اعتراض حضرت زهرا به سکوت خواص

خبرگزاری تسنیم ـ فاطمه میری طایفه‌فرد*؛ در انحراف بزرگ تاریخی در سقیفه، اتفاقات مهمی روی داد. افراد زیادی مواضع متفاوتی اتخاذ کردند. مواضعی که بر مظلومیت آل الله می‌افزود. در روزهای منتهی به شهادت حضرت زهرا(س)، ایشان لحظه‌ای از تبیین و شناخت راه از بی‌راه فارغ نشدند. ایشان با کسانی که در پیچ مهم تاریخی، هویت خویش را نشان دادند، رفتارهایی پرمعنا نشان دادند و به‌نوعی اعتراض خود را از خواص جامعه اسلامی آن زمان ابراز کردند. خواصی که دوران تمدن اسلامی را دیده‌بودند. سخنان پیامبر(ص) را شنیده‌بودند. در غدیر خم حضور داشتند اما به‌وقت یاری دین خدا، عافیت را ترجیح دادند و دنیاطلب شدند.

موضع‌گیری‌های مجدانه و تلاش بی‌وقفه حضرت زهرا(س) در جهت دفاع از ولایت، برخورد ایشان با دشمنان به‌واسط سخنرانی در مسجد و ایراد خطابه و همچنین رفتن به درب خانه مهاجرین و انصار برای احقاق حق خود و همسرشان، همه نمونه‌های عینی اعتراضات ایشان از خواص جامعه مدنی بعد از شهادت پیامبر اکرم(ص) بوده است. واکنش ایشان در همین مدت کوتاه منتهی به شهادت، تأثیر به سزایی در تحکیم موقعیت علی(ع) و اثبات نامشروع بودن دستگاه حاکم داشت. ایشان با افعال خویش مردم زمانه خویش را آگاه ساختند و با گذشت بیش از 1400 سال، هنوز هم این سؤال باقی است که چرا در جریان جانشینی پیامبر(ص) دختر ایشان در جوانی بدرود حیات گفتند. عزیزترین شخص نزد پیامبر، برای دفاع از امر ولایت، وارد میدان می‌شود و قصد دارد مردم را از به انحراف کشاندن دین آگاه سازد. ولایتی که انتصابی است و از جانب خداوند به پیامبر و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) تنفیذ شده و بارها در آیات قرآن ذکرشده و از طریق پیامبر به آن اذعان شده‌است. شیوه اعتراض حضرت زهرا(س) در برابر خواص جامعه اسلامی: حضرت زهرا(س) در مقابل این بدعت تاریخی و انحراف از مسیر اصلی ولایت، تدابیری را اندیشیدند:

ایستادگی در مقابل عمر پشت درب منزل و سقط حضرت محسن(ع)

 ابوبکر اشخاصی را به درب خانه حضرت علی(ع) فرستاد تا از آن حضرت بیعت بگیرند. ولی حضرت علی(ع) نپذیرفتند و فرمودند: سوگند به خدا که ابوبکر می‌داند خلافت برای من است. همانا ابوبکر هفتمین کسی بود که در غدیر خم امامت بعد از پیامبر(ص) را به من تبریک گفت. ابوبکر به پیشنهاد عمر، قُنفُذ را به‌همراه جماعتی فرمان داد تا به درب خانه علی‌(علیه‌السلام) بروند و از علی‌(علیه‌السلام) بیعت بگیرند؛ اما حضرت زهرا‌(سلام‌الله‌علیها) مانع شد و گفت هرگز اجازه نخواهم داد که شما وارد خانه من شوید. در این میان عمر عصبانی شد و گفت: مالنا و للنساء (ما را با زنان چه‌کار است؟) خودش و همراه عده‌ای به‌سوی خانه علی‌(علیه‌السلام) حمله‌ور شدند و عمر پشت در فریاد زد که بیرون بیا و با خلیفه بیعت کن؛ وگرنه با زبانه آتش به خانه می‌آیم، حضرت زهرا‌(س) فرمود: چرا دشمنی می‌کنی؟ از خدا نمی‌ترسی که بی‌اجازه من به خانه من وارد می‌شوی؟! درب این خانه محل رفت‌وآمد ملائک است اما عمر فرمان داد هیزم زیادی فراهم کنند، تا درب را به آتش بکشند و فریاد زد: این خانه را با اهلش به آتش بکشید.

