تهدیدات جدی در انتظار جنگل‌های هیرکانی/ چرا نجات جنگل‌های شمال باید از روستاها آغاز ‌شود؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، در پهنه سبز استان گلستان، جایی که جنگل‌های هیرکانی چونان نگینی بر تارک طبیعت ایران می‌درخشند، روستاها نه تنها کانون‌های زندگی که دژهای استوار حفاظت از منابع طبیعی به شمار می‌روند. این پیوند ناگسستنی میان انسان و طبیعت، میراثی است به بلندای تاریخ که امروزه در معرض تهدیدی جدی قرار گرفته است. 

روستاییان گلستانی با دارا بودن دانش بومی و شناخت دقیق از اکوسیستم محلی، قرن‌هاست که همچون نگهبانانی امین از عرصه‌های طبیعی حراست کرده‌اند. هر کوچ از روستا، تنها جابجایی یک خانوار نیست، بلکه محو شدن حلقه‌ای از زنجیره به هم پیوسته حفاظتی است که نسل‌ها برای استحکام آن کوشیده‌اند. این گسست، جنگل‌ها را در برابر تهدیداتی چون آتش‌سوزی، قاچاق چوب و تخریب بی‌دفاع گذاشته است.

بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد در دهه گذشته، سالانه عرصه‌های جنگلی در چندین نوبت دچار حریق می‌شود که سهم قابل توجهی در تخریب این عرصه‌ها داشته است. از سوی دیگر، وابستگی معیشتی سنتی به منابع طبیعی بدون برنامه‌ریزی مناسب، فشار مضاعفی بر پیکره جنگل‌ها وارد آورده است. این در حالی است که تجربیات موفق در برخی روستاهای استان نشان داده که توسعه اقتصاد سبز و پایدار می‌تواند به طور قابل توجهی درآمد خانوارهای روستایی را افزایش داده و انگیزه ماندگاری در روستاها را تقویت کند.

امروزه ضرورت بازتعریف نقش روستاها در چرخه توسعه پایدار بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. باید با نگاهی نظام‌مند و همه‌جانبه، زمینه‌های مشارکت واقعی جوامع محلی در مدیریت منابع طبیعی را فراهم آورد. آزاده محمدزاده، کارشناس حوزه منابع طبیعی استان گلستان در یادداشتی به این موضوع اشاره کرده است که در ادامه می‌خوانید:

در گستره‌ سبز استان گلستان، روستاها نه‌تنها کانون‌های سکونت و تولید، بلکه قلب تپنده‌ حفاظت از محیط‌زیست و میراث‌داران دانش بومی در همزیستی با طبیعت هستند. این پیوند ناگسستنی که ریشه در اعماق تاریخ و فرهنگ این دیار دارد، امروز در معرض تهدیدی جدی قرار گرفته است. بر اساس آمارهای رسمی، استان گلستان با دارا بودن 452 هزار هکتار عرصه‌ی جنگلی، بخش قابل توجهی از جنگل‌های هیرکانی را در خود جای داده است. این سرمایه‌ی طبیعی بی‌نظیر، در سال‌های اخیر با چالش‌های متعددی روبرو شده که یکی از آنها روند فزاینده‌ مهاجرت از روستاها به شهرهاست که منجر به خالی شدن برخی از روستاها شده است.

در تحلیل این وضعیت باید به عمق مسئله نگریست. روستاییان گلستان با دارا بودن دانش تجربی ارزشمند، شناخت دقیق از جغرافیای طبیعی، آگاهی از رفتار حیوانات و گیاهان و درک صحیح از تغییرات فصلی، به‌عنوان نگهبانان بی‌ادعای طبیعت عمل کرده‌اند. هر کوچ از روستا، تنها انتقال یک خانوار نیست، بلکه از بین رفتن یک حلقه از زنجیره‌ حفاظتی است که نسل‌ها برای شکل دادن آن زمان صرف کرده‌اند.

