پیشنهاد ساخت «مجنون» از سوی سردار سلیمانی مطرح شد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ادامه گفت‌وگو با مهدی شامحمدی کارگردان فیلم «مجنون» به موضوعات بسیار مهمی چون پژوهش فیلم و عقبه‌ای که فیلم «مجنون» در مسیر ساخت داشته است، همکاری با استاد مجید انتظامی، واکنش این فیلمساز درباره تبلیغ فیلمش در شبکه‌های ماهواره‌ای و در نهایت اصلی‌ترین عنصر در شکل‌گیری فیلم «مجنون» صحبت کردیم که در ادامه می‌خوانیم. آنچه که مشخص است نگاه بی‌تعارف شامحمدی در نگاه به سبک و داستان فیلم و همینطور دقت و نکته‌سنجی و همچنین صبوری او در مسیر ساخت از پژوهش و نگارش تا تولید و اجرا است.

 

پیشنهاد ساخت «مجنون» را حاج قاسم سلیمانی داد

*بخش مهمی از فیلم به زندگی شهیدان زین‌الدین می‌پردازد. روند تحقیق و پژوهش درباره این برادران شهید چگونه بود؟ چه منابعی در دسترس داشتید و چه دشواری‌هایی در مسیر مستندسازی تاریخی اثر وجود داشت؟

از اوایل دهه 1390، نام شهید مهدی زین‌الدین به‌عنوان سوژه‌ای برای ساخت فیلم مطرح شد. پیشنهاد اولیه ساخت این فیلم در سازمان اوج شکل گرفت و با درخواست مستقیم به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی همراه بود. این موضوع خود داستان مفصلی دارد که در این مجال تنها به اشاره‌ای بسنده می‌کنم.

در طول این سال‌ها، سه گروه فیلم‌ساز برای ساخت این اثر اعلام آمادگی کردند. هر سه گروه نیز پروژه را تا مراحل مختلفی پیش بردند. به‌ویژه گروه نخست که فرآیند را تا مرحله پیش‌تولید ادامه داد. آن‌ها فیلمنامه‌ای کامل تهیه کردند، ساعت‌ها مصاحبه انجام دادند و پژوهشی جامع درباره زندگی شهید مهدی زین‌الدین، خانواده‌اش و همچنین برادرش مجید زین‌الدین به انجام رساندند. مجموعه‌ای از مصاحبه‌های صوتی با افراد متعدد نیز در اختیارشان قرار داشت.

با توجه به محدودیت منابع آرشیوی درباره جنگ، دسترسی به این اسناد برای آن‌ها ممکن شده بود. دو گروه بعدی نیز که وارد پروژه شدند، به همان منابع دسترسی داشتند. حتی گروهی دیگر نیز برای ساخت فیلم اعلام حضور کرد. با این حال، نمی‌دانم چرا هیچ‌یک از این تلاش‌ها به تولید نهایی منجر نشد.

بیشتر بخوانید

 

 

در نهایت، قرعه به نام ما افتاد و راستش را بخواهید، در آغاز تصور می‌کردم که سرنوشت ما نیز همانند گروه‌های پیشین خواهد بود.

برای نگارش فیلمنامه، از پژوهشی استفاده کردیم که پیش‌تر درباره شهید مهدی زین‌الدین انجام شده بود. آقای مرتضی قاضی، از چهره‌های برجسته حوزه دفاع مقدس و از دوستان قدیمی‌مان، به‌عنوان پژوهشگر درجه‌یک به همکاری دعوت شد. از ابتدا می‌دانستم که قصد دارم روایت عملیات خیبر را بازسازی کنم و حضور شهید زین‌الدین را در این عملیات به تصویر بکشم. با در نظر گرفتن بازه‌ای چهل‌روزه، قصه را از چند هفته پیش از آغاز عملیات آغاز کردم و تا پایان آن ادامه دادم؛ هرچند کل عملیات خیبر حدود 18 روز به طول انجامیده است.

