روایتی از دختران زیرزمینی کابل/ «قزل‌آهو» داستان خون‌شریکی 2 همسایه است

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، ام‌البنین ماهر، نویسنده افغانستانی ساکن ایران، با آثارش به بررسی روابط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی میان ایران و افغانستان می‌پردازد. تجربه زیسته او به‌عنوان فرزند مهاجران افغانستانی، حضور در ایران و مواجهه با مسائل فرهنگی و اجتماعی دو کشور، هسته مرکزی آثارش را شکل داده است. آثار ماهر نه‌تنها به بازنمایی تجربه مهاجرت و همزیستی دو ملت می‌پردازد، بلکه به موضوعاتی مانند هویت، نقش زنان و عدالت اجتماعی نیز توجه ویژه دارد.

در رمان «قزل‌آهو» او تلاش کرده است تا روایت‌های پیچیده زندگی زنان و مردان در دو جغرافیا کابل و مشهد را با نگاهی انسانی و عمیق به تصویر بکشد. شخصیت‌های او با تضادها و کشمکش‌های درونی خود، پیام‌هایی اخلاقی و اجتماعی را منتقل می‌کنند و از طریق هنر، موسیقی و فرهنگ، مقاومت فرهنگی و هویت را بازتاب می‌دهند.

در معرفی «قزل‌آهو» که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده، آمده است: داستان هم‌زمان در دو کشور و در دو شهر یعنی ایران، مشهد، و افغانستان، کابل، اتفاق می‌افتد. مزدوران شاه در اراضی اطراف حرم مطهر همچنان عربده‌کشی می‌کنند و در آن طرف افغانستان نیز درگیر مسائل مدرنیته است. تاجگذاری شاه ایران می‌خواهد انجام شود و فرح دیبا به دلیل علاقه به فرهنگ از یک گروه موسیقی افغانستانی دعوت می‌کند تا به ایران بیایند. گروه به ایران می‌آید و ما با دو برادر که در حقیقت دو خواهر هستند آشنا می‌شویم. این دو به دلایل امنیتی و به خواستۀ مادرخوانده‌شان که بدون مرد قادر به زندگی در اجتماع مردسالار افغانستان نیست، دست به دامان پسرپوشی می‌زنند. گروه به مشهد می‌آید اجرا انجام می‌شود و برادر کوچک‌تر توسط قیطان‌نامی برای ماهی‌فروشی دزدیده می‌شود. جریانات ادامه پیدا می‌کند و دو برادر هویت اصلی خود را در جوار امام رضا (ع) پیدا می‌کنند و زندگی جدید خود را شروع می‌کنند.

ام‌البنین ماهر در گفت‌وگویی از تجربه نگارش این رمان و چرایی انتخاب دو جغرافیای ایران و افغانستان برای روایت داستان گفت. مشروح این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید: 

*یکی از وجوه اشتراک کارهای شما، توجه به تعامل و روابط تاریخی و فرهنگی دو ملت ایران و افغانستان است، چه عاملی باعث شد که این موضوع در نظر شما مهم باشد؟

پرداختن به اشتراکات فرهنگی و گاهی عقیدتی و تاریخی بین ایران و کشور افغانستان از گذشته من نشأت می‌گیرد. من یک جوان مهاجر افغانستانی هستم. پدرم و مادرم متولد افغانستان هستند و در زمان جنگ تحمیلی به خاطر پافشاری بر بعضی از عقاید دینی که به مذاق حاکمان وقت خوش نمی‌آمد به ایران مهاجرت کردند. بعدها در اینجا ازدواج کردند و من حاصل این ازدواج هستم که هم خود را متعلق به فرهنگ و خاک افغانستان می‌دانم و هم جزئی از ایران زمین.