بحران کنونی نیازمند بازنگری اساسی در نگرش به توسعه‌ روستایی است. اقتصاد تک‌محصولی و وابستگی صرف به فعالیت‌های کشاورزی سنتی، دیگر پاسخگوی نیازهای نسل حاضر نیست. باید با نگاهی نظام‌مند و همه‌جانبه‌نگر، به بازتعریف جایگاه روستا در چرخه‌ توسعه‌ی پایدار پرداخت. بر اساس مطالعه‌ میدانی انجام شده در تعدادی از روستاهای نمونه‌ استان، درآمد حاصل از فعالیت‌های پایدار طبیعی می‌تواند تا درصد قابل توجهی درآمد خانوارهای روستایی را افزایش دهد.

توسعه‌ اقتصاد مقاومتی روستایی مبتنی بر پتانسیل‌های بومی هر منطقه می‌تواند سنگ بنای ماندگاری جمعیت در روستاها باشد. ایجاد شبکه‌ یکپارچه‌ی بوم‌گردی که بتواند از جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی روستاها به‌صورت مسئولانه بهره‌برداری کند، کشت و فرآوری گیاهان دارویی با رعایت اصول برداشت پایدار، توسعه‌ صنایع دستی وابسته به منابع طبیعی تجدیدشونده و ایجاد تعاونی‌های تولید و بازاریابی برای محصولات بومی، از جمله راهکارهای عملی در این زمینه است. آمارها حاکی از آن است که در صورت اجرای صحیح، این طرح‌ها می‌توانند تا هزاران شغل پایدار در سطح استان ایجاد کنند.

اما توسعه‌ اقتصادی به تنهایی کافی نیست. باید سازوکارهای مشارکت واقعی روستاییان در مدیریت منابع طبیعی را نهادینه کرد. تشکیل شوراهای مشترک مدیریت منابع طبیعی با حضور نمایندگان روستاها، ایجاد نظام دیده‌بانی مردمی برای پایش مستمر عرصه‌های طبیعی، و طراحی سیستم انگیزشی برای جلب مشارکت روستاییان در حفاظت از جنگل‌ها و مراتع، از جمله اقدامات مؤثری است که می‌تواند احساس تعلق و مسئولیت‌پذیری را در میان ساکنان روستاها تقویت کند. تجربه‌های موفق در برخی روستاهای استان نشان داده که این روش حتی می‌تواند درصد زیادی از آتش‌سوزی‌های عمدی و غیرعمدی جلوگیری کند.

در این میان، نقش زنان روستایی به‌عنوان انتقال‌دهندگان دانش بومی و پرورش‌دهندگان نسل آینده، نیازمند توجه ویژه است. توانمندسازی زنان از طریق آموزش‌های تخصصی، ایجاد تشکل‌های زنان روستایی و اختصاص تسهیلات ویژه برای فعالیت‌های اقتصادی مرتبط با محیط‌زیست، می‌تواند تأثیر شگرفی در تداوم فرهنگ حفاظت از طبیعت داشته باشد. مطالعات نشان می‌دهد در روستاهایی که زنان در برنامه‌های حفاظتی مشارکت داشته‌اند، موفقیت پروژه‌ها بیشتر بوده است.

آموزش و فرهنگ‌سازی نیز از ارکان اساسی این تحول است. تلفیق دانش مدرن با تجربیات بومی، آموزش مفاهیم توسعه‌ پایدار به کودکان و نوجوانان و ترویج فرهنگ حفاظت از محیط‌زیست از طریق رسانه‌های محلی، می‌تواند نگرش جدیدی را در میان روستاییان ایجاد کند. بر اساس آمارهای آموزش و پرورش استان، در روستاهایی که برنامه‌های آموزشی محیط‌زیستی اجرا شده، مشارکت دانش‌آموزان نیز در فعالیت‌های حفاظتی افزایش یافته است.