بر اساس این طرح، آقای قاضی بخش عمده‌ای از اطلاعات مورد نیاز را فراهم کرد. پژوهش درباره مهدی زین‌الدین تا حدود 90 درصد آماده بود، اما برای تکمیل جزئیات، نیاز به تحقیقات تکمیلی بود. ایشان با صرف زمانی حدود پنج تا شش ماه، روایت‌های مورد نیاز را جمع‌آوری کرد و اجازه داشت از منابع و ذخایر شخصی خود نیز بهره ببرد. حاصل این تلاش‌ها، دستیابی به چکیده‌ای غنی و پرمغز بود که مبنای نگارش فیلمنامه‌ای با عنوان پاتک روز چهارم قرار گرفت؛ فیلمنامه‌ای مبتنی بر خرده‌روایت‌های چهل‌روزه و حضور شهید زین‌الدین در عملیات خیبر.

با توجه به حجم و پیچیدگی روایت، تصمیم گرفتیم از نویسنده‌ای دیگر نیز بهره ببریم. در کنار من، آقای علیرضا محصولی و آقای قاضی نیز در نگارش مشارکت داشتند. محصولی نگارش فیلمنامه «مجنون» را آغاز کرد و در جلسات پیش‌تولید، امیرحسین عسگری نیز به‌عنوان مشاور به تیم پیوست. در نهایت، فیلمنامه «مجنون» با پشتوانه پژوهشی قوی، حجیم و دقیق، شکل گرفت و آماده تولید شد.

تحمیل یا شعارزدگی در «مجنون» نیست

* فیلم‌های مرتبط با موضوعات ملی و ارزشی معمولاً با برچسب «سفارشی» روبه‌رو می‌شوند. در مورد «مجنون» چقدر می‌توان گفت روایت، محصول ذهن و نگاه شخصی شماست و تا چه اندازه ساختار یا مضمون از سوی نهادها هدایت شد؟ آیا در نهایت فیلم شما به سفارش نزدیک شد یا به باور شخصی؟

من در مقام مستندساز، تخصصم تاریخ معاصر بوده و علاقه‌ام به موضوع جنگ آن‌قدر عمیق بوده که سال‌ها برایش وقت گذاشته‌ام. در طول فعالیت حرفه‌ای‌ام، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی و بحران‌های منطقه‌ای مانند سوریه، شناخته شده‌ام. همین سابقه باعث شد که یکی از نهادهای فرهنگی، پس از مشاهده آثار متعدد من در این زمینه، به این نتیجه برسد که دغدغه و توانایی لازم برای ساخت اثری درباره شهید مهدی زین‌الدین را دارم و پیشنهاد همکاری را مطرح کند.

حضورم در این پروژه صرفاً به‌خاطر ساخت یک فیلم نبود؛ این پیشنهاد به دغدغه‌های شخصی‌ام بسیار نزدیک بود. پیش‌تر، در اواسط دهه 1390، از سوی همین نهاد و توسط آقای والی‌نژاد، پیشنهاد ساخت یک سریال داستانی مطرح شده بود؛ سریالی که هیچ ارتباطی با جنگ نداشت. اما حقیقت این است که علاقه‌ای به آن نداشتم. در جلسات مذاکره، بی‌انگیزگی‌ام کاملاً مشهود بود و آقای والی‌نژاد نیز به‌درستی تشخیص داد که آن پروژه مناسب من نیست. در آن زمان، تجربه‌ای جدی در کار داستانی نداشتم و سخت‌گیری‌های زیادی داشتم.

اما در مورد شهید زین‌الدین، ماجرا کاملاً متفاوت بود. علاقه‌ام به موضوع آن‌قدر زیاد بود که وقتی پیشنهاد مطرح شد، احساس کردم این پروژه متعلق به من است و باید توسط من ساخته شود. حتی اگر سفارش‌دهنده‌ای وجود داشته باشد، این فیلم روایت شخصی من از مهدی زین‌الدین است. هر کسی می‌تواند زاویه‌ای دیگر انتخاب کند، شخصیت دیگری را برجسته کند، یا عملیات دیگری را روایت کند؛ اما این فیلم، بر اساس مستندات و واقعیت‌های موجود، روایت من است.

در طول تولید، هیچ‌گونه دخالت یا تحمیل مستقیم در روند کار وجود نداشت. البته مواردی بود، مانند نگرانی از ذکر برخی اسامی یا اشاره به جزئیاتی از عملیات خیبر که ممکن بود در اکران عمومی حساسیت‌برانگیز باشد. این ملاحظات قابل درک بودند و اغلبشان را پذیرفتم. اما فشار برای تغییر روایت یا تحمیل شعارهای خاص وجود نداشت.

مشاورانی که از سوی نهاد سفارش‌دهنده معرفی شدند، نه‌تنها دخالتی نداشتند، بلکه همراه و حامی بودند. تلاششان در جهت کمک به پیشبرد پروژه بود و هیچ‌گاه احساس نکردم چیزی به من تحمیل می‌شود. از این بابت، تجربه‌ای فوق‌العاده و کم‌نظیر داشتم.

استاد انتظامی آهنگسازی برای «مجنون» را با استقبال پذیرفت

* همکاری با استاد مجید انتظامی برای موسیقی فیلم بدون شک نقطه قوت مهمی است. روند جلب همکاری ایشان چگونه شکل گرفت و چه ویژگی در فیلم باعث شد تا بعد از سال‌ها، آقای انتظامی به ساخت موسیقی برای اثری تازه رضایت دهند؟

سال گذشته، سازمان اوج ساخت موسیقی فیلمی را به استاد مجید انتظامی پیشنهاد داده بود، اما ایشان پس از مشاهده فیلم، تمایلی به همکاری نشان ندادند. با وجود اصرارهای فراوان، نهایتاً شرایطی ایجاد کردند که پروژه به نتیجه نرسد.

در پروژه «مجنون»، ابتدا قصد داشتم با آهنگساز دیگری همکاری کنم. تصورم این بود که استاد انتظامی، با آن سابقه درخشان، شاید علاقه‌ای به همکاری با یک فیلم‌اولی نداشته باشند. اما وقتی پیشنهاد مطرح شد، به‌جای رد کردن سریع، کمی تأمل کردم. به آثار ایشان فکر کردم، به تأثیر موسیقی‌شان، و به این‌که حتی اقدام برای همکاری با چنین چهره‌ای، برای من افتخار بزرگی است، چه برسد به پذیرش.

در ابتدا، ایشان همان تصور فیلم سال قبل را داشتند. اما تهیه‌کننده ما، با ارتباطی که داشت، توانست نسخه‌ای از فیلم را در اختیارشان بگذارد. آن زمان، حدود 60 دقیقه از فیلم آماده بود. استاد انتظامی آن بخش را دیدند، بسیار استقبال کردند، و همان‌جا همکاری را پذیرفتند. قیمت پیشنهادی‌شان هم برای من شگفت‌انگیز بود: معقول، منصفانه، و کاملاً حرفه‌ای.

در طول سال‌ها، با آهنگسازهای درجه‌یک زیادی در مستندها کار کرده‌ام، از جمله دوستان صمیمی‌ام، حبیب خزایی‌فر و افشین عزیزی. اما بی‌تعارف، تا آن زمان ندیده بودم آهنگسازی از یک صحنه‌ی فیلم، سه اتود متفاوت بسازد، مقابل کارگردان بگذارد و بگوید: «هر کدام را که دوست داری، انتخاب کن تا با همان جلو برویم.» استاد انتظامی این کار را برای یک فیلم‌اولی انجام داد.

بیشتر بخوانید

 

 

رفتارشان فوق‌العاده حرفه‌ای بود: منظم، دقیق، تمیز، و کاملاً متعهد به زمان‌بندی. همه چیز حساب‌شده بود و همکاری با ایشان برایم تجربه‌ای لذت‌بخش و فراموش‌نشدنی شد.

امروز خوشحالم که می‌توانم بگویم با مجید انتظامی کار کرده‌ام. و خوشحال‌تر از آن‌که ششمین سیمرغ ایشان در جشنواره‌های مختلف، برای همین فیلم «مجنون» بوده—رکوردی که به‌حق سزاوارش هستند. این افتخار، حال من را خوب می‌کند. بسیار دوستشان دارم و امیدوارم همیشه سایه‌شان بر سر موسیقی و سینمای ایران باشد.

خط قرمزم شبکه‌های ماهواره‌ای بی‌همه‌ چیز است

* پرسشی که این روزها در فضای رسانه‌ای هم مطرح است: اگر پخش‌کنندگان خارجی یا حتی شبکه‌های ماهواره‌ای پیشنهاد تبلیغ یا نمایش «مجنون» را بدهند، موضع شما چیست؟ آیا ترویج فیلم در هر بستری را مشروع می‌دانید یا خط قرمز دارید؟

به طور کلی مانند هر فیلمساز دیگری دوست دارم تبلیغ فیلم من هم در سطح وسیعی انجام شود و از رسانه‌های گوناگون هم‌زبان ما هم پخش شود، اما واقعیت این است که خط قرمز من پخش تیزر و تبلیغ فیلمم از شبکه‌های ماهواره‌ای بی‌همه چیزی است که تمام بودجه و هدفشان تکه تکه شدن ایران است.

در مجموع، تشخیص و تصمیم‌گیری درباره این موضوع، به‌ویژه در موارد حساس، بر عهده نهاد سفارش‌دهنده است و من به‌عنوان کارگردان، در چارچوبی که برایم تعریف شده است، عمل می‌کنم.

حس می‌کردم مهدی زین الدین پای کار فیلم است

* و در پایان، صریح بفرمایید؛ چه چیزی باعث شد «مجنون» در مجموع در قالب یک فیلم منسجم شکل بگیرد؟ بسیاری از آثار دفاع مقدسی سال‌های اخیر از ضعف در روایت و انسجام رنج می‌برند. برگ برنده شما در روایت و ساختار چه بود که فیلم را از تکرار و کلیشه نجات داد؟

راستش را بخواهید، نمی‌دانم دقیقاً باید چگونه باید به این سؤال پاسخ بدهم. اما آن‌چه می‌توانم با اطمینان بگویم این است که تمام توانم را برای «مجنون» گذاشتم. هر آن‌چه در توان داشتم، صرف این پروژه شد. با این حال، چیزی فراتر از تلاش شخصی در این مسیر همراه من بود، دلگرمی‌ای که از ابتدا حس می‌کردم، انرژی‌ای که به نظرم از من نبود، بلکه با من همراه شده بود.

همیشه این حس را داشتم که خودِ شهید مهدی زین‌الدین پای کار این فیلم ایستاده است. این باور قلبی من بود و هست. در تمام مراحل، این احساس را داشتم که من صرفاً یک واسطه‌ام، و بسیاری از اتفاقات به لطف همین همراهی رخ دادند. مثلاً هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم سجاد بابایی نقش شهید زین‌الدین را بازی کند، اما وقتی انتخاب شد، دیدم چقدر انتخاب درستی بوده. به‌نظر من، این انتخاب را خودِ آقا مهدی انجام داد. برای سجاد تمام تلاشم را کردم، و نتیجه‌اش فراتر از انتظار بود. از این دست اتفاقات، در مسیر ساخت «مجنون» کم نبود.

این‌که «مجنون» به نتیجه رسید و خدا را شکر، تبدیل شد به چیزی که باید می‌شد (فیلمی که حداقل‌هایی از روح و جان دارد و مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند) در درجه اول لطف خدا بود و در درجه بعد، حاصل تلاش یک گروه بزرگ. نمی‌خواهم حرف کلیشه‌ای بزنم، اما باز هم برمی‌گردم به همان نکته‌ی اول: عنصر باورپذیری.

خلق درامی که مخاطب آن را بپذیرد، آن‌هم در بستر تاریخ، نیازمند دقت و صداقت است. در «مجنون»، هیچ خرق عادتی رخ نمی‌دهد، هیچ اغراقی در کار نیست. همه چیز (از صحنه‌پردازی و فیلم‌برداری گرفته تا میزانسن و تدوین) با تلاش فراوان، در مسیر درست قرار گرفت. این باورپذیری در بازی‌ها، در پرداخت شخصیت‌ها، در محل قرارگیری دوربین، و در رفتار طبیعی بازیگران نمود پیدا کرد. همه‌ این عناصر دست به دست هم دادند تا مخاطب بتواند فیلم را بپذیرد.

وقتی تاریخ را در قالبی درست و محترمانه به مخاطب ارائه کنی، آن تاریخ برایش عزیز می‌شود. مخاطب وقتی احترام ببیند، احترام می‌گذارد. به‌نظر من، در «مجنون» این اتفاق افتاد. و امیدوارم که این تجربه، نه به‌خاطر من، بلکه به‌خاطر تلاش همه‌ی بچه‌ها و موضوع مهم و جذابی مثل شهید مهدی زین‌الدین و عملیات خیبر (که بخشی مهم از تاریخ جنگ ماست) توانسته باشد سهمی در روایت درست این بخش از تاریخ ایفا کند.

انتهای پیام/