تبیین حجاب تعالی‌ساز؛ افشاکننده جنگ روانی دشمن

به گزارش گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم نسیم شجاعی، عضو تحریریه یادداشت حوزه علمیه خواهران استان قم نوشت: در روزگاری که رسانه‌ها با رنگ و لعاب آزادی، مرزهای هویت را در هم می‌کوبند و در بزنگاه‌های اجتماعی، «زن» را نه به‌عنوان انسان، بلکه به‌مثابه ابزار سیاست و اقتصاد به میدان می‌آورند، حجاب دیگر یک پوشش نیست؛ پرچم مقاومت است. حجاب سنگری برای حفظ کرامت، برای صیانت از عقلانیت، و برای ایستادن در برابر امپراتوری دروغ شده است.

حجاب در ایران، هویت انقلاب اسلامی است؛ وقتی اسناد مراکز استراتژی غرب را ورق می‌زنیم، درمی‌یابیم که دشمنان می‌خواهند با آسیب فرهنگ حجاب، به‌ ولایت، استقلال، و امنیت کشور ضربه وارد کنند. پروژه «زن، زندگی، آزادی» نه یک جنبش اجتماعی، بلکه عملیات روانی-امنیتی بود؛ تلاشی برای سیاسی‌سازی بدن زن، برای تبدیل او به میدان نبردی که در آن، فرهنگ برهنگی غرب بر تمدن اسلامی غلبه کند.

در این میان، دوگانه‌سازی جامعه به «با حجاب» و «بی‌حجاب»، نه از سر دغدغه فرهنگی، بلکه با هدف تضعیف امنیت ملی صورت گرفت. وقتی نافرمانی در مسئله‌ای چون حجاب عادی شود، نافرمانی در سایر قوانین نیز مشروع جلوه می‌کند. دشمن می‌داند که اگر غیرت مرد ایرانی را بگیرد، اگر عفت زن مسلمان را در هم بشکند، دیگر چیزی از ستون‌های تمدن اسلامی باقی نمی‌ماند.

اما پاسخ ما چیست؟ آیا باید با خشونت و پرخاش، با تحقیر و طرد، به میدان بیاییم؟ نه. حاج قاسم گفت: «این‌ها دختران ما هستند.» نباید فریب امپراتوری دروغ را خورد. راه مواجهه با آسیب‌های موجود، «تذکر لسانی دلسوزانه» و «تبیین منطقی» است. سزاست با زبان محبت، با منطق قرآن، با روایت فاطمه (س)، دل‌ها را بیدار کرد.

در این مسیر، حجاب دیگر یک انتخاب شخصی نیست؛ بلکه یک پوشش همسان  تمدنی است. زنی که حجاب دارد، با زبانی بی‌زبانی می‌گوید: «من تحت سلطه فرهنگ برهنگی و سرمایه‌داری غرب نیستم.» این زن نه در کنج خانه، بلکه در قلب اجتماع، با چادرش فریاد می‌زند. همان‌گونه که حضرت زهرا(س) با حجاب کامل وارد مسجد شد و سیاسی‌ترین و خطبه تاریخ را خواند. حجاب، مانع فریاد زدن بر سر ظالم نیست؛ بلکه مصونیتی است برای زن مسلمان تا در اجتماع با امنیت فعالیت کند و کسی نگاه ابزاری به او نداشته باشد.

شبهه‌ها فراوان‌اند: «دل آدم باید پاک باشد، ظاهر مهم نیست» یا «حجاب مسئله‌ای شخصی است»؛ حال آن که ظاهر، آینه باطن است. افزون بر آن پوشش، یک مسأله شخصی نیست. رعایت قانون پوشش، حق‌الناس است؛ چون بر فضای روانی و اخلاقی جامعه اثر می‌گذارد.

در این میدان، غیرت علوی و عفت فاطمی باید بازخوانی شود. مرد مسلمان، نمی‌تواند نسبت به پوشش همسر و دخترش بی‌تفاوت باشد. این بی‌تفاوتی، خلاف سیره امیرالمؤمنین(ع) است. همان‌گونه که امام حسین(ع) حتی در گودال قتلگاه، نگران حمله دشمن به خیمه ناموسش بود. فاطمه(س)، در بستر مرگ، نگران، بدنش پس از شهادت بود. این‌ها نشانه‌اند؛ نشانه‌هایی از اهمیت حجاب، از جایگاه آن در منظومه فکری اسلام است.

امروز، چادر فاطمه(س)، همان تابوت یمنی است که اسماء ساخت تا حجم بدن مادر دیده نشود. لبخند حضرت، لبخند رضایت از حفظ کرامت بود. ما، وارثان آن لبخندیم. باید چادر را نه به‌عنوان محدودیت، بلکه به‌مثابه مصونیت، به نسل جدید معرفی کنیم. باید روایت کنیم که حجاب، نه مانع رشد، بلکه زمینه‌ساز تعالی است. باید بگوییم که زن مسلمان، با حجابش، با علمش، با حضورش، تمدن می‌سازد؛ نه با برهنگی، نه با تقلید از مدل‌های غربی.

حجاب؛ نه فقط به‌عنوان یک حکم فقهی، بلکه به‌مثابه یک بیانیه فرهنگی، یک سنگر اجتماعی، و یک پرچم تمدنی است. چادر فاطمه(س)، امروز سنگر ماست؛ سنگری برای حفظ هویت، برای دفاع از استقلال، و برای ساختن آینده‌ای که در آن، زن مسلمان ایرانی، با افتخار، با عزت، و با حجاب، در قلب تمدن نوین اسلامی بدرخشد.

انتهای پیام/