برنامه‌ریزی برای توسعه‌ روستایی باید مبتنی بر شناخت دقیق از ویژگی‌های هر منطقه باشد. نمی‌توان برای همه‌ روستاهای استان یک نسخه‌ی واحد پیچید. برخی روستاها ظرفیت تبدیل به قطب‌های بوم‌گردی را دارند، برخی دیگر می‌توانند در زمینه‌ کشت گیاهان دارویی تخصص یابند و بعضی نیز قابلیت تبدیل به مراکز تولید صنایع دستی منحصربه‌فرد را دارا هستند. این تنوع در برنامه‌ریزی، کلید موفقیت در احیای روستاهاست. 

مسئله‌ حمل‌ونقل و دسترسی نیز از موضوعات حیاتی در این زمینه است. بهبود راه‌های ارتباطی، توسعه‌ سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی و ایجاد تسهیلات برای جابه‌جایی کالا و مسافر، می‌تواند به رونق اقتصادی روستاها و کاهش انزوای آنان کمک شایانی کند. آمارها حاکی از آن است که در روستاهای دارای دسترسی مناسب، نرخ ماندگاری جمعیت بیشتر از روستاهای محروم است.

در زمینه‌ مدیریت منابع آبی نیز باید تدابیر نوینی اندیشید. ایجاد سیستم‌های آبخیزداری مدرن، بهره‌گیری از روش‌های نوین آبیاری، بازیافت آب‌های خاکستری و مدیریت یکپارچه‌ منابع آبی در سطح حوضه‌های آبریز، از جمله اقدامات ضروری برای مقابله با چالش کم‌آبی است.

حفاظت از خاک و جلوگیری از فرسایش نیز نیازمند عزم جدی است. اجرای طرح‌های حفاظت از خاک، توسعه‌ی کشاورزی حفاظتی، مدیریت چرای دام و احیای پوشش گیاهی در عرصه‌های تخریب‌شده، از جمله راهکارهای مؤثر در این زمینه است. بر اساس آمارهای منابع طبیعی، اجرای این طرح‌ها می‌تواند فرسایش خاک را نیز کاهش دهد.

در عرصه‌ انرژی نیز باید به سمت بهره‌گیری از منابع تجدیدپذیر حرکت کرد. توسعه‌ انرژی خورشیدی و بادی در روستاها، نه‌تنها می‌تواند نیازهای انرژی روستاییان را تأمین کند، بلکه می‌تواند به ایجاد اشتغال و درآمدزایی نیز منجر شود. مطالعات نشان می‌دهد پتانسیل تولید انرژی خورشیدی در روستاهای گلستان می‌تواند بخشی از نیازهای انرژی استان باشد.

در پایان باید تأکید کرد که نجات جنگل‌های گلستان در گرو نجات روستاهای این استان است. این دو آنچنان در هم تنیده‌اند که جدایی‌شان ممکن نیست. برنامه‌ریزی برای حفاظت از محیط‌زیست بدون در نظر گرفتن نقش محوری روستاییان، مانند ساختن بنایی بر روی زمین لرزان است.

زمان آن فرا رسیده که به روستاییان نه به‌عنوان موضوع توسعه، بلکه به‌عنوان بازیگران اصلی عرصه‌ حفاظت از محیط‌زیست بنگریم و با تدوین برنامه‌ای جامع، زمینه‌های ماندگاری آنان در کنار طبیعت را فراهم آوریم. این تحول نیازمند عزمی ملی و مشارکت همه‌ دست‌اندرکاران است.

دولت، بخش خصوصی، نهادهای علمی، سازمان‌های مردم‌نهاد، و خود روستاییان باید دست در دست هم دهند تا بتوان این چالش بزرگ را به فرصتی برای توسعه‌ پایدار تبدیل کرد. آینده‌ جنگل‌های گلستان به آینده‌ی روستاهای آن گره خورده است و روشن‌سازی این آینده‌ مشترک، رسالتی است که بر دوش همه‌ ما قرار دارد.

انتهای پیام/