ناتو و امنیت سازی مصنوعی؛ بازتولید ترس به عنوان راهبرد غرب

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، در شرایطی که تهدید واقعی نظامی در اروپا کاهش‌یافته، ناتو برای توجیه حضور و بودجه‌های سنگین خود، «ناامنی» را بازتولید می‌کند. گفتمان روسیه هراسی و بحران اوکراین به ابزاری برای حفظ هژمونی آمریکا، تداوم اقتصاد جنگ و وابستگی استراتژیک اروپا تبدیل‌شده است.

امنیت سازی مصنوعی؛ بازتولید ترس به‌عنوان راهبرد

ناتو در سه دهه گذشته از یک پیمان دفاع جمعی به شبکه‌ای سیاسی ‌ـ‌ اقتصادی بدل شده است که مشروعیت خود را از بازنمایی تهدید می‌گیرد. در نظریه‌های مکتب کپنهاگ، امنیت نه واقعیتی عینی بلکه محصول کنش گفتاری و رسانه‌ای است. غرب با بزرگ‌نمایی تهدید روسیه، احساس ناامنی مداوم در اروپا ایجاد کرده و از آن برای تحکیم انسجام درونی و افزایش بودجه‌های دفاعی بهره می‌گیرد. بدین ترتیب، امنیت در منطق ناتو چیزی نیست که تأمین شود، بلکه چیزی است که باید ساخته شود تا فروخته شود.

 

روسیه هراسی؛ موتور بقای ناتو

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ناتو با بحران هویتی روبه‌رو شد؛ اما از سال 2014 و بحران کریمه، روسیه هراسی به ستون بقای آن تبدیل شد. بیانیه‌های رسمی ناتو در سال‌های 2024 و 2025، روسیه را «بزرگ‌ترین تهدید امنیتی برای نسل کنونی اروپا» معرفی کرده‌اند؛ گزاره‌ای که هم‌زمان مبنای گسترش نظامی و افزایش بودجه‌های دفاعی اعضاست. از نگاه ناتو، روسیه دیگر تنها یک رقیب ژئوپلیتیکی نیست، بلکه «شرط وجودی» برای ادامه حیات پیمان است. بدون تهدید روسیه، ناتو معنای خود را از دست می‌دهد.

اقتصاد جنگ؛ وقتی ناامنی سود می‌آورد

امنیت سازی مصنوعی در عمل به موتور «اقتصاد جنگ» غرب تبدیل‌شده است. طبق گزارش موسسه بین‌المللی تحقیقات صلح استکهلم (SIPRI, 2024)، هزینه نظامی جهان در سال گذشته به 2٫7 تریلیون دلار رسیده است؛ رشدی تاریخی که عمدتاً ناشی از افزایش هزینه‌های دفاعی اروپا به بهانه‌ روسیه هراسی است.

اعداد گویای واقعیت‌اند؛ آلمان: 88٫5 میلیارد دلار (افزایش 9 درصدی نسبت به 2023)، بریتانیا: 81٫8 میلیارد دلار، لهستان: 38 میلیارد دلار (4٫2٪ از تولید ناخالص داخلی)، سوئد: 12 میلیارد دلار در نخستین سال عضویت در ناتو؛ افزایش بودجه‌های دفاعی به‌ویژه در اروپای شرقی، عملاً به سود شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی تمام‌شده است. بیش از 60 درصد از تسلیحات خریداری‌شده توسط کشورهای ناتویی از آمریکا تأمین‌شده است. بدین ترتیب، تهدید روسیه، یک «بازار سودآور» برای واشنگتن است؛ بازاری که بدون ترس، فرومی‌پاشد.

پارادوکس امنیت؛ چگونه دفاع، ناامنی می‌آفریند

نکته‌ای که کمتر در رسانه‌های غربی دیده می‌شود، دوگانگی راهبردی ناتو است: گسترش این پیمان به‌جای افزایش امنیت، خود عامل ناامنی در اروپا شده است. استقرار سامانه‌های موشکی در شرق اروپا و رزمایش‌های مشترک در مرز روسیه، واکنش‌های متقابل مسکو را در پی داشته و چرخه‌ای از تنش بی‌پایان را شکل داده است. به‌بیان‌دیگر، هرچه ناتو بیشتر برای «دفاع از اروپا» هزینه کند، ناامنی واقعی در قاره بیشتر می‌شود و این همان پارادوکس ذاتی امنیت سازی مصنوعی است.

