پشت صحنه‌‌های آسمان زیبای جنگ 12 روزه؛ از ایستادگی روی پاهای قطع شده تا نامه‌های عاشقانه همسران شهدا

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، پس از جنگ 12 روزه، ناگفته‌های بسیاری از رشادت‌ها و ایثار های مردان و زنان این مرز و بوم باقی مانده است. آنچه در گزارش‌های رسمی می‌آید، گاهی تنها بخش کوچکی از واقعیت‌های بزرگ و تأثیرگذاری است که در پشت صحنه نبردها جریان داشته است.

تصاویر ثبت‌ شده از صحنه‌‌های پرتاب موشک، تنها بخش کوچکی از واقعیت‌های تلخ و شیرین دفاع مقدس 12 روزه را روایت می‌کند. پشت این صحنه‌ های تماشایی، رزمندگانی با بدن‌های زخمی و اعضای قطع شده ایستاده‌اند؛ یکی روی پاهای قطع شده تکیه زده به لانچر، دیگری با دست شکسته موشک را آماده می‌کند.

در میان این صحنه‌ها، داستان شهید سید محسن موسوی و همسر فداکارش قلب هر شنونده‌ ای را می‌شکند. همسر این شهید در نامه‌ای عاطفه‌ برانگیز نوشته: با سه فرزند کوچک، هرگز اجازه ندادم مشکلات مانع مجاهدت تو در راه امام حسین(ع) شود. آنقدر تو را دوست دارم که آرزو می‌کنم من نیز مانند تو شهید شوم.

صحنه‌‌های دیگری نیز در حافظه تاریخ ثبت شده؛ شهید جواد شاه‌‌نظری در لحظه پرتاب موشک، استوار در کنار لانچر ایستاده است. همچنین صدای به یاد ماندنی شهید حسن تهرانی‌‌مقدم در آزمایش اولین موشک که تمام توکلش به خدا بود، گواه ایمان عمیق این مردان خداست.

نگاهی به تاریخ معاصر ایران، عمق این فداکاری‌ ها را نشان می‌دهد. در جنگ جهانی اول، ایران چهار سال در اشغال بود و هشت میلیون نفر در اثر قحطی عمدی جان باختند. در جنگ جهانی دوم نیز کشورمان تجربه اشغال را تحمل کرد.

اما در جنگ 12 روزه اخیر، صحنه متفاوت بود؛ دشمنی که جنگ را آغاز کرده بود، با ذلت درخواست آتش‌بس داد. این صحنه، نمایشی از قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران بود.

تقابل امروز ایران با آمریکا و رژیم صهیونیستی، تقابل ذات وحشی‌گری با ذات انسانیت است. این رویارویی، ادامه مبارزه تاریخی مستضعفین در برابر مستکبرین جهانی است.

ایستادگی رزمندگان با بدن‌های زخمی در کنار موشک‌ها، و فداکاری خانواده‌ هایی که عزیزانشان را با آغوش باز به جبهه فرستادند، نمادی از عشق و ایثاری است که در ذات این ملت ریشه دوانده است.

اینک و در این سپیده‌ دم سربلندی، باید دانست که پشت هر موشکی که در آسمان به پرواز درمی‌آید، داستانی از عشق و ایثار نهفته است؛ از همسری که در سکوت شب‌های تنهایی، اشک‌ هایش را پشت لبخندهای امید پنهان کرد تا مادری که فرزندش را با دعا و دلداری به میدان فرستاد. اینها قصه‌های بی‌پایان مردمانی است که عشق به وطن و ایمان به آرمان‌هایشان، جاودانه‌ شان کرد. به راستی که این راه، راه عشق است و هر قدمش با خون عاشقان آبیاری شده است.

انتهای پیام/174