ترجیع‌بندِ ناترازی‌ها در سخنان رئیس‌جمهور/ اظهاراتی که پیامدهای ناخواسته و ناگوار دارد

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور صبح امروز (16 آذر) به‌مناسبت روز دانشجو در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی حاضر شد و به سخنرانی پرداخت.

سخنرانی آقای پزشکیان بیش از هر چیز، به بیان مجموعه‌ای از مشکلات ساختاری و بحران‌های انباشته کشور اختصاص یافت. رئیس‌جمهور در این نشست، از ناترازی‌های متعدد در بخش‌های انرژی، آب، محیط زیست، اقتصاد و بودجه سخن گفت و هشدار داد که این مشکلات اگر به‌درستی مدیریت نشوند آینده کشور را با خطرات جدی روبه‌رو خواهند کرد.

او پروژه‌های نیمه‌تمام، مصرف بالای انرژی، کسری منابع، هزینه‌های سنگین سوخت و ضعف زیرساخت‌ها را به‌عنوان نمونه‌هایی از «اشکالات جدی» در کشور نام برد؛ اشکالاتی که به‌تعبیر او نه محصول امروز، بلکه نتیجه سال‌ها تصمیم‌گیری‌های نادرست و بی‌توجهی به قواعد علمی و مدیریتی است.

این سخنان اگرچه ناظر بر آسیب‌شناسی واقعیت‌های موجود بود اما نکته قابل توجه و پنهان در این اظهارات این است که بیان انتقادی این موارد به یک الگوی ثابت در سخنرانی‌های رئیس‌جمهور تبدیل شده است؛ ترجیع‌بندی که در هر نشست عمومی، از کلاس درس تا سخنرانی سیاسی تکرار می‌شود: "ایران با ناترازی‌های متعدد و پیچیده مواجه است."

در حقیقت پزشکیان مجموعه بحران‌ها را نه به‌صورت جزئی، بلکه به‌عنوان یک هم‌پوشانی از مشکلات ساختاری در انرژی، زیرساخت، سوخت، نظام پولی و اقتصادی و تصمیم‌سازی تصویر کرد. تأکید مکرر بر فهرست مشکلات کشور بدون اینکه هم‌زمان چشم‌اندازی روشن و راه‌حل‌های مشخص مطرح شود، می‌تواند پیامدهایی فراتر از یک هشدار مدیریتی داشته باشد؛ چنین رویکردی به‌ویژه در سخنرانی‌های رسمی و عمومی، بیش از آنکه نقش آگاهی‌بخشی ایفا کند، به شکل‌گیری یک فضای روانی منفی در جامعه دامن می‌زند؛ فضایی که در آن جامعه دائماً با این پیام روبه‌روست که ما در کشوری دچار بحران، ناتوانی و بن‌بست زندگی می‌کنیم.

تکرار تصویر یک کشور مشکل‌دار، بدون افق و نقشه راه، دو پیامد مهم دارد؛ اولاً به تقویت حس بی‌اعتمادی و بی‌اثری سیاست نزد جامعه‌ای که مرتب از زبان رئیس‌جمهورشان می‌شنوند مشکلات عظیمی داریم اما راه‌حل و برنامه نمی‌بینند، منجر می شود و باور می‌کنند که هیچ کنش مؤثر و ممکنی هم برای حل این معضلات صورت نمی‌گیرد.

ثانیاً، پیامد دیگر این نوع حرف زدن ارسال سیگنال منفی به بیرون از کشور در فضای جهانی و دشمنان خواهد بود؛ وقتی عالی‌ترین مقام اجرایی مرتب به بحران‌ها و ناتوانی‌ها اشاره می‌کند، چنین تصویری بر روابط خارجی و محاسبات دشمنان اثر می‌گذارد و فشارها را بر ایران بیشتر می‌کند.

هشدارهای مکرر رئیس‌جمهور اگرچه می‌تواند نشانه صداقت، شفافیت و آگاهی نسبت به واقعیت‌ها باشد اما زمانی که بدون روایت امیدبخش و برنامه‌محور بیان شود، عملاً به تولید ترس، بی‌اعتمادی و انفعال اجتماعی کمک می‌کند.

از سوی دیگر باید این باور بین مسئولان شکل بگیرد که اشکالات برای مردم نیست، بلکه برای آنهاست و مردم نهایت به‌عنوان کمک‌کننده می‌توانند نقش داشته باشند. بیان اشکالات و آسیب‌ها برای جامعه عمومی، راه‌حل تولید نمی‌کند؛ مردم نه می‌توانند و نه باید مشکلات سیستماتیک انرژی، بودجه یا پروژه‌های زیرساختی را حل کنند.

جایی که این مشکلات باید بازگو شوند، اتاق فکر، جلسات کارشناسی، نهادهای برنامه‌ریز و مسئول، دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی است؛ جایی که متخصصان می‌توانند مسئله را صورت‌بندی کنند، داده‌ها را تحلیل کنند و راه‌حل بسازند.

وقتی دولت به‌جای گفتن «چه باید بکنیم»، دائماً می‌گوید «چه چیز خراب است»، جامعه به‌طور طبیعی ناامید، عصبانی و منفعل می‌شود و اگر تکرار مشکلات به ترجیع‌بند سخنرانی‌ها تبدیل شود، آثار منفی آن نه‌تنها از بیان خود بحران‌ها بیشتر خواهد شد، بلکه حتی اگر دولت برنامه اصلاحی داشته باشد، جامعه آن را نمی‌بیند و باور نمی‌کند.

در لحظه‌ای که کشور بیش از هر زمان به اعتماد عمومی، امید اجتماعی و روایت پیش‌رونده نیاز دارد، انتقال مداوم تصویر بحران، بدون افق روشن به فرسایش روان جمعی دامن می‌زند و منطقی‌تر این است که رئیس‌جمهور مسائل را به اتاق‌های کارشناسی ببرد و در آنجا از متخصصان راه‌حل بخواهد؛ بدون اینکه مردم را غرق جزئیات کند و از پیشرفت‌ها گزارش دهد، نه از بحران‌ها!

انتهای پیام/+