرزمین کهن باشند. این رویداد، تابلویی درخشان از عمق فرهنگ و معنویت ایرانی-اسلامی بود؛ تابلویی که ثابت کرد جوان ایرانی، حتی در سخت‌ ترین شرایط، راه ساختن و بالیدن را می‌داند و برای عشق و زندگی، ارزشی والا و همتی بلند قائل است.

این پیوند مقدس، یک شروع بود؛ شروعی که نویدبخش فردایی روشن برای ایران عزیزمان است.

در بزرگترین جشن ازدواج دانشجویی، آنچه بیش از هر چیز به چشم می‌آمد، تنها عدد و رقم و تشریفات نبود؛ نوایی بود که از دلِ هزار و پانصد آشیانهٔ تازه بر می‌خاست. نوای عشقی که آنقدر اعتماد به نفس داشت که با زبان خودش، برای همیشه سخن بگوید.

در گوشه‌ای از این شور بیکران، یکی از دامادهای جوان، در چشمان همسرش خیره شد و گفت: اندازهٔ تمام روزهایی که با هم زندگی کردیم و نکردیم و قرار است کنیم، دوستت دارم. این جمله، دیگر یک عبارت کلیشه‌ای نبود؛ حکایت از عشقی داشت که گذشته، حال و آینده‌ای نامعلوم را در آغوش گرفته بود. عشقی که برای هست و خواهد بوداش برنامه داشت.

و در گوشه‌ای دیگر، نوبت به یک عروس دانشجو رسید تا با خواندن شعری، دل همسرش را به آسمان ببرد. او با اعتماد و نگاهی عمیق خواند:
عاشق اگر شدم اثر چشمان توست / اصلاً تمام زیر سر چشمان توست / دل‌های سنگ را به نگاهی طلا کنی / این کیمیاگری هنر چشمان توست.

این ابیات ساده، روایتگر یکی از عمیق‌ترین مفاهیم عشق بود: دگرگونی. عشقی که نه تنها احساس که معجزه می‌آفریند و سنگدل‌ ترین وجود ها را با نگاهی به طلا تبدیل می‌کند.

این هزار و پانصد زوج، ثابت کردند که عشق دانشجویی، فارغ از پیچیدگی‌ های مادی، زبانی غنی و شاعرانه دارد. زبانی که از عمق جان و ادبیات اصیل این سرزمین می‌جوشد و برای بیانش، نه به واژه‌ نامه، که به قلب نیاز است.

این شب زیبا هم تمام شد، اما این جملات و اشعار، همچنان در آسمان شب اصفهان طنین‌ انداز خواهد بود؛ به امید آنکه هر یک از این هزار و پانصد آغاز، خود سرآغاز قصه‌ای ابدی شود.

انتهای پیام/174/