ابزارهای امنیت سازی؛ از رسانه تا رزمایش

ناتو برای بازتولید این چرخه، از شبکه‌ای چندلایه بهره می‌گیرد:

1. رسانه‌ها: روایت سازی مستمر از تهدید روسیه در رسانه‌های جریان اصلی، زمینه روانی لازم برای سیاست‌های نظامی را می‌سازد.

2. گزارش‌های اطلاعاتی: اسناد نیمه علنی درباره «عملیات خرابکارانه روسیه» اغلب بدون شواهد قطعی منتشر می‌شوند تا ترس عمومی حفظ شود.

3. رزمایش‌ها و نمایش قدرت: تمرین‌های نظامی مشترک ناتو در مرزهای شرقی اروپا در سال‌های 2024–2025 نه‌تنها هدف دفاعی، بلکه هدف روانی داشته است.

4. مأموریت‌های جدید: طرح‌های «حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی» و «دفاع سایبری اروپا» پس از چند حادثه مشکوک دریایی در بالتیک تصویب شد، بی‌آنکه مسئولیت مستقیم روسیه اثبات شود.

اوکراین؛ شتاب‌دهنده امنیت سازی مصنوعی

جنگ اوکراین فرصت تاریخی برای بازتعریف نقش ناتو بوده است. این پیمان با استفاده از جنگ، مأموریت خود را از «پیمان دفاعی» به «پیمان بازدارندگی فعال» ارتقا داد. در این فرآیند، روسیه هراسی نقشی دوگانه ایفا کرده است. از یک‌سو انسجام سیاسی اعضا را حفظ کرده است و از سوی دیگر، بهانه‌ افزایش بودجه‌های دفاعی شده است. موج عضویت فنلاند و سوئد در ناتو در همین بستر شکل گرفت تصمیمی که بیش از آن‌که واکنش عقلانی به خطر واقعی باشد، واکنشی هیجانی به گفتمان ترس رسانه‌ای بوده است.

پیامدهای اجتماعی و سیاسی برای اروپا

امنیت سازی مصنوعی تبعاتی چندلایه برای قاره سبز داشته است؛ اروپا بخش بزرگی از استقلال تصمیم‌گیری راهبردی خود را به ناتو واگذار کرده است. افزایش بودجه‌های نظامی، با کاهش بودجه‌های اجتماعی در حوزه آموزش، سلامت و انرژی همراه شده است. رسانه‌ها با القای دائمی تهدید، افکار عمومی را نسبت به سیاست‌های تهاجمی غربی همسو کرده‌اند.

اروپا امروز در «دام ترس» گرفتار است؛ ترسی که از بیرون تغذیه می‌شود و درون را می‌فرساید. بدیهی است که رفتار روسیه در برخی عرصه‌ها تهدیدآمیز بوده است؛ از حملات سایبری تا مداخلات نظامی؛ اما واقعیت تهدید با روایت غربی آن هم‌خوان نیست. حتی گزارش‌های وزارت دفاع آمریکا در سال 2025 نیز تأکید کرده‌اند که ظرفیت اقتصادی و تسلیحاتی روسیه برای رقابت بلندمدت با ناتو محدود است؛ بااین‌حال، این ارزیابی‌ها در فضای رسانه‌ای بازتاب نمی‌یابد. دلیل روشن است؛ تهدید اگر کوچک شود، منطق ناتو فرو می‌ریزد.

به‌طورکلی ناتو در نظم جدید جهانی، برای بقا نیازمند دشمن است. گفتمان روسیه هراسی، هم نقش دشمن را ایفا می‌کند و هم موتور اقتصادی و سیاسی غرب را زنده نگه می‌دارد. امنیت سازی مصنوعی، درواقع سازوکار بقا برای نظامی است که امنیت را به کالایی سودآور و بحران را به ابزار مشروعیت تبدیل کرده است. در چنین ساختاری، «تهدید» باید همواره وجود داشته باشد تا «ناتو» بتواند بماند.

نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل روسیه

انتهای پیام/