رفتن حضرت زهرا‌(س) به‌دنبال امام خویش

 حضرت زهرا‌(س) باوجود جراحات وارده، به‌دنبال علی‌(ع) به‌سمت مسجد می‌رود. مسجد محلی برای نشان دادن چهره واقعی خواص است. در مسجد، ابوبکر وعده‌ای با شمشیر ایستانده‌اند، ابوبکر به علی‌(ع) می‌گوید من خلیفه پیامبر هستم، تو چاره‌ای نداری باید با من بیعت کنی. علی‌(ع) در پاسخ می‌گوید: «تو مردم را به‌دلیل خویشاوندی با پیامبر به بیعت فرا خواندی اکنون من هم به همان دلیل تو را به بیعت فرا می‌خوانم و خود می‌دانی من از همه به پیامبر نزدیک‌ترم». اینجا حضرت علی‌(ع) در واقع از استناد نادرست ابوبکر بر علیه خودش استفاده می‌کند. در واقع ایشان این امر مهم را یادآور می‌شوند که دعوت ایشان نه برای خویشاوندی، بلکه انتصابی الهی است. حال جسمانی فاطمه‌(س) مساعد نیست ولی باز دست از وظیفه خود نمی‌کشد. ایشان در صدد برانداختن چهره‌های نفاق در جامعه اسلامی است که خواص جامعه مدنی برای مردم ارمغان آورده‌اند.

مطالبه فدک ایشان مسئله فدک را برای نشان‌دادن هرچه بیشتر چهره خواص جامعه نبوی استفاده کردند. حضرت زهرا‌(س) ابتدا به مسئله غصب فدک اشاره کرد و بعد مسئله غصب خلافت را پیش کشید، اما از جنبه دینی نه شخصی، ایشان فرمودند: فرض کنید که پدرم این باغ را بخشیده‌بود، حالا که ایشان فوت کرده است ارتش به چه کسی می‌رسد؟! شما دارید برخلاف قرآن عمل می‌کنید. حضرت زهرا با استناد به داستان پیامبران و تأکید برفرض اشتباه ابوبکر مبنی بر عدم ارث‌بری از پیامبران، استدلال آنان را باطل می‌کند و این‌گونه کسی که در مسند خلافت مسلمین نشسته، بر ناروا بودن ادعای خودآگاه می‌شود. اعتراض حضرت زهرا‌(س) به غصب فدک، اعتراض به عدالت خواص جامعه بود که همان طور که می‌توانند بر زمینی دست برند، از غصب خلافت نیز ابایی ندارند. اعتراض حضرت نمونه تظلم‌خواهی ایشان در مقابل غاصبان و رسوا نمودن آنها بوده است.

گفت‌وگوی حضرت زهرا‌(س) با زنان مدینه

 سویدبن‌غفله گفت: «هنگامی‌که حضرت زهرا‌(س) در بستر بیماری افتاد، زنان انصار و مهاجرین برای عیادت به خدمت او رسیده و جویای احوال ایشان شدند. حضرت زهرا‌(س) فرمود: «به خدا قسم در حالی شب را به صبح رساندم که از دنیای شما ناراضی و از مردان شما بیزارم، وای بر این امت! چه چیزی آن را از ستون‌های استوار رسالت و مهبط فرشته وحی گمراه ساخت؟! به خدا سوگند اگر تمام امت از راه سعادت منحرف‌شده و از پذیرش راه روشن امتناع کنند، علی‌(ع) همه آنان را به راه آورده، آرام‌آرام به سعادت و خوشبختی می‌کشاند. کاش می‌دانستم به چه چیز متمسک شده‌اید؟! شما، درد را دوا، ظلمت را نور پنداشته‌اید. شما از شنیدن کلمات حق ما کراهت دارید؟!» زنان، تمام فرمایشات ایشان را به گوش مردان خود رساندند. (طبرسی،1381، ج 1، ص 250)

نحوه وصیت حضرت زهرا‌(س) و نکات مهمی که ایشان در وصیت خویش درباره تدفین و تشییع خویش مطرح کردند؛ گویای این مطلب است که ایشان از خلفای آن زمان ناراضی بودند. این ناراحتی تا جایی پیش می‌رود که در وصیت خویش متذکر می‌شوند که هیچ‌کس در مراسم تشییع و تدفین حضور نداشته‌باشد. این عمل ایشان، دربردارنده رسوایی چهره خواص جامعه بود که خود را از صحابی پیامبر‌(ص) می‌دانستند. و این سؤال برای همیشه تاریخ در ذهن همه انسان‌ها نقش می‌بندد که چرا قبر حضرت همچنان مخفی است؟!

 *عضو تحریریه یادداشت حوزه علمیه خواهران استان قم

انتهای